تدبر در سوره ي مبارکه ي احزاب (1)
هر يک از سوره هاي قرآن کريم، به عنوان مصداق تام و رسمي سخن حکيمانه، داراي دو ويژگي اساسي است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدايتي بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره هاي قرآن کريم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشي مستقل براي تبيين هر يک از اين دو ويژگي اساسي در نظر گرفته شده است، گفتني است سوره هاي مورد بحث در اين کتاب، غالباً چند فصلي هستند:
$ انسجام سخن در سوره هاي قرآن کريم
اقتضاي حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگويد و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ريخته نباشد. عقل سليم چنين حکم مي کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزاي بي ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنين است، بايد اقرار کنيم که اولين و والاترين سخن منسجم، کلام خداي سبحان در قرآن کريم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلاي خداي متعالي است، که انسجام را براي سخن خويش، کمال بدانيم و در عين حال، کلام حضرتش را از انسجام بي بهره تلقي کنيم، به ويژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانيش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگي را از ساحت کلام خويش دور دانست و آن را لايق نطق پرحجاب بشر معرفي کرد، پس چرا بشري که به اقتضاي جهل و جهالت، از ناهماهنگي و پراکندگي در سخن گفتن مبرا نيست، سخن خداي منزه از هر نقص و عيب را، منزه از در هم ريختگي و ناهماهنگي نمي داند؟ علت اين پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اينکه خدا فرمود: « أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا » (1)
انسجام در هر يک از سوره هاي قرآن کريم با توجه به چهار محور زير بررسي مي شود:
1. پيوستگي: منظور از پيوستگي، ارتباط ادبي، اسلوبي و محتوايي آيات سوره است. با بررسي پيوستگي آيات، سطحي از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست هاي ادبي، اسلوبي و محتوايي نيز آشکار مي گردد؛ بدين ترتيب، سوره کلام بندي مي شود.
2. هم بستگي، مراد از هم بستگي، ارتباط و اشتراک ظاهري کلام هاي سوره است. با مطالعه هم بستگي کلام ها، سطحي ديگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهاي فقدان هم بستگي نيز مشخص مي شود؛ بدين ترتيب، سوره فصل بندي مي شود.
3. تناسب: منظور از تناسب، نسبت ظواهر فصل هاي سوره با يکديگر است. با مطالعه تناسب آخرين سطح از انسجام سوره نيز کشف مي شود.
4. هماهنگي: هماهنگي، مفهومي در عرض مفاهيم سه گانه بالا نيست. توضيح: با بررسي پيوستگي، سير پيوسته آيات مرتبط يک کلام به دست مي آيد، اما قله واحد آنها، يا به ديگر بيان غرض واحدشان کشف نمي شود. کشف غرض واحد يک کلام، منوط به بررسي هماهنگي آيات آن است؛ هم چنين با مطالعه هم بستگي، سير کلام هاي هم بسته يک فصل مشخص مي شود، اما غرض واحد فصل به دست نمي آيد. کشف غرض واحد يک فصل، مستلزم بررسي هماهنگي کلام هاي آن است؛ بر همين منوال، با مطالعه تناسب، سير متناسب فصل هاي يک سوره کشف مي شود، اما غرض واحد سوره به دست نمي آيد. نيل به غرض واحد سوره، نيازمند بررسي هماهنگي فصل هاي آن است؛ بنابراين منظور از هماهنگي، هم هدفي يا هم غرضي است که در سطح آيات يک کلام، متدبر را به غرض واحد کلام؛ در سطح کلام هاي يک فصل، متدبر را به غرض واحد فصل؛ و در سطح فصل هاي يک سوره، او را به غرض واحد سوره مي رساند. اگر هر کلام، فصل يا سوره چند فصلي را به يک مثلث تشبيه کنيم، پيوستگي آيات، هم بستگي کلام ها يا تناسب فصل ها، به منزله قاعده اين مثلث؛ و هماهنگي آيات، کلام ها يا فصلها، به منزله قله اين مثلث است.
تذکر مهم:
کشف هماهنگي و نيل به غرض واحد سوره هاي چند فصلي از عهده تدبر خارج است، زيرا رسيدن به غرض واحد در چنين سوره هايي مستلزم استفاده از دلالت هاي التزامي غير بين است و آن هم نيازمند تسلط بيشتر بر معارف و قواعد عقلي بوده و فعاليتي عمومي نيست. لزوم بهره گيري از دلالت هاي التزامي در اين سطح ناشي از فاصله غرض واحد سوره هاي چند فصلي با ظاهر آيات سوره است. توضيح آنکه، غرض کلام به طور مستقيم، مبتني بر ظواهر آيات است و با دلالتهاي تطابقي به دست مي آيد؛ غرض فصل، تنها با يک واسطه ( يعني غرض کلام ها ) مبتني بر ظواهر الفاظ است و اين واسطه با توجه به اشتراکات ظاهري کلام ها قابل جبران است، بنابراين غرض فصل با استفاده از دلالتهاي تطابقي، يا التزامي بين قابل استفاده است؛ اما غرض سوره ي چند فصلي با دو واسطه ( يعني غرض کلام ها و غرض فصل ها ) مبتني بر ظواهر الفاظ است و به همين دليل، رسيدن به آن، غالباً نيازمند استفاده از دلالت هاي التزامي غير بين نيز هست و اين از عهده عموم خارج است و تخصص خاص خود را مي طلبد، از اين رو به سطحي بالاتر، مانند تفسير تدبري واگذار شده است و در آموزش تدبر « 3 » و « 4 »، تنها به بيان سير هدايتي در سوره هاي چند فصلي بسنده مي شود.1- انسجام سخن در سوره مبارکه احزاب
اين سوره مبارکه، داراي دو فصل است: فصل نخست، آيات 1 تا 44؛ و فصل دوم، آيات 45 تا 73؛ در ادامه، انسجام سخن در فصلها و ميان فصلهاي سوره، به صورت اجمالي تبيين مي گردد. بدين معني که پيوستگي آيات هر کلام، هم بستگي کلام هاي هر فصل و تناسب فصلهاي سوره بيان مي شود و هماهنگي آيات و کلامها و فصلها در بخش دوم و همراه با فضا و سير هدايتي مطرح مي گردد. إن شاء الله تعالي.1-1- فصل نخست. آيات 1 تا 44
اين فصل از سوره مبارکه احزاب، داراي پنج کلام است: کلام نخست، آيات 1 تا 8؛ کلام دوم، آيات 9 تا 27؛ کلام سوم، آيات 28 تا 35؛ کلام چهارم، آيات 36 تا 40؛ و کلام پنجم، آيات 41 تا 44؛ در ادامه، پيوستگي آيات هر کلام و هم بستگي کلامهاي اين فصل بيان مي شود. إن شاء الله تعالي.1-1-1- کلام نخست. آيات 1 تا 8
يا أَيهَا النَّبِي اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا«1» وَاتَّبِعْ مَا يوحَى إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا«2» وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا«3» مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَينِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يهْدِي السَّبِيلَ«4» ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيسَ عَلَيكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا«5»النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيائِكُمْ مَعْروفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا«6» وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا«7» لِيسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا«8»پيوستگي آيات کلام 1:
انسجام آيات اين کلام، بر محور ابطال فرهنگ جامعه هم عصر نزول، در مورد «مادر پنداشتن زنان مطلقه از طريق ظهار» و «پسر پنداشتن پسر خوانده ها»، قابل تبيين است. توضيح: ابتدا، فراميني خطاب به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم)، در راستاي آماده سازي ايشان براي مقاومت در برابر فشارهاي ناشي از ابطال فرهنگ مذکور است. فشارهايي که از سوي کافران و منافقان طراحي مي شود (آيات 1 تا 3) سپس ابلاغ بطلان فرهنگ پيش گفته و دستورات متناسب با آن است (آيات 4 و 5) در ادامه با طرح سزاوارتر بودن رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) بر مؤمنان حتي از خود مؤمنان، اعمال فشار بر رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) را زير سؤال مي برد و با طرح سزاوارتر بودن بعضي از اولوالأرحام بر بعض ديگر از مؤمنان و مهاجران، فلسفه ابطال فرهنگ عمومي درباره ظهار و پسرخوانده ها را بيان مي فرمايد (آيه 6) آنگاه بياني کلّي در ارتباط با آيات قبل ارائه مي کند. درباره اخذ ميثاق از انبياء (عليهم السّلام) سخن مي گويد که با فرامين ابلاغ شده به رسول معظم اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) در آيات قبل مرتبط است و از سنجش صدق صادقان و آماده سازي عذاب براي کافران، در برابر انبياي الهي سخن مي گويد که با فحواي نهي از اعمال فشار بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) يا همراهي با جريان فشار بر آن حضرت در آيات قبل مرتبط است. (آيات 7 و 8)آيه 9، سرآغاز خطاب به مؤمنان در يادآوري برخي از رويدادهاي مربوط به جنگ احزاب است.
2-1-1- کلام دوم. آيات 9 تا 27
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا«9» إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا«10» هُنَالِكَ ابْتُلِي الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا«11» وَإِذْ يقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا«12» وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِي يقُولُونَ إِنَّ بُيوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِي بِعَوْرَةٍ إِنْ يرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا«13» وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يسِيرًا«14» وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا«15» قُلْ لَنْ ينْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا«16» قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيا وَلَا نَصِيرًا«17» قَدْ يعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَينَا وَلَا يأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا«18» أَشِحَّةً عَلَيكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيتَهُمْ ينْظُرُونَ إِلَيكَ تَدُورُ أَعْينُهُمْ كَالَّذِي يغْشَى عَلَيهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيرِ أُولَئِكَ لَمْ يؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا«19» يحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يذْهَبُوا وَإِنْ يأْتِ الْأَحْزَابُ يوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا«20» لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يرْجُو اللَّهَ وَالْيوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا«21» وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا«22» مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ينْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا«23» لِيجْزِي اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يتُوبَ عَلَيهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا«24» وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيظِهِمْ لَمْ ينَالُوا خَيرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيا عَزِيزًا«25» وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا«26» وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرًا«27»پيوستگي آيات کلام 2: انسجام آيات اين کلام، بر محور جنگ احزاب، قابل ذکر است. توضيح: ابتدا، تحليلي از جنگ احزاب، به عنوان ابتلاي الهي مؤمنان در ايمان به رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) است (آيات 9 تا 11) ابتلايي که چهره منافقانه برخي را افشا کرده (آيات 12 تا 20) و اسوه هاي تبعيت از رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) را نيز مشخص کرده است (آيات 21 تا 23) سپس با بيان فلسفه اين ابتلا، ادامه يافته (آيه 24) و با يادآوري کفايت خدا براي مؤمنان در جريان اين ابتلا پايان يافته است (آيات 25 تا 27)
آيه 28 سرآغاز خطاب به پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) در چارچوب نصيحت همسران ايشان است.3-1-1- کلام سوم. آيات 28 تا 35
يا أَيهَا النَّبِي قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَينَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا«28» وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا«29» يا نِسَاءَ النَّبِي مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا«30» وَمَنْ يقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَينِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا«31» يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا«32» وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا«33» وَاذْكُرْنَ مَا يتْلَى فِي بُيوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا«34» إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا«35»پيوستگي آيات کلام 3: انسجام آيات اين کلام، بر محور نصيحت همسران رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) قابل طرح است. توضيح: ابتدا، نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) را مأمور ساخته که همسرانشان را در معرض انتخاب قرار دهند. بدين بيان که يا حيات دنيا و جدايي از پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) را برگزينند و يا خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) و زندگي با پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) را (آيات 28 و 29) سپس دو برابر بودن عذاب آنان در صورت ارتکاب فاحشه مبينه و دو برابر بودن پاداش آنان در صورت فرمان برداري از خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) را به ايشان گوشزد فرموده است (آيات 30 و 31) آنگاه مجموعه اي از اوامر و نواهي را خطاب به ايشان ايراد فرموده (آيات 32 تا 34) و درنهايت اوصافي را به عنوان الگو براي آنان مطرح ساخته است (آيه 35)
آيه 36 سرآغاز سياق مربوط به ازدواج رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) با زينب، همسر مطلقه زيد، پسرخوانده رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) است. گفتني است، کلام چهارم فصل نخست سوره احزاب، تنها کلامي از اين سوره مبارکه است که بدون ندا و منادي مستقل آغاز مي شود و شايد فلسفه اين امر، اشاره به ربط اين کلام با کلام سوم باشد. ساير کلامهاي اين سوره، با ندا و منادي «يا أيها النبي» و يا «يا أيها الّذين آمنوا» آغاز شده است.4-1-1- کلام چهارم. آيات 36 تا 40
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يكُونَ لَهُمُ الْخِيرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا«36» وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيهِ أَمْسِكْ عَلَيكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَي لَا يكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا«37» مَا كَانَ عَلَى النَّبِي مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا«38» الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيخْشَوْنَهُ وَلَا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا«39» مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمًا«40»پيوستگي آيات کلام چهارم:
انسجام آيات اين کلام بر محور ازدواج رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) با زينب قابل تبيين است. توضيح: ابتدا، از لزوم اطاعت مردان و زنان مؤمن از تصميمات خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) و پرهيز ايشان از اعمال اختيار در اين محدوده سخن گفته و اين، بيان لزوم اطاعت محض مردان و زنان مؤمن ( از جمله، زينب ) نسبت به اقدام رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) درباره ازدواج با زينب است (آيه 36) سپس نگراني رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) درباره ازدواج با او را يادآوري فرموده و شکستن سنت جاهلي جاري در خصوص پسر پنداشتن پسر خوانده ها و ترک ازدواج با همسران مطلقه ايشان را، فلسفه اقدام الهي رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) دانسته است (آيه 37) آنگاه از نفي محدوديت رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) در عمل به مباحات و تطبيق آن با جريان تبليغ رسالات خدا از سوي انبياء (عليهم السّلام) سخن به ميان آورده که اين نيز براي تطبيق با ماجراي ازدواج آن حضرت با زينب است (آيات 38 و 39) سپس با نفي پدر بودن رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) براي حتي احدي از رجال امت، بر پسر نبودن زيد براي آن حضرت و در نتيجه بلا اشکال بودن ازدواج آن حضرت با مطلقه زيد تأکيد کرده است (آيه 40)آيه 41 سرآغاز خطاب به مؤمنان براي توصيه ايشان به ذکر و تبشير ايشان است.
5-1-1- کلام پنجم. آيات 41 تا 44
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا«41» وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا«42» هُوَ الَّذِي يصَلِّي عَلَيكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا«43» تَحِيتُهُمْ يوْمَ يلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا«44»پيوستگي آيات کلام پنجم:
انسجام آيات اين کلام، بر محور توصيه به مؤمنان و بشارت متناسب با آن، قابل بيان است. توضيح: ابتدا مؤمنان را به ذکر فراوان و تسبيح شبانه روزي خدا دعوت مي کند (آيات 41 و 42) سپس در راستاي همين توصيه، از رحمت خدا بر مؤمنان در خارج کردن ايشان از تاريکيها به سمت نور و پاداش اخروي مؤمنان سخن مي گويد (آيات 43 و 44)6-1-1- هم بستگي کلام هاي فصل نخست
هم بستگي کلام هاي اين فصل در چند بند قابل بيان است:1. کلام نخست اين فصل، درباره ابطال فرهنگ جامعه هم عصر نزول در دو مورد «مادر انگاشتن زنان مطلقه از طريق ظهار» و «پسر پنداشتن پسر خوانده ها» است. از همان کلام مشخص مي شود که در اين سوره، ابطال فرهنگ جاهلي جامعه در مورد دوم، از اهميت بيشتري برخوردار است (و ما جعل ادعيائکم أبنائکم ...) زيرا خداي متعالي در مورد آن، افزون بر ابطال، به ابلاغ دستور العمل نيز اقدام فرمود (ادعوهم لآبائهم ...)؛ کلام چهارم اين فصل نيز در همين رابطه است. بدين بيان که ازدواج رسول مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) با زينب، همسر مطلقه زيد، پسر خوانده پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم)، به دستور خدا و براي ابطال اين فرهنگ صورت گرفته است (فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ) رابطه مذکور بين کلام اول و چهارم، حاکي از آن است که کلام دوم و سوم نيز به نحوي در ارتباط با همين مبحث هستند.
2. انتهاي کلام نخست اين فصل، درباره اخذ ميثاق از انبياء سخن مي گويد و در ادامه، هدف از اين ميثاق را سنجش صدق صادقان امت در تعامل با انبياء و عذاب دردناک کافران مي داند (لِيَسْئَلَ الصّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْکافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً)؛ فرازهاي انتهايي کلام دوم نيز هدف از ابتلاي مؤمنان در جنگ احزاب را در همين راستا بيان کرده است (لِّيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ...) بدين ترتيب کلام دوم، مصداقي براي يادآوري ابتلاي الهي در خصوص ميثاق مذکور در انتهاي کلام اول است. آيات 12، 21 و 22 نيز مؤيد وجه مذکور براي هم بستگي کلام اول و دوم است.
3. با توجه به آنچه بيان شد، کلام چهارم با کلام نخست هم بسته است. کلام نخست هم با کلام دوم هم بسته است. بنابراين کلام چهارم نيز به واسطه کلام اول با کلام دوم هم بسته است. طراحي نقش آفريني کلام سوم در ميان اين سه کلام هم بسته، حاکي از آن است که نصايح، اوامر و نواهي ايراد شده خطاب به همسران رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) با فشارهاي ناشي از ابطال فرهنگ «پسر پنداشتن پسر خوانده ها» از طريق ازدواج پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) با زينب مرتبط است. فشارهايي که منافقان و کافران عامل اصلي آن بودند و ممکن بود، زنان پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) خواسته يا ناخواسته، يکي از عوامل عملياتي آن باشند. با اين بيان، هم بستگي کلام سوم با کلام هاي اول و دوم و چهارم، مشخص مي شود.
4. همه کلام هاي اين فصل با ندا و مناداي مستقلي آغاز شده است، به جز کلام چهارم؛ کلام نخست (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ ...)، کلام دوم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ...)، کلام سوم (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ ...)، کلام چهارم ( وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ ...)، کلام پنجم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ...) اين وضعيت، نشانه اي از هم بستگي کلام چهارم با کلام قبل از خود است. يعني ماجراي ازدواج پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) با زينب در ارتباط با نصايح و اوامر و نواهي مربوط به همسران ايشان است.
5. براساس آنچه در چهار بند پيشين گفته شد، هم بستگي چهار کلام اول اين فصل با يکديگر روشن است. کلام پنجم نيز با اين مجموعه منسجم، هم بسته است. شمه اي از اين هم بستگي با توجه به تکرار فرمان به ذکر در طول کلام هاي فصل قابل تشخيص است: کلام دوئم (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ ...)، (لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرً )؛ کلام سوم (وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى في بُيُوتِكُنَّ ...)، (وَ الذّاكِرينَ اللّهَ كَثيرًا وَ الذّاكِراتِ...)؛ کلام پنجم (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا...)
هيچ کدام از موارد هم بستگي ميان کلامهاي پنج گانه بالا، بين اين کلامها و کلامهاي بعدي سوره برقرار نيست و اين دليل جدايي فصل دوم از فصل اول است. از سوي ديگر، کلام هاي فصل دوم با يکديگر هم بسته اند به نحوي که اين هم بستگي را با کلام هاي فصل اول ندارند. با اين بيان، تصديق جدايي فصل دوم از فصل نخست، پس از مطالعه هم بستگي کلام هاي فصل دوم، آسان تر است.
2-1- فصل دوم. آيات 45 تا 71
اين فصل از سوره مبارکه احزاب، داراي شش کلام است: کلام نخست، آيات 45 تا 48؛ کلام دوم، آيه 49؛ کلام سوم، آيات 50 تا 52؛ کلام چهارم، آيات 53 تا 59؛ کلام پنجم آيات 60 تا 68، و کلام ششم، آيات 69 تا 73؛ در ادامه، انسجام سخن در کلامها و ميان کلامهاي اين فصل تبيين مي گردد. إن شاء الله تعالي.1-2-1- کلام نخست. آيات 45 تا 48
يا أَيهَا النَّبِي إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا«45» وَدَاعِيا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا«46» وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا«47» وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا«48»پيوستگي آيات کلام 1:
انسجام آيات اين کلام، بر محور فرامين الهي خطاب به پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) قابل بيان است و اين امر، نيازمند توضيح نيست.آيه 49 خطاب به مؤمنان در خصوص برخي از احکام طلاق است.
2-2-1- کلام دوم. آيه 49
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا«49»پيوستگي آيات کلام 2:
اين کلام تنها يک آيه درباره نفي عده در صورت طلاق قبل از مس است. آيه 50 سرآغاز خطاب به رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) در خصوص ازدواج ايشان است.3-2-1- کلام سوم. آيات 50 تا 52
يا أَيهَا النَّبِي إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِي إِنْ أَرَادَ النَّبِي أَنْ يسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُمْ لِكَيلَا يكُونَ عَلَيكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا«50» تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْينُهُنَّ وَلَا يحْزَنَّ وَيرْضَينَ بِمَا آتَيتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا«51» لَا يحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ رَقِيبًا«52»پيوستگي آيات کلام 3:
انسجام آيات اين کلام، بر محور تعدد زوجات رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) قابل تبيين است. توضيح: ابتدا، گروه هاي مختلفي از زنان حلال شده بر آن حضرت را بر مي شمارد (آيه 50) سپس از اختيار تام آن حضرت در خصوص تقديم و تأخير نوبت همسرانش سخن مي گويد (آيه 51) و سخن را با بيان محدوديت آن گرامي در ازدواج با زناني غير از زنان مذکور در آيه نخست اين کلام و همچنين محدوديت در تبدل ازدواج پايان مي دهد (آيه 52)آيه 53 سرآغاز خطاب به مؤمنان در چگونگي رفت و آمد به بيوت رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) است.
4-2-1- کلام چهارم. آيات 53 تا 58
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِي إِلَّا أَنْ يؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يؤْذِي النَّبِي فَيسْتَحْيي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا«53» إِنْ تُبْدُوا شَيئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمًا«54» لَا جُنَاحَ عَلَيهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ شَهِيدًا«55» إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا«56» إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا«57» وَالَّذِينَ يؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا«58»پيوستگي آيات کلام 4:
انسجام آيات اين کلام بر محور ايذاء پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) قابل تبيين است. توضيح: ابتدا برخي از مصاديق ايذاء رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) در رفت و آمد به بيوت ايشان و تعامل با همسرانشان را ذکر مي کند (آيات 53 و 54) سپس به مناسبت محدوديت مذکور براي همسران پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) در ابتداي سياق، موارد آزادي آنان در تعامل با برخي از بستگانشان را بيان مي فرمايد (آيه 55) آنگاه در مقام تطييب نفس شريف پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) در عوض ايذاء رسيده به ايشان از صلوات خداي متعالي و ملائکه بر آن حضرت سخن گفته و مؤمنان را نيز به صلوات بر ايشان فرمان مي دهد (آيه 56) آنگاه به لعن و تهديد شديد ايذاء کنندگان خدا و رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) مي پردازد و دايره قبح ايذاء را تا تهمت زدن به مردان و زنان مؤمن توسعه مي دهد (آيات 57 و 58)آيه 59 سرآغاز خطاب به رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) و مبين دو جهت در خصوص ايذاء است.
5-2-1- کلام پنجم. آيات 59 تا 68
يا أَيهَا النَّبِي قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا«59» لَئِنْ لَمْ ينْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِينَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا«60» مَلْعُونِينَ أَينَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا«61» سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا«62» يسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا«63» إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا«64» خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَا يجِدُونَ وَلِيا وَلَا نَصِيرًا«65» يوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يقُولُونَ يا لَيتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا«66» وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا«67» رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَينِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا«68»پيوستگي آيات کلام 5:
انسجام اين آيات بر محور خطاب به پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) براي بيان دو بُعد متقابل از مسئله ايذاء، قابل تبيين است. توضيح: اول آنکه از ايشان مي خواهد که با بيان تذکراتي به همسران و دختران خود و زنان مؤمنين، آنان را از معرض ايذاء دور کند (آيه 59) دوم آنکه نسبت به حتميت تصميم قاطعانه خدا بر عذاب دنيوي منافقان در صورت ادامه ايذاء، به آن حضرت اطمينان خاطر مي دهد (آيه 60) و آياتي به منظور مقابله سرشار از انذار با جريان تبليغاتي منافقان در زير سؤال بردن قيامت بر ايشان نازل مي فرمايد (آيات 63 تا 68)آيه 69 سرآغاز خطاب به مؤمنان براي نهي ايشان از ايذاء پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) و توصيه ايشان به اطاعت از خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) است.
6-2-1- کلام ششم. آيات 69 تا 73
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا«69» يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا«70» يصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا«71» إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَينَ أَنْ يحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا«72» لِيعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا«73»پيوستگي آيات کلام 6:
انسجام آيات اين کلام بر محور توصيه مؤمنان به اطاعت از خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) و پرهيز از ايذاء پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) قابل تبيين است. توضيح: ابتدا خطاب به مؤمنان آنان را از مشابهت با ايذاء کنندگان موسي (عليه السلام) نهي مي فرمايد (آيه 69) سپس با تکرار خطاب به ايشان، آنان را به تقواي الهي و گفتن سخنان سديد (در عوض سخنان سخيف ايذاء کننده) فرمان مي دهد و در اين باره آنان را بشارت مي گويد و البته اين بشارت را با لزوم اطاعت از خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) همراه مي سازد (آيات 70 و 71) در نهايت، از حمل امانت الهي توسط انسان به رغم اباي آسمانها و زمين و کوه ها از حمل آن، سخن مي گويد و عاقبت حمل امانت را گوشزد مي فرمايد. با توجه به سياق، اين امانت تکليف الهي بر اطاعت از خدا و رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) است (آيات 72 و 73)پينوشتها:
1- سوره ي نساء، آيه 82.
منبع مقاله :طرح راهنماي مربي تدبر در سوره هاي قرآن کريم 3 و 4، دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دبيرخانه ي شوراي تخصصي توسعه فرهنگ قرآني، بهار 1388
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}