قطعا یکی از دغدغه های حکومت اسلامی ایجاد عدالت در بین مردم و مظلومان است. فلذا برخورد حکومت با مدیران متخلف باید شدیدتر از دیگر مردم باشد چون این مدیر یک مجرم معمولی نبوده بلکه خیانت علیه تمام مردم با جایگاهی که داشته است مرتکب شده است...


راسخون : شهید بهشتی (رحمه الله علیه) گفته اند: «هرچه میزان مسئولیت بالاتر برود، درجه‌ی عدالت باید بیشتر شود.» قطعا یکی از دغدغه های حکومت اسلامی ایجاد عدالت در بین مردم و مظلومان است. رئیس قوه قضائیه در همایشی که با حضور سران قوا انجام گرفت در سخنانی گفتند: «با مردم با تکریم رفتار کنید. در جلسات خصوصی مکرر گفته‌ام و اینجا هم می‌گویم که برخی از مراجعان گلایه‌مند هستند. هیچ دلیلی وجود ندارد که وقتی برای یک آدم محترم و یک مدیر اجرایی قرار بازداشت صادر می‌کنید، دستبند به او زده شود. چه لزومی دارد؟ چرا با دیگر افراد به او پابند زده شود؟ هیچ دلیلی ندارد که چنین فردی با افراد جنایتکار و دزد و سارق پابند بسته شود. ما این را قبول نداریم. از این بعد نه در زندان‌ها و نه در دادسرا‌ها و نه در هیچ کجای دیگر، چنین چیزی تکرار نشود.» البته ایشان در همان سخنرانی دستور سخت گیری با متخلفان اقتصادی و برهم زنندگان امنیت کسب و کار را دادند؛ اما این ملایمت با مدیر اجرایی به چه معنا است؟

با توجه به این سخنان چند سوال به ذهن می رسد که جا دارد با شما دوستان مطح کنم:
*مقدار ویرانی تخلف یک مدیر اجرایی بیشتر است یا یک دزد یا مواد فروش و ...؟

*مردم با توجه به تخلف یک مسئول، چقدر از حکومت و نظام خرده می گیرند یا یک دزد خرده پا؟

*منظور از محترم کیست؟ آیا آن مدیر اجرایی تخلف کرده است یا نه؟ اگر کرده دیگر مجرم است و احترامش کجاست؟ اگر منظورتان نسب خانوادگی و امثالهم باشد که باز هم کار خراب تر می شود زیرا آقا زاده ها باید دقت بیشتری را برای دوری از جرم و فساد داشته باشند و به تعبیری جرمشان بیشتر است زیرا هم در نعمت و رفاه بیشتری بودند و قطعا امکان آلودگی آنها کمتر است و هم نگاه و انتظار مردم از آنها بیشتر است.

*خلاصه که از زمان صحبت ایشان این سوالات در ذهن بنده غوغا کرده است خصوصا وقتی شیوه برخورد امام علی (علیه السلام) را با مفسدین و مسئولین متخلف مطالعه کردم. رسول خدا (صلی الله وعلیه وآله وسلم) درباره ایشان فرموده اند: «او در اجراى حکم خدا سخت گیر است و اهل مسامحه و سازش نیست.»[1]

حال باید به بیان چند مورد از برخورد قاطع  امام (علیه السلام) بپردازیم:
ایشان در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«...اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.»[2]

خوب قطعا جای سوال است که منظور شما از مراعات با مدیر اجرایی به چه معناست و اینهایی که نقل شد را چطور با این تعابیر شما هضم کنیم؟
هنگامى که امیر مومنان علی (علیه السلام) از خیانت ابن هَرمَه (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: «وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى.
اى رفاعه ! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بیند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.
اى رفاعه ! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مى آورى، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن.»[3]

سوال دیگر این است که مگر ایشان از دولت نخواستند که این موضوع را جدی پیگیری کنند و نتیجه را به مردم اعلام کنند؟
بله عده ای را از خدمت انفصال کردند و حقوق ها برگرداننده شد ولی شما به عنوان مجری جرم با انها چه کردید؟
باز هم جا دارد برخوردی دیگر از نحوه سخت گیری و شدت حضرت را با هم مرور کنیم.

وقتی یکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: «از خدا بترس، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمى دیدند، و به مرادى نمى رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم.»[4]

البته در پایان جا دارد از همه تلاش های قوه محترم قضائیه و به خصوص و رئیس و کارمندان مخلصشان نهایت تقدیر و تشکّر را داشته باشیم.


به قلم : حجت الاسلام باقری


پی نوشت ها:
[1]. علامه مجلسى‏، بحار الانوار، تهران، اسلامیه، ج‏21، ص385.
[2]. نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه 53.
[3]. قاضی نعمان، دعائم الإسلام، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره، دار المعارف ، چاپ دوم، صص532-533.
[4]. نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع) ،نامه41.
 
 

مطلب مرتبط :
شجره خبیثه مفاسد اقتصادی در کجا ریشه دارد؟!
اجرای عدالت، حق مردم بر حکومت
مهره های اصلی دلالی ارز به عنوان مفسد فی الارض اعدام شوند
مبانی تئوریک مبارزه با مفاسد اقتصادی