نويسنده: عبدالرّحيم ذاکر حسين




 

 

الف - جغرافياي طبيعي:

ويتنام با 332/556 کيلومتر مربع وسعت، در نيمکره ي شمالي، نيمکره ي شرقي در جنوب شرقي قارّه ي آسيا، در کنار درياي چيني جنوبي و خليج هاي تونکن و تايلند ( سيام ) و در همسايگي کشورهاي چين در شمال، لائوس و کامبوج در غرب واقع شده است.
ويتنام کشوري نيمه کوهستاني بوده و کوه هاي آن کم و بيش از جنوب به شمال کشيده شده اند. جلگه هاي آن عمدتاً در نواحي جنوبي، شمايل و کناره اي آن واقع شده اند. از جمله رودهاي آن مي توان از مکنگ، سرخ، سياه، لو، کا: باو دونگ ناي نام برد. جنگل هاي آن وسعت زيادي داشته و آب و هوايش گرم و مرطوب و پرباران است. بلندترين نقطه ي ويتنام قلّه فان سي پان ( 3.143 ) و طويل ترين رودهاي آن مکونگ ( 4/500 کيلومتر ) و سرخ ( 800 کيلومتر ) مي باشند که قسمت اعظم رود مکونگ در کشورهاي همسايه جريان دارد. (1)

ب - تاريخچه:

سرزمين ويتنام تاريخ کهن دارد و پيوسته مورد نظر و محل برخورد اقوام هندي و چيني بوده است. ساکنان اصلي اين سرزمين در اعصار پيش از تاريخ، مهاجران مغول بودند که با درآميختن با نژاد زرد اندونزيايي، نژاد ويتنامي را که مأواي اوّليه ي آنها سواحل رود سرخ ( و سپس مناطق شرقي ) بود به وجود آوردند. در حدود پنج قرن پيش از ميلاد، چيني ها ويتنام را اشغال کرده و کشور را به سه منطقه ( تونکن در شمال، آنام در مرکز وکوشن شين در جنوب ) تقسيم و تحت سلطه منصوبين خود قرار دادند ». (2)
در سال 39 ميلادي اوّلين قيام عليه سلطه ي چينيان به رهبري خواهران تورنگ روي داد. در آن زمان اين مبارزان با کمک دهقانان، اشغالگران چيني را بيرون راندند ولي پس از پيروزي هاي اوّليه سرکوب شدند. با وجود مقاومت و مبارزات شديد ملّت ويتنام عليه چيني ها، استيلاي آنان تا اوايل قرن دهم ميلادي ادامه يافت و در طيّ اين مدّت فرهنگ و تمدّن چيني در ويتنام کاملاً نفوذ کرد.
ويتنام سرانجام خود را از سلطه ي چين وارهانيد لکن پس از چين، مغولان به ويتنام تاختند و با شکست روبرو شدند، ولي بين قبايل و فرمانروايان شمالي و جنوبي ويتنام جنگ هاي خونين روي داد که منجر به نفوذ مجدّد چين شد و اشغال دوباره ويتنام توسط چيني ها تا سال 1428ادامه يافت.
در قرون عصر جديد، به سال 1637 – 1700، اوّلين گروه نمايندگان تجاري هلند در هانوي رخنه کردند سپس ساير اروپاييان به ويتنام راه يافتند. در سال 1724 ميلادي ارتش قبيله ي نگوين که توسط پرتغالي ها مجهز شده بود، سايگون و سپس کوشن شين را تصرف کرد در شمال نيز ارتش شومينه ها اراضي بين رود سرخ، مکونگ را به اشغال خود درآورد.
در سال 1787 سلطه سلطنتي « له » منقرض شد و يکي از امراي قبيله نگوين به نام « آنم با عنوان امپراتور ژيالونگ به قدرت رسيد وي با دربار فرانسه روابط سياسي برقرار کرد و نماينده او در ورساي قراردادي با دولت فرانسه منعقد ساخت. اين نماينده با حمايت فرانسه گروهي مستشار نظامي را با تجهيزات مدرن به ويتنام اعزام داشت. « نگوين آن » در زمينه ي عمران و آبادي ويتنام بسيار کوشيد و در سال 1803 حکومت چين دولت او را به رسميت شناخت.
در دوران امپراتوري تودوک ( 1848 – 1883 ) نيروي دريايي فرانسه سايگون و سپس کوشن شين را اشغال کرد ( 1859 - 1867 ) و سپس در سال 1883 به منظور حمايت از تجّار فرانسوي و با جلب موافقت دولت چين، نواحي آنام و تونکن را نيز بر طبق قراردادها تحت الحمايه خود نمود.
در سال 1887، دولت فرانسه تحت الحمايه اي آنام و تونکن را به اضافه ي کوشين شين و کامبوج را به عنوان تحت الحمايه ي هند و چين، تحت اداره ي يک فرماندار کل قرارداد. لائوس نيز در سال 1893 جزو اين اتحاديه شد.
جنگ ژاپن و روسيه تزاري در سال 1905 و پيروزي ژاپن، ملل تحت سلطه آسيا را به هيجان آورد و منجر به شورش مردم هانوي ( 1908 ) و حمله به پادگان فرانسوي شهر گرديد. دامنه ي اين شورش به نواحي مختلف تونکن سرايت کرد. در سال 1911 آلبرت ساردم فرماندار کل هند و چين انتخاب شد و براي تسکين مردم، در صدد اجراي يک سياست توسعه فرهنگي در ويتنام برآمد. وي در اين راه اقدام هاي مفيدي انجام داد و طي اعلاميه اي وعده داد که استقلال ويتنام بتدريج خواهد يافت. تا آغاز جنگ جهاني دوم هيچ يک از نهضت هاي مردم ويتنام براي سازمان حکومتي فرانسه در هندوچين شکل جدّي ايجاد نکرده بود.
در همين دوران نيز عدّه اي از ويتنامي ها که در کشورهاي خارجي من جمله فرانسه، چين و شوروي فعّال بودند، آماده مي شدند تا رهبري جنبش مقاومت را با کمک حزب کمونيست شوروي در ويتنام برعهده گيرند. يکي از برجسته ترين اين افراد، هوشي مين بود که در سال 1930 حزب کمونيست هند و چين را تأسيس کرد. عوامل ديگري که تشنجات آسياي جنوب شرقي را دامن زد جنگ جهاني دوم بود.
در جريان جنگ بويژه در اواخر آن، ژاپني ها ويتنام را تحت اداره ي خود در آوردند لکن پس از تسليم ژاپن در 15 اوت 1945 ظاهراً نگراني فرانسويان در مورد ويتنام خاتمه يافت ولي فرانسويان پس از خروج نيروهاي ژاپني از اين فاجعه با کشوري ناآرام، مغشوش و استقلال طلب مواجه شدند. و رهبران عمده ي استقلال طلبان در سازماني به نام « ويت نام دوک لاپ ين » که به اختصار « ويت مين » ناميده مي شد سازمان يافته بودند. سازمان مزبور توسط گروهي از احزاب ناسيوناليست و حزب کمونيست هند و چين که توسط هوشي مين پايه گذاري شده بود تشکيل گرديد. (3)
در دوم دسامبر 1945، ويتنامي ها تأسيس جمهوري دموکراتيک ويتنام را رسماً اعلام کردند و در ژانويه ي سال بعد، انتخابات براي معرّفي رئيس جمهور صورت گرفت. در 23 نوامبر 1946، به دنبال يک آشوب کوچک، توپخانه ي فرانسوي ها، که هنوز پايگاه هايي در اکثر نقاط ويتنام داشتند، شهر فونگ را بمباران کرد و در نتيجه صدها غيرنظامي کشته و هزاران تن زخمي و بي خانمان شدند. روز 19 دسامبر همان سال نيروهاي ژنرال جياب، به تلافي اين اقدام در دلتاي رود سرخ و هانوي به نيروهاي فرانسه حمله کردند و در حقيقت با اين حمله پيکارهاي هند و چين آغاز شد.
تا اين درگيري ها تا سال 1954 ادامه داشت در اين تاريخ دين بين فو که در تصرف نيروهاي فرانسوي بود، پس از 8 هفته جنگ شديد، سقوط کرد و فاتحان ويتنامي اسراي فرانسوي را به هانوي فرستادند.
سقوط دژ دين بين فو جنجال بسياري پشت سر داشت و موجب بروز تحوّلاتي در آسياي جنوب شرقي گشت که اهم آن از ميان رفتن نفوذ فرانسه در هند و چين و همچنين پايان جمهوري چهارم فرانسه بود.
از 26 آوريل 1954 يعني حدود 4 روز پيش از سقوط دين بين فو، کنفرانس بين المللي ژنو به منظور مذاکره درباره ي مسئله ي ويتنام تشکيل شد و 9 کشور در اين کنفرانس شرکت کردند. ( از ويتنام فام وان دونگ، از آمريکا فاستردالس، از چين چوئن لاي، از فرانسه ژرژبيدو، از شوروي مولوتف و از انگليس آنتوني ايدن ). هيأت نمايندگي آمريکا به وضوح اعلام کرد که با هرگونه تصميمي که منجر به استقلال تمام ويتنام گردد مخالف است. سرانجام در 21 ژوئيه 1954 قرارداد متارکه جنگ هند و چين به امضا رسيد. به موجب مفاد اين قرارداد، توافق شد ويتنام براي يک دوره ي موقت به دو منطقه در شمال و جنوب مدار 17 درجه تقسيم گردد و در ويتنام جنوبي زيرنظر يک هيأت بين المللي بي طرف تا تاريخي که از 20 ژوئيه 1956 ديرتر نباشد انتخابات به منظور اتحاد و بي طرفي ويتنام به عمل آيد. همچنين موافقت نامه ي مزبور مقرّر مي داشت که ملّت ويتنام در امور داخلي داراي حاکميت مطلق است و همچنين هيچ نوع پايگاه نظامي در ويتنام نبايد ايجاد شود و کليه ي نيروهاي بيگانه بايد خاک ويتنام را ترک کنند. ايالات متحده با اين شرط موافقت نکرد و لکن تعهد نمود که اين شرايط را با قوّه قهريه لغو نکند. بدين ترتيب ويتنام به دو ناحيه شمالي و جنوبي تجزيه گشت. ( 4)

رويارويي نظامي ويتنام شمالي با ايالات متحده آمريکا ( 1955 - 1975 )

به دنبال انعقاد قرارداد ژنو در ويتنام شمالي جمهوري دموکراتيک به رياست هوشي مين برقرار شد و حکومت سوسياليستي رهبري کشور را به دست گرفت.
در سپتامبر 1960، کنگره ي حزب کارگر هانوي خواستار آزادي ويتنام جنوبي از قيد تسلّط آمريکا گرديد... رژيم ويتنام شمالي با پشتيباني از چريک ها، متّهم به دخالت در اوضاع ويتنام جنوبي و مسبّب تمام بدبختي ها و شکست هاي آن کشور قلمداد گرديده بود. آمريکا نيز سعي در تضعيف دولت کمونيست ويتنام شمالي که مورد حمايت چين و شوروي بود داشت و در اين راه از هيچ اقدامي فروگذار ننمود. بمباران نواحي اطراف مدار 17 درجه، که در مرز دو قسمت ويتنام بود، طرحي بود براي قطع راه هاي مواصلاتي چريک ها و دولت هانوي. سرانجام آمريکا مقدمات حمله ي آشکار و علني به ويتنام شمالي را با بهانه حمله يک اژدرافکن ويتنامي به کشور خود فراهم آورد.
آمريکا از چهارم اوت 1964، حملات اقتصادي خود را عليه ويتنام شمالي آغاز کرد و در اين راه ميلياردها دلار خسارت به اين کشور شمالي وارد آورد و ده ها هزار تن را کشته و زخمي ساخت. حملات هوايي آمريکا عليه ويتنام نيز شدت يافت و نبردهاي زميني پي در پي وسعت مي گرفت. از هجدهم ژوئن 1965، بمباران مناطق استراتژيک ويتنام شمالي با هواپيماهاي ب - 52 از پايگاه، گوام در اقيانوس کبير آغاز شد. شوروي و چين نيز به رژيم ويتنام شمالي کمک هاي مالي و نظامي مي نمودند و آن کشور را در برابر تجاوز آمريکا ياري مي رساندند.
از 16 سپتامبر 1965 بمباران مناطق غيرنظامي ويتنام شمالي توسط هواپيماهاي ب - 52 آغاز و شدت گرفت. وجود هزاران کشته از مردم غير نظامي در اين عمليات، گوشه اي از جنايات آمريکا در ويتنام بود. در چهاردهم نوامبر 1965، سواحل ويتنام شمالي توسط واحدهاي ناوگان هفتم آمريکا در اقيانوس کبير بمباران گشت و در دسامبر 1966 نخستين مرحله ي بمباران شهر هانوي به وسيله ي هواپيماهاي آمريکايي انجام شد. (5)
در ماه مارس 1967 سه لشکر ويتنام شمالي در فلات هاي مرتفع مستقر گرديد و از سپتامبر تا اکتبر همان سال تعرض شديد آنها به جنوب برگزار شد. ابراز تمايل مجدد رئيس جمهور آمريکا ( جانسون ) براي ملاقات با سران ويتنام نيز مجدداً رد شد.
از سال 1962 تا 1968 بيش از 400 هزار تن از جنگجويان ويتنام شمالي و ويت کنگ در نبردها و درگيري هاي کشته شدند، به طوري که در حمله عمومي عيدتت 39/800 نفر کشته و بيش از صد هزار نفر مجروح شدند و دهها هزار آمريکايي نيز در طي جنگ هاي ويتنام به هلاکت رسيدند.
از سوم ماه مارس 1968 آمريکا بمباران قسمتي از ويتنام شمالي را متوقف کرد و از هانوي خواست نمايندگان خود را براي آغاز مذاکرات صلح معرفي نمايد. يک ماه بعد در سوم آوريل، ويتنام شمالي آمادگي خود را براي تعيين هيأت نمايندگي به منظور مذاکره با نمايندگان آمريکاي اعلام نمود. در سوم ماه مه پس از هفته ها درگيري شهر پاريس به عنوان محل مذاکرات طرفين برگزيده شد و کنفرانس پاريس در 13 ماه مه گشايش يافت.
در ماه ژوئيه حملات ويتنام شمالي عليه جنوب شدت گرفت و در بيستم اوت وزارت دفاع آمريکا اعلام کرد که تنها از فوريه 1965 تا ژوئيه 1968 هواپيماهاي آمريکايي در 107/700 حمله به خاک ويتنام شمالي 2/258/000 تن بمب بر روي مردم بي دفاع آن کشور فرو ريخته اند در اوّل نوامبر 1968 بمباران هوايي ويتنام شمالي قطع شد. در دهم اوت 1969 ژنرال جياب اعلام کرد که حدود 50/000 تن از جوانان ويتنام شمالي در جنگ کشته شده اند. (6)
در چهارم سپتامبر 1969 هوشي مين درگذشت و فام دان دونگ عهده دار حکومت ويتنام شمالي شد. در 17 اکتبر 1969 مقام هاي آمريکايي اعلام کردند که در طي جنگ هاي ويتنام حدود 6/000 هواپيما و هليکوپتر آمريکايي به ارزش تقريبي 6 ميليارد دلار از بين رفته است. در نهم آوريل 1970 شصت و دومين جلسه مذاکرات پاريس بدون اخذ نتيجه پايان گرفت. در سال هاي 1969 - 1971 جنگ با شدت بين قواي کمونيست و نيروهاي آمريکايي ادامه يافت. بمباران هاي خونين شمال و جنوب ادامه يافت و ميليون ها دلار تجهيزات آمريکايي به دست کمونيست ها افتاد.
در سال 1971، قواي متجاوز ويتنام جنوبي توسط نيروهاي ويتنام شمالي و متحدانش از لائوس بيرون رانده شدند و در سال 1973 تلفات سختي به نيروهاي آمريکايي وارد آمد. در سال 1973 با وجودي که کنفرانس صلح پاريس توصيه به برقراري آتش بس کرده بود، جنگ ادامه يافت.
در طي سال هاي 1974 - 1975، نيروهاي نهايي بروز کرد و آمريکا پي در پي نيروهايش را از ويتنام جنوبي فرا مي خواند که اين امر موجب تضعيف رژيم ويتنام جنوبي شد. ويت کنگ ها نيز نواحي تحت نفوذ خود را گسترش داده تا سرانجام با احضار تمام قواي آمريکايي در ويتنام توسط رئيس جمهور آمريکا ( جرالد فورد ) زوال رژيم جنوبي کاملتر شد و در اواخر آوريل 1975 با سقوط شهر سايگون به دست قواي ويت کنگ و نيروهاي ويتنام شمالي جنگ هاي ويتنام با به جاي گذاردن صدها هزار کشته و زخمي و ويراني هر دو کشور پايان يافت و حاکميت متحد دو کشور تحقق پذيرفت. (7)

پي‌نوشت‌ها:

1. گيتاشناسي کشورها، ص 354.
2. همان منبع، ص 355.
3. همان منبع، همان ص.
4. همان منبع، همان ص.
5. همان منبع، ص 358.
6. همان منبع، ص 359.
7. همان منبع، همان ص.

منبع مقاله :
ذاکرحسين، عبدالرحيم؛ (1379)، ادبيات ايران پيرامون استعمار و نهضت هاي آزادي بخش، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول