باید اقرار کنیم در دنیای امروز هنر به سمتی رفته است که شاید نشود به راحتی معنویت را در آن جست جو کرد و به سختی بتوانیم در این دریای موّاج رسانه، مفاهیم ارزشی را در هنر و رسانه بیابیم. شهید آوینی این طور هنر را تبیین کرده.

 راسخون : در روزگاری به سر می بریم که با توجّه به دسترسی مردم به اخبار و اطّلاعات گوناگون، پای به عرصه اظهار نظر در تمام زمینه ها گذاشته اند و این احساس را دارند که می توانند هر برداشتی که دارند ولو شخصی، با مردم در میان بگزارند. به عنوان مثال بسیاری از سلبریتی ها و افراد مشهور در سیاست اظهار نظر کردند و مردم را تشویق به حمایت از کاندیدایی کردند که امروز از شرم اوضاع نابسمان اقتصادی و ... سکوت کردند و البته بعضی هم اعلام برائت و پشیمانی از نظر و حمایت انتخاباتی خود کردند. با این توضیح و اینکه ما در آستانه روز هنر و سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی قرار داریم، جا دارد نگاهی کوتاه به تعریف هنر و خصوصا سینما از دیدگاه این شهید صاحب قلم و سبک هنری خاص داشته باشیم. 

باید اقرار کنیم در دنیای امروز هنر به سمتی رفته است که شاید نشود به راحتی معنویت را در آن جست جو کرد و به سختی بتوانیم در این دریای موّاج رسانه، مفاهیم ارزشی را در هنر و رسانه بیابیم. شهید آوینی این طور هنر را تبیین کرده و از هنر غربی را از هنر اسلامی تفکیک می کند: 

«هنر غربی حدیث نفس است، نه حدیث شیدایی حق، هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است، هنری شیطانی است حال آن که هنر حقیقی حدیث شیدایی حقیقت است...»[1]

بله ایشان هنر را با توّجه به نوع کاربرد و افراد استفاده کننده آن به شیطان و غرب نسبت می دهد و آن را از هنر اسلامی و رحمانی تفکیک می کندف زیرا خود پرستی و حدیث نفس ربطی به معنویت و کمال بندگی ندارد. سید شهیدان اهل قلم در کتاب آینه جادو هنر الهی را مانند معجزه و هنر شیطانی را سحر، جادو و فریبکاری خوانده و از شباهت این دو خبر داده و بیان می کند:

«جادوگران نیز با سحر و جادو ظاهرا کاری شبیه به معجزه انبیاء انجام می دهند اما در حقیقت فقط معجزه وجود دارد و سحر و جادو جز فریبی بیش نیست. آفاقِ هنرِ رحمانی و هنر شیطانی نیز خیلی به یکدیگر شبیه هستند اما جز اهل حق کسی آن دو را از یکدیگر تمییز نمی دهد.»[2] بله این دقیقا مشکل امروز دنیای هنرمندان و اهل هنر است و در دعوایی بی ثمر هر کسی یک تعریف از هنر فاخر و ارزشی دارد و نمی دانند که هنر حقیقی باید به سوی حقیقت و پشت به اهداف شیطان حرکت کند و الا اینها نوعی بازی با ابزار و لوازم است. جالب است که در یک ویدئو خود شهید آوینی هم این را تبیین می کند و می گوید: 

«حتما فرقی در سبک و نوع کار است و الّا اگر هر فردی با دوربین در جنگ برود صحنه های جنگی ظبط می کند که این هنر نیست -کار باید ماندگاری داشته باشد- و الّا وسایل و ابزار کار همه یک روش استفاده دارند. در پاسخ به سوال شهید اوینی یک از حضار می گوید کار های روایت فتح آقا مرتضی دارد، که شهید آوینی تلویحا با گفتن بیانی نغز به این تعریف پاسخ می دهد. و ...»

با توجّه به تعریف هنر از نظر شهید آوینی و آنچه که امام راحل برا ما در این زمینه به یادگار گذاشتند باید بدانیم که هنر را خوب تعریف کنیم و تعبیر امام خمینی(ره) هنر این است:

«هنر در مدرسه عشق نشان دادن نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت می‌برد. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب در راس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد.»[3]

در این بیان دقیق امام راحل هنر را برای مبارزه با ظلم و کشف حقیقت و نشان دادن معضلات مهم بیان می کنند و البته این بیان امامی است ه خود اهل هنر و شعر بود و بیگانه از این مفاهیم نبوده است. در بیانی دیگر امام دقیق تر هنر را معرفی می کنند و اینطور بیان می کنند:

«رسانه‌ها باید بیشتر کار کنند، از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند در راه تعریف صحیح تهذیب جامعه وضعیت تمام هنرجوها را در نظر گرفته راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه‌ها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.»[4]

بله مشکل امروز ما در هنر برتر و سینما همین ابتذال است که علاوه بر فرهنگ منحط غرب که اصلا به فکر معنویت نیست و تنها در جهت اهداف خود از سینما استفاده می کند، در جوامع اسلامی هم این ابتذال دیده می شود که این ابتذال در هر بیان و لحن و تصویری قابل رویت است و در بسیاری از موراد بسیاری از خانواده نمی توانند فرزندان خود را برای دیدن بعضی از این آثار سخیف به سینما ببرند.

 شهید آوینی با دقت و بصیرت خود حدود سه دهه قبل حال امروز سینما را می دید و در مقاله «فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده» حرفهایی را زده است که نقدی بر درون مایه سینمای در حال پیشرفت و غیر الهی و غیر معنوی بودن سینمای زمان خود دارد که گویی این نقد همچنان پویا و زنده و مربوط به سینمای امروز ما هم می شود و به نظر می رسد سینماگران و اهالی رسانه باید این نکات را جدّی بگیرند تا مبادا روزی بیدار شویم که سینمای ما با فرهنگ مبتذل غرب استحاله شده باشد.

1- ذائقه تماشگران رو به زوال است

شهید آوینی اولین اشکال سینمای امروز دنیا را به غارت بردن ذائه سنتی و معنوی مردم می داند و می گوید: 

«ذائقه‌ی تماشاگران سینما را نیز در طول این صد سال به مزه‌هایی پرفریب عادت داده‌اند و تماشاگر از همان آغاز به قصد تفنّن و با نیت استغراق در لذت‌های کودکانه و «سانتیمانتال»-یعنی عاطفی و احساسی یا به تعبیر امروز عاشقانه- به سینما می‌آید، با عینکی که هالیوود بر چشم او نهاده است. و اگر با پاکتی تخمه ژاپونی نیاید، حتما می‌آید تا برای ساعاتی چند خود را و مشکلات واقعی خود را در یک «خواب و خیال تجسم‌یافته» فراموش کند. مخاطب امروزی سینما عادت کرده است تا از طریق نشانه‌هایی شناخته‌شده، خود را تسلیم لذایذ سطحی و زودگذری کند که سینما در اختیار او می‌گذارد و اگر خدای‌ناکرده آن نشانه‌های متعارف را در فیلمی پیدا نکند، قهر خواهد کرد و به فیلم دیگری خواهد رفت که در آن، دامی لذّت‌بخش و مسحورکننده برای غفلت او پهن شده..»[5]

بله متاسفانه این تحلیل شهید آوینی به قدری دقیق است که ما امروز می بینیم بسیاری از فیلم هایی که برای گیشه و همین مضامین که سید نام برده ساخته می شود بسیار مورد توجّه مردم قرار می گیرند و اگر چه اهل هنر می دانند اینها فیلم و سینما به معنای هنر متعالی نیست و فقط دنبال وقت گزراندن مردم و مُسَکِّنی برای چند دقیقه از اوقات مردم طراحی شده تا به تعبیر حافظ شرابی تلخ باید که مشکلات را از یاد او ببرد:

شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش

که تا یک دم بیاسایم ز دنیا وشر وشورش

امّا جا دارد این سوال پرسیده بشود که این نوع هنر می تواند قدمی مخاطب را به فرهنگ و مسیر معنویت در نظر گرفته در عالم پیوند دهد یا اینکه فقط در پایان فیلم یک مخاطبی تحویل می دهند که متوهّم و سطحی نگر شده و با سکانس هایی عاشقانه و بی مایه مغزش را مملو از دروغ های خوش مزه و زود باور کرده اند. و وقتی این روال ادامه پیدا کند ما دیگر نمی توانیم به این مخاطبی که از پای فیلمی چون سلام بمبئی و نهنگ عنبر و ... بیرون آمده، مفاهیم غیرت و معنویت و مبارزه با استکبار را در غالب فیلم های لاتاری و به وقت شام و ماجرای نیمروز و ... نشان بدهیم و اگر هم ببینند، برخوردی که داوران جشنواره با این فیلم ها داشتند را شاهد خواهیم بود.

از دیگر نکاتی که شهید آوینی در این چند جمله به آن اشاره دارد نکاتی است که هم در سینمای امروز به چشم می خورد و هم در منابع دینی ما از ابتلا و عادت به آن هشدار داده شده است. یکی از آنها غفلت است که خداوند متعال در این مورد بی پرده با بندگان خود سخن گفته و فرموده است: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ[اعراف/179] برای جهنم بسیاری از جن و انس را بیافریدیم ایشان را دلهایی است، که بدان نمی فهمند و چشمهایی است که بدان نمی بینند و گوشهایی است که بدان نمی شنوند اینان همانند چارپایانند، حتی گمراه تر از آنهایند اینان خود غافلانند.» ته کلام یعنی افراد غافل را خداوند از چهار پایان کمتر می داند.

2- ماهیت سینما در خدمت «تفنّن» و لهو

«سینمای امروز ماهیتاً در خدمت «تفنّن» در آمده است و بنیان همه‌ی قواعد متعارفی که در سینما وجود دارد بر همین اصل است. هنر به معنای حقیقی «کمال» است و «فضیلت» و وظیفه دارد که انسان‌ها را نیز به کمال و فضیلت برساند و این مقصود با ایجاد تفنّن برای مخاطبان سطحی و احساساتی سینما حاصل نمی‌آید. نه اینکه مردم نیازی به تفنّن نداشته باشند، اما مقصد هنر این نیست. آثار حقیقی هنری پر از لطف و صفا و آرامش و مستی و قرار بی‌قراری و شوق ... هستند و لزوماً نه اینچنین است که جذب قلوب مردم، تنها با دلقک‌بازی و آرتیست‌بازی و تفنّن ممکن باشد و لاغیر. »[6]

این اشکال تکمیل ایراد اول است وقتی ذائقه مخاطب به مرور تغییر کرد، ما دیگر نمی توانیم حقیقت را به معرض دید تماشاگر بگذاریم زیرا او فقط می خواهد وقت بگذراند و حوصله فکر کردن به مفاهیم ارزشی و دقیق را ندارد. وقتی یکی از کارگردان سریال های طنز رسانه ملی می گوید چیزی درست کردم که مردم شبی یک ساعت فکر نکنند و خوش بگذرانند، یعنی همین دغدغه که سید آن را در آن سال ها بیان کرد و آفتش همان است که سید اشاره کرد، یعنی چطور با این مضامین فضیلت و کمال را به تصویر بکشانند و مخاطب را از این تعالیم نورانی بهره مند کنند. بله منظور از سرگرمی محض و لهو همین لذّت های بعضا حلال است که هیچ نیّت و پشنوانه معنوی و ارزشمندی بدنبال ندارد و برای علاقه مندانش هر طور پیش بیاید آنها نافی این لذّات نیستند که این با ارزشمندی هدف و وقت و ... در آموزه های دین سازگار نیست.

پی نوشت :

[1]. کتاب مقاومت، ش 4، ص 50.
[2]. آینه جادو، ص 186.
[3].  صحیفه نور.، ج21،ص30.
[4]. صحیفه نور، ج19، ص109.
[5]. مقاله «فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده».
 [6]. همان.
/2759/