برپايه ي فهرستي اسماعيلي (فهرست مجدوع)
منابع آموزشي اسماعيليه (1)
برپايه ي فهرستي اسماعيلي (فهرست مجدوع)
مقدمه
نظام اختفا و تقيه در بيشتر انديشه ها و حرکتهاي مربوط به گروههاي اقليت، يکي از رايجترين و مهمترين راههاي تداوم حيات اين گروهها بوده و است. برخورد با اکثريت سني جامعه ي اسلامي در تمامي ادوار تمدن اسلامي موجب شد تا مهمترين اقليت مسلمان، يعني شيعيان نيز با توسل به اين نظام، حفاظت از هويت خود را همچنان ادامه دهند. البته اين تداوم تحت پوشش، ميان گروههاي مختلف متفاوت است، چنانکه ميان زيديه کمتر و در ميان اسماعيليه بسيار شديد بنظر ميرسد. همين درون گرايي شديد بهمراه عنصر تأويل گرايي، ساختار آموزشي اسماعيليان را بيشتر بسمت ابهام سوق داد. بهمين خاطر براي کسي که خارج از اين پوشش قرار داشته باشد، شناخت درون آن تقريباً کاري غيرممکن بوده و است. اما آنچه از درون اين نظام تعليمي به بيرون راه يافته و در دسترس ديگران قرار گرفته، براي بازخواني پرونده ي اين سامانه ي آموزشي فرصتي مغتنم است.فهرستي از کتابهاي اسماعيليه که در قرن دوازدهم هجري ترتيب يافته است، يکي از همين فرصتهاست که اسماعيل بن عبدالرسول اجيني موسوم به مجدوع، در اختيار قرار داده است.
در اين نوشتار، کوشش شده تا علاوه بر ارائه ي فهرست کاملي از منابع معرفي شده در کتاب مجدوع، با ارائه ي مقدمات و توضيحات لازم، چشم انداز روشني از منابع اسماعيليه ارائه شود. شايد در ابتدا بنظر برسد که اين کاري مکانيکي و بيحاصل است اما با نگاهي دقيق بعناوين آثار معرفي شده در اين نوشته که با حذف توضيحات مفصل مؤلف با ذکر نکات مهم و برجستگيها و برخي از تصحيحات به خواننده ارائه شده است، ميتوان ديدي کلي و مفيد از منابع مورد توجه در سنت دعوت اسماعيلي بدست آورد که جز از اين راه، بسختي چنين مهمي ممکن است. افزون بر اين، همانطور که بتفصيل خواهد آمد، از آنجا که مجدوع کتابش را بر اساس ترتيب آموزشي تدوين کرده است، در حقيقت تمامي منابع اشاره شده در کتاب او را بايد متون آموزشي از نگاه او دانست.
درباره ي مؤلف
شيخ اسماعيل بن عبدالرسول بن مثاخان بن حبيب بن يوسف بن شاه ملک بن سلطان بن محمد بن بدنجي بن دوسا بن ترچند از نوادگان لارشاه و مشهور به مجدوع اجيني است. (2) وي در شهر اجين (3) درگذشت. تاريخ فوت او را به اختلاف، سالهاي 1183 يا 1184هـ . ق 1796 يا 1769 م دانسته اند.پس از انتقال مرکز دعوت داوودي به اجين از سوي ابراهيم وجيه الدين، پسرش، هبة الله المؤيد في الدين در سال 1168هـ . ق جانشين او شد. دوران او مصادف با اولين مرحله ي تسلط انگليس بر هند و نيز وقوع مخالفتي در ميان جامعه ي داوودي بود. رهبران اين مخالفت همين اسماعيل مجدوع و پسرش هبة الله بودند. در سال 1175هـ .ق هبة الله مدعي شد که با امام غايب طيب از طريق داعي البلاغ وي، عبدالله بن حارث، مرتبط است. او بعدها مدعي شد که از جانب امام غايب به مقام حجة الليلي نايل شده است. با اين دعاوي که از سوي پدرش، اسماعيل، حمايت ميشد، هبة الله پيرواني بدست آورد که بخاطر اسم او، با نام هبتيّه، شناخته شدند. سرانجام داووديان خشمگين به اجين حمله کردند و بيني هبة الله را به نشانه ي توهين بريدند. بهمين سبب لقب موهن مجدوع (بيني بريده) بر او نهاده شد که بر پدر او هم اطلاق شد. وي در سال 1193هـ .ق درگذشت و امروزه هبتيّان تقريباً منقرض شده اند. (4)
درباره ي کتاب
اسماعيليان طيبي يمن و جنوب آسيا، قسمت ارزشمندي از ميراث ادبي اسماعيليان، اعم از آثار کلاسيک عهد فاطميان و متون مؤلفان طيبي يمن را حفظ کرده اند از اين منابع که بصورت نسخ خطي بوده اند، در مجموع با عنوان الخزانة المکنونة ياد شده است. غالب اين آثار پس از قرن دهم هجري از يمن به هند منتقل و توسط بهره هاي گجرات و غير آن، استنساخ شدند. براي نخستين بار، اين مجدوع بود که فهرست ارزشمندي از آثار ياد شده فراهم آورد و در آن اين ميراث ادبي را طبقه بندي و توصيف کرد. (5)جايگاه اين کتاب در مسير شناخت منابع اسماعيلي تا بدانجاست که فهرستهاي معاصر وامدار آن هستند و حتي ايوانف، محقق مشهور ادبيات اسماعيلي، فهرست خود راهنماي ادبيات اسماعيلي (6) و پوناوالا کتاب ارزشمندش کتابشناسي ادبيات اسماعيلي (7) را بر پايه ي اين کتاب تدوين کرده اند. (8) گفتني است که برغم انتشار فهرستهاي متعدد از منابع مخطوط اين حوزه، هنوز هم براي شناخت برخي از آثار، همين کتاب ارزشمند تنها منبع موجود است.
اين کتاب بکوشش علينقي منزوي استاد وقت دانشگاه تهران، بر اساس سه نسخه ي خطي تصحيح و تحقيق شده است و در سال 1344 هـ .ش/ 1966 م. بعنوان نهمين اثر از مجموعه ي منشورات مکتبة الاسدي تهران و در چاپخانه ي دانشگاه تهران بچاپ رسيده است. کتاب، عنوان فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل را بر خود دارد و با احتساب بيست صفحه ي مقدمه ي مصحّح و 137 صفحه ملحقات و فهارس فني، به 440 صفحه ميرسد. خود مؤلف جايي در همين کتاب، از آن با عبارت المجموع في فهرسة الکتب يادکرده (9) که مورد توجه ايوانف هم قرار گرفته است. (10)
او بظاهر تلاشي براي تکميل کار خود صورت نداده و در عين حال تأليفات ديگري را سامان داده است. او برخي از آثارش را خود نام برده است اما بنابر نسخ موجود، آثار ديگري نيز پس از کتاب فهرست تدوين کرده که در نتيجه نامي از آنها در فهرست برده نشده است. ايوانف محل بيشتر اين نسخ را شهر خود او، اجين دانسته و برخي را هم ديده است. (11) پوناوالا فهرست کاملتري از اين آثار بدست داده و به نسخه يي از يکي از آنها نيز اشاره کرده است. (12)
شيوه ي مؤلف
مجدوع در بيان ويژگيهاي آثار، بيشتر بر محتواي آنها تأکيد ميکند تا شاخصه هاي تاريخي و ظاهري. او با هدف تعيين ترتيب مطالعه ي آثار بر پايه ي نظام تعليمي اسماعيليه به نگارش فهرست دست زده است. (13) و به تحليل متن و بخشهاي مختلف کتابها ميپردازد و ابواب و فصول آنها را برميشمرد؛ از اينرو با اينکه اکتفا به اين اثر، پاسخگوي نياز خواننده براي دريافت يک تطوّر تاريخي دقيق نيست اما تحول دروني و انديشه تعليمي عصر مؤلف و ساختار درسي اسماعيليه را بخوبي نمايان ميکند.با اينهمه، با وجود آشکار شدن بسياري از ابهامات درباره ي منابع اسماعيلي، باز هم اين اثر در جاهايي خواننده را نااميد ميکند؛ زماني که مؤلف در سايه ي همان انديشه ي درون گرايي و براي حفظ مراتب دعوت، از بازگوکردن محتواي برخي از کتابها سرباز ميزند و يا دانستن آن را براي مخاطب، در گرو اجازه از مراتب بالا ميداند. (14) لازم است که همينجا کمي بيشتر به اين مسئله بپردازيم.
رعايت مراتب تعلم در نظام دعوت اسماعيلي
بنابرآنچه در باب درون گرايي اقليتهايي مثل اسماعيليه گفته شد، آنان براي جلوگيري از افشاي تعاليم، ناگزير از رتبه بندي پيروان بر اساس ميزان ايمان و اعتقاد بودند. چيزي که نمونه ي آن را در تقسيمهاي اخوان الصفا ميتوان ديد. (15)کرماني با تأکيد بر همين رعايت ترتيب در مطالعه کتابها، علت آن را وجود مراتب در همه ي ادوار آفرينش دانسته و ترتيب عبادت علمي يا همان سنت تعليمي را برعکس ترتيب طبيعي شمرده است. براي مثال عقول در طبيعت رتبه ي نخست را دارند و محسوسات رتبه ي پاياني. ولي تعليم از محسوسات آغاز ميشود و در مرتبه ي عالي به عقول مي انجامد. حتي براي شناخت درست در اين مسير تعليمي، مطالعه برخي از کتابها بر بعضي ديگر، مقدم است. (16) او با بيان سياهه يي از کتابها، به لزوم رعايت ترتيب در خواندن آنها تأکيد ميکند. اشاره او به انطباق اين سياهه با آنچه در رساله ي الفهرست (17) خود آورده است اين گمان را تقويت ميکند که اين فهرست مفقود، در حقيقت مرجعي براي متون مربوط به مراتب دعوت بوده است. (18)
همانطور که مجدوع در سراسر کتابش به رعايت ترتيبها چشم داشته و تأکيد ميکند، کتابهايي که در نظام آموزشي اسماعيليه مورد توجه هستند را نيز ميتوان از نظر نوع آموزش به دو گروه اصلي تقسيم کرد: گروه اول کتابهايي که توالي مطالعه آنها يکي بعد از ديگري ضروري است و سپس کتابهايي که در مطالعه آنها ترتيب خاصي مطرح نيست. (19) بر اين اساس است که ابتدا گروه اول را از نظر ترتيب زماني آموزش، از پايين به بالا، معرفي ميکند و سپس به گروه دوم ميپردازد. در اين گروه هم از آثاري که در مرتبه پايينتري قرار دارند و براي طالب آن مناسبترند آغاز ميکند و تا منابع سطوح عالي ادامه ميدهد. (20)
همينجا لازم است که از کتاب فاطميان و سنتهاي تعليمي و علمي آنان (21) نوشته ي هاينتس هالم ياد کنيم. محتواي کتاب از عنوان آن بخوبي روشن است. اما سؤال اساسي اين است که با وجود تمرکز مؤلف بر اين موضوع هيچ استفاده يي از منبع مهمي مانند فهرست مجدوع نکرده است. وي در جاي جاي کتاب به روحيات حاکم بر حوزه ي آموزش فاطميان اشاره ميکند. شايد عدم آشنايي وي با کتاب از عوامل عدم توجه او به اين کتاب بوده است.
ترتيب کتاب
کتاب با مقدمه و دوازده فصل (البته بنظر مصحح کتاب) (22) در دو بخش ظاهر و باطن، به اين شرح سامان يافته است:فصل اول: کتابهاي قواعد لغت با عنوان «مايحتاج اليه المبتدي»
فصل دوم: کتابهاي مواعظ
فصل سوم: کتابهاي فقه
فصل چهارم: ديوانهاي شعر
فصل پنجم: کتابهاي مواعظ (اخلاق سطح عالي)
فصل ششم: کتابهاي تواريخ و سير و احتجاج بر مراتب ائمه
با اين فصل بخش نخست فهرست، موسوم به کتابهاي ظاهر بپايان ميرسد.
فصل هفتم: گروه اول از کتابهاي علم باطن که بايد بترتيب مطالعه شوند.
فصل هشتم: سطح پايين از گروه دوم کتابهاي علم باطن که مطالعه ي آنها ترتيبي لازم ندارد.
فصل نهم: سطح عالي از گروه دوم کتابهاي علم باطن که مطالعه ي آنها ترتيبي لازم ندارد.
فصل دهم: کتابهاي مربوط بمسائل حقايق (23)
فصل يازدهم: کتابهاي سطح اعلي مربوط به علم باطن
فصل دوازدهم: کتابهاي متفرقه
1. علوم مقدماتي و عمومي
فصل اول: زبان عربي
يک مبتدي در مسير فراگيري دانش، ابتدا بايد آشنايي لازم با علوم زبان عربي بويژه صرف و نحو را کسب کند. اما فقط در حد نياز که آن هم با بهره گيري از چهار کتاب مرتفع ميشود. چهار اثري که مجدوع مشخص کرده است- و از قضا از آثار عامه (اهل تسنن) است- در سنت دعوت، کافي است. شناخت صرف و نحو از اين رهگذر به شناخت ديگر علومي که در سنت دعوت به آن نياز است مي انجامد. اما صرف عمر، بيش از اين مقدار براي فراگيري صرف ونحو توصيه نميشود. (24)چهار کتاب که بهمين ترتيب هم فراگرفته ميشدند عبارت بودند از:
1) کتاب الميزان، 2) کتاب اجناس الفعل، 3) کتاب خمسة کنوز، معروف به پنج گنج که در فارسي همانند الميزان در عربي بود. 4) کتاب الضريري.
ذکر کلمه «ثم» در آغاز سه کتاب آخر، نشانگر تأکيدي است که مؤلف بر رعايت ترتيب فراگيري اين آثار دارد. از سوي ديگر در مواردي که ترتيب خاصي مدنظر او نبوده يا همه ي کتابهاي آن بخش در يک اولويت از نظر ترتيب مطالعه قرار داشته اند، کلمه «منها» آمده است.
فصل دوم: مواعظ و نصايح
کتابهاي مورد نظر مجدوع در اين بخش نمونه هايي از آثار انبيا و اولياست که بترتيب از تورات با چهل سوره، سپس زبور داوود (عليه السلام) که 83 سوره از آن موجود است، پس از آن احاديث بني اسرائيل که شامل پنجاه حديث است، آغاز ميشود. آنگاه کتاب خطب رسول الله (صلعم)، حاوي چهل خطبه از ايشان بروايت شريف ابوالقاسم زيد بن عبدالله بن مسعود هاشمي و بعد کتاب وصية اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) که «جز با خواندن آن نميتوان به شناخت آن مواعظ دست يافت». سپس کتاب الشهاب النبوي که 1200 کلمه از رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را دربردارد و شايسته است که ولي هر روز آن را مطالعه کند.با اينکه مجدوع در بيشتر موارد، بمعرفي مؤلفان آثار پرداخته اما به مؤلف اين دو کتاب اخير اشاره نکرده است. بيشک صاحب يکي از اين دو اثر، عالم شافعي مشهور قرن پنجم، قاضي ابوعبدالله محمد بن سلامه قضاعي (ت. 454هـ . ق) است. نام کامل کتاب او در باب سخنان رسول اکرم، شهاب الاخبار ف 1 ي الحکم و الامثال و الآداب است. شرحي که خود قضاعي درباره ي گردآوري يکهزار کلمه از سخنان حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) و افزودن دويست کلمه به آن، در آغاز کتاب خود آورده است (25)، با توصيف مجدوع مطابق است. توضيحي هم که مجدوع درباره ي محتويات کتاب وصية اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) ارائه کرده (26)، در مقايسه با محتويات دستور معالم الحکم (27) احتمال يکساني آن دو را تقويت ميکند. نام کامل کتاب، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشيم من کلام اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب کرم الله وجهه است و چاپهاي متعددي از آن در مصر، عراق، ايران، لبنان و سوريه منتشر شده است. مجدوع همين کتاب دستور را در فصل ديگري در مواعظ آورده است (28) و اين احتمال وجود دارد که کتاب وصية مذکور برگرفته از دستور باشد.
در پي کتاب ياد شده، مجدوع از کتابي موسوم به اکاليم مولانا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) نام ميبرد که شامل هزار کلمه از سخنان حضرت بترتيب حروف معجم و مهمل است. اين کلمات [قصار] بنا بر حرف اول خود در بابهاي مربوط بخود قرارگرفته اند. (29) نمونه ي کهن از اين نوع دسته بندي کلمات حضرت امير(عليه السلام) را در غررالحکم و دررالکلم اثر عبدالواحد آمدي (قرن پنجم هـ . ق) ميتوان ديد که البته چيزي در حدود يازده هزار کلمه ي قصار است و مجدوع در جاي ديگر به ارتباط کتاب اکاليم و غررالحکم اشاره کرده است. (30) آنچه در نام کتاب قابل توجه است، کلمه ي نامأنوس اکاليم است که بظاهر صورت جمع واژه ي کلمه بايد باشد. اما چنين جمعي در عربي وجود ندارد. اگر وي نام کتاب را درست ذکر کرده باشد، احتمال دارد که اين مجموعه توسط يکي از اسماعيليان و شايد از اسماعيليان هند، تدوين شده باشد. کاربرد چنين واژه ي نامأنوسي ميتواند جلوه ي همان چيزي باشد که پيشتر با عنوان توجه کم اسماعيليان به صرف و نحو عربي مورد اشاره قرار گرفت.
پس از اين موارد، مؤلف به ساير کتابهاي پند و اندرز به اين شرح ميپردازد:
کتاب التذکيرات: در 65 فصل از نويسنده يي اهل تسنن که بعدها توسط شيخ عبدالقادر بن مولي خان، از داعيان اسماعيلي، بنظم درآمده است.
کتاب کليله و دمنه: مجدوع بطور مفصل به زمينه ي شکلگيري کتاب و شرح يکايک چهارده باب آن به هندي و ترجمه ي فارسي آن توسط برزويه ي طبيب و ترجمه منثور و منظوم آن به عربي ميپردازد. (31)
قصة الداعيين، بلوهر و بوذاسف: مجدوع بتفصيل از محتوا و شرح عنوان يک يک بابهاي کتاب با تکرار کلمه ي ثم سخن ميگويد و مي افزايد که در پايان کتاب قصيده يي در اسماء الهي و اسماء پيامبر و علي بن ابيطالب و همسرش فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از عبدالقادر بن مولي خان، ماذون دعوت بدري وجود دارد که وي در زمان موسي کليم الدين- سي و ششمين داعي داوودي (1110- 1122هـ . ق) (32)- به اين کتاب افزوده است. (33)
2. علوم خاص دعوت
فصل سوم: فقه و ظاهر شريعت
پس از دو گروه کتاب پيشگفته که در ضمن دو فصل به آنها اشاره شد، نويسنده در فصل بعدي به علم فقه بعنوان حدود دين پرداخته که اسماعيليه يکي پس از ديگري از پدرانشان تا حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) و ايشان بواسطه ي روح الامين از حق تعالي قرار گرفته اند.اين اولين موردي است که بعنوان علم واجب براي مستجيب (34)، مطرح ميشود و او بايد پيوسته به آن مشغول باشد. اين ظاهر علم شريعت و موضوع علم باطن است. علم باطن موضوع نفس و روح يک فرد اسماعيلي است. مجدوع در تأييد اين سخن نقل قولهايي از جلد اول کتاب مجموع التربية، کتاب الازهار و اساس التأويل مي آورد و آنگاه به کتابهاي اين بخش اشاره ميکند:
کتاب الطهارات، از قاضي نعمان (ت. 363هـ . ق) عالم مشهور اسماعيليان، دعائم الاسلام في الحال و الحرام و القضايا والاحکام، از او که بدستور المعز فاطمي نوشته شده است. مجدوع علاوه بر ذکر علت تأليف کتاب و شرح تمامي ابواب و اجزاء آن، با دو بيت شعر در وصف اين کتاب که توسط يکي از اسماعيليان سروده شده، معرفي دعائم را بپايان ميرساند. (35)
ساير آثار قاضي نعمان مانند کتاب مختصر الآثار فيما روي عن الائمة الاطهار، کتاب الاقتصار (36) و کتاب يک جلدي الينبوع (37) در ادامه آمده است. در نقل قولي که مجدوع از آغاز کتاب الاقتصار آورده، قاضي از کتابي با عنوان الايضاح (38) ياد کرده است که مجدوع تنها بخشي از آن را در خزانه کتابهاي دعوت اسماعيلي ديده است. همچنين در نقل قول قاضي از کتاب الإخبار که برگزيده ي الايضاح بوده ياد شده که مجدوع با اينکه آن را نزد استادش، لقمان بن حبيب خوانده بوده، هنگام نگارش فهرستش آن را در خزانه يادشده نيافته است. (39) مجدوع در اينجاست که صاحب کتابخانه مذکور را سيدنا و مالکنا ابراهيم ميخواند.
کتاب تقاويم الاحکام الشريعة کتاب ديگري است که از مؤلف آن با عنوان «بعض الحدود اعلي الله قدسه» يادشده و برگرفته از الاقتصار است. از ويژگيهاي کتاب که آن را بيسابقه کرده، اين است که هر نوع از معاملات را در جدولي بر اساس تعداد مسائل آن قرار داده است؛ چيزي که آن را شبيه تقويمهاي نجومي کرده و وجه تسميه ي آن هم همين است. (40) چند کتاب با عنوان سؤال و جواب و منسک الحج آخرين کتابهاي معرفي شده در اين فصل است.
بوضوح مشخص است که شالوده و اساس فقه اسماعيلي پيوستگي و وابستگي زيادي به آثار قاضي نعمان دارد و اين پيوند تا زمان مجدوع هم بقوت خود باقي بوده است.
فصل چهارم: ديوانهاي شعر
مجموعه اشعار متضمن موعظه و مدح اوليا و احتجاج و ساير مسائل، در اين بخش جاي ميگيرند. اولين و مهمترين کتاب، ديوان مولانا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب [ابي طالب] است. کتابي که مجدوع سه نمونه شعر در مدح آن آورده است. (41)پس از آن، ديوان اشعار بزرگان هم کيش خود را همه با عبارت الديوان الشريف آورده است. آنها عبارتند از: المؤيد في الدين شيرازي، (42) خطاب بن الحسن، علي بن محمد الوليد، تميم بن المعز، داعي ادريس بن حسن، حسين بن عامر، عبدالله بن علي بن حسن الانف، حسن بن محبوب، عبدالقادر بن مولي خان، حسن بن ادريس الانف و حسن بن داوود. در انتها مجموع وجهي في الاشعار، گردآمده ي عبدالکليم وبدرالدين راج است و از تعابير مجدوع برمي آيد که بايد از معاصرينش باشد.
فصل پنجم: کتابهاي مواعظ و اخلاق (43)
تنبيه الغافلين حاتم بن ابراهيم، تنبيه الهادي و المتهدي احمد بن عبدالله کرماني، الواعظ و التشويق و الهداية الي سواء الطريق جعفر بن محمد بن حمزه، الهمة في آداب اتباع الائمة قاضي نعمان، المجالس و المسايرات و المواقف و التوقيعات از او؛ کتابهايي هستند که بايستي بترتيب، يکي بعد از ديگري خوانده شوند. گروه ديگري از کتابهاي اخلاقي نيز در آن دسته از آثار قرار ميگيرند که ترتيب و توالي خاصي در مطالعه ي آنها توصيه نشده است: (44) رسالة الاباء و الامهات از زکي الدين عبدالطيب، در حقوق والدين، النقد علي اهل المخاط فيما ارتکبوا من الفسق و الخباط از حاتم بن ابراهيم، رساله ي افلاطون الحکيم، رساله يي موسوم به مسلية الاحزان از اسحاق بن احمد سجستاني، کتاب التحذير و التنذير و کتاب الاداب الدينية از تأليفات داعيان، بدون ذکر نام، مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة [منسوب به] امام جعفر صادق (عليه السلام) در 95 باب، مجموع وجهي (وجيهي)، مختصرة الوجيهة و ملتقط وجهي از استاد مجدوع، لقمان بن حبيب الله، (المختصرة الزاهرة في تأکيد اعمال الشريعة الظاهرة)، گردآمده ي يکي از اسماعيليه، کتاب المنبهات، جمع آوري يکي از عامه و همچنين غررالحکم و دررالکلم. مجدوع با عناويني چون کتاب عظيم، خزانة الحکمة و العقل و مانند آن از کتاب غررالحکم ياد ميکند و در کتاب مذکور در فصل دوم يعني ، مجموع الاکاليم و نثر اللئالي را مأخوذ از اين کتاب ميداند. وي ضمن معرفي کتاب و مؤلف آن، عبدالواحد آمدي، انگيزه ي او را انکار جاحظ لعين دانسته که تنها يکصد کلمه از حکمتهاي حضرت امير(عليه السلام) را نقل کرده است. او به تناسب بحث، از رديه ي حميدالدين کرماني بر عثمانيه ي جاحظ هم ياد ميکند. (45) کتابي موسوم به کلام في الادب که بخش اعظم آن روايتي از امام صادق (عليه السلام) درباره ي تعليم چهارصد باب در آداب مورد نياز مسلمانان توسط اميرمؤمنان (عليه السلام) به اصحابشان است. اين حديث بسيار مشهور و موسوم به حديث اربعمائة است. (46) اکاليم رسول الله (صلع) که مجدوع آن را از نظر شيوه و روش گردآوري حکمتها، همانند غررالحکم ميداند و حدس ميزند مؤلف ناشناخته ي آن تنها تا حرف ثاء را گردآورده است.آخرين کتاب اين فصل دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشيم اثر مشهور قاضي قضاعي است که پيشتر از آن سخن رفت. مجدوع از آن با عنوان الشهاب العلوي به قرينه الشهاب النبوي ياد ميکند و به شرح ابواب نه گانه ي آن، بنقل از مقدمه ي مؤلف، ميپردازد. (47)
فصل ششم: سيره ي ائمه و تاريخ و فضايل ايشان و اثبات مقامشان و تاريخ داعيان (حدود) (48)
کتاب المناقب لاهل بيت رسول الله النجباء و المثالب لبني امية اللعناء، (49) افتتاح الدعوة و ابتداء الدولة، از قاضي نعمان، کتاب المجالس از حاتم بن ابراهيم که از 77 مجلس، 52 مجلس آن در دست مجدوع بوده است. تمام کتاب در مناقب اميرالمؤمنين بوده است. شرح الاخبار في فضل الائمة الاطهار از قاضي نعمان در شانزده جزء، کتاب عيون الاخبار و فنون الآثار في ذکر النبي المصطفي المختار و وصية و آله در هفت مجلد اثر داعي نوزدهم، عمادالدين ادريس بن حسن (ت.872 هـ . ق)، (50) سپس کتاب نزهة الافکار و روضة الاخبار في ذکر من قام باليمن من الملوک الکبار و الدعاة الاخيار از او در دو بخش. کتاب الازهار و مجمع الانوار الملقوطة من بساتين الاسرار مجامع الفواکه الروحانية و الثمار از حسن بن نوح بهروجي (ت. 939هـ . ق) در هفت مجلد مفصل (52) که برگرفته از منابع متعدد اسماعيلي و غير اسماعيلي است.کتاب سيرة سيدنا المؤيد في الدين که مناظره او در شيراز است، کتاب استتار الامام عبدالله بن محمد، سيرة الاستاذ جوذر، المزينة الموشاة في سيرة سيدنا داوود بن قطب شاه، رساله يي موسوم به تذکرة از حسن بن جيوا بن مولي شمسخان، الرسالة الحاتمية نوشته يکي از بزرگان اسماعيليه در رد مخالفان با دوازده باب.
نهج البلاغه ديگر کتابي است که بزعم مجدوع در اين باب جاي گرفته است. وي با نقل بخشهايي از مقدمه سيدرضي به توصيف کتاب پرداخته و در پايان دو نمونه شعر در وصف نهج البلاغه نقل کرده است. دامغ الباطل و حتف المناضل از علي بن محمد الوليد در رد فضائح الباطنية اثر غزالي، معاصم الهدي والاصابة في تفضيل علي الصحابة از حميدالدين کرماني که در رد کتاب العثمانية جاحظ نوشته است. نيمه ي دوم کتاب، يعني از فصل 31 باب سوم ببعد در دست مجدوع بوده است (52) که به شرح آن پرداخته و در پايان شعري در وصف کتاب آورده است.
کتاب اختلاف اصول المذاهب از قاضي نعمان در رد اقوال مخالفين، رساله ي موسوم به موضحة التلبيس و داحظة التدليس از يکي از بزرگان اسماعيليه در رد يکي از معطلين (زنديق) بنام جمل. نام ديگر کتاب، رسالة في الرد علي الزنديق المسمي بالجمل است و با اينکه مجدوع از مؤلف کتاب ياد نکرده است، ميدانيم که نويسنده ي کتاب، داعي ادريس عمادالدين است. (53) همچنين رساله هاي ماحية الزور و دامغة الکفور از حسين بن علي بن محمد بن وليد در رد صاحب معتزلي «حصن کحلان»، المفردة في ابطال ترهات المجردة از حسن بن ادريس در رد محمد بن فهد مکرمي، ايضاح المعاني في ابطال النص المزخرف السليماني و اثبات النص البرهاني از يکي از معاصران زکي الدين عبدالطيب در اثبات دعوت صليحي عليه دعوت سليماني، (54) رسالة الاظهار و التبيين لاعتقاد الفرقة السليمانية المضلين از ملا حبيب الله سيدهپوري (نيمه ي اول قرن دوازدهم هجري) مدحضة البهتان في دفع الفرقة السليمانية ذوي الفسوق و الطغيان درباره ي پاسخ آدم بن طيبشاه به يکي از سليمانيان. رسالة عبدالرحمن في الرد علي الفرقة السليمانية، الرسالة العالية في الرد علي الفرقة السليمانية الغالية از مولي احمد بن ابراهيم يعبري در اثبات نص بر داوود بن قطب شاه. کتاب شريف في مباحث الفرقة السليمانية از لقمان بن حبيب الله و رسالة في مباحث الفرقة الهجومية (55) از او. الرسالة الشافية از فرزند او ولي بن لقمان در همين مباحث. رسالة الاولة علي الخلق و التدبير و الرد علي القائلين بالاهمال و منکري العهد بروايت مفضل بن عمر از امام صادق (عليه السلام). شرحي که وي از مطالب کتاب ارائه داده است مطابق اثر منسوب به امام، موسوم به توحيد مفضل است. (56)
رساله ي موسوم به ايضاح الاعلام و ابانة الحجة في کمال عدة الصيام از ادريس عمادالدين در اثبات سي روزه بودن ماه رمضان و تأکيد بر محاسبه و نه رؤيت هلال. رسالة عاصمة نفوس المهتدين و قاصمة ظهور المعتدين در رد حسن بن محمد الرصاص که گويا بسيار شبيه دامغ الباطل سابق الذکر است.
رساله ي کيفية الطلب از يکي از داعيان در پاسخ به کتاب الاسترشاد از ثغوري ملحد. رساله ي عبدالطيب به مؤمنين اهل دنگرپور و رساله يي در اثبات نص بر عبدالطيب از خودش و رساله يي در اين مورد از علي بن حسن بن ادريس که همه متأثر از منازعات عبدالطيب با شمس الدين علي بن ابراهيم (ت. 1046هـ . ق) بنيانگذار انشعاب عليه يا علوي از دعوت طيبي بوده است. (57) بذرالبداية از خوج بن ملک کپرونجي در مناقب داوود بن قطب شاه و صفات منطقه ي گجرات.
سيرة شيخ عبدالقادر بن مولي خان از لقمان بن حبيب الله، الرسالة الکليمية از آدم بن عبدالطيب به کليم الدين در باب پدرش عبدالطيب. الرسالة البشارة از ولي بن لقمان بن حبيب الله در نص وجيه الدين بر پسرش هبة الله. الرسالة الرضية في بيان الرؤيا الوجيهية از اسماعيل بن عبدالرسول، خود نگارنده ي فهرست.
الرسالة المنيرة و الضياء لمناقب الدعاة ذوي الهدي و البصيرة و الاتقاء از حبيب الله بن بابوجي، برگرفته از مطالب استادش، کليم الدين که در پايان درس درباره ي سيره ي پدرانش نقل ميکرده است.
رسالة مختصرة وجيهية در بيان نص بر علي بن ابيطالب (عليه السلام) در روز غدير و فضل اين روز و فضل نماز و صدقه در آن، از لقمان بن حبيب الله و مختصر البدري در توحيد از او.
رساله يي در سيرة المولي الاواه لقمان جي بن حبيب الله و الرسالة الوجيهية في السيرة الکليمية در زندگاني عبدالکليم، هر دو از اسماعيل مجدوع. رسالة وجيهية در بيان به وديعه نهادن امر امامت از سوي امام حسين (عليه السلام) به محمد بن حنيفه و امر او به تسليم آن به فرزندش علي بن حسين و ماجراي شهادت علي اصغر و قاسم و عبدالله بن حسن و جريان مختار و مذهب او، برگرفته ي لقمان بن حبيب الله از عيون الاخبار است که در پايان آن، عقايد کيسانيه و مخارين و رد آنها بر اساس الارجوزة المختارة آمده است.
رسالة الشيخ و الشباب در توحيد و امور دين. رسالة السجلات و التوقيعات و الکتب از مستنصر بالله به داعيان يمن و غيره. رسالة الکتب و الرسائل لدعاة اليمن از جمله حسن بن اديس، به اهالي هند. رسالة الکتب و الرسائل از ابراهيم وجيه الدين بن حکيم الدين (ت. 1168هـ . ق) سيره ي القائد جوهر تأليف حسن بن ابراهيم بن زولاق (58) (ت. 387هـ . ق). در نقلي که اسماعيل مجدوع از آغاز کتاب آورده، ابن زولاق، کتاب خود را در اخبار الدولة المعزية بمصر ناميده است که البته کمتر به اين نام شناخته ميشود. رسالة في مناقب سيدنا وجيه الدين [و مناقب والده و ولده] از عبدالرسول بن نوح بهائي، بهمراه فصلي در شناخت سال شمسي از قمري و فصلي درباره ي نوروز.
التهاب نيران الاحزان و مثير الاکتاب و الاشجان شامل اخبار حجة الوداع و غدير خم، وفات رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و ماجراي پس از آن تا مقتل اميرالمؤمنين (عليه السلام). منابع از مؤلف نام نبرده اند اما تأليف کتاب بايد بين قرن هفتم و دهم هجري قمري باشد. (59)
کتاب التوحيد قاضي نعمان که شرحي بر چند خطبه توحيدي اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. از نقلي که از مقدمه آمده و آغاز خطبه هاي يادشده در کتاب، تنها يکي در منابع موجود شناخته شده که مطابق خطبه 185 نهج البلاغه ميباشد. مجدوع از کامل بودن نسخه در دست خود مطمئن نبوده است. با توجه به نسخه هاي شناخته شده کتاب، متن اصلي کاملتر و در دو جزء يا مجلد بوده است. (60)
اعلام النبوة از ابوحاتم رازي (ت. 322هـ . ق) در مناظره با محمد زکرياي رازي در مسائل ديني خاصه مسئله ي نبوت. (61) تثبيت الامامة لمولانا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) از اسماعيل المنصور بالله خليفه سوم فاطمي (ت. 341هـ . ق). (62) الرسالة المختصرة در اثبات عقايد اسماعيليه و رد حنيفه و اثني عشريه در دوازده فصل. مجدوع تنها يازده فصل را معرفي کرده است. فصل دوازدهم با عنوان «في بيان اختلاف الشيعة و معرفة الامام» که گويا در وجوب طلب امام زمان حاضر و موجود است، با عقايد مجدوع يعني دعوت طيبي که معتقد به امام غايب بوده اند منافات داشته است. کتاب در حدود سال 930هـ . ق تأليف شده است. (63) رسالة الهداية از آمر باحکام الله، دهمين خليفه ي فاطمي (ت. 524 هـ . ق)، در اثبات امامت مستعلي و رد نزاريه لعم (= لعنهم الله). اين رساله با عنوان مشهور اثر، الهداية الآمرية في ابطال دعوي النزارية توسط آصف علي اصغر فيضي (1938.م) و نيز توسط جمال الدين شيال در مجموعة الوثائق الفاطمية منتشر شده است. (64) رسالة الزواهر البهية و البواهر الشهية في مأثر المنافية و المفاخر الانفية از حسن بن ادريس، داعي يمن از جانب داود بن قطب شاه، کتاب بسبک عيون الاخبار ادريس عمادالدين آغاز شده و تا داعيان عصر مؤلف ادامه يافته است.
رسالة وجيهة في ترتيب الدين و تبيين فرض شهر رمضان و افطاره بعد ختامه بتعيين الوقت المبين و رسالة در مقابله با رساله ي الصغيرة الجديدة و در رد انشعاب عليه (پيروان علي بن ابراهيم) از لقمان بن حبيب الله.
پلي ميدو، اثر شيخ آدم صفي الدين درباره ي چگونگي آغاز دعوت (مستعليان) در هند. نکته مهم در باب اين کتاب، فصلي از آن با عنوان «تأويل الالفاظ و الحروف الهندية» است که مجدوع تأکيد ميکند مطالعه آن تنها با اجازه ي کسي که خود اجازه دارد، جايز است. او بلافاصله پاسخ اين سؤال را که پس چرا اين کتاب را در فصل «کتب ظاهر» آورده ميدهد که: بخاطر بخشهاي مربوط به سيره ي اوليا.
رسالة المؤيدة في مطابقة الامور علي الشريعة ورد ما لم يعلم من لک الي صاحب الشريعة در رد منکران رسوم دين از اسماعيل بن عبدالرسول مجدوع، صاحب فهرست، رساله ي قاطعة الاوداج در رد اقوال دعوت سليمانيه.
نکته قابل توجه در اينجا اين است که کتابهاي معرفي شده يا توسط خود مجدوع فيلتر شده يا در کتابخانه نبوده است. در هر صورت، او که به دعوت داوودي تعلق داشته، به رديه هاي اين فرقه عليه ساير دعوتهاي اسماعيلي اشاره کرده و تنها از طريق اين اشارات به برخي از آثار آنها ميتوان پي برد وگرنه مشخص است که خود او مستقلاً به آنها اشاره نکرده و حتي گاهي اگر بخشي از کتابي هم مورد قبول او نبوده، در ذکر محتويات کتاب به آن بخش اشاره نکرده است. (65)
پينوشتها:
1. دانشجوي دکتري تاريخ و تمدن ملل اسلامي دانشگاه تهران
2. Ivanow, w. Ismaili Literature: A «Bibliographical survey», Tehran 1993.
3. گرچه نام اين شهر را ايوانف و پوناوالا (204) و دفتري (The Ismailis, Their History and Doctorines p. 285) اجين (ujain) خوانده اند اما ابن بطوطه اجين را بضم همزه و فتح جيم و ياء و نون [ساکن] ضبط کرده است. کراچکوفسکي هم ضمن بحث از مبدأ محاسبه طول جغرافيايي، اشاره ميکند که از نظر هنديان نصف النهار مبدأ از شهر اوجيني (اُجَين ujain کنوني) ميگذشت. در نتيجه قول ابن بطوطه با تأييد کراچکوفسکي، در ستتر بنظر ميرسد. (هم اکنون اين شهر با نام اجهاني (Ujhani) در ايالت اوتارپرادش هند قرار دارد.)
4. Daftari, F. op.cit, pp.285-286.
5. Ibid, p.41.
6. Guide to Ismaili Literature
7. Bibliography of Ismaili Literature.
8. ibid, p.129 and poonawala, I.k, Bibliography of Ismaili studies, xi, xiii.
9. مجدوع، اسماعيل بن عبدالرسول، فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الفاضل، ص 102.
10. Ivanow, W.op.cit,p.93.
11. Ibid.p.94.
12. Poonawala,op.cit,p.206.
13. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 102.
14. همان، ص 118، 201.
15. همان، ص 158.
16. کرماني، حميدالدين، راحة العقل، ص 107- 110.
17. Poonawala,1.k,op.cit,p.101.
18. راحة العقل، ص 109.
19. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 120.
20. همان، ص 176.
21. Halm, Heinz, The Fatimids and their Traditions of Learning, Ismaili Heritage Series, 2. London: I. B. Tauris in association with the Institute of Ismaili Studies, 1997.
22. براي توضيح بيشتر به بخش مربوط در همين نوشتار مراجعه کنيد.
23. براي توضيح بيشتر به بخش مربوط به اين فصل در همين نوشتار مراجعه کنيد.
24. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الفاضل، ص 3. براي توضيح بيشتر درباره ي عدم توجه زياد اسماعيليان به ادبيات عربي ر.ک: مقدمه محقق، ص 10 ببعد.
25. حاجي خليفه، مصطفي بن عبدالله، کشف الظنون عن اسامي الکتب و الفنون، ج 2، ص 1067.
26. فهرسة الکتب و الرسائل ولمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 6.
27. براي محتويات اين کتاب بعنوان نمونه ر.ک: قضاعي، محمد بن سلامه، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشيم من کلام اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب کرم الله وجهه، در مطبعة السعادة مصر، 1332هـ . ق 1912م.
28. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 63.
29. همانجا.
30. همان، ص 59.
31. همان، ص 7-11.
32. Daftari, F.op.cit,p.284.
33. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 11-15.
34. اين اصطلاح که مختصر «المستجيب لدعوظ اولياء الله تعالي» است، در حققت به سالک طريق دعوت اسماعيلي اطلاق ميشود. براي نمونه مي توان از رساله ابويعقوب سجستاني (قرن چهارم هجري) موسوم به تحفة المستجيبين و رساله ي جعفر بن سليمان (قرن يازدهم هجري) با عنوان تحفة المستجيب النجيب و فرجة السائل و المجيب، نام برد. (براي مطالعه بيشتر ر.ک: فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 193؛ Poonawala, I.k, op.cit, pp.89,284). اثر نخست بکوشش عارف تامر بعنوان رساله ي چهارم، در خمس رسائل اسماعيليه، سلميه: دارالانصاف، 1956. م. بچاپ رسيده است.
35. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 18-32؛ دعائم الاسلام در 1951. م در دو جلد توسط آصف علي اصغر فيضي در مصر بچاپ رسيد.
36. قاضي نعمان، خود اين کتاب را با عنوان الارجوزة المنتخبة به نظم درآورد.
براي مطالعه بيشتر ر.ک: poonawala, I.k,op.cit.
37. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 35.
38. متن چاپ شده ي بخشهاي باقيمانده از کتاب بکوشش محمد کاظم رحمتي در بيروت منتشر شده است.
39. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 33.
40. همان، ص 36.
41. همان، ص 40؛ براي توضيح بيشتر درباره ي ديوان منسوب به امام علي، ر.ک: مهريزي، مهدي، «ديوان امام علي (عليه السلام)»، مجله ي علوم حديث، ش 9.
42. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 41-46.
43. همان، 47-64.
44. همان، ص 53-63.
45. ر.ک: همين مقاله، ص 14.
46. ر.ک: شيخ صدوق، الخصال، ص 610-637؛ حديث 10، علامه مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج10، ص 116.
47. فهرسة الکتب و الرسائل و لمن هي من العلماء و الائمة و الحدود الافاضل، ص 64.
48. همان، 65-119.
49. اين کتاب توسط ماجد احمد عطيه با عنوان کتاب المناقب و المثالب تصحيح و انتشارات اعلمي بيروت در سال 1423هـ . ق- 2002 م. منتشر شده است. ساير کتابهاي قاضي نعمان در اين بخش نيز چاپ و منتشر شده است.
(Poonawala,I.k,op.cit,pp.48-68)
50. بخشهاي پاياني اين کتاب منتشر شده است. هم اينک مؤسسه مطالعات اسماعيليه با همکاري سوريه و فرانسه چاپ کامل و جديد اين اثر را در دست دارند که جلد چهارم آن نيز منتشر شده است.
51. منقولات مجدوع از اين کتاب کاملاً با نسخه يي که آقا بزرگ در کتابخانه شيخ قاسم جامعي نجفي ديده مطابق است. (الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج2، ص 339-341).
52. براي توضيح بيشتر درباره ي نسخ کتاب. ر.ک: طباطبايي، سيدعبدالعزيز، «موقف الشيعة من هجمات الخصوم»، تراثنا، ش6، سال 1407 ق.
53. Ibid. p.174.
54. براي اطلاع از اختلافات در شاخه دعوت طيبي، يعني داوودي و سليماني.
ر.ک: Daftari, F.op.cit, pp. 295-300.
55. زيرشاخه دعوت داوودي.
ر.ک: Ibid,pp. 283-285.
56. ر.ک: الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج16، ص 300 تصحيح جديدي از اين اثر با عنوان کتاب فکر بکوشش قيس العطار در قم بچاپ رسيده است.
57. براي مطالعه بيشتر.
ر.ک: Ibid,p. 282.
58. او را شيعه يا متمايل به شيعه هم دانسته اند. ر.ک: روحبخشان، عبدالمحمد، «ابن زولاق»، دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج3.
59. مؤلف آن شيعه است. کتاب در نجف به سال 1371هـ . ق چاپ شده است. براي اطلاع بيشتر ر.ک: الذريعة الي تصانيف الشيعه، ج2، ص 287 و 289.
60. براي مطالعه بيشتر.
ر.ک: Poonawala, I.k,op.cit
61. متن مصحح بکوشش صلاح صاوي و ديگران در 1381 در تهران تجديد چاپ شد. همچنين ترجمه فارسي کتاب توسط محب الاسلام در 1377 و 1378 منتشر شد.
62. ر.ک: Ibid,p. 46.
63. Ibid,p.349.
64. Ibid,pp. 130,131.
65. مثل فصل دوازدهم الرسالة المختصرة.
پورحسن، قاسم؛ (1390)، حکمت شيعي؛ باطنيه و اسماعيليه، تهران: بنياد حکمت اسلامي صدرا، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}