ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد چهارم)
یكى از ویولنست‏هاى خوب شیرین‏پنجه‏ى ناحیه‏ى جنوب كشور، سیاوش زندگانى است كه به سال 1321 خورشیدى در شهر صنعتى آبادان چشم به جهان باز كرد و از همان زمان كودكى خونگرمى مردم جنوب ایران به خصوص خطه‏ى خوزستان را با خود به ارث برد كه هنوز هم وقتى شخصى با وى روبرو شود با خوشرویى و خونگرمى كه از خصایص مردم آن سامان است مواجه مى‏گردد. سیاوش زندگانى، از سن هفت سالگى با نواختن فلوت آشنا شد و پس از دو سال همكارى خود را با رادیو آبادان (شركت نفت) آغاز كرد، در واقع وى از 9 سالگى همكارى خود را با مؤسسات هنرى كشور شروع نمود كه این از استعداد خاص و ویژه این كودك هنرمند بود. وى مدت دو سال همكارى خود را با این رادیو ادامه داد و در اركسترهاى گوناگون مشغول فعالیت شد و یازده سالگى با ویولن و نواختن آن آشنا شد و در تلویزیون آبادان (كانال 3) هفته‏اى یك شب به صورت زنده مشغول تكنوازى و اجراى برنامه گردید، سپس اركسترى را بوجود آورد و با خوانندگان آماتور شهر آبادان و حومه اقدام به اجراى برنامه‏هاى موسیقى گردید. سیاوش زندگانى، در سن بیست سالگى به تهران آمد و همكارى خود را با سازمان رادیو و تلویزیون ایران آغاز كرد و پس یك سال كه از ادامه همكارى وى با این سازمان گذشت، به سمت كارمند دبیرخانه و تهیه‏كننده موسیقى مشغول كار شد و در ضمن تكنوازى ویولن و اداره اركستر، آهنگ‏سازى را نیز به عهده داشت. وى آهنگ‏هاى زیبا و جالبى ساخت كه اكثراً در تلویزیون ضبط شد و چند آهنگ هم با خوانندگان مختلف در برنامه‏هاى گوناگون اجرا كرد و در برنامه‏هاى تكنوازان با گروه‏هاى مختلفى به اجراى برنامه ساخت. هم‏اكنون به تدریس و تربیت شاگرد مشغول است و اوقات فراغت را به ساختن آهنگ مى‏پردازد. على علیشاهى كه یكى از علاقمندان موسیقى سنتى ایران است و سالیان متمادى با سیاوش زندگانى دوست مى‏باشد درباره وى مى‏گفت: «سالیان درازى است كه با سیاوش دوستى دیرینه‏اى دارم و او را از كودكى مى‏شناسم، او هنوز بیش از 6 سال از سنش نمى‏گذشت كه به موسیقى علاقه پیدا كرد و در شهر خود آبادان به دنبال این عشق در هر كوى و برزن مى‏گشت تا عاقبت روزى گمشده خود را یافت و با خرید یك فلوت روزها به نواختن آن نزد خود و تقلید از نوازندگان محلى پرداخت و به قدرى تقلید وى در نواختن قوى بود كه خیلى زود آهنگ‏ها را مثل صاحب و سازنده آن آهنگ مى‏نواخت و این را من شخصاً از استعداد عجیب و خارق‏العاده این هنرمند مى‏دانم». بعدها كه فلوت نتوانست وى را قانع كند، او را به ویولن روى آورد، خاله‏ى او جهت تشویق وى ویولنى براى او خریدارى و آن را به وى هدیه كرد و او از سن هفت سالگى نزد خود شروع به نواختن این ساز كرد و همان‏طور كه قبلاً گفتم قدرت فراگیرى و تقلید قوى كه خداوند در نهاد این هنرمند قرار داده توانست خیلى زود چند آهنگ زیبا و خوب روز را فراگیرد و در جشنى كه به مناسبت سال تحصیلى در یكى از مدارس آبادان برپا شده بود از وى تقاضاى اجراى برنامه كردند و او این تقاضا را پذیرفت و به اجراى برنامه پرداخت و در واقع این اولین كنسرت سیاوش زندگانى بود كه با استقبال زایدالوصفى روبرو شد. هنگامى كه مدیر مدرسه از او سؤال مى‏كند كه شما چند وقت است كه ساز مى‏زنید؟او در جواب مى‏گوید: «حدود چهارماه». مدیر مدرسه قبول نمى‏كند و خیال مى‏كند او دروغ مى‏گوید، لذا سیاوش با حالى پریشان و ناراحت به منزل خاله مى‏رود و جریان را به او مى‏گوید، خاله فرداى آن روز به آن مدرسه مى‏رود و به مدیر مدرسه مى‏گوید: «كه سیاوش راست مى‏گوید و او نه اینكه حدود چهارماه است كه ویولن مى‏زند، بلكه نه معلمى داشته و نه از روى دفتر نت موسیقى استادى، به چنین مهمى دست یافته است». مدیر مدرسه از سیاوش پس از باخبر شدن این حقیقت دلجویى مى‏كند و او را مورد ملاطفت و تشویق خویش قرار مى‏دهد. روز به روز آوازه شهرت ساز وى در سراسر آبادان بیشتر مى‏شود تا جایى كه مسئولین رادیو آبادان از وى دعوت به عمل آوردند كه تا در آن رادیو با ایشان همكارى نماید و او این دعوت را پذیرفت و سالیانى با این رادیو همكارى كرد. زمانى بود كه هنرمند ارجمند پرویز یاحقى همراه ایرج و تنى چند از هنرمندان مقیم تهران به آبادان آمده بودند به پرویز یاحقى خبر مى‏دهند كه هنرمندى در این شهر است بنام سیاوش زندگانى كه سبك و سیاق نوازندگى او نظیر شما مى‏باشد. آقاى یاحقى اظهار علاقه مى‏كند كه ساز وى را بشنود و سیاوش را به پرویز یاحقى معرفى مى‏كنند و او در حضور یاحقى شروع به نواختن قطعاتى در مایه‏هاى مختلف موسیقى ایرانى مى‏كند، پرویز یاحقى از نوازندگى وى خرسند مى‏گردد و كارتى به وى مى‏دهد كه به تهران جهت اجراى برنامه در رادیو بیاید و او این دعوت را به كمال میل مى‏پذیرد و پس از چندى به تهران مى‏آید ولى مسئولین وقت رادیو و جوى كه در آن زمان بر فضاى آن دستگاه حاكم بود و جز به آشنایان و نظركردگان خود امكان فعالیت را نمى‏دادند به این جوان بااستعداد و هنرمند را هم ندادند و با اصرار چند نفر از انسان‏هاى خوش‏قلب كه بالاخره در مقابل آدم‏هاى بدطینت در هر كجا وجود دارند، به او مى‏گویند: «خوب حالا كه شما از شهر دورى مثل آبادان آمده‏اید بروید حدود 2 دقیقه وقت براى شما در نظر گرفته‏ایم در برنامه‏ى شما و رادیو بنوازید». و او قطعه‏اى در شوشترى مى‏نوازد كه بسیار مورد توجه حضار قرار مى‏گیرد و همین دو دقیقه وى را در عرصه موسیقى و به دوستان و دوستداران این هنر شناساند و همكارى وى با خوانندگان بزرگ وقت آغاز گشت. لازم به یادآورى است كه سیاوش زندگانى به نواختن كمانچه نیز وارد است و یكى از كمانچه‏كش‏هاى خوب و زبردست مى‏باشد».