نويسنده: عليرضا آزاد




 

انواع آيات از حيث تفسيرپذيري

بي شک نه تنها آيات قرآن از حيث تفسيرپذيري مانند هم نيستند بلکه در يک آيه نيز با سطوح معنايي متعددي روبه رو هستيم. توجه به نوع مواجهه مفسران با اين چندگانگي تفسيري و تکثر معنايي، ما را در درک بهتر مباني آنان ياري مي کند.
برخي از مفسران و صاحب نظران مستقلّاً به ارائه تقسيم بندي هايي در اين خصوص همت گمارده اند و برخي از آنان در ضمن نقد و تحليل قوي مشهوري که در ضمن آن ابن عبّاس به تقسيم بندي آيات از حيث تفسيرپذيري مي پردازد، به ارائه ديدگاه هاي خود پرداخته اند. ابن عبّاس بنابر آنچه طبري و طبرسي و ... از او نقل کرده اند، آيات را از حيث وجوه تفسيرپذيري (1) به چهار دسته تقسيم مي کند: (2)

1. آنچه هيچ کس در ندانستن آن معذور نيست.
2. آنچه عرب با بهره گيري از زبان خويش مي فهمد.
3. آنچه تنها دانشمندان مي دانند.
4. آنچه کسي جز خداوند از آن آگاه نيست.

بدرالدين زرکشي در شرح تقسيم ابن عبّاس مي گويد:
آنچه هيچ کس از ندانستن آن معذور نيست عبارت است از بخشي از آيات که در برگيرنده احکام شرعي و توحيد الهي است و به محض مراجعه به آن ها، معنايش به ذهن مي رسد. هر لفظي که مفيد يک معناي صريح و روشن باشد، معلوم مي شود که مقصود خداوند همان است. آنچه عرب با مراجعه به زبان خويش خواهد دانست، بخشي است که با واژه شناسي و فهم معاني و مصاديق واژه ها فهميده خواهد شد. در بخشي از آيات که فهم آن به اجتهاد علما واگذار شده و غالباً از آن به تأويل يعني برگرداندن لفظ به فرجام کار تعبير مي شود، مفسر نقش ناقل را برعهده دارد و تأويل کننده نقش مجتهدي را دارد که احکام را استنباط و مجمل را بيان و تخصيص عام را روشن مي کند و آنچه جز خداي تعالي کسي از آن مطلع نيست، به منزله امور غيبي اند. (3 و 4)
شيخ طوسي از زمره مفسراني است که خود به ارائه تقسيم در اين خصوص پرداخته است. او در مقدمه تفسير التبيان، آيات را از حيث افاده معنايي (5) به چهار دسته تقسيم مي کند: (6)
1. آنچه عملش مختص خداي تعالي است و کسي را نرسد که در آن باره سخن گويد.
2. آنچه ظاهرش مطابق معنايش است و هر کس که لغت عرب را بشناسد، معنايش را مي داند.
3. آنچه مجمل است و ظاهرش تفصيلاً خبر از مراد آن نمي دهد و تکلّف قول در اين قسم، نارواست و اخبار متکفل بيان آن هستند.
4. آنچه که لفظش مشترک در دو يا چند معناست و محتمل است که هر کدام از آن معاني، مراد باشد. در اين مورد سزاوار نيست گفته شود که مراد خداوند چيست جز با قول پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) يا امام معصوم (عليه السلام)؛ بلکه سزاوار است که گفته شود، بنابر ظاهر، چند احتمال مي رود و خدا به آنچه اراده کرده است، داناتر است.
برخي ديگر از مفسران و صاحب نظران نظير طبري، (7) طبرسي، (8) زرقاني (9) و ... نيز تقسيم بندي هايي در اين خصوص ارائه داده اند که از ذکر آن صرف نظر مي کنيم.

پي‌نوشت‌ها:

1. آنچه در اقوال نقل شده چنين است: « انّه قسّم وجوه التفسير علي أربعة أقسام » ليکن با ملاحظه اقسام و امثله اي که ذيل هر قسم بيان شده پي مي بريم که آنچه مطرح شده نه وجوه تفسير بلکه انواع آيات از حيث وجوه تفسيرپذيري است.
2. فضل بن حسن الطبرسي، مجمع البيان لعلوم القرآن، ج1، ص 14-15 و نيز با اندکي تفاوت در: محمد بن جرير طبري، جامع البيان، ج1، ص 26.
3. ر.ک: بدرالدين الزرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج2، ص 164-168.
4. مرحوم آية الله معرفت تمام آنچه از زرکشي در البرهان آورده را عيناً در: تفسير و مفسّران، ج1، ص 59-62 نقل کرده و نه تنها متعرض هيچ فقره اي از آن نشده بلکه ضمن افزودن به شواهد و امثله، به طور ضمني بر مطالب و مضامين آن مهر تأييد مي زند.
5. عين عبارت شيخ الطائفة چنين است: « إنّ معاني القرآن علي أربة أقسام » ليکن با ملاحظه اقسام و امثله اي که ذيل هر قسم بيان شده پي مي بريم که مراد شيخ نه اقسام معاني بلکه انواع آيات از حيث فهم معنايي بوده است.
6. محمد بن الحسن الطوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج1، ص5-6.
7. محمد بن جرير طبري، جامع البيان، ج1، ص 25- 26.
8. فضل بن حسن الطبرسي، مجمع البيان لعلوم القرآن، ج1، ص 14-15.
9. محمد عبدالعظيم الزرقاني، مناهل العرفان، ج2، ص 43.

منبع مقاله :
آزاد، عليرضا؛ (1391)، تفسير قرآن و هرمنوتيک کلاسيک، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول