لزوم خوب انجام دادن کارها از ديدگاه امام خميني (ره)
هر کس هر مقدار، هر ذره اي که عمل شرّ به جا بياورد، آن هم در آن عالم مي بيند؛ خود او را در آن عالم مي بيند. جهنم و بهشت از عمل من و شما موجود مي شود؛ عمل ما ابزار کار است براي آن جا. بنابراين هدر ندهيد اين عمر را؛ اين عمر شريفي که خداي تبارک و تعالي به شما داده است که در اين جا کسب کنيد و کارهاي خوب بکنيد و هدايت کرده شما را براي کارهاي خوب، کارهاي مفيد براي جامعه، کارهاي مفيد براي خودتان. اين براي اين است که خداي تبارک و تعالي علم داشته است، مطلع بوده است بر واقعيات که هر کس هر کاري بکند اين جا، همين کار را در آن جا خواهد ديد. نظير دواهايي که انسان اين جا مي خورد، يا سمهايي که انسان مي خورد در اين جا آثارش را مي بيند، اين هم در آن جا خود عمل را مي بيند. آن جا ديگر انسان خودش را مي بيند. بنابراين، عقل انسان اقتضا مي کند که اين چند روزي که در اين جا هست، اين عمرش را به هدر ندهد که از بين برود؛ بالاتر اين که در راه شر و در راه بد خرج نکند که وبال گردنش بشود آن جا. اين جا هر چه کار خوب بکنيد براي خودتان، براي جامعه تان، اين [ را ] در آن جا ان شاء الله مي بينيد. (1)
شما کار بکنيد و کارهايتان را درست انجام بدهيد، دولت هم مشغول رسيدگي است. براي کارگرها، براي همه، منزل درست مي کنند، رفاه درست مي کنند؛ لکن مهلت مي خواهد؛ نمي شود يکدفعه همه اين کارها بشود. اين بايد مهلت داده بشود کارخانه ها راه بيفتد، کشاورزي راه بيفتد. انيها خراب کرده اند همه را و رفتند، و حالا بايد درست بشود. و من اميدوارم که با همّت همه آقايان، و هرکس در هر قشري که هست، آن قشر و آن اشخاص بايد در همان محلي که هستند کارهايشان را موافق با اسلام بکنند و کار بکنند. (2)
همه ما موظفيم به اين که هر کدام به اندازه اي که ازمان کار مي آيد به همان اندازه کار بکنيم. محوّل نکنيد شما به ما و ما به شما،... هر کس در هر جايي که دارد، هر کس در هر جايي که دارد مشغول کارش بشود و تقويت کنند. (3)
الآن ما همه موظفيم؛ چه شما خانمها و چه آقايان موظفند که هر کدام در هر رشته اي که هستند، در هر مقامي که هستند، مشغول هر کاري که هستند، اين نهضت را ادامه بدهند. الآن وضع اين است که، ادامه نهضت به اين است که، کارهايي که اينها مي خواهد انجام بدهند به وجه خوب انجام بدهند. کارخانه ها به کار خودشان ادامه بدهند؛ کشاورزها به کار کشاورزي ادامه بدهند و هر گروهي که مشغول يک کاري هستند اين کار را خوب انجام بدهند. اختلال در کار پيدا نشود، کم کاري نباشد، اهمال کاري نباشد؛ اينها به سازش، و ساختن ايران مضر است. شما الآن بعد از اين که اين سد بزرگ را شکستيد، ديديد که آن طرف سد که شکسته شد چه خرابيها هست و ايران به چه وضعي مبتلاست. و حالا ما بايد يک ايران ويراني را از سر بسازيم و ساختن يک مملکت با دست يک گروه امکان ندارد. محول کردن مطالب را به دولت يا به روحانيت صحيح نيست؛ براي اين که اينها قدرت اين کار را ندارند. تمام گروهها و تمام افراد، هر فردي وظيفه دارد که در اين نهضت خدمت بکند. (4)
شمايي که سر و کارتان با يک عده اي اشخاص هست که محتاج به اين هستند که رسيدگي بشوند، و اگر چنانچه رسيدگي درست نشوند قلوب آنها جريحه دار مي شود، اين احساس را بايد بکنيد که اين بنده خدايي است که حاضر است اين جا؛ و آزردگي قلب و روح هم اسباب اين مي شود که خداي تبارک و تعالي ناراضي باشد از ما، اگر اين احساس باشد، کارها را انسان خوب انجام مي دهد. و ما الآن مکلفيم که مملکتمان - که آشفته شده است و دارد هي از اطراف، باز آنها دست از آن برنمي دارند - هر کداممان در هر جا که هستيم آن کاري که محول به ماست - آن کار را - خوب انجام بدهيم؛ و اگر چنانچه هر کسي اين احساس را بکند، آن کسي که بالاي سر مريض است، طبيب است کار را خوب انجام بدهد، خوب معاينه کند، دقت کند؛ فرق نگذارد مابين يک نفر آدمي که مثلاً فقير است، با يک آدمي که غني است؛ فقير را بيشتر به آن عنايت کند؛ براي اين که فقير براي آن احساس فقري که مي کند بيشتر احتياج دارد به اين که نوازش بشود. آن کسي هم که مي خواهد - فرض کنيد که - آمپول بزند، باز ببيند که اين طوري است که بايد خدمت بکند، خدمتي محول است به او، آن را بايد خوب انجام بدهد. حقوق مي گيرد براي خدمتي؛ اگر خوب انجام ندهد حقوقش حرام است. (5)
تکليف اين است که شمايي که مي بينيد بانک مرکزي - که شما کارمند آن هستيد - اين آشفتگي دارد به تباهي کشيده شده است، کوشش کنيد اين را اصلاحش کنيد. شما اين جا را اصلاح کنيد؛ آن کسي هم که مي بينيد که اداره کذا خراب است، آن هم مشغول درست کردن آن است. الآن شهردار تهران اين جا بود با يک دسته اي از کارمندهايش. خوب، آنها هم همين شکايتها را دارند. لکن آنها هم بايد مشغول بشوند به همان شهرداري و خدمت به شهر؛ نه اين که همه مان بنشينيم کليات را بگوييم و دردها را بگوييم و درمانش را از خدا بطلبيم! نه، بايد همه مان کار بکنيم و سابق مي گفتند که - آن وقت که شبيه خواني مي کردند - مي گفتند شبيه خوان خوب آن است که اگر شمر مي شود « شمري » را خوب انجام بدهد؛ اگر هم امام حسين مي شود « امام حسيني » را خوب انجام بدهد. اگر بخواهد شمر امام حسيني کند و امام حسين شمري کند، اين شبيه خواني درستي نيست. (6)
هر يک ما بايد آن عملي که دستش مي دهند خوب انجام بدهد. نرود سراغ اين که ديگران چه مي کنند، بخواهد دخالت کند در کار ديگران. نه، دخالت در کار ديگران نکنيد. شما آن کاري که به آن موظف هستي همان کار را خوب انجام بده، برادرت هم که پهلويت نشسته اگر انجام خواست بدهد، ديدي يک خلافي مي خواهد بکند، به او بگو که آقا ما جمهوريمان اسلامي است. جمهوري اسلامي معنايش اين است که عدالت باشد، عدالت اين است که اين آدمي که الآن احتياج به من دارد، از خارج آمده الآن، از راه دور آمده، به اين اداره احتياج دارد، زود رسيدگي بشود به احتياج اين. اين طور نباشد که يک کسي که آشناي ما هست، جلو کارش را انجام بدهيم، يک کسي که خير، غريبه هست، عقب تر انجام بدهيم و هکذا، چيزهايي که شما مي دانيد مي شد، اين چيزهايي که مي شد ديگر نگذاريد بشود. (7)
مي دانيد که امروز مملکت آشفتگي زياد دارد. اينها يک مملکت آشفته اي درست کردند و به جا گذاشتند و رفتند و الآن شما وارث يک مملکت خراب شده تقريباً هستيد. و همه بايد کوشش کنيم که حالا - که سد عظيم را شکستيم و پشت سد، اين قدر خرابي داريم مي بينيم - کوشش کنيم در ساختن اين مملکت. و کوشش به اين است که هر گروهي در هر محلي که هستند در همان محل خوب عمل کنند. معنايش اين نيست که شما که در يک محل خاصي خدمت مي کنيد کوششتان اين باشد که در جاي ديگري يک خدمتي بکنيد. کوشش براي ساختن اين است که هر جمعيتي آن کار خودش را خوب انجام بدهد، اينک به او محول شده است، آن را خوب انجام بدهد. اگر همه قشرهاي مملکت به اين فکر باشند که الآن مملکت اسلامي است و بايد همان طوري که دستور اسلام است عمل بکنند. کم کاري در کاري که بايد کار بکنند نداشته باشند، انحراف نباشد در کار، با صداقت، با امانت، با توجه به خدا، عمل بکنند. (8)
کار شما مهم است اين کار مهم را خوب انجام بدهيد. همه کارهايمان مهم است همه بايد کارهايمان را خوب انجام بدهيم. خداوند ان شاء الله شما را تأييد کند؛ موفق کند به اين که اعمال صالح انجام بدهيد. اين کاري که محول [ به ] شماست اگر خوب انجام داديد، اين عمل صالح است. اگر خداي نخواسته بد انجام بگيرد، عمل ناصالح و نتيجه اش عايد خودتان مي شود. (9)
ما مي خواهيم، آن قدري که مي توانيم، البته قدرت ما کم است، آن قدري که مي توانيم اين مملکت را از آن حال طاغوتي متبدّلش کنيم به يک حال توحيدي - اسلامي. و اين بايد با کمک همه باشد. يکي نمي تواند اين کارها را بکند. يک جمعيت نمي تواند. هر کس در هر کاري که مشغول است بايد آن کار را خوب انجام بدهد؛ آن کار را الهيَش کند؛ از طاغوتي بيرونش کند. (10)
اينها درصددند که کارشکنيهايي بکنند و هرچه بتوانند نگذارند يک مملکت آرامي، يک مملکتي که خودش، خودش را اداره کند و خودکفا باشد، نگذارند که چنين چيزي پيش بيايد، و لهذا اين توطئه ها را که مي بينيد پيش مي آورند، کردستان را به آن صورت درست کردند و محتمل است که باز هم جاهاي ديگر را. و ما بايد با تمام توجه به اين معنا که مابين راه هستيم و باز گرفتاري داريم، همه مان کمک کنيم. معني کمک اين نيست که شمايي که مأمور شير و خورشيد سرخ هستيد، يک کار ديگر انجام بدهيد؛ معني اش اين است که آن کاري که به دست شماست خوب انجام بدهيد. (11)
الآن بيچاره دولت چه بکند؟ اين سد شکسته، پشت اين سد همه چيز خراب است. خوب، نمي توانند انجام بدهند. اين بايد با کمک همه قشرها انجام بگيرد. يعني هر کس مشغول هر کاري هست آن کار را خوب انجام بدهد.
من نمي گويم شما بايد برويد مثلاً يک اداره ماليه را درست بکنيد. نه اين درست نمي شود. شما بايد در فرهنگ که هستيد، فرهنگ را خوب انجام بدهيد. هر شخص وظيفه خودش را در آن پستي که دارد خوب انجام بدهد. و دو چشمي هم مواظب اين باشد که کلاه غربي سرش نرود، ما بازي خور هستيم. (12)
الآن يک چيزي است که مال خودتان است مثل اين که هر کسي موظف است به حسب وجدان خودش که عائله خودش را خدمت به او بکند و اداره بکند، الآن به حسب وجدان، ما همه موظفيم که يک مملکتي که از حلقوم ديگران بيرون آورديم و مال خودمان شده، خودمان خدمت به آن بکنيم. نرويم کنار بنشينيم بگوييم که شما از چنگال ديگران بيرون آورديد، خودتان درستش بکنيد! نمي شود. اين يک همچو چيزي است، شماها بيرون آورديد ملت بيرون آورده. همين ملتي که يک همچو نهضتي کرد و يک همچو پيروزي برايش حاصل شد، بايد اين مملکت را خود ملت اداره بکند. هر کس به هر اندازه اي که مي تواند. البته يک قشر نمي تواند؛ دو قشر نمي تواند، روحانيت نمي تواند؛ دولت نمي تواند؛ عرض مي کنم که کارگر تنها نمي تواند؛ صنعتگر تنها نمي تواند؛ لکن هر کدام يک گوشه کار را بايد بگيرند. هر کس در هر کاري که مشغول است آن کار را خوب انجام دهد. (13)
تکليف ما اين است که اولاً هر کاري که محول به ماست خوب انجام بدهيم. محصِّليد، خوب تحصيل کنيد. معلِّميد، خوب تعليم کنيد. استاديد، خوب استادي کنيد. کارگريد، خوب کار بکن. کشاورزيد، خوب کشاورزي بکن. ملايي، خوب ملايي بکن. هر چي هستي همان کاري که به تو محول است او را خوب انجام بده. اگر يک ملتي يک همچه هوشياري برايش پيدا شد که هر شخصي کار خودش را خوب انجام بدهد، يک ملت اصلاح مي شود؛ زود هم اصلاح مي شود. اما اگر من بنشينم براي اين که يکي ديگر کار بکند، شما بنشينيد که من کار بکنم، من بنشينم شما کار بکنيد، نه من کار انجام مي دهم، نه شما انجام مي دهيد. منتظر نباشيد ديگران براي شما کار بکنند. اين انتظاري بود که ما منتظر باشيم امريکا براي ما دلسوزي بکند؛ منتظر باشيم که امريکا به ما اسلحه بدهد. اسلحه هايي به ما دادند که به دردمان نمي خورد؛ به ضررمان بود! قراردادهايي با ما کردند که همه قراردادهايشان به ضرر ما بود، يا اکثرش. آنها براي ما کار نمي کنند. (14)
ننشينيد ديگران براي شما کار کنند. خودتان کار کنيد. ملت خودش کار بکند. هم خودش عملي را که مي خواهد انجام بدهد خوب انجام بدهد؛ هم به رفيقش بگويد خوب انجام بده؛ هم به جامعه کُلُّکم راعٍ و کُلُّکُم مسؤُولٌ همين است. همه مسؤوليم در مقابل ملت؛ و مسؤولين در مقابل خودمان. خودم را اصلاح کنم، ديگران را هم اصلاح کنم؛ به هر مقداري که مي توانيد. باز ننشينيد به اين که من اهل منبر نيستم نمي توانم يک جامعه اي را دعوت کنم، من اهل خطابه نيستم. نخير، شما همان مقداري که مي تواني خودت عمل بکن؛ به رفيقت هم با همان زباني که داري بگو که خوب عمل کن. او هم خودش عمل کند، به رفيقش بگويد. اگر يک همچو حسي در يک مملکت پيدا شد، مملکت زود اصلاح مي شود. ما ننشينيم که ديگران براي ما کار بکنند. ما ننشينيم که از غرب براي ما وارد بشود. ما خودمان کاري بکنيم و خودمان کارهايمان را انجام بدهيم. غرب را فراموش کنيم. (15)
همه جاي اين مملکت را اينها خراب کردند و رفتند. يعني هر جا دست بگذاري خرابي است. چه کسي بايد اين را درستش کند؟ شما خيال کرديد که يک قدرتي مي تواند اين را درست کند الّا ملت؟ ملت يک قدرت بزرگي است. اگر بخواهد يک کاري بکند، چون يک سي و پنج ميليون - فرض کنيد - قيام به يک امري بکند، آسان عمل مي شود. اگر بخواهد هر قشري بگذارد گردن ديگري، شما بگوييد خوب، دولت اين کار را بکند، دولت بگويد ملت، نمي شود. بايد همه دست به هم بدهيم، و هرکس در هر جا هست خوب کار بکند. هر کس هر چيزي را که مشغولش هست؛ همان پست خودش را خوب انجام بدهد، نگاه نکند که کي مي کند يا نه، اين لازم نيست که شما برويد مناقشه کنيد که در عدليه چه خواهد شد. در نظام، در فرض کنيد، که در دادگستري چه خواهد شد. اينها به ما ربط ندارد ما پزشکيم. کار پزشکيمان را خوب مي کنيم. کسان ديگر نمي کنند خلاف وظيفه مي کنند. آنها هم که در دادگستري است بايد کار خودش را خوب انجام بدهد. آن شبيه خوانهاي سابق را يادتان است که شبيه مي خواندند. حالا هم خيلي مي پرسند و ما هم مي گوييم بهتر اين است روضه بخوانند. شمر خوب آن بود که در شمري خوب باشد. و شبيه سيدالشهداي خوب اين بود که شبيه او را خوب درآورد. در اين امور آن کسي که کار خودش را، اين تصرف در کار او نکند. آن هم تصرف در کار او نکند. هر کسي کار خودش را خوب انجام بدهد. اگر هر کسي خودش را موظف داشت به اين که آن کاري که محول به اوست خوب انجام بدهد، خواهد خوب انجام گرفت. (16)
هر کسي بايد آن کار که به او محول مي شود، خوب انجام بدهد. ديگري انجام مي دهد يا نمي دهد، به من چه، من کار خودم را خوب انجام مي دهم، او مسؤول است، نبايد اگر يکي ديگر کار را بد انجام داده، به من سرايت بکند، که من کار را بد انجام بدهم، بايد کار خوب شما را ديگران سرمشق قرار بدهند. نه، کار بد ديگران را شما سرمشق قرار بدهيد. اگر يک همچو روحيه اي در ملت پيدا شد و بحمدالله پيدا شده است، يک همچو مسائلي الآن پيدا شده، يک همچو حس تعاوني الآن در ملت ما هست و بايد تقويت کرد اين حس را. (17)
نجات به اين است که جهت اقتصاديش را، هر که مشغول هر کاري هست خوب انجام بدهد، تا جهت اقتصادي درست بشود. کارخانه ها را راه بيندازند. کارخانه هاي خصوصي، بزرگ، کوچک. آنهايي که مي آيند آشوب مي کنند در کارخانه ها بدانند که اينها مانع هستند. اينها نمي خواهند که اين مملکت سر و سامان پيدا کند. جلوشان را بگيرند. و کشاورزها همين طور. هر کس مشغول هر کاري هست خوب انجام بدهد آن کار را. (18)
اگر يک ملتي نخواهد آسيب ببيند بايد اين ملت اوّلاً با هم متحد باشد، و ثانياً در هر کاري که اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد. امروز کشور محتاج به کار است. يک کشوري که فقير است، يک کشوري که همه چيزش را غارت کردند و بردند و شما هم مي خواهيد که محتاج به اجانب نباشيد، محتاج به دشمنهايتان نباشيد، بايد کار بکنيد. (19)
من سفارشم به همه اين است که از تشنجها و از تحصنها و از راهپيماييهاي برخلاف خودداري بکنند. و از آن طرف هر کس در هر کاري که مشغول است، آن کار را خوب انجام بدهد کم کاري و بيکاري، سرمايه همه وابستگيهاي اقتصادي است. اگر ما خودمان کار نکنيم لابد بايد وابسته باشيم. اگر خودمان زراعت نکنيم بايد در زراعت وابسته باشيم. اگر خودمان صنعتمان را خودکفا نکنيم در آن هم بايد باز وابسته باشيم. هر کس در هر کاري هست، آن کار را خوب انجام بدهد. کمکاري، بيکاري، وادار کردن به بيکاري، از امور [ ي ] است که براي کشور ما درست مثل سم قاتل است. کشور را به تباهي مي کشد. بنابراين من از همه کارمندان و کارگران و کشاورزها و هر کس در هر جا مشغول يک کاري هست، تقاضا مي کنم که آن کار را خوب انجام بدهد و قوّه فعاله خودش را به کار بيندازد. آن قوه اي را که خدا به او داده تعطيل نکند، تا بلکه ان شاءالله به برکت اجتماع مردم، به برکت همت مردم، اين کشور به پيش برود، اين نهضت به ثمر برسد، و همه مملکت اسلامي بشود و همه با رفاه باشند. (20)
هر که در هر جا هست خوب کار کند. اسلامي کار کند. اتکايش به اسلام باشد. شما در همان محلي که هستيد، اسلامي کار کنيد. اين خواهرها در هر جا که هستند، اسلامي کار کنند. کشاورزها در محل خودشان اسلامي کار کنند. وقتي بنا شد همه جا اسلامي کار کنند نظم پيدا مي شود. انتظام پيدا مي شود. اگر در ارتش به طور اسلامي عمل بشود، در ژاندارمري، در شهرباني، در پاسدارها، در همه جا به يک نظم کار بشود، به يک جور کار بشود، کار پيش مي رود. (21)
هر کس بايد کار خودش را خوب انجام بدهد، اگر در يک مملکتي همه گروههايي که هستند، همه جاهايي که اشخاص هستند و گروهها هستند، کار خودشان را خوب انجام بدهند، يک مملکت منظم مي شود، يک مملکتي مي شود که پيشبرد مي کند. اما اگر بخواهد هر کسي در کار ديگري دخالت بکند، من بيايم دخالت کنم در کار شما، شما بياييد دخالت کنيد در کار ما، نه من کارم را مي توانم انجام بدهم، نه شما مي توانيد کارتان را انجام بدهيد. اين يک وظيفه شرعي - الهي است که من دارم به همه مي گويم، نه مخصوص شما، براي همه است اين. (22)
هر کس هر کاري را متصدي است او را خوب انجام بدهد. شما کار نداشته باشيد که يک قاضي در بلخ - مثلاً - فلان عمل را کرده است و يک قاضي در کجا. شما کارتان اين باشد که اين کاري که خود شما مي کنيد، اين خوب باشد. اگر همه افراد يک مملکتي آن کاري که دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، اين مملکت يک مملکت الهي عالي مي شود. (23)
من از خداي تبارک و تعالي توفيق همه شما را خواستارم . مملکت مال خودتان است ديگر، ديگران الآن در او نيستند، مستشاراني ما نداريم ديگر. خودمان مي خواهيم کار خودمان را اداره کنيم، وقتي خودمان مي خواهيم اداره کنيم، بايد خيلي دقت کنيم که خوب اداره کنيم؛ يعني، هر کس در هر مقامي که هست اگر همان مقام را خوب اداره بکند، يک مملکت بعد از چند [ ي ] همه شؤونش خوب کار مي کند. (24)
ارزش به حجم کار نيست، ارزش به کيفيت است. وقتي کيفيت کار شما خوب شد و حجمش هم زياد شد، آن وقت ارزشها، ارزشهاي بسيار ارزنده است. (25)
هر کاري را که انسان عهده دار شد، مسؤول آن کار است. مسؤول است در اين که به راستي و امانت عمل کند، و مسؤول است در اين که با جديّت و فعاليت عمل کند و با خلوص براي خداي تبارک و تعالي. (26)
وقتي شما خوب کار کنيد براي ملت، آنها هم پشتيبان اند. وقتي دولت خوب کار کند براي ملت، پشتيبان اند. وقتي مجلس خوب کار کند براي مردم، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت و پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضايي باشند و همه به هم خدمت کنند. همه حسن نيت داشته باشند براي خدمت کردن به هم؛ و بدانند اين خدمت عبادتي است که کمتر به اين بزرگي هست. (27)
ما بايد دنبال اين باشيم که اين آيه شريفه را که فرموده است که فَاسْتَقِمْ کَمَا اُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ (28) پيغمبر که فرمود که من ريشم سفيد شد براي اين، پير شدم براي اين. خود ايشان که استقامت داشت، براي اين که وَ مَن تابَ مَعَکَ پهلوش است يعني پيغمبر مأمور شده است که اشخاصي هم که همراه او هستند، اشخاصي هم که ايمان به او آوردند، آنها هم استقامت کنند و آن شما هستيد. بايد استقامت کنيد و ادامه بدهيد به اين نبردي که کرديد. نبردي که با همه کشورهاي مخالف اسلام و با ابرقدرتها کرديد بايد ادامه بدهيد؛ و ادامه به اين است که هر کس در هر جا هست کار خودش را خوب انجام بدهد. کار به اين نداشته باشد که ديگري خوب انجام مي دهد يا نه، خودش کارش را خوب انجام بدهد. البته ديگري را نصيحت کند يا امر به معروف و نهي از منکر کند. اما اگر ديگري يک کار خلافي کرد، شما تکليف ازتان ساقط نمي شود. اگر همه دنيا هم برخلاف بکند شما يک نفر هم باشيد، شما يک نفر بايد خلاف نکنيد. توجه کنيد که همه قشرهاي ملت با هم کارهايي که به آنها محول است خوب انجام بدهند. همين معارضه با آنهايي است که مي خواهند به اين کشور تعدي کنند. و خداي تبارک و تعالي با شما همراهي خواهد کرد. وقتي که شما در خدمت اسلام باشيد، در خدمت خداي تبارک و تعالي باشيد، خداي تبارک و تعالي با شما همراهي مي کند و تأييد از شما مي کند و من اميدوارم که هميشه مؤيد و موفق باشيد. (29)
حالا اول کار است، ما بايد کار داشته باشيم. در همه امور، ما بايد قوي باشيم و بهترين مأمور اين است که به اين چيزي که به خودش محول شده است، خوب عمل بکند. شما اگر چنانچه فرض کنيد در يک سفارتخانه اي هستيد، مي خواهيد عمل بکنيد، بايد خودتان آن کاري [ را ] که به شما محول شده خوب عمل کنيد، به ديگران کار نداشته باشيد. بله، اگر که آنها خلاف کردند، شما نهي شان کنيد، اما اين طور نباشد که نظرتان اين باشد که او چه جور عمل مي کند؛ شما بايد عملي که خودتان انجام مي دهيد، مطابق با موازين و قوانيني باشد که در اسلام است و در جمهوري اسلامي هست. بناء عليه، مأمور خوب، انسان خوب آن کسي است که مأموريت خودش را خوب عمل بکند و تکاليف خودش را خوب از عهده برآيد و من اميدوارم که همه شما اين طور باشيد و ملت ايران هم اين طور باشد. (30)
راهبردهاي تصريحي:
1- کارها مي بايست خوب و صحيح انجام گيرد.2- ادامه ي نهضت و انقلاب منوط به انجام وظيفه ي درست توسط همه ي افراد است.
3- جامعه وقتي درست مي شود که افراد مسؤوليتشان را خوب بشناسند و خوب انجام بدهند.
4- افراد بايستي ابتدا کار خود را درست انجام بدهند بعد از ديگران بخواهند وظيفه شان را درست انجام دهند.
5- کيفيت کار مهمتر از حجم زياد کار است.
نکات استنباطي:
1- حس انجام دادن خوب و بهينه کارها و وجدان کاري مي بايست در ميان مردم تقويت گردد به نحوي که هر کسي به خوبي و شايستگي وظايف و مسؤوليتش را انجام دهد.2- توجه به حضور خداوند و ناظر بودن او سبب خوب انجام دادن وظايف مي شود.
3- هر فرد، مسؤول خوب انجام دادن وظيفه خود است و در عين حال بايد بر کار ديگران نيز مراقبت کند تا خوب انجام گيرد.
پينوشتها:
1-صحيفه امام (رحمه الله)، ج4، صص 29 و 30 .
2- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 7، ص 270 .
3- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 439 .
4- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 106 .
5- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 111 .
6- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 156 .
7- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، صص 19 و 20 .
8- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 143 .
9- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 442 .
10- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 458 .
11- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 549 .
12- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، صص 43 و 44 .
13- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، ص 332 .
14- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، ص 393 .
15- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، صص 393 و 394 .
16- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، صص 282 و 283 .
17- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، ص 284 .
18- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، ص 401 .
19- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، ص 2 .
20- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، ص 10 .
21- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، صص 100 و 101 .
22- صحيفه امام (رحمه الله)، ج13، ص 62 .
23- صحيفه امام (رحمه الله)، ج13، ص 117 .
24- صحيفه امام (رحمه الله)، ج14، ص 517 .
25- صحيفه امام (رحمه الله)، ج17، ص 118 .
26- صحيفه امام (رحمه الله)، ج17، ص 237 .
27- صحيفه امام (رحمه الله)، ج17، ص 383 .
28- سوره ي هود: آيه ي 112 .
29- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 18، ص 437 .
30- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 19، ص 328 .
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت؛ (1390)، سيره ي سياسي حضرت امام خميني (ره)، ( جلد سوم ) ( اصل خوب انجام دادن کارها و وظايف و مسؤوليتهاي محوله )، تهران: نشر مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}