نويسندگان:يونس اميري شوکي
محمد صادق جنابي
ليلا قليچي
مريم خداوردي پور

 


عوامل زيادي وجود دارند که بر صوت يا صداي انسان اثر منفي دارند. در اينجا، به برخي از آن ها اشاره مي کنيم: بد استفاده کردن از صدا، بيماريهاي مختلف، مصرف دخانيات و مواد مخدر، ريفلاکس يا ترش کردن، سوء تغذيه، مصرف مشروبات الکلي، مصرف برخي از دارو ها، و غيره.

1-بد استفاده کردن از صدا

بد استفاده کردن از صدا را مي توان به سه قسمت کلي تقسيم کرد:

الف- بد استفاده کردن غير کلامي

• جيغ زدن يا داد زدن با صداي بسيار بلند، يا به دفعات زياد.
• سرفه کردن، بويژه اگر عادت شود و به دفعات زياد باشد.
• بيش از حد يا به طور نامناسب گريه کردن.
• بيش از حد يا به طور نامناسب خنديدن، بويژه اگر به صورت قهقهه و با صداي بلند باشد.

ب- بد استفاده کردن کلامي از صدا:

• بلند يا بسيار بلند حرف زدن.
• با زير و بمي نامناسب حرف زدن.
• با وجود سر و صداي زمينه حرف زدن، بويژه اگر سر و صداي زمينه بلند باشد.
• زياد صحبت کردن، علي رغم وجود علائم آلرژي يا بيماريهاي تنفسي.
• صحبت کردن با فشار عضلاني اضافي در حنجره.
• صحبت کردن با فک بسته.
• صحبت کردن يا آواز خواندن در بالاترين يا پايين ترين محدوده در دامنه فرکانسي خود.

ج- استفاده زياد از صدا:

• زياد حرف زدن يا تدريس زياد، بويژه اگر با يک يا دو مورد از موارد ذکر شده در دو بند قبلي همراه باشد.

2- بيماريهاي مختلف

بسياري از بيماري ها بر حنجره و صدا اثرات منفي دارند. در اين قسمت، به اختصار به برخي از مهم ترين و شايع ترين آنها اشاره خواهيم کرد. بيماريهاي مختلف حنجره، اثرات فوري و قابل ملاحظه اي را بر صوت و صداي فرد دارند. برخي از اين بيمايها يا حالت هاي مرضي عبارتند از: ضعف يا فلجي چين هاي صوتي، تشکيل ندول، پوليپ، کيست، زخم تماس، گرانولوما، و انواع بافت هاي سرطاني بر روي چين هاي صوتي يا قسمت هاي ديگر حنجره و نيز موارد ديگري مانند لارينگومالاسي و اسپاسم نابجا و بيش از حد در حين آواسازي.
بيماريهاي تنفسي، از جمله بيماري هايي هستند که معمولاً صدا را با مشکل مواجه مي سازند. معروف ترين اين بيماريها عبارتند از عفونت سيستم تنفسي، پنوموني و آسم.
برخي از بيماري ها به واسطه ی اين که سيستم تنفسي و حنجره را درگير می کنند يا لااقل زمينه هاي درگير شدن و آسيب ديدن آنها را فراهم مي سازند باعث مي شوند تا صوت يا صداي بيمار دچار مشکل شود. سرماخورگي و آنفولانزا، از شايع ترين اين بيماري ها به حساب مي آيند.
بيماريهاي سيستم عصبي نيز گروهي از بيماريها هستند که بسياري از آن ها مي توانند اثرات منفي را بر صوت داشته باشند. در اين بيماري ها، ميزان کنترل ارادي فرد بر جنبه هاي حرکتي سيستم ها تنفسي، آواسازي و يا تشديد صوت کمتر مي شود. به همين دليل، عملکرد طبيعي اين سيستم ها که در فرايند آواسازي دخيل هستند با مشکل مواجه مي شود و بيمار را از داشتن صوت يا صداي طبيعي محروم مي سازد. ولي ابتلا به برخي از آنها در دوران جواني يا بزرگسالي اتفاق مي افتد. فلج مغزي، پارکينسون، سکته مغزي، و ضربه هاي مغزي، از جمله اين بيماري ها هستند.

3- مصرف دخانيات و مواد مخدر

مصرف انواع دخانيات اعم از آنهايي که اعتياد آورند و آنهايي که به ظاهر اعتياد آور نيستند ولي در عمل اعتياد آورند براي صوت مضرند. سيگار، ترياک، هروئين، و حشيش جز معروف ترين مواد دخاني اعتياد آورند. امروزه، مواد زياد ديگري را مي شناسيم که جزء دخانيات نيستند بلکه بيشتر به صورت شيميايي ساخته مي شوند ولي اثرات تخديري و اعتياد آوري آنها بسيار بيشتر از دخانيات مرسوم در سابق است. اثرات مضر تمامي اين مواد، اثرات منفي آنها بر حنجره و صداست. نکته مهمي که نبايد آن را ناديده گرفت استنشاق دود دست دوم يا دود سيگار است. برخي معتقدند که مضرات دود دست دوم بيشتر از دود دست اول است.

4- ريفلاکس يا ترش کردن

ريفلاکس يا ترش کردن يکي از مهم ترين عوامل ايجاد مشکلات صوتي است. تقريباً همه با مفهوم ترش کردن آشنا هستند ولي متأسفانه کمتر کسي با ترش کردن در خواب آشنا است. وقتي که افراد بيدار و هوشيارند اگر ترش کنند و مقداري از محتويات معده شان بالا بيايد و به قسمت حلق برسد فوراً متوجه آن مي شوند و اکثراً براي شست و شوي دهان و گلويشان اقدام مي کنند. موادي که از معده برگشته است اسيدي است و در صورت عدم شست و شوي گلو مي تواند باعث سوختگي با اسيد شود. متأسفانه بسياري از افراد در خواب ترش مي کنند و مواد اسيدي فرصت زيادي در اختيار دارند تا گلوي فرد را بسوزانند. صبح که فرد بيدار مي شود، متوجه چيزي نمي شود و فقط احساس خوبي ندارد. اگر معلمي عادت به ترش کردن در خواب داشته باشد خيلي زودتر از ديگران حنجره و صدايش خسته مي شود.

5-سوء تغذيه

سوءتغذيه نيز يکي ديگر از عواملی است که مي تواند بر صداي يک معلم اثر منفي داشته باشد. امروزه در اکثر جوامع کمتر ديده مي شود که کسي در اثر بسيار کم غذا خوردن دچار سوءتغذيه شود. معلم بايد از نظر تنوع مواد غذايي که مي خورد به گونه اي عمل نمايد که علاوه بر آب، هيدرات هاي کربن و چربي ها، انواع ويتامين ها و پروتئين ها نيز به بدنش برسد. او بايد مراقب باشد تا در مصرف چربي و شيريني افراط ننمايد و از مصرف مواد تحريک کننده گلو و حنجره خودداري کند.
پرخوري و مصرف زياد مواد غذايي خاص نيز يکي از مصاديق سوء تغذيه است. هر معلمي بايد توجه داشته باشد که بايد داراي تغذيه اي متعادل باشد. در صورتي که نياز باشد بهتر است با مشورت يک متخصص تغذيه، برنامه غذايي خود را کنترل نمايد تا از مزاياي رعايت بهداشت عمومي و بهداشت صوتي برخوردار شود.

6-مصرف مشروبات الکلي

مصرف مشروبات الکلي يکي ديگر از عوامل کمک کننده به ايجاد مشکل صوتي است. خوشبختانه در کشور ما کمتر اتفاق مي افتد که معلمي عادت به مصرف مشروبات الکلي داشته باشد. در مواقعي که فرد احساس خستگي صوتي مي کند مصرف مشروبات الکلي باعث مي شود تا او خستگي و درد را موقتاً احساس نکند. متأسفانه اين احساس کاذب است. توضيح آنکه خستگي و حتي درد وجود دارد ولي او احساس نمي کند؛ بنابراين با خيال راحت به صدايش فشار وارد مي کند و حنجره اش به ميزان بيشتري در معرض خطر قرار مي گيرد. خستگي و درد نعمت هايي هستند که خداوند متعال براي اعلام خطر در وجود انسان قرار داده است. مصرف مشروبات الکلي باعث مي شود فرد احساس سلامت و خوشي کاذب داشته باشد که منجر به بد استفاده کردن بيشتر صدا خواهد شد. همچنين مصرف مشروبات الکلي مي تواند احتمال ترش کردن در خواب را نيز بيشتر کند.

7-مصرف برخي از داروها

مصرف برخي از داروها مي تواند باعث خشکي گلو شود. برخي ديگر از داروها باعث تسکين درد و خستگي موجود در گلو مي شوند. وقتي که معلمي نزد پزشک مي رود و دارو دريافت مي کند بايد به اطلاع پزشک خود برساند که معلم است و از او بپرسد که آيا مصرف اين داروها باعث خشکي گلو يا تسکين درد مي شود يا نه. اگر معلم داروهايي مانند آنتي هيستامين را مصرف مي کند که باعث خشکي گلو مي شوند بهتر است آب را به ميزان کمتر ولي در دفعات بيشتر مصرف کند تا دائماً گلويش تر باشد، از زياد حرف زدن بپرهيزد، و در صورت امکان مرخصي بگيرد. اگر پزشک داروی تسکين دهنده درد و خستگي را به منظور کاهش و خستگي گلوي معلم تجويز نموده است، بهتر است معلم با مشورت پزشک از مصرف چنين داروهايي خودداري کند؛ زيرا مصرف چنين داروهايي باعث خواهد شد تا معلم به حنجره اش در زماني که نياز به استراحت دارد فشار بياورد بدون اينکه وارد شدن فشار به آن را احساس کند.

8- سن

سن يکي از عواملي است که بر صدا مؤثر است ولي در صورت رعايت بهداشت صوتي، از ميزان اثر آن کاسته خواهد شد و ممکن است اثرات آن ديرتر و به ميزان کمتري ظاهر شود. همه صداي افراد سالخورده را به خاطر داريد که صدايي ضعيف و تقريباً لرزان داشته يا دارند. اين تغييرات معمولاً در اثر تغييراتي است که در حنجره ي اين افراد بوجود مي آيد. بخشي از اين تغييرات نيز در اثر کمتر شدن کنترل ارادي فرد بر سيستم عصبيش بوجود مي آيد؛ زيرا کنترل ظريف انسان بر سيستم هاي تنفسي و آواسازيش توسط سيستم عصبي او انجام مي شود.

9-شغل

شغل نيز يکي از عوامل تأثيرگذار بر صدا است. شغل معلمي از اين جهت بر صوت يا صداي معلم اثرگذار است که مهم ترين ابزار کاري يک معلم صداي اوست. رعايت بهداشت صوتي مي تواند در حفظ و نگهداري از صداي معلم بسيار مفيد واقع شود.

اختلالات صوت

انتخاب آموزش يا حرفه معلمي، مستلزم توان و تحمل بالاي صوتي است؛ زيرا لازم است فرد براي مدت طولاني با صداي بلند حرف بزند، آن هم در شرايط نامناسب که بعضاً سر و صداي زمينه اي زيادي نيز وجود دارد و اکثراً کلاس درس، محيطي اکوستيک نيست (پکارين و ويلجانن(1)، 1991؛ رانتالا، پاولا، کورکو و ويلکمن (2)، 1998؛ ساپي ينزا، کراندل و کورتيس (3)1999). با افزايش جمعيت، بر تعداد معلمين افزوده مي شود و به موازات آن، تعداد افرادي که در حرفه هاي آموزشي با مشل صوتي دست و پنجه نرم مي کنند بيشتر مي شود.
صداي معلمين مورد توجه تحقيقات متعددي در مناطق مختلف دنيا قرار گرفته است. نتايج اين تحقيقات نشان داده است که معلمين اغلب دچار علائم مرضي يا غير طبيعي در صدايشان مي شوند (مانند پکارينن، هيمبرگ و پنتي(4)، 1992؛ روي، مريل، ثيبياولت، پارسا، گري و اسميت(5)، 2004؛ راسل (6)و همکاران، 1998؛ (7)، سَلا (8) و همکاران، 2001؛ سَپير و همکاران، 1993؛ اسميث (9)و همکاران، 1997). اطلاعات آماري موجود درباره ميزان شيوع اختلالات صوت در بين معلمين متفاوت است؛ زيرا جمعيت مورد مطالعه، روش تحقيق، و تعاريف مربوط به اختلالات يا بيماري هاي صوت در تحقيقات مختلف، يکسان نبوده است. براي گردآوري اطلاعات در اکثر تحقيقات انجام شده، از پرسش نامه استفاده شده است. مَتّيسک، آتس و گرين وود (10) (1998) در مروري بر گزارشهاي تحقيقي منتشر شده درباره اختلالات صوت در معلمان اظهار داشتند که اطلاعات آماري اين تحقيقات محدوداند و فاقد تعاريفي عملياتي از آنچه که بايد اختلال يا بيماري صوتي ناميده شود هستند. متون مربوط به اختلالات صوت، تعاريف متفاوتي را از اختلال صوت ارائه کرده اند. اختلالات صوت به طور سنتي يا بر حسب کيفيت، زير و بمي و بلندي مختل تعريف شده اند (مانند آرونسون (11)، 1985؛ بون (12)، 1983) يا بر حسب ساختار و يا عملکرد مختل تعريف شده اند (استمپل (13)، 1995). روي، مريل و ثيباولت و همکاران (2004) اختلال صوت را اينگونه تعريف کرده اند: "هر وقت صدا طبيعي به نظر نرسيد يا به طور طبيعي مؤثر واقع نشد يا اجرا نشد به طوري که مزاحم برقراري ارتباط شد".
به نظر مي رسد که شايع ترين علائم صوتي گزارش شده در تحقيقات مختلف عبارتند از خستگي صوت، گرفتگي صدا، احساس درد يا ناراحتي در گلو، صداي ضعيف، و بم بودن صدا است (پکارينن و همکاران، 2004، روي، مريل، ثيبياولت، پارسا، گري و اسميث، 2004؛ سَلا و همکاران، 2001؛ سَپير و همکاران، 1993؛ اسميث (14)و همکاران، 1997؛ لِمِک، تيلور، کِرچنِر، و هافمن (15)،1998). نتايج مطالعه پکارينن (1992) نشان داد که %12 از معلمين مورد مطالعه يک علامت صوتي مرضي، و %5 از آن ها دو علامت يا بيشتر را به طور هفتگي در مدت دوسال تجربه کرده اند. مطالعه سَلا و همکاران (2001) نشان داده که %54 مربيان مهد کودک يک علامت صوتي مرضي، و %37 از آن ها دو علامت يا بيشتر را بطور هفتگي در مدت دوسال تجربه کرده اند. در اين مطالعه مشخص شد که 30 درصد از مربيان مهد کودک مبتلا به ضايعات ارگانیک در حنجره شان نيز بوده اند. مطالعه ی روي، مريل، ثيبياولت، پارسا، گري و اسميث، (2004) نشان داده که %58 معلمين گزارش کردند که آن ها در تمام طول عمرشان علائم صوتي مرضي را تجربه کرده اند، و%11 نيز گزارش کردند در زمان پر کردن پرسش نامه نيز مبتلا به علائم صوتي مرضي هستند. برخي از مطالعات ارقام بالاتري را گزارش کرده اند؛ در مطالعه اسميث، لمث و همکاران (1998) حدود %30، و در مطالعه ی سَپير و همکاران (1993) حدود %52 از معلمين، سه علامت يا بيشتر را گزارش کردند.
خلاصه اينه نتايج بدست آمده از تحقيقات مختلف نشان داد که معلمين اغلب علائم صوتي مرضي را گزارش مي کنند. مطالعاتي که از گروه هاي کنترل استفاده کرده اند مشخص کردند که معلمين بيش از ديگران در معرض خطر ابتلا به اختلالات صوت هستند. معلمين جز گروهي تشخيص داده شده اند که بيش از ديگران در جستجوي درمان اختلالات صوت هستند؛ ولي به نظر مي رسد که آن ها ضرورتاً در مرحله اوليه شروع اختلالات مراجعه نمي کنند. بنابراين، تعداد معلمين که ممکن است به صدا درماني و مراقبت پزشکي نياز داشته باشند مي تواند بيشتر از ارقام گزارش شده باشد.
به نظر مي رسد که عوامل زمينه اي که باعث افزايش خطر ابتلا به اختلالات صوت مي شوند به خوبي شناخته شده اند. عامل اصلي، مقدار استفاده از صدا در حين انجام وظيفه همراه با عوامل محيطي مانند سر و صداي زمينه و وضعيت آکوستيکي ضعیف در کلاس ها است. مشکلات ناشي از سلامت عمومي و استرس جزء عوامل زمينه ساز براي اختلالات صوت است، و معلمين در حين انجام وظيفه، در معرض اين عوامل قرار دارند.

پي‌نوشت‌ها:

Pekkarinen & Viljanen -1
Rantala, Paavola, Körkkö &Vilkman -2
Sapienza, Crandell & Curtis -3
Pekkarinen, Himberg & Pentti -4
Roy, Merrill, Thibeault, Parsa, Gray, & Smith -5
Russell -6
Sala -7
Sapir -8
Smith -9
Mattiske, Oates, and Greenwood -10
Aronson -11
Boone -12
Stemple -13
Smith -14
Lemke,Taylor, Kirchner, & Hoffman -15

منبع مقاله :
اميري شوکي، يونس، جنابي، محمد صادق، قليچي، ليلا، خداوردي پور، مريم؛ (1385)، بهداشت صوت براي معلمان، [بي جا]: انديشمند، چاپ اول