کار ويژه هاي دولت مهدوي
حکومت آرماني دين که در عصر ظهور شکل مي گيرد، داراي آثار، برکات و پيامدهاي مثبتي براي جامعه بشري است. گرچه ويژگي ها و برکات حکومت جهاني دين که به زعامت امام عصر (عج) تشکيل مي شود، از بحث مباني کلامي خارج است، ولي به عنوان حسن ختام، تصوير اجمالي از حکومت آرماني و جهان شمول دين که بر مباني پيش گفته استوار است، ارائه مي گردد و به برخي از آثار و برکات آن اشاره مي شود:
گفتار اول: عدالت
يکي از کارکردهاي مهم و اساسي بعثت انبيا و انزال کتب آسماني، برقراري عدالت است. خداوند علت ارسال رُسل و انزال کتب را قيام به قسط بين مردم مي داند و اين برقراري عدالت، از دستاوردهاي مهم و اساسي دولت مهدوي است که در آيات قرآن و روايات به آن اشاره شده، عدالت محوري و دادگري از اهداف استراتژيک حکومت مهدوي است. به عنوان مثال، در روايات آمده وقتي قائم، قيام کند، جهان را پر از عدل و قسط مي نمايد، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.البته آن پر کردن دنيا از عدالت، آن را ما نمي توانيم [پر] بکنيم. اگر مي توانستيم، مي کرديم، اما چون نمي توانيم بکنيم، ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است ... ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تکليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است]، تکليف ما کرده است که بايد برويم همه کار را بکنيم. اما نمي توانيم بکنيم؛ چون نمي توانيم بکنيم، بايد او بيايد تا بکند. اما ما بايد فراهم کنيم کار را. فراهم کردن اسباب اين است که کار را نزديک بکنيم، کار را همچو بکنيم که مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت - سلام الله عليه -. (1)
رسالت عدالت گستري حضرت مهدي در گستره زمين، مسئوليتي الهي است. امام باقر مي فرمايند:
«إذا قام قائم أهل البيت قسم بالسوية و عدل في الرعية ... و يملأ الأرض عدلاً و قسطاً و نوراً کما ملئت ظلماً و جوراً و شراً»؛ (2) هرگاه قائم ما اهل بيت قيام کند، اموال عمومي را بين مردم به طور مساوي قسمت مي کند و عدل و عدالت را در جامعه برقرار مي نمايد ... زمين را پر از عدل مي کند، همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است.
در حديث ديگر مي فرمايند:
«إذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع في أيامه الجور و آمنت به السبل». (3)
عصر حکومت مهدي مهروزي و محبت تا حدي گسترش مي يابد که همسايگان تصور مي کنند اعضاي يک خانواده اند.
در حکومت مهدوي، دوران ظلم و بي عدالتي پايان خواهد يافت. تا جايي که انسان ها حتي اجازه ندارند مزاحم حيوانات و پرندگان گردند. حتي حيوانات وحشي نيز در آرامش و امنيت کامل به سر مي برند؛ زيرا راه ها امن مي گردد؛ کمبود و فقر اقتصادي وجود ندارد تا مردم مجبور شوند براي رفع احتياجات مادي خود، اقدام به سرقت کنند؛ قوانين دست و پاگير برچيده مي شود؛ خانواده ها و شهروندان از حکومت هراس ندارند و حکومت از شورش شهروندان در امان خواهد بود.
وقتي امام قيام نمايد، يکي از وظايف و تکليف هاي اصلي ايشان برقراري عدالت و رفع ستم از جامعه بشري است. تمام نظام هاي سياسي که روي کار مي آيند با شعار عدالت محوري، وارد ميدان مي شوند، ولي سر انجام ديده مي شود که اولين قرباني، عدالت است. و ستم گري هاي مدرن با شيوه هاي گوناگون جاي آن را مي گيرد تا هنوز آن عدالت که خواست همگاني است، محقق نشده است.
عدالت امر مطلوبي است که بشريت براي تحقق آن لحظه شماري مي کند و آن عدالت مطلوب و موعود روزي محقق خواهد شد: «إذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع في أيامه الجور». (4) قدرت سياسي و نظام حاکم، وقتي کارآمدي لازم را دارد که در اجراي عدالت توانمند و قوي باشد و بتواند در تأمين عدالت فراگير، مقتدرانه عمل نمايد. مهمترين کار ويژه اي که در صدر فهرست تکليف هاي دولت مهدوي قرار دارد و خود را در قبال آن مکلف مي داند، مسأله ي تأمين عدالت و رفع ستم و ستمگري از جامعه انساني است. مسأله عدل گستري در نظام سياسي اسلام به قدري با اهميت است که علاوه بر اين که جزء اهداف استراتژيک دولت مهدوي محسوب مي شود، در متون ديني و سيره سياسي امام علي (عليه السلام) نيز تأکيد فراواني به اين موضوع شده است. امام علي در يکي از نامه هاي خود مي نويسد:
«وليکن أحبّ الاُمور إليک أوسطها في الحقّ و أعمّها في العدل و أجمعها لرضي الرعية»؛ (5) اي مالک! بهترين کارها در نظرت بايد عملي باشد که به حق نزديک تر و براي گسترش عدل مفيدتر و براي جلب خشنودي مردم جامع تر باشد.
در سيره حکومتي امام علي عدالت گستري در رأس امور مطرح است. در اين بخشِ نامه حکومتي، روي مسأله اساسي که جزء وظايف دولت ديني است، اشاره مي شود. حق مداري، يعني محور و مدار کار و اعمال انساني حق باشد. هر عملي که به حق نزديک است، بايد انجام شود و دوم براي گسترش عدالت مفيد باشد، حاکم و زمامدار جامعه اسلامي مکلف است راهکارهايي را ارائه بدهد که براي برقراري عدالت مفيد باشد. و سومين کار اين است که براي فراهم سازي رضايت عمومي، تلاش نمايد اعمالي که در فراهم سازي رضايت عمومي جامعيت دارد برگزيده شود.
از ديدگاه امام علي - که يک حاکم معصوم است - دولت تکليف دارد به اين امور اقدام نمايد که منجر به برقراري عدالت و ايجاد اعتماد مردم به دولت گردد. مردم داري در حکومت امام علي جايگاه برجسته اي دارد: «و إنّ أفضل قرة عين الولاة استقامة العدل في البلاد و ظهور مودّة الرعية». (6) اين مسأله عدالت گستري و حق مداري و رضايت مندي عمومي مخصوص دولت علوي نمي باشد، دولت مهدوي چون در ادامه و استمرار دولت نبوي و علوي است نيز براي برقراري عدل و دادگري تلاش نموده، و آن را برقرار مي کند. بنابراين همه معصومين (عليهم السلام) استراتژي واحدي را دنبال نموده اند. بهترين چشم روشني زمامداران معصوم اين است که در قلمرو حکومت او دادگري برقرار باشد و رابطه حاکم و مردم رابطه عاشقانه باشد و مردم با دلگرمي، دنبال حاکم بروند و اطاعت از حاکم مبتني بر عشق و اخلاص باشد. از امام باقر (عليه السلام) در حديثي نقل شده است که فرمودند:
«إذا قام قائم أهل البيت قسم بالسوية وعدل في الرعية فمن أطاعه فقد أطاع الله و من عصاه فقد عصي الله»؛ (7) هرگاه قائم اهل بيت قيام کند، اموال را به مساوات تقسيم مي کند، و در ميان شهروندان اطاعت را اجرا مي کند. پس هر کس او را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و هر که او را نافرماني کند، خدا را نافرماني کرده است.
از اين حديث شريف به حق و تکليف اشاره نموده است.
حق مردم بر عهده امام و تکليف امام نسبت به مردم که همان برقراري عدالت باشد، در منابع و متون ديني امام مهدي با عدل و عدالت گستري معرفي شده است؛ مانند: «الباسط للعدل»؛ گسترش دهنده ي عدالت، «القائد العادل»؛ امام و پيشوايي عادل قائم به حق، «القائم بالحق و العدل»؛ قيام کننده به حق و عدل، و «العدل المنتظر، ناشر العدل في الطول و العرض»؛ و عدل موعود و منتظر گسترش دهنده عدل در پهناي زمين. (8)
مسأله ي عدل گستري در دولت مهدوي يکي از فلسفه هاي اصلي تأخير ظهور آن حضرت است تا بشريت همه دولت هاي مدعي عدالت گستري را تجربه نمايند تا بهانه اي نماند که اگر دولت و حکومت در اختيار ما بود، چنان عدالت برقرار مي کرديم، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«ما يکون هذا الأمر حتي لا يبقي صنف من الناس إلا قد ولّوا علي الناس، حتي لا يقول قائل إنّا لو ولّينا لعدلنا، ثم يقول القائم بالحق و العدل»؛ (9) ظهور امام عصر تحقق نخواهد يافت تا اين که همه گروه ها و اصناف به حکومت برسند و مردم حکومت آنان را تجربه نمايند تا اين که نگويند اگر حکومت به ما مي رسيد، مي توانستيم حکومت عدل را برقرار نماييم.
گفتار دوم: امنيت و آسايش عمومي
يکي از وظايف اصلي تمام نظام هاي سياسي حراست و پاسداري از حقوق عمومي است و در زمره حقوق عمومي، امنيت و آسايش عمومي قرار دارد که دولت ها مکلفند نسبت به برقراري امنيت در قلمرو دولت و حيطه حاکميت خود تلاش ورزيده و امنيت را برقرار نمايند و دولت مهدوي نيز در اين زمينه راهکارها را خواهد داشت.امام صادق (عليه السلام)، محور رسالت و هدف مندي دولت مهدوي را برقراري امنيت عمومي مي داند و مي فرمايد:
«آمنت به السبل و أخرجت الأرض برکاتها و ردّ کلّ حقّ إلي أهله»؛ (10) بواسطه قيام حضرت قيام امنيت عمومي برقرار مي گردد، برکات زمين بر مردم، سرازير مي گردد و هر حق به صاحب حق باز گردانده مي شود.
در حديث ديگري جابر از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند که حضرت فرمودند:
«کأنّي بأصحاب القائم و قد أحاطوا بما بين الخافقين، ليس من شيء إلا و هو مطيع لهم، حتي سباع الأرض و سباع الطير تطلب رضاهم في کل شيء، حتي يفخر الأرض علي الأرض و تقول مرّ بي اليوم أصحاب القائم»؛ (11) گويا که من اصحاب قائم را مي بينم که بر آنچه در شرق و غرب عالم است، احاطه نموده اند، و چيزي از اشياء نيست، مگر اين که مطيع ايشان است، حتي درندگان زمين و پرندگان وحشي، خشنودي ايشان را مي طلبند. حتي زميني بر زمين ديگر مباهات مي کند که مردي از اصحاب قائم بر من عبور کرد.
در حديث ديگري امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:
«ولو قد قام قائمنا .... لذهبت الشحناء من قلوب العباد، و اصطلحت السباع والبهائم، حتي تمشي المرأة بين العراق إلي الشام لا تضع قدميها إلا علي النبات و علي رأسها زبيلها لا يهيّجها سبع و لا تخافه»؛ (12) اگر قائم ما قيام کند ... کينه ها از دل بندگان خدا زايل مي شود، درندگان و حيوانات اهلي با هم صلح مي کنند، زني که مي خواهد راه عراق و شام را بپيمايد همه جا قدم بر روي سبزه و گياهان مي گذارد و در حالي که زينت هاي خود را بر سر دارد، کسي طمع آن را نمي کند و نه درنده اي به او حمله مي کند و نه درنده اي او را به وحشت مي اندازد.
در اين حديث شريف که وضعيت امنيتي عصر ظهور تبيين شده است از دو جهت قابل تأمل و دقت است: اولاً حضرت (عليه السلام) کلمه زن را به عنوان مثال بيان مي کند؛ يعني امنيت چنان فراگير و گسترده است که زنان با امنيت و آرامش کامل مي توانند به مسافرت خود ادامه بدهند بدون ترس و دلهره و ثانياً، حضرت مسافرت بين شام و عراق را به عنوان مثال بيان نموده است؛ چون در زمان حضرت امير ناامن ترين منطقه بين شام وعراق بود که سارقان مسلح و راهزناني که از طرف حکومت معاويه و حزب اموي تقويت مي شدند، به ناامني و چپاول اموال مردم مي پرداختند. امام در بيان زيباي خود وضعيت امنيتي عصر ظهور را آن گونه تبيين مي کند که در ناامن ترين منطقه، لطيف ترين موجود و حساس ترين موجود در مسائل امنيتي که زنان باشند، با تمام جواهرات و زينت آلات خود مسافرت مي کنند هيچ گونه اضطراب و تشويش ندارند. در حديث ديگري از امام باقر (عليه السلام) آمده است:
«حتي يخرج العجوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب لا ينهاها أحد»؛ (13)
امنيت عصر ظهور چنان گسترده و فراگير است که اگر يک پيرزن بخواهد خاور و باختر زمين را گردش نمايد خوف و هراسي ندارد.
سيد بن طاووس پاسخ خداوند را به سؤال ابليس نقل کرده است که خداوند مي فرمايد:
«و ألقي في تلک الزمان الأمانة علي الأرض، فلا يضرّ شيء شيئاً و لا يخاف شيء من شيء، ثمّ تکون الهوام و المواشي بين الناس فلا يؤذي بعضهم بعضاً»؛ (14) در آن زمان امانتداري را در روي زمين برقرار سازم، که هرگز چيزي، چيزي را تلف نکند و کسي از چيزي نترسد. سپس جانوران و چهارپايان در ميان مردم مي گردند، ولي هيچ يک به ديگري زيان و ضرر نمي رسانند.
«امنيت و صلح واقعي و آرامش از ويژگي هاي دولت آقا امام زمان (عج) است، خوف زايل مي شود و جان مال و ابروي اشخاص در امان قرار مي گيرد و در سراسر جهان امنيتي عمومي حاکم مي شود و اختناق و استبداد و استکبار و استضعاف که همه از آثار حکومت هاي غير الهي است، از جهان ريشه کن مي گردد و حکومت هاي طاغوتي به هر شکل و عنوان برچيده مي شوند. (15) فلسفه تشکيل دولت، استقرار امنيت و اجراي عدالت و برخورداري از معيشت و امکانات شايسته بوده است. امنيت نقش ويژه اي در موجوديت و تداوم جامعه و حکومت دارد. به عبارت ديگر، امنيت اساس حکومت و حاکميت و حياتي ترين خواسته بشر است. (16) اين خواسته واقعي بشر در پرتو حکومت مهدوي محقق خواهد شد. چنانچه خداوند مي فرمايد:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
)؛ (17) خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند وعده مي دهد که قطعاً آنان را حکمران روي زمين خواهد کرد، همان گونه که به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد و دين و آييني را که براي آنان پسنديده، پا برجا و ريشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مي کند. (18)
گرچه تمام نظام هاي سياسي دنيا امنيت و عدالت را شعار محوري خود قرار مي دهند، ولي عملاً در تأمين امنيت کارآمدي ندارند؛ زيرا در نظام هاي سکولار دين از عرصه سياست و حکومت، بلکه از عرصه حيات سياسي و اجتماعي حذف شده است، لذا در تأمين امنيت فيزيکي و رواني عاجزند، اما حکومت مهدوي که مبتني بر دين و ارزش هاي ديني است، امنيت فيزيکي و رواني را به خوبي تأمين مي کند. «يکي از آرمان هاي دين سالاري مهدوي، برقراري امنيت واقعي و همه جانبه بر مبناي ايمان در جامعه است؛ به گونه اي که جان و مال و حيثيت افراد از تجاوز ديگران در امان باشد. رسالت اين حکومت جهاني تحقق امنيت براي همه شهروندان به ويژه مظلومان و مستضعفان است؛ زيرا آنان بيشتر در معرض ناامني اند». (19)
گفتار سوم: سازندگي و اصلاح کارگزارن
يکي از اقدامات امام در عصر ظهور، جهت گسترش عدل در پهناي زمين اين است که ايشان کارگزاران ظالم را از تمام زيست گاه زمين بر کنار مي کند و زمين را از گمراه کنندگان و نيرنگ بازان پاک مي کند. به عدالت حکومت نموده، ترازوي عدل را در جامعه انساني برقرار مي کند؛ اگر کارگزاران صالح را در مصدر امور قرار ندهد و افراد ناصالح را حسابرسي نکند، امنيت و عدالت برقرار نمي شود با چنين وضعيتي، زندگان آرزوي بازگشت مردگان را مي نمايند. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:«ليعزلنّ عنکم اُمراء الجور و ليطهّرنّ الأرض من کلّ غاش و ليعملنّ بالعدل و ليقومنّ فيکم بالقسطاس المستقيم و ليتمنيّنّ أحياءکم رجعة الکرّة». (20)
مهدويت و عدالت دو روي يک سکه اند و قرين و همنشين يکديگرند. وقتي از عدل، عدالت همه جانبه و فراگير صحبت مي شود، از آن حکومت و دولت مهدوي به ذهن تبادر مي کند. وقتي از دولت مهدوي صحبت کنيم باز عدالت جهان شمول مهدوي در خاطره ها زنده مي شود. حکومت مهدوي يعني حکومت امام عادل و معصوم که تمام زيست گاه زمين را از مفسدان و ظالمان پاک مي کند. دولت مهدوي آخرين پناهگاه بشريت است که براي تحقق آرزوي ديرينه شان که همان عدالت باشد، به آن پناه مي برند. بنابراين تا تصفيه در کارگزاران حکومتي صورت نگيرد، افراد صالح و شايسته جايگزين افراد ظالم و ستم پيشه نگردند و عدل و مساوات برقرار نخواهد شد. براي تحقق اين هدف امام در کارگزاران حکومتي خود، تجديدنظر مي کند. اگر چنانچه افراد ناصالح و ناشايسته خود را جا زده باشند، برکنار مي کند و سازندگي و آباداني کشوري که به پهناي کل زمين وسعت دارد، از تکاليف دولت مهدوي است که به آباداني آن اقدام مي کند.
کارگزاران و دولت مردانِ دولت مهدوي که افراد صالح و شايسته اي هستند، از ميان مردم رنجديده برمي خيزند و براي آباداني و سازندگي بلاد و زيستگاه زمين در پهناي گيتي پخش و پراکنده مي شوند و به برقراري عدل و احسان و سازندگي زمين مي پردازند. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«يفرق المهدي أصحابه في جميع البلدان و يأمرهم بالعدل و الإحسان و يجعلهم حکّاماً في الأقاليم و يأمرهم بعمران المدن»؛ (21) ياران حضرت مهدي به دستور آن حضرت در همه شهرها پراکنده مي شوند و به آنها دستور داده مي شود که در شيوه زمامداري عدل و احسان را پيشه خود کرده، به آباداني شهرها بپردازند.
وقتي ياران و دولت مردان دولت مهدوي به آباداني زمين پرداختند، تمام خرابه هاي زمين را آباد مي نمايند و سازندگي و آباداني کامل سراسر زيست گاه زمين را فرا مي گيرد. امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
«و تظهر له الکنوز ... فلا يبقي في الأرض خراب إلا عمر»؛ (22) گنجينه هايي که دست نخورده باقي مانده است، استخراج مي شود و تمام خرابه هايي که از اثر حکومت هاي جور بر زمين باقي مانده است، آباد مي گردد.
سازندگي و آباداني کامل سراسر گيتي را فرا مي گيرد.
گفتار چهارم: رفاه و آسايش عمومي
در سايه دولت مهدوي، فرح و شادماني عمومي حاکم است. برکات و خيرات الهي شامل حال هم مردم مي شود:«يفرح به أهل السماء و أهل الأرض، و الطير و الوحوش و الحيتان في البحر»؛ (23) علاوه بر انسان ها، شادماني و فرح و آسايش، شامل پرندگان و حيوانات وحشي و ماهيان دريا نيز مي شود.
زيرا حکومت هايي که متکي بر اصل اخلاقي و آموزه هاي ديني نباشند، نمي توانند آرامش رواني را در جامعه برقرار نمايند و مردم هميشه در اضطراب و نگراني به سر مي برند، ولي در حکومت مهدوي افزون بر امنيت فيزيکي، امنيت رواني نيز برقرار مي شود، لذا مردم، شاد، با نشاط و پر طراوتند.
مردم در دولت عدالت گستر مهدوي، به کلي تغيير روحيه مي دهند و از لحاظ مادي و معنوي به حد کمال مي رسند و صلح و صفا و صميميت جهان را فرا مي گيرد. خداوند برکات خود را بر اهل زمين نازل مي کند و رحمت و فيضش، همه افراد را فرا مي گيرد. در نتيجه، تمام گرفتاري ها، قحطي ها و بدبختي ها پايان مي پذيرد؛ زيرا تمام بدبختي ها و کمبودها و گرفتاري ها و حتي نزول بلاياي آسماني و زميني در اثر نافرماني بندگان و خاضع نبودن آنان در برابر خالق جهان است. (24)
پيامبر اسلام (صل الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
«إنّ المهدي من عترتي من أهل بيتي، يخرج في آخر الزمان تنزل له السماء قطرها و تخرج له الأرض بذرها، فيملأ الأرض عدلاً و قسطاً، کما ملأها القوم ظلماً و جوراً»؛ (25) همانا مهدي (عليه السلام) از خاندان من است که در آخر الزمان ظهور مي کند، در حالي که آسمان بارانش را براي او نازل مي کند و زمين ثمراتش را براي او خارج مي کند، پس زمين را پر از عدل و داد مي کند، همچنان که مردم آن را از ظلم و ستم پر کرده اند.
امام صادق (عليه السلام) نيز مي فرمايد:
«إنّ قائمنا إذا قام أشرقت الأرض بنور ربها و استغني العباد ... و يطلب الرجل منکم من يصله بماله و يأخذ من زکاته، لا يوجد أحد يقبل منه ذلک، استغني الناس بما رزقهم الله من فضله»؛ (26) زمين در زمان دولت مهدوي به نور الهي روشن مي شود و مردم در رفاه و آسايش عمومي به سر مي برند و داراي وسعت رزق مي شوند... به طوري که، اگر کسي بخواهد زکات و صدقات بدهد، دنبال فقير و مستحق مي گردد، اما چنين فردي را پيدا نمي کند؛ چون همه مردم از نعمات الهي برخوردارند و در ثروت مندي و بي نيازي به سر مي برند.
در روايت ديگري، امام صادق (عليهم السلام) مي فرمايد:
«إذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع في أيامه الجور ... فحينئذٍ تظهر الأرض کنوزها و تبدي برکاتها و لا يجد الرجل منکم يومئذٍ موضعاً لصدقته و لا لبرّه لشمول الغني جميع المؤمنين»؛ (27) زماني که قائم قيام کند، به عدالت حکم مي نمايد و در روزگار او ظلم و ستم از ميان مي رود ... پس در اين هنگام زمين برکاتش را بيرون مي دهد و به خاطر همگاني شدن بي نيازي و ثروتمندي در ميان مؤمنان، مردي از شما در آن هنگام جايي را براي مصرف صدقات و انفاق هاي خود نمي يابد.
حکومت هاي امروزي و نظام بين المللي موجود، چون به ارزش هاي ديني متکي نيست و بازيچه دست زورمداران و ثروتمندان قرار دارد؛ نمي تواند عدالت را برقرار کند و امکانات مادي را به طور عادلانه توزيع نمايد، بلکه عده اي قدرت طلب بر تمام امکانات سلطه دارند. اما در جامعه جهاني مهدوي، از استضعاف و بهره کشي خبري نيست؛ لذا ثروتمندي فراگير خواهد شد. ثروت عمومي و مواهب طبيعي مانند خون در تمام رگ هاي جامعه جريان پيدا مي کند و توسعه فراگير انجام مي شود.
گفتار پنجم: شکوفايي دانش در پرتو صلح جهاني
يکي ديگر از ويژگي هاي حکومت مهدي، توسعه و گسترش علم و دانش است. پيشرفت هاي علمي آن عصر در حد تصور نيست. طبق فرمايش امام صادق (عليه السلام):علم و دانش بيست و هفت حرف است. همه علوم و فنوني که پيامبران به جامعه بشري عرضه داشته اند، فقط دو حرف آن بوده و بشر با تمام تلاش و پيشرفت علمي تنها توانسته همين دو حرف را بشناسد، اما بعد از ظهور، بيست و پنج حرف ديگر آشکار مي گردد و آن حضرت دو حرف ديگر را به آن ضميمه مي کند و تمامي بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مي کند. (29)
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:
«ما من علم إلا و أنا أفتحه و ما من سرّ إلا و القائم (عليه السلام) يختمه»؛ (30) هيچ علمي نيست، مگر اينکه آن را مي گشايم و هيچ سري نيست، مگر اين که قائم به آن پايان مي دهد.
در حديث ديگري از امام باقر (عليه السلام) آمده است:
«تؤتون الحکمة في زمانه، حتّي أنّ المرأة لتقضي في بيتها، بکتاب الله تعالي و سنّة رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)»؛ (30) در زمان قيام قائم، علم و دانش چنان به بشر ارزاني مي شود و دروازه هاي حکمت به روي مردم گشوده مي گردد که زنان در خانه از احکام الهي آگاهي کامل دارند و طبق کتاب خدا و سنت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) حکم مي کنند.
کارگزاران حضرت در اقصي نقاط عالم با امدادهاي الهي، بر اساس علم و آگاهي و عدالت محوري حکومت مي کنند. امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
«إذا قام القائم بعث في أقاليم الأرض في کل إقليم رجلاً يقول عهدک في کفّک، فإذا ورد عليک ما لا تفهمه و لا تعرف القضاء فيه، فانظر إلي کفّک واعمل بما فيها»؛ (31) هرکاه قائم قيام کند، به سراسر عالم، کارگزاراني را اعزام مي کند و به آنان سفارش مي نمايد که فرمان در دست شماست؛ پس هرگاه به امري مجهول برخورديد، به کف دست خود نگاه کنيد و به آن عمل نماييد.
و در حديثي ديگر امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«إنّ المومن في زمان القائم و هو بالمشرق، ليري أخاه الذي في المغرب و کذا الذي في المغرب، يري أخاه الذي بالمشرق»؛ (32) به درستي که انسان هاي مشرق زمين در زمان حضرت، از حال انسان هاي مغرب زمين و همين طور کساني که در مغرب زمين زندگي مي کنند از وضعيت اهل مشرق اطلاع و آگاهي کامل دارند و آنها را مي بينند و از حالشان اطلاع دارند.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمودند:
«إذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤوس العباد، فجمع عقولهم و کملت به أحلامهم»؛ (33) در زمان ظهور حضرت، وقتي قائم آل محمد قيام نمود خداوند دست ايشان را بر سر بندگان مي گذارد، سپس عقل انسان ها به برکت وجود ايشان کامل مي گردد.
روابط بين شرق و غرب بر اساس برادري و اخوت اسلامي است. ديگر از جنگ و برخورد فرهنگ ها و تمدن ها خبري نخواهد بود و بر جامعه بشري فرهنگ واحد حکومت مي کند و شهروندان همه يک سانند و در فضاي صلح و برادري، همزيستي مسالمت آميزي دارند.
برقراري صلح و آرامش، آرزوي ديرينه جامعه بشري است و متفکران براي برقراري صلح در جامعه بشري تلاش علمي وسيعي انجام داده اند و کنفرانس ها و همايش هايي نيز در اين زمينه برگزار شده است. تشکيل جامعه ملل و سازمان ملل متحد و سازمان هاي تابعه هدفي جز برقراري صلح و پرهيز از جنگ ندارند و بر اين اساس، حقوق بين الملل وضع و تدوين شده است. يکي از مباحث اصلي حقوق بين الملل، چگونگي استقرار صلح و جلوگيري از جنگ در جامعه جهاني است، اما چون اسير قدرت و سياست بين الملل است، رسالت اصلي را خود نتوانسته انجام دهد و به ثمر برساند، بلکه به صورت ابزار توجيه و اهرم فشار در دست قدرت هاي بزرگ قرار دارد که در سايه عناويني مانند حقوق بشر، حمايت از ملت هاي تحت ستم و مبارزه با تروريسم و ... هرگونه تجاوز و ظلم را به جامعه انساني روا مي دارند. بنابراين، اگر صلح و امنيت جهاني محقق شود، بايد قانون واحدي بر کل جامعه بشري حاکم باشد که از منبع وحي سرچشمه گيرد. و مجريان قانون نيز جز اراده خداوند و مصالح کلي بشر را در نظر نگيرند. در گذشته، رژيم هاي مختلف سياسي نيز آرزوي حکومت واحد جهاني را در سر داشتند. و شعار برقراري صلح را سر مي دادند، ولي در عمل خونين ترين جنگ ها و ويراني را بر مردم تحميل مي کردند.
انديشه صلح، حکومت جهاني حتي از سوي رژيم هاي فاشيستي و ديکتاتوري نيز شديداً حمايت مي شود. هيتلر آرزوي تشکيل يک حکومت جهاني را مبتني بر نژاد خالص آلمان مي پرورانيد. فاشيست هاي ايتاليا نيز از همه روميان - اعم از اتباع و غير اتباع آن کشور - در هر نقطه اي از جهان که زندگي مي کردند، يک سان حمايت مي نمودند. «مانيفيست» حزب کمونيست نيز انديشه بين المللي «پرولتاريا» را عرضه کردند. بنابراين، ملاحظه مي شود که انديشه حکومت جهاني، چيزي نيست عرضه کردند. بنابراين، ملاحظه مي شود که انديشه حکومت جهاني، چيزي نيست که در انحصار اسلام باشد. از والايي و ارج مندي اين آرمان، همين بس که اقوام، اديان، ملت ها و مملکت هاي مختلف جهان - چه در گذشته و چه در زمان معاصر - چنان از آن حمايت و آن را تأييد مي کنند که مي توان آن را يک آرمان متعلق به جامعه بشري معرفي کرد. (34)
ولي اين آرمان جامعه بشري که از تعاليم انبيا سرچشمه مي گيرد و خداوند در قرآن کريم وعده تشکيل آن را به صالحان داده، وعده اي حق است که در قلمرو رسالت انبياي الهي قرار داشت و انبياي الهي هر کدام به نوبه خود تلاش ورزيدند تا بشريت را به سوي جامعه جهاني آرماني و موعود جهت دهند، آينده نگري يکي از آموزه هاي اصلي مکتب انبيا بود. «از ديدگاه دين پژوهان، اديان بزرگ ابراهيمي و پيامبران داراي رسالت جهاني و عمومي هستند و براي منطقه و نژاد خاصي نيامده اند. علي رغم اين که پاره اي از پيامبران، تبليغي هستند و براي ترويج شريعت پيش از خود آمده اند اما انبياي بزرگ داراي رسالت جاويد بوده اند و براي هدايت همه مردم برانگيخته شده اند ... فلسفه اين رسالت جهاني و عمومي آن است که همه مردم بايد بر اساس» (35) آيين و قوانين مشخصي رفتار کنند و تعامل داشته باشند. اين آرزوي ديرينه را امام زمان (عج) با تشکيل دولت مهدوي و برپايي صلح، عدالت و امنيت جهاني برآورده خواهند ساخت.
پينوشتها:
1. صحيفه امام، ج 21، ص 16-17.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 351، ح 103.
3. همان، ص 338، ح 83.
4. همان.
5. نهج البلاغه، نامه 53.
6. همان.
7. بحارالانوار، ج 52، ص 351، ح 103.
8. ر.ک: همان، ج 51، ص 110؛ ج 52، ص 269 و 244، ج 91، ص 31.
9. بحارالانوار، ج 52، ص 244، ح 119.
10. همان، ص 338، ح 83.
11. همان، ص 327، ح 43.
12. همان، ص 316، ح 11.
13. بشارة الاسلام، ص 230.
14. بحارالانوار، ج 52، ص 348.
15. امامت و مهدويت، ص 42.
16. گفتمان مهدويت، مقاله: «آثار فردي و اجتماعي عدالت مهدوي»، جواد منصوري، ص 68.
17. نور (24): 55.
18. نظريه حقوقي اسلام، ص .
19. آموزه مهدويت و ليبرال دموکراسي، ص 196.
20. بحارالانوار، ج 51، ص 120، ح 23.
21. الامام المهدي (عليه السلام) من المهد الي الظهور، ص 271.
22. بحارالانوار، ج 52، ص 191، ح 24؛ منتخب الاثر، ص 482.
23. منتخب الأثر، ص 589؛ ر.ک: الفصول المهمه، ص 1108.
24. آخرين اميد، ص 276.
25. بحارالانوار، ج 51، ص 74، ح 25.
26. بحارالانوار، ج 51، ص 74، ج52، ص 337؛ الفصول المهمة، ص 1133؛ اثباة الهداة، ص 603.
27. بحارالانوار، ج 52، ص 338-339؛ کشف الغمه، ج 3، ص 254؛ اثباة الهداة، ص 595؛ عقد الدرر في اخبار المنتظر (عج)، ص 207 و 224؛ کمال الدين و تمام النعمه، ص 248.
28. بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 73؛ اثباة الهداة، ج 3، ص 593؛ اعلام الوري باعلام الهدي، ص 290.
29. بحارالانوار، ج 74، ص 269.
30. همان، ج 52، ص 352، ح 106.
31. همان، ص 365، ح 144.
32. همان، ص 391، ح 213؛ منتخب الأثر، ص 607.
33. الکافي، ج 1، ص 25، ح 21؛ منتخب الأثر، ص 607.
34. حقوق بين المللي اسلامي، ص 114.
35. دکترين مهدويت، ص 126.
حبيبي، ضامن علي، 1389، مباني کلامي حکومت ديني در انديشه امام خميني (س)،تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}