گردآوري: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت




 

در سراسر کشور، آنهايي که مشغول يک کار توليدي هستند، اينها امروز هر کاري بکنند براي کشور خودشان و براي ملت خودشان است؛ و بايد با کمال فداکاري کارها را انجام بدهند، و حفظ نظم در همه جا بکنند و اگر خداي نخواسته اشغالگران و کساني که مي خواهند در اين کارخانه ها يک جنجالي به پا کنند، آنها را نپذيرند و از تبليغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز دعوت به بيکاري و کم کاري و دعوت به اعتصاب؛ خيانت به اين کشور است و خيانت به جمهوري اسلامي. (1)
گاهي شنيده مي شود که در ادارات، در کارخانه ها، کم کاري مي شود؛ بلکه همين امروز کسي گفت که در اين کارگرها، در اين ادارات، گاهي هم بيکاري هست و بسيار هم کم کاري هست! در کارخانه ها هم يک همچو مطلبي شنيده مي شود. در صورتي که الآن وقت اين است که همه کار بکنيم؛ و همه با هم، اين آشفتگيهايي که به جا گذاشته اند اينها، اين خرابيهايي که اينها به جا گذاشته اند، با همت شما بايد ترميم بشود. الآن مملکت مال خود شماست؛ منافع مملکت هم مال خود شما بايد باشد. (2)
شما آقايان که در محل هستيد با قاطعيت بايد عمل بکنيد و مردم را وادار کنيد که به قاطعيت عمل بکنند. موعظه کنيد مردم را؛ نصيحت کنيد. اينهايي که کم کاري مي کنند، ادارات را مي گويند کم کاري مي کنند؛ خوب، شما هر کدام در هر استاني که هستيد ادارات را واداريد که کار بکنند... حالا وقت پرکاري است؛ نه وقت کم کاري. کشاورزها باز بهتر عمل کرده اند؛ براي اين که از هر جا مي آيند، مي گويند ما کشاورزيمان خوب است حالا؛ امسال خوب شده. کشاورزها بهتر عمل کرده اند. ادارات کمتر عمل کرده اند. آن طوري که ما دلخواهمان است در ادارات، آن طور نشده. کشاورزي از سايرين بهتر هستند. در کارخانه ها هم شده و نشده اين طوري اند که اخلال مي کنند. البته حالا وقتي است که شما همه دست به هم بدهيد اين اخلالگرها را جلويشان را بگيريد؛ اين اخلالگرهايي که هستند. هر جا شما هر کدام هستيد. اشخاصي که هم کارآمد هستند و هم متعهد، ملي، اسلامي [ ... ] . (3)
ان شاء الله وظايفتان را خوب عمل کنيد. اين کم کاري که گفته مي شود در بين ادارات هست، ان شاء الله نباشد. بلکه گفته مي شود گاهي بيکاري هست. امروز کم کاري مخالف با نهضت است. بايد کار بکنيم همه مان. بايد براي مملکتمان، براي کشورمان، که از خودمان هست الآن، الآن کسي در آن دخالت ندارد. (4)
و حالا بايد با همت شماها، با همت همه، من که طلبه اي هستم آن قدري که مي توانم، شماها که به حمدالله قدرتمند هستيد، آن قدري که در قدرتتان هست، کم کاري نکنيد. بيکار نباشيد، کار بکنيد که مملکتتان که الآن براي خودتان است و از دست غير نجات پيدا کرده است، مبادا يک وقتي کم کاري بشود و ما نتوانيم، شما نتوانيد مملکتتان را اداره کنيد. بعد بگويند اينها احتياج به قيّم دارند؛ احتياج به اين دارند که يک کسي ديگر بيايد اداره کند مملکتشان را. بايد همه دست به دست هم بدهيد و اين اقتصاد را سالم کنيد و اين چرخها را به راه بيندازيد. کارخانه ها به همت شما بايد به راه بيفتند. وقتي که به راه بيفتند، منفعتش هم مال مملکت خودتان و خودتان است. (5)
در هر صورت، الآن براي همه چيز مشکلات است. مشکلات براي کشاورزي هست. و بايد رفع بشود؛ به همت همه بايد رفع بشود. مشکلات براي کارخانه ها هست؛ آن هم بايد به همت همه رفع بشود. مأيوس نبايد شد. مي توانيد ان شاء الله مي توانيم خودمان سرپاي خودمان بايستيم و مملکتمان را اصلاح بکنيم؛ لکن بايد آن کم کاريهاي سابق و آن بيکاريهاي سابق، آن اداره نشستن سابق و هيچ کار نکردن ها، اين حال از بين برود. يک اداره عريض و طويلي براي يک امري که هيچ احتياجي به آن نيست؛ يا براي امري که با ده نفر مي شود اداره کرد، پانصد نفر مي نشاندند آن جا حقوق مي دهند! بيخودي! شکست مملکت ما از اين امور است. افراد را هم تنبل بار آوردند که ديگر کار کردن برايشان مشکل است. همان بنشينند توي ادارات و سيگار بکشند! ديگران هم اين طور بار آمده اند. کشاورزيمان هم به هم خورده است. همه چيزمان الآن به هم خورده است. بايد با همّت، دست به هم بدهيم تا اين که اين امور را اصلاحش بکنيم. اگر هم يک مشکلاتي هست که بايد به دولت تذکر داده بشود. (6)
اگر ما در هجوم اقتصادي هم واقع شديم که هجوم اقتصادي اسباب اين بشود که وابسته به يک کشور ديگري باشيم، اين هم يک وظيفه شرعي است که ما بايد خودمان را نجات بدهيم. هر که ازش هر کاري مي آيد راجع به اقتصاد بايد بکند. ننشيند يک طبقه [ که ] يک طبقه ديگر بکند. رعيتها کم کاري نکنند. آنهايي که در کارخانه ها کار مي کنند کم کاري نکنند، سستي نکنند، امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادي است. اين طور نيست که يک وقت آرامش باشد، بگوييد خوب ما نمي خواهيم زياد منفعت ببريم. اين اختيار با خودتان است. اين جا ديگر اختيار با مردم نيست. اين اختياري است که خدا دست اوست و او امر کرده است به اين معنا. يعني نمي شود که ما تحت نظارت يک کشوري باشيم که به دين اعتقاد ندارد و ما برويم تحت بيرق کُفر. اين يکي از مسائل مهم است. ما بايد کوشش کنيم و اقتصاد خودمان را خودمان اداره بکنيم. حالايي که ما در مقابل يک همچه قدرت شيطاني واقع شديم و او هم تهديد کرده است که ما همه کشورهاي دنيا را تجهيز مي کنيم که در را به سوي شما ببندند، ما در عين حالي که اعتقادمان اين است که حرفي است و واقعيت نخواهد پيدا کرد، لکن اگر ما يک درصد احتمال هم بدهيم بايد قيام کنيم. بايد غافل نباشيم از اين که دشمن نمي تواند بکند. خوب، شايد يک وقت شد. براي آن روز شايد بايد همه قشرهاي ملت؛ هر کس هر جوري که مي تواند يک توليدي بکند، که مثلاً باغدارها مي توانند توليد بکنند، دامدارها مي توانند توليد بکنند، و کشاورزها مي توانند توليد کنند، اشخاص مي توانند کمک کنند به کشاورزها، کارخانه ها مي توانند توليد کنند، کارخانه هاي خصوصي که زياد بود در ايران، و مع الأسف از بين رفته بود و دارد مي رود، اينها همه قيام کنند براي اين که، يک مملکت را از اين اقتصاد نجات بدهند. (7)
الآن آنهايي که منافعشان از بين رفته يا به خطر افتاده است، آنها به اين زودي دست بردار نيستند از اين کشور. آنها درصدد نقشه ها هستند که نگذارند يک حکومت مستقلي پيدا بشود. از اول هم در فکر اين معنا بودند، منتها قدم به قدم شکست خوردند الحمدالله. و از اين به بعد هم من اميدوارم که با حفظ وحدت خودتان و حفظ ايمان خودتان و توجه به خدا اين راه را تا آخر برسانيد. و ان شاء الله اين جهت هم که بايد کار بکنند، همه اقشار ملت امروز بايد يک کاري انجام بدهند. بيکاري، کم کاري، به خلاف مسير ملت است. امروز اين کشور ما احتياج به کار دارد. احتياج دارد که همه قشرها در هر جا که هستند، مثلاً عمده کشاورزها کشاورزي را تقويت کنند که ما محتاج به دشمنهامان نباشيم در خوراکمان. آقا خيلي براي يک مملکت اسلامي اين عيب است که در ارزاقش محتاج بشود به خارج که تهديدشان کند که ما نمي دهيم به شما ديگر در صورتي که ايران زمين دارد الي ماشاء الله. آب هم دارد. برکات آسماني هم هست. چرا بايد محتاج به خارج باشيم؟ (8)
امروز آنهايي که مي خواهند نگذارند اين نهضت، نهضت اسلامي به ثمر برسد، با طرحهاي مختلف، با فرمهاي مختلف در بين قشرهاي ملت ايجاد تشنج، ايجاد اختلاف بکنند. مسأله کم کاري و بيکاري در ادارات، در کارخانه ها خصوصاً کارخانه هايي که جهت حياتي براي يک کشور دارد، مثل ذوب آهن که شما آقايان هستيد، مثل نفت، اين عناصر بيشتر آن جا مي خواهند نفوذ کنند. براي اين که هر جا که خدمتش به ملت زيادتر باشد، اينها مي خواهند آن جا را فلج کنند که استقرار پيدا نشود در اين کشور، و نتواند حکومت مستقر پابرجا تعيين کند. امروز ضد انقلاب کسي است که آن کاري که مشغول هست، در آن کار سستي کند، در آن کار بيکاري کند يا وادار کند اشخاصي را که آنها کم کاري کنند، از زير بار شانه خالي کنند که اين ضربه اي است به کشور خودشان. و آنها همين معنا را مي خواهند که جاهايي که محيط کار است نگذارند کار انجام بگيرد. بين کشاورزها بروند و نگذارند کشاورزي کنند. با اسمهاي مختلف بريزند و جلوگيري کنند از کشاورزي. در محيط کار بيايند و نگذارند شما آقايان کار کنيد. يا وسوسه کنند که منتهي به کم کاري يا بيکاري يا تحصن يا راهپيمايي و اين طور مسائل بشود. بايد توجه کنيد که تمام اينها توطئه است، از اشخاصي که از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسيب ديدند. (9)

راهبردهاي تصريحي:

1- دعوت به کم کاري و اعتصاب، خيانت به جامعه و جمهوري اسلامي است.
2- مي بايست جلوي افرادي که دعوت به کم کاري مي کنند در سازمانها گرفته شود.
3- دعوت به کم کاري و سستي از سوي ضد انقلاب انجام مي شود.
4- امروز وقت پرکاري است، نه کم کاري.

نکات استنباطي:

1- نظام غلط اداري که ميراث حکومتهاي بي کفايت قبل از انقلاب است، در اثر سهل انگاري و وابستگي، کم بازده و تنبل بار آمده است که لازم است اصلاح شود.
2- ايجاد حس مسؤوليت و انگيزش در افراد از جمله اموري است که مي تواند سبب کاهش کم کاري و تنبلي در جامعه گردد.
3- برخورد جدّي با ضد انقلاب، در بالا بردن ميزان کار و بازدهي ادارات، سازمانها و مؤسسات بسيار مؤثر است.

پي‌نوشت‌ها:

1- صحيفه امام (رحمه الله)، ج14، ص 46 .
2- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 287 .
3- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، صص375 و 376 .
4- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 352 .
5- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 288 .
6- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 366 .
7- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، صص 425 و 426 .
8- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، ص 477 .
9- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، صص 1 و 2.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت؛ (1390)، سيره ي سياسي حضرت امام خميني (ره)، ( جلد سوم ) ( اصل خوب انجام دادن کارها و وظايف و مسؤوليتهاي محوله )، تهران: نشر مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، چاپ اول