واقعا چرا باید با این جدیت آقازاده های رانت‌خوار و مفسد را ریشه کن کنیم ؟ بخاطر اینکه به قدری این مماشات و آبروداری بی‌جا، برای نظام هزینه بردار بوده است که فلان آقازاده رو وقتی محکوم به اشرافی گری می‌کنند می‌گویند: « ما بیشتر از 300 تا 400 میلیون تومان برای ماشین شخصی هزینه نکرده‌ایم و برای انقلاب و نظام که فقط خون شهدا لازم نبوده، زیرا جان متاعی است که هر بی سر و پایی دارد و باید هزینه هم کرد و ...»


راسخون : آیت الله علم الهدی در توصیه‌ای برای کاهش فساد و اختلاس مسئولان و فرزندانشان گفتند: « در صورتی این حرف درست است که این آقازاده از رانت پسر بودن استفاده نموده و فساد کرده باشد که در این صورت باید با پدر برخورد کرد
واقعا چرا باید با این جدیت آقازاده های رانت‌خوار و مفسد را ریشه کن کنیم و یا به تعبیر امام جمعه مشهد به خاطر استفاده از رانت مسئولین توسط فرزندان شان باید با پدران این افراد برخورد کنیم؟
به قدری این مماشات و آبروداری بی‌جا، برای نظام هزینه بردار بوده است که فلان آقازاده رو وقتی محکوم به اشرافی گری می‌کنند می‌گویند: « ما بیشتر از 300  تا 400 میلیون تومان برای ماشین شخصی هزینه نکرده‌ایم و برای انقلاب و نظام که فقط خون شهدا لازم نبوده، زیرا جان متاعی است که هر بی سر و پایی دارد و باید هزینه هم کرد و ...» خوب این ادبیات یک آقازاده است که به نظر می‌رسد شدیدا نیاز به تربیت دارد تا پول خود را با خون شهیدا مقایسه نکند.
اگر در ابتدای انقلاب امام می‌فرمود: « تا می‌توانید انسان بسازید » شاید حال و روز امروز نظام خیلی مناسب این تعبیر باشد که هر تازه به دوران رسیده‌ای اجازه هر نوع حرف زدن را به خود ندهد و لذا شاعر سرود:
«دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر     کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست»

چیستی تربیت
راغب اصفهانی می‌گویند: « ربّ در اصل تربیت است و در قرآن ایجاد چیزی به صورت تدریجی است که به اندازه کامل برسد[1] با این توضیح اگر این رشد در انسان اتفاق نیفتد ، عاقبتی بد در انتظار او می‌باشد و اینجاست که می‌بینیم چرا بزرگان و اهل بیت نسبت به تربیت فرزندانشان دغدغه بسیاری داشتند و بعضی از آقازاده‌ها به بهانه‌های خدمت پدر به نظام و یا دوری از وطن،  برای تربیت ناصحیح خود تعلیل می‌آورند.

هوا پرستی بزرگترین دشمن  
از مهمترین عللی که در تضاد با تربیت دینی است پیروی از هوای نفس است. خدا در هشداری به هوا پرستان می‌فرماید: « أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ...‏؛[2] هیچ دیدى آن کسى را که هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه کرد... » علّت این همه نگرانی از قدرت هوای نفس این است که می‌بینیم خداوند در آیه با این تشبیه زیبا بعضی افراد را هوا پرست می‌نامد و خدا و معبودشان را هوای نفس معرفی می‌کند. حال معنای پرستش هوای نفس چیست؟ علّامه طباطبایی به این پرسش چنین پاسخ می‌دهد: « معناى گرفتن اله، پرستیدن آن است. و مراد از پرستش هم اطاعت کردن است، چون خداى سبحان اطاعت را عبادت خوانده، و فرموده:" أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی" و اعتبار عقلى هم موافق با این معنا است، چون عبادت چیزى به جز اظهار خضوع و مجسم نمودن بندگى بنده نیست.»[3] و نکته دقیق این است که اگر تربیت مبارزه با هوای نفس در ما شکل نگیرد و پای در مسیر گمراهی بگذاریم، هیچ نیرو و قدرتی به جز خداوند نمی‌تواند ما را هدایت کند و لذا خداوند هدایت را به خودش نسبت داده است و حتی به پیامبرانش هم این اجازه را نداده است.[4]

بله؛ در باب ظرافت مبارزه با هوای نفس هر چه بگوییم باز هم حقّ مطلب ادا نمی‌شود زیرا به اندازه‌ای بحث کاربردی است و هدایت و عاقبت بخیری انسان نقش دارد که در سیره اهل بیت می‌بینیم که آنها با چه دقّتی مراقب هستند که مبادا نفسشان را به چیزی که عادت نداشته ولو اینکه حلال هم است عادت بدهند، لذا در احوال امام علی(علیه السلام) نقل می‌کنند: «روزی ظرف فالوده‌اى خدمت امیر المؤمنین (علیه السلام) آوردند و در برابر آن حضرت گذاشتند. امام (علیه السلام) به صافى و زیبایى آن نگریست و انگشت خود را به آن زد و آن را چشید، و فرمود: همانا حلال، پاک و نیکوست و این حرام نیست، امّا من خوش ندارم نفْسِ خود را به چیزى عادت دهم که تاکنون بدان عادت نداده‌ام. این ظرف را از جلو من بردارید. پس آن را برداشتند.» [5] این تربیتی است که مالک و سلمان و ابوذر را پرورش می‌دهد. مربّی خودش اگر اهل مراعات نباشد، نمی‌تواند در متربّی اثر بگذارد. لذا باید ببینیم چرا پدر نمی‌تواند در فرزند تاثیر بگذارد.

آیت الله مظاهری در مورد حضرت امام (رحمه الله علیه) فرمودند: «بیش از 12 سال که شرکت در دروس عالیه ایشان داشته‌ام، در این مدت یک عمل مکروه از ایشان ندیدم. بلکه اگر شبهه مراء و جدالی، شبهه غیبت و دروغی... پیش می‌آمد، حالت نگرانی به خوبی از ایشان نمایان می‌شد. یادم نمی‌رود روزی امام در درس تشریف آوردند و به قدری ناراحت بودند که نفس ایشان به شماره افتاده بود. درس نگفتند و به جای درس نصیحت تندی نمودند و رفتند. و تب مالتی که داشتند عود کرد و سه روز درس نیامدند. چرا؟ چون شنیده بودند یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده بود.»[6]
اینجاست که پی می‌بریم بیشتر زیاده خواهی و رانت‌ها و اختلاس‌ها برای پاسخ به همین هوای نفس مورد بحث است و باید این زیادی خواهی در تربیت اسلامی لحاظ شود و الّا هر چه بزرگ‌تر و یا آقازاده‌تر بشویم این آفت هم به تناسب رشد می‌کند.
با این اوصاف وقتی پدری که به تربیت دینی نرسیده باشد و هوای نفس را مدیریت نکرده باشد، بعد با این هم آپشن به مسئولیت هم می رسد، با این اوصاف چه بلایی به سر خود و جامعه و خانواده اش می آورد؟ لذا تنبیه این پدران دارای اهمیت بالایی است.

به قلم : حجت السلام مرتضی باقری

:پی نوشت 
.[1]
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص: 336.
[2]. سوره جاثیه: 45، آیه 23.
[3]. طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان‏، ج‏18، ص: 263.
.[4]  قطب، سیّد، فى ظلال القرآن، ج‏5، ص: 3231.
.[5] برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن‏، باب تواضع، حدیث 134‏، ج2، ص 409.
.[6] قربانی، مصطفی، شعر باف،‌ رضا، سرگذشت های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی(ره) ، ج5، ص164.
 

:مطلب مرتبط
نفس انسان، بدترین دشمن او
نفس و هوای نفس
انتقادفرزندان شهدابه پسر طهماسب مظاهری
ساده زیستی مسئولان و پرهیز از اشرافی‌گری
زندگی لاکچری فرزند کارمند اختلاس‌گر شرکت نفت
خار در چشم