نويسنده: عتيق الله معروف




 

نقدي بر کتاب سيد جمال الدين و انديشه هاي او

مدير مجله ي آريانا و انجمن تاريخ افغانستان
در اين اواخر کتابي بس تحقيقي درباره ي زندگاني و فلسفه ي اجتماعي و سياسي سيد جمال الدين افغاني به قلم تواناي دانشمند محترم مرتضي مدرسي چهاردهي در 211 صفحه به دستم افتاد که با کمال شوق به مطالعه ي آن پرداختم.
ضمن مطالعه هر چند سطور و صفحات اين کتاب را طي مي کرديم، به همان پيمانه آيين نگارش، شيوه ي تحقيق، تنظيم وثايق، ربط و ضبط اسناد، وثوق مدارک، وسعت معلومات، و بالاخره بيان حقايق و فقدان تعصباتي که، بدبختانه حتي امروز هم، بين برخي از نويسندگان متداول است و در راه وصول به حقايق مطلوب جز رهزني بيش نيست، مرا جلب نموده بيشتر سرگرم خود مي ساخت.
بايد اعتراف نمود که از مطالعه ي دقيق اين کتاب، شخصيت علمي و بري از تعصب نويسنده ي دانشمند آن پيش نظر تجسم مي کند، که سزاوار احترام و ستايش است.
بعد از ختم در خلال تفکر و مقايسه ي اين اثر با يک يا دو اثر ديگري که توسط برادران ايراني ما راجع به سيد جمال الدين افغاني نوشته شده و انتشار يافته بود، خواستم من حيث يک تن از خوانندگاني افغانيِ اين تأليف، از موقع استفاده نموده اين پيروزي و توفيق را براي مؤلف دانشمند آن توسط سطري چند از ته دل تبريک و تهنيت گويم.
مطالعه و تحقيق درباره ي شرح حال مردان بزرگ و اهل نبوغ که در تاريخ دنيا کسب شهرت نموده و معروف گشته اند، براي تربيت و تحريک مثبت جميع افراد بسا مفيد و مؤثر است. بدين ترتيب، بدون ترديد به منزله ي درسي است که در راه ايقاظ و رشد ملل، نقش بزرگي مي يازد.
گاهي هم منزلت و ارزش معنوي اين بزرگان بر مدارجي استحکام مي پذيرد که اقوام و ملل زيادي مي کوشند محض جهت کسب افتخار، ايشان را به خود و مرز و بوم خويشتن منسوب دارند. اما بزرگان جامعه ي بشري به مقتضي وسعت نظر بدون در نظر گرفتن مسکن و مأوا و حسب و نسب و امثالهم، آنها را از غنايم عالم بشريت خوانده و از مفاخر جامعه ي بزرگ بشري محسوب مي دارند.
دانشمند بزرگ و سياسي دقيق،‌ سيد جمال الدين افغاني هم نمونه ي بارزي از اين رجال و اهل نبوغ بود که بر اثر جانفشاني و رنج زيادي که در راه ايقاظ و بيداري ملل پس مانده اعم از آفريقايي و آسيايي... بر خود هموار داشته و مسلسل وار در مقابل نظر و عمل استعماري ملل بزرگ و قوي از ايشان حمايت نموده و در اين راه از هيچ گونه بذل مساعي و تحمل شدايد که تاريخ آن را به ياد دارد برکنار نمانده است، در انظار دوست و دشمن تا يومنا هذا محترم مي باشد و شهرت جهاني دارد.
مطالعه ي اين اثر پردازش که موضوع صحبت ما را تشکيل مي دهد طي 36 عنوان جداگانه به حد امکان بالاي زندگاني و فلسفه ي اجتماعي و سياسي سيد مرحوم روشني مي اندازد و خواننده را درباره ي اعمال و افکار سيد جمال الدين افغاني و عکس العملهاي متقابل آن و همچنين اوضاع سياسي، ذهنيت ديني، نقايص اجتماعي و احوال آن عصر در آسيا و اروپا و آفريقا توسط يک سلسله معلومات مفيد و مستند مستفيد مي گرداند.
چنانچه از خلال اوراق اين تأليف برمي آيد مؤلف محترم آن پيش از آنکه بر آرا و معتقدات سيد جمال الدين افغاني آشنا شود، نامش را بارها از پدر بزرگوار خود که از مردان روحاني و سياسي پاکباز بوده، شنيده و در اوان سن تميز به نام و انديشه ي سيد مترنم گرديده و در نتيجه از سال 1306 ه‍.ش. در روزنامه هاي درجه ي اول چاپ رشت مقالات پرشوري مي نوشت و از آن زمان تا هنگام نشر اين اثر، هرچه کتاب و رساله درباره ي سيد در عالم عربي منتشر مي شد بدقت خوانده است و يادداشتهايي از آن برداشته و از آنچه مسلمانان هند و افغان نوشته اند بهره برده و روز به روز به آراي حکيمانه ي سيد جمال الدين بيشتر دلبستگي حاصل داشته است.
تربيت، محيط خانوادگي، تحصيل در معارف اسلامي، سفرهاي پي در پي در دشت و هامون عراف عرب و ايران، برخورد با مردان بزرگ و مشهور سياسي و روحاني و مذهبي و اخلاقي، مطالعات در اوضاع و احوال اجتماعي و سياسي خاورميانه، و آشنايي با مردم و کارهاي حوزه هاي پريشان و آشفته و پراکنده ي اجتماعي، حکيم بزرگ اسلامي، سيد جمال الدين افغاني، را بيش از پيش آشفته کردار و آشفته گفتار کرده بود. در خلال مدت تحصيل و ورود در گود سياست و عالم روزنامه نگاري و مراحل مختلف اداري، دوره ي روزنامه ي العروة الوثقي روي ميز تحرير او قرار داشته است.
مشاراليه بعداً اجمالي از يادداشتهاي خود را بعد از وقايع شهريور 1320 ه‍.ش. درباره ي سيد در دوره ي دوم و سوم مجله ي ادبي و اجتماعي ماهيانه گلهاي رنگارنگ که از مجلات خوب آن زمان بود، انتشار داده و از دور و نزديک مورد تقدير و نوازش دانشمندان دلسوخته ي اسلامي قرار گرفته است تا آنکه در تبريز آن اوراق صورت رساله ي مطبوع به خود گرفت. مؤلف ارجمند حواشي اي هم بر رساله ي رد نيچريه ي سيد نگاشته و آن را دو مرتبه در تبريز به طبع رسانده و مورد استفاده ي جوانان نيازمند قرار داده است و بعد در مقالات خويش در مجله ي هفتگي آيين اسلام، چاپ تهران، به نام « سيد جمال الدين افغاني و افکار او » مقالاتي منتشر ساخته و بالاخره به مناسبت صد و بيستمين سال تولد سيد جمال الدين افغاني ( متوفي در شعبان هزار و دويست و پنجاه و چهار هجري قمري ) بخشي از کتاب خدو را در سال 1334 در دسترس تشنگان حقايق قرار داده است.
بايد متذکر شد که اين اثر به ناقلي مدرسي، بعد از تأليف و نشر شرح احوال عقايد شيخ احمد احسائي و رساله ي زندگاني و فلسفه ي حاج ملاهادي سبزواري، سومين شماره از تذکره ي احمد احسائي و رساله ي زندگاني و فلسفه ي حاج ملاهادي سبزواري، سومين شماره از تذکره ي مدرسي مي باشد.
تا جايي که معلوم است اين اثر به ناقلي مرتضي مدرسي مورد پسند و قبول برادران حق دوست ايراني و خوانندگان ديگر نيز قرار گرفته، و بر اثر کثرت خوانندگان استقبال نيکي از آن به عمل آمده است. چاپ اول آن ناياب و بنابراين چاپ دوم آن بزودي ممکن است انتشار يابد.
اينک در پايان اين سطور بعد از دعوت خالصانه از برادران افغاني خويش درباره ي مطالعه و تقدير اين اثر، بار ديگر مراتب تهنيت و تبريک خود را به ناقلي مرتضي مدرسي نويسنده ي گرامي کتاب مطلوب عرضه مي کنم و از خداوند متعال به تأليف اين چنين آثار برجسته توفيق مزيد براي ايشان خواهانم.
منبع مقاله :
معروف، عتيق الله؛ روزنامه ي انيس، چاپ کابل، مجله ي ارمغان دوره بيست و ششم، شماره ي يکم، تهران، فروردين 1336