آنتونی کویین
Quinn, Anthony
بازیگر (1915، چیئو ئائوئا - مکزیک؛ 2001)
با نام آنتونی رودولفو ئو آخاکا کویین به دنیا آمد. در لس آنجلس رشد کرد و در سال 1947 تبعه ی امریکا شد. ابتدا به کارهای مختلفی (از جمله ی کارگری، بوکسوری، میوه چینی و رانندگی تاکسی) پرداخت تا 1936 که با نقشی کوتاه به سینما راه یافت. قراردادی با پارامونت بست تا 1940 در آن جا ماند. طی یک دهه کارآموزی و بازی در نقش های کوتاه، سرانجام با زنده باد زاپاتا! درخشید. همین نقش برایش اسکار بهترین بازیگر نقش دوم را به ارمغان آورد. از آن پس به دنبال نقش های اصلی رفت و سعی کرد بدل به یک ستاره شود. بازی به یاد ماندنی اش در نقش «زامپانو» در جاده حاصل همین دوران است؛ دورانی که سبک بازیگری ساده و نسبتاً «زمخت» او به سوی نوعی نقش های اختصاصی سوق داده می شد که نتیجه ی آن، کار بیش تر بر روی شخصیت پردازی و در نتیجه بازی بهتر بود. با وجود اشتیاق برای ایفای نقش های اول، کویین دوباره بازی در یک نقش دوم مناسب، «پل گوگن»، را در شور زندگی پذیرفت. شاید دریافته بود که بازی در یک نقش دوم در فیلمی بزرگ، پذیرفتنی تر از بازی در نقش اصلی در فیلمی کوچک باشد. همین نقش نیز دومین اسکار بهترین بازیگر نقش دوم را نصیبش کرد. بازی کویین، هرگاه که کارگردان و موضوع (یا نقش) مناسبی نصیبش می شد، با تلاش خود او نیز بهتر می شد که نمونه اش بازی در باد وحشی است. کویین اصولاً بازیگری با روال و سبک خاص و نسبتاً یکسانی است و به همین دلیل در ژانرهای مختلف، قدرت انطباق کاملی از خود نشان نمی دهد. همین موجب شده تا کارنامه اش سرشار از نقاط قوت و ضعف فراوان باشد. از برکت یک سلسله فیلم های عامه پسند و مشهور جهانی، کویین در اوایل دهه ی 1960 بدل به ستاره ای بزرگ شد. از به یاد ماندنی ترین فیلم هایش در این دوران می توان به توپ های ناوارون، لارنس عربستان و زوربای یونانی اشاره کرد. بازی دوست داشتنی کویین در نقش «زوربا» احتمالاً بهترین بازی سینمایی اش نیست، اما قطعاً بهترین شخصیت سازی او در مقام بازیگر است. این نقش، تصویر «زوربا» و کویین را در انظار عمومی بدل به یک شخصیت واحد کرد. کارنامه ی سینمایی او پس از زوربا بسیار طولانی است اما فیلم های آن عمدتاً آثار مأیوس کننده اند. به جز تعدادی استثناء، این فیلم ها نمی توانند تمامی استعداد کویین را در بازیگری منعکس کنند و به همین دلیل کاملاً فراموش شدنی هستند. کویین در 1958 فیلمی با نام دزد دریایی کارگردانی کرد. او هم چنین برای دو فیلم باد وحشی است و زوربای یونانی کاندیدای دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول بود. هم چنین در دهه های 1970 و 1980 به بازی در مجموعه های تلویزیونی (از جمله عیسای ناصری، 1977) پرداخت. سه بار ازدواج کرد (از جمله با دختر سسیل ب. دمیل کارگردان، کاترین، 1937- 1963) و صاحب سیزده فرزند شد.
از فیلم ها:
1936 - آزادی مشروط (لندرز)؛ 1937 - عروسی در ساحل وایکیکی (تاتل)، فراز و نشیب (لایسن)، سلطان آلکاتراز (فلوره)، دختر شانگهای (فلوره)، دشت نشین (س. ب. دمیل)؛ 1938 - دانستن آن خطرناک است (فلوره)، دزد دریایی (س. ب. دمیل)، مردان تحت تعقیب (ل. کینگ)؛ 1939 - جاسوس تلویزیون (دمیتریک)، سلطان محله ی چینی ها (گریند)، یونیون پاسیفیک (س. ب. دمیل)؛ 1940 - شهری برای فتح (لیتواک)، جاده ی سنگاپور (شرتسینگر)، گروه اضطراری (دمیتریک)؛ 1941 - متظاهر کامل (مکری)، خون و شن (مامولیان)، آنان چکمه به پا مردند (والش)؛ 1942 - جاده ی مراکش (باتلر)، قوی سیاه (ه. کینگ)؛ 1943 - حادثه در آکس بو (ولمن)؛ 1944 - بوفالو بیل (ولمن)، خانم های واشینگتن (ل. کینگ)؛ 1945 - بازگشت به باتان (دمیتریک)، آسمان چین (انرایت)؛ 1946 - کالیفرنیا (فارو)؛ 1947 - مقتدر (والاس)، خانم ناکامل (ل. آلن)، طلای سیاه (کارلسن)؛ 1951 - گاوبازهای دلیر (رابرت راسن)، نقاب انتقامجو (کارلسن)؛ 1952 - دنیا در بازوان او (والش)، علیه تمام پرچم ها (ج. شرمن)، راهزن (کارلسن)، بتاز، گاوچران! (فارو)؛ 1953 - شرق سوماترا (باتیکر)، شهر زیر دریا (باتیکر)، کاوالریا روستیکانا (گالونه)، باد وحشی (فرگونز)، آتیلا (فرانچیشی)، زنده باد زاپاتا! (کازان)، سمینول (باتیکر)؛ 1954 - جاده (فلینی)، اولیس (کامرینی)؛ 1955 - گاوباز باشکوه (باتیکر)، هفت شهر طلایی (وب)؛ 1956 - شور زندگی (مینه لی)؛ 1957 - باد وحشی است (کیوکر)، کنار رودخانه (دوان)، گوژپشت نتردام (دُلانوآ)؛ 1958 - دزددریایی (+ک.)، هوای داغ (دانیل مان)؛ 1959 - بی گناهان وحشی (ن. ری)، وارلاک (دمیتریک)، ثعلب سیاه (ریت)، آخرین قطار گان هیل (استرجس)؛ 1960 - شیطان صورتی پوش (کیوکر)، تصویر سیاه (م. گوردون)؛ 1961 - توپ های ناوارون (لی تامپسن)؛ 1962 - مرثیه برای یک سنگین وزن (رالف نلسن)، لارنس عربستان (د. لین)؛ 1963 - اسب خاکستری را بنگر (زینه مان)؛ 1964 - دیدار (ویکی)، زوربای یونانی (کاکویانیس)؛ 1965 - باد تند در جاماییکا (مکندریک)؛ 1966 - واحد نظامی گم شده (رابسن)؛ 1967 - نبرد سان سباستیان (ورنوی)، رویداد (سیلوراستاین)، ساعت بیست و پنجم (ورنوی)؛ 1968 - کفش های ماهی گیر (م. آندرسن)، ساحر (گ. گرین)؛ 1969 - گردش در باران بهاری (گ. گرین)، رویای شاهان (دانیل مان)، راز سانتا ویتوریا (کریمر)؛ 1970 - فلاپ (ک. رید)؛ 1971 - آروزا (باتیکر)؛ 1972 - از میان خیابان 110 (شیر)؛ 1973 - رئیس مرده است (ر. فلایشر)، اسمیت کَر و جانی گوش (کاوارا)؛ 1976 - محمد (ص) رسول الله (العقاد)، ارثیه ی فرامونتی (بولونینی)؛ 1977 - ببرها گریه نمی کنند (کالینسن)؛ 1978 - کاروان ها (فارگو)، فرزندان سانچز (بارتلت)، مقتدر یونانی (لی تامپسن)؛ 1979 - گذرگاه (لی تامپسن)، شیر صحرا (العقاد)؛ 1983 - والنتینا (بتانکور)؛ 1990 - انتقام (ت. اسکات)، ارواج نمی توانند آن را انجام دهند (ج. درک)؛ 1991 - تب جنگل (ا. لی)، تبه کاران (کاربلنیکوف)، فقط آدم های بی کس (کولامبوس)؛ 1993 - آخرین قهرمان اکشن (مک تیرنان)؛ 1994 - این نمی تواند عشق باشد (آ. هاروی)؛ 1995 - راه رفتن در ابرها (آرو)؛ 1996 - هفت پیشخدمت (شکوف)، شهردار (جوردارنی).
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}