گروهی از افراد بهای بسیار بالایی برای موفقیت و دستیابی به کمال می پردازند.
 
چکیده : اگر شما احساس کنید برای این‌که آدمی خوب و ارزشمند باشید، باید دستاوردهای بزرگی داشته باشید، این امکان هست که هیچ وقت مهارت‌ها و توانایی‌های حقیقی خودتان را کشف نکنید. با ما همراه باشید.

تعداد کلمات 957 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

اثرات کمال‌گرایی بر زندگی

بیایید نگاهی واقع‌بینانه و عملیاتی‌تر به کمال‌گرایی بیندازیم و تائیرات کمال‌گرایی بر جنبه‌های مختلف زندگیمان را بررسی نماییم. پس از مطالعه این بخش‌اندکی درنگ نمایید و لختی بیندیشید، آیا شما نیز با موارد پیشرو مواجه بوده‌اید؟
 

اشتیاق برای موفقیت

ممکن است فکر کنید اگر در حرفه، تحصیل، سرگرمی و دیگر هدف‌های شخصیتان قصوری انجام دهید یا شکست بخورید وحشتناک است. آن وقت احتمالاً شما به سمت رقابت‌طلبی بیش از حد، تلاش وافر و یا پرکاری کشیده می‌شوید و هر چقدر موفقیت کسب می‌کنید هیچ گاه راضی نیستید به این دلیل که شما فکر می‌کنید هیچ چیز آن طور که باید باشد نیست و دستاوردهای تان برایتان حائز اهمیت و پررنگ نمی‌باشد؛ زیرا همیشه چیزی بیش از آن‌چه به دست آورده‌اید می‌خواهید؟ آیا شما آن کودکی بودید که نمره ۱۷ برایش به‌اندازهٔ کافی خوب نبود؟ وقتی شما فشار می‌آورید که باید موفق شوید تنها خودتان را به چالش نمی‌کشید چرا که چالش می‌تواند به نفع شما باشد، بلکه شما خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید و در میدان مسابقه با دیگران به سویی می‌روید که از آن‌ها بهتر باشید و وقتی که تنها هدف شما این است که خودتان را بالاتر از بقیه نشان بدهید این می‌تواند به جایی برسد که در پی آن باشید که نشان دهید دیگران از شما پایین‌ترند و شاید به ناحق آن‌ها را بد جلوه دهید.

به یاد داشته باشید هر چقدر شما در یک زمینه فوق العاده و خوب باشید، همواره کسانی هستند که از شما بهترند، در این شرایط ممکن است به جای این‌که خودتان و تفاوت تان با دیگران را بپذیرید تصور کنید شرایط نامساعدی دارید. اگر شما احساس بکنید که برای این‌که آدمی خوب و گرانقدر باشید، باید دستاوردهای بزرگی داشته باشید، این امکان هست که هیچ وقت مهارت‌ها و توانایی‌های حقیقی خودتان را کشف نکنید. شما واقعاً از زندگی چه می‌خواهید؟ شما واقعاً چه کسی هستید؟ یک لحظه تصور کنید که فرد بی‌مصرفی هستید و از کار خود اخراج شده‌اید، در این شرایط شما احتمالاً افسرده می‌شوید، به خودتان تردید خواهید کرد، زیرا احساس شما به خودتان از دستاوردهای تان‌اندازه گیری می‌شود نه آن‌چه که واقعاً هستید، به یاد داشته باشید در واقع آن کاری را که انجام می‌دهید یا انجام نمی‌دهید اهمیتی ندارد، بلکه دلیل انجام آن نیز مهم است. بسیاری از این افکار و رفتارها به ما آسیب خواهند زد ولیکن ما می‌توانیم بجای آنکه دوباره اتخاذ و انتخابشان کنیم، درمانشان نماییم.

 مسلماً این فکر که به‌اندازه کافی خوب نیستیم و به همین دلیل کسی ما را دوست ندارد ما را در دایره‌ای از ترس قرار می‌دهد. با چنین افرادی به کرات برخورد کرده‌ایم که فقط بخاطر اجبارهایشان خودشان را از پاانداخته بودند. تا حدی که به مرزی رسیدند که می‌گفتند هرگز به‌اندازه کافی خوب نیستند.
حال به این داستان از منظری دیگر نگاه کنید؛ کودکی را در نظر بگیرید که والدینش اشتیاقی کمال‌گرایانه برای موفقیت او دارند. دستاوردهای فرزندشان را با دیگران مقایسه می‌کنند و انتظار دارند فرزندشان هر آن‌چه دیگران دارند را یک جا داشته باشد. والدین کمال‌گرا، اشتیاق ناسالم خود را برای موفقیت فرزندشان از روزهای آغازین تولد و چه بسا حتی پیش از تولد آغاز می‌کنند. آن‌ها احساس می‌کنند برای این که فرزندشان شایسته و قابل افتخار باشد باید دستاوردهای بزرگی داشته باشد، زود راه برود، سریع به حرف بیفتد، آموزش آداب دستشویی رفتن را زودتر از سایرین فرا بگیرد و هنوز زبان مادری را به خوبی نیاموخته به زبان دیگری نیز سخن بگوید.

بیشتر بخوانید: گونه‌های مختلف کمال‌گرایی (بخش اول)

جای بسی تأسف که چنین گرایشاتی در جامعه امروزی حتی توسط اشخاصی که خود را پرورشکاران کودک می‌نامند تبلیغ می‌شود و والدین نیز در یک میدان رقابت با یکدیگر هر یک به دنبال آنند که فرزندشان برنده میدان باشد و به اصطلاح توانایی‌هایش به هدر نرود. این روزها به هر طرفی که می‌رویم مکآن‌ها و محصولاتی را می‌بینیم که ادعا دارند از شش ماهگی به کودکان خواندن و نوشتن می‌آموزند و یا از سه ماهگی یادگیری زبان دوم را در کودکان نهادینه می‌کنند و والدینی را نیز شاهدیم که مشتاقانه مصرف کننده چنین خدماتی هستند و البته از راهی که می‌روند احساس رضایت نیز می‌کنند اما کافیست که به گوششان برسد کودکی دیگر بیشتر از فرزند آن‌ها آموخته و مثلاً در سه سالگی علاوه بر کلاس زبان، موسیقی هم می‌رود. آن هنگام تمام شادی آن‌ها به یاس و شاید عصبانیت تبدیل می‌شود که چرا فرزند من این فن را نمی‌داند، چرا فرزند دیگری صد کلمه انگلیسی می‌گوید و فرزند من ده کلمه و این فرآیند همواره و در تمام مراحل زندگی این کودک ادامه دارد. اشتیاق کمال‌گرایانه چنین والدینی برای موفقیت فرزندشان هرگز اقناع نمی‌شود و همیشه به دنبال چیزی بیش از آن هستند که فرزندشان دارد. اکنون لحظه‌ای بیندشید چه برسر بنیان روانی و شخصیتی این کودک خواهد آمد؟ کودکی که تا بزرگسالی نیز احساس می‌کند هرگز به‌اندازه کافی خوب نیست و همواره تکلیفی وجود دارد که او انجام نداده است. این کودک می‌آموزد که همواره برای شاد بودن به چیزی بیش از آن‌چه دارد نیازمند است. آیا هنوز هم تمایل دارید پدر یا مادر کمال‌گرایی باشید؟

بیشتر بخوانید: گونه‌های مختلف کمال‌گرایی (بخش دوم)

 
منبع: کتاب «کمال گرایی»
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران

بیشتر بخوانید:
گونه‌های مختلف کمال‌گرایی (بخش اول)
گونه‌های مختلف کمال‌گرایی (بخش دوم)
کمال­گرایان افراطی و تلاشگران سالم
کمال­ گرایی؛ تهدیدی برای سلامت روانی و جسمانی