نويسنده: دکتر احمد (رجبعلي) زماني




 

مصلح بزرگ در کتاب هاي آسماني

ظهور مهدي موعود (عليه السلام) از جمله نعمت هاي بزرگ الهي است که خداوند بر مردم و مستضعفان جهان منّت گذاشته و اراده کرده است که توسط وجود پرفيض او به آنان سيادت و آقايي دهد و از يوغ ستم و بردگي جهان خواران نجات بخشد. آن خلف صالح و يادگار انبياي الهي که دوازدهمين جانشين پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) است، مقتدا و پيشواي صالحان روي زمين خواهد شد و آن جداشدگان از خلق و پيوستگان به حق را وارث زمين مي نمايد. قرآن مي گويد:
(وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ)؛ (1)
و ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتيم (در کتاب هاي انبياي گذشته وعده داديم) که بندگان نيکوکار و شايسته ي من وارث و مالک زمين خواهند شد.
در کتاب هاي تفسيري بيان شده است که اين وعده الهي در همه کتاب هاي آسماني هست و منظور از « صالحين »، قائم آل محمد، مهدي موعود (عليه السلام) و ياران او است. (2)
علامه مجلسي – رحمة الله عليه – در موسوعه ارزش مند خود چنين توضيح داده است: خداوند سبحان در همه کتاب هاي آسمانيِ پيامبران، وعده خود را مرقوم داشته و در قرآن نيز وعده خويش را تکرار کرده است و مقصود از « ذکر »، تورات است.
بعضي ديگر همه ي کتاب هايي را که بر پيامبران نازل گرديده است « زبور » دانسته اند، زيرا واژه « زَبُور » از « زَبَرَ » است که به معناي « کتاب » يا « نامه » و « نوشته » است و نيز به معناي « سخن » هم مي باشد که جمع زَبور « زُبُر » است. لکن واژه « الزبور » براي کتاب حضرت داوود (عليه السلام) عَلَم گرديده و شهرت يافته است. (3) در عهد قديم از آن به « مزامير داوود » تعبير شده است که مجموعه نيايش ها، مناجات ها و اندرزهاي داوود پيامبر مي باشد. قرآن کريم مي فرمايد:
(وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا)؛ (4)
ما به داوود (پيامبر عليه السلام) کتاب زبور داديم.
حال با توجه به نوشتار فوق در کتاب هاي أوستا، انجيل، تورات و...، ظهور مصلح بزرگ و نجات بخش جهاني مطرح شده است که چند نمونه از آن را در ذيل مي آوريم:

الف) اوستا کتاب زرتشت

نجات بخشي

1. زندگان و آن هايي که بوده اند و خواهند بود، نجاتي خواهند جست که از سوي او مي آيد. آن که اميد مي دهد که روان پرهيزگاران در بي مرگي نيرومند بود و آن در وندان در رنج جاودان. اين ها را مزدا أهورا به شهرياري (= نيروي) [خويش] آفريد. » (5)

اميد زندگي برتر

2. « و اين ها (= امشاسپندان) آنان اند که به خواست[شان] گيتي را نو سازند، [گيتي] بي پيري، بدون مرگ، نپوسيدني و نگنديدني، جاودان و زنده، سود دهنده، پر خوشبختي، آن گاه که مردگان دوباره برخيزند و فرا رسد زندگان را آسودگي از مرگ، آن گاه [ سوشيانس ] به خواست [خود] جهان را تازه کند. » (6)

تلاش سوشيانس ها جهت استقرار راستي

3. « راهي را که تو به من گفته اي مزدا! که راه انديشه نيک است بر روي آن دين هاي (= وجدان هاي) خوب ساخته شده.
سوشيانس ها، همراه با أشه پيش مي روند به سوي مزدهايي که تو براي آن آفريده هاي نيک مقرّر کرده اي اي مزدا. » (7)
4. « اي مزدا، چه هنگام گاوهاي آسمان براي برقراري جهان راستي طلوع خواهند کرد؟ هدف هاي سوشيانس ها با آموزش هاي کامل تو هم آهنگ است. به سوي که براي ياري دادن انديشه نيک بايد رفت؟ به سوي من. » (8)

سير کمال در عصر ظهور نجات بخش

« بنيان گذاران جامعه مطلوب به کمک فرهرمزد داده بر همه کس و همه چيز فرمانروايي معنوي دارند و هدف زندگي را در نابودي ناراستي و دروغ و پيروزي نيروهاي « هرمزدي » مي دانند و کوشش آنان بر تأمين رفاه و آسايش براي پرهيزگاران و رنج جاودان بر گناه کاران مصروف مي شود. (9) آنان براي رسيدن به اين هدف از سود خويش مي گذرند و غالباً از سلاح هاي معنوي براي پيشبرد خواسته هاي خود مدد مي گيرند. سلاح معنوي آنان در برابر نابکاران و ديوان، راست انديشي، راست گفتاري و راست کرداري است. برترين صفت « سوشيانس ها » يعني پيروزگري، مبين اين نکته است که آن ها براي ساختن جامعه نو عليه همه مظالم قيام مي کنند و همه ي نيروهاي منبعث از زور اهريمني را نابود مي کنند. « سوشيانس » کسي است که آزار همه ي ديوان و همه مردمان را دور مي کند.
او ستيزنده اي مقاوم و نستوه است که در جاي خود از سلاح مادّي نيز کمک مي گيرد و به نبردي آشکار، رو در رو و سرنوشت ساز با بدي و عوامل آن بر مي خيزد و دروغ را با گُرز از گيتي بيرون مي کند. » (10)

ب) انجيل (عهد جديد)، کتاب عيسي (عليه السلام) (متي، يوحنّا، لوقا، مرقس)

نجات بخشي و انتظار

1. « پس خود را حفظ کنيد. مبادا دل ها از پرخوري و مستي و انديشه هاي دنيوي، سنگين گردد و آن روز ناگهان بر شما آيد، زيرا مثل دامي بر جميع سکنه ي تمام روي زمين خواهد آمد. پس در هر وقت دعا کرده و بيدار باشيد تا شايسته ي آن شويد که از جميع اين چيزهايي که در زمين به وقوع خواهد پيوست نجات يابيد و در حضور پسر انسان بايستيد. » (11)
2. « او پسري خواهد زاييد که نامش را « يَسُوع » « عيسي » مي گذارد. آن فرزند، امت خويش را از (پليدي ها و) گناهانشان رهايي مي بخشد. » « زيرا در حقيقت شنيده ايم که او « مسيح » و نجات دهنده عالم است. » (12)
3. « هر که تا انتها صبر کند نجات يابد. » (13)
4. « زيرا شما را صبر لازم است تا اراده خداي را به جا آورده و وعده او را بيابيد، زيرا بعد از اندک زماني آن آينده خواهد آمد و تأخير نخواهد داشت. » (14)
5. « خداي پدران ما، آن عيسي را برخيزاند که شما به صليب کشيده و کشتيد. او را خداوند بر دست راست خود بالا برده، سرور و نجات دهنده ساخت تا اسرائيل را توبه و آمرزش گناهان بدهد. » (15)
6. « و چون فريسيان از او (مسيح) پرسيدند که ملکوت خدا کي مي آيد. او در جواب ايشان گفت: ملکوت خدا با مراقبت نمي آيد و نخواهد گفت در فلان يا فلان جاست... زيرا چون برق که از يک جانب زير آسمان لامع شده تا جانب ديگر زير آسمان درخشان مي شود، پسر انسان در يوم خود هم چنين خواهد بود. » (16) « لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي که گمان نبريد پسر انسان مي آيد. » (17)

علائم پيش از ظهور نجات بخش

1. «... و زلزله ها حادث خواهد شد و قحطي ها و اغتشاش ها پديد مي آيد. اين ها ابتداي دردهاي زه [سختي ها و مشکلات که تعبير به درد زايمان شده] مي باشد. » (18)
2. « اي بچه ها! اين ساعت آخر است و چنان که شنيده ايد که دجال مي آيد. الحال هم دجالان بسيار ظاهر شده اند و از اين مي دانيم که ساعت آخر است... دروغ گو کيست؟ جز آن که مسيح بودن عيسي را انکار کند. آن دجّال است که پدر و پسر را انکار مي نمايد. » (19)
3. « اين است روح دجّال که شنيده ايد که او مي آيد و الان هم در جهان است. » (20)
4. « زنهار کسي که به هيچ وجه شما را نفريبد، زيرا که تا آن ارتداد اول واقع نشود و آن مرد شرير يعني فرزند هلاکت ظاهر نگردد آن روز نخواهد آمد. » (21)

ظهور مجدد عيسي (عليه السلام) و علائم قبل از ظهور

مسيح، پيروان خويش را بر نکاتي که پيش از ظهور مجددش مي باشد آگاه مي سازد و دورنماي جهان بي ثبات و آشوب و ناامني و هرج و مرج را تذکر مي دهد:

1. « فرا رسيدن جنگ ها و خبرهاي مربوط به آن، نشانه ي آغاز ظهور است. »
« مسيح پيروان را از حمايت مسيحي هاي دروغين برحذر مي دارد و توصيه مي کند که به حيله هاي ناراست فريفته نشوند و از شنيدن اخبار جنگ ترس به خود راه ندهند. »
2. « او (= مسيح) براي روز نجات، نشانه آشکاري که بر زبان دانيال نبي رفته است ياد مي کند و آن خرابي « اورشليم » است. » (22)
3. « روزي که عيسي (عليه السلام) ظاهر مي شود، روزي است که به سبب گناهان فراوان جهان به تباهي کشيده شده است؛ همانند روزي که نوح (عليه السلام) در کشتي نشست و نجات يافت، اما امتِ نافرمانش نابود شدند. هم چنان که در ايّام لوط (عليه السلام) بود که همه ي مردم، فارغ از انديشه تباهي به کار اشتغال داشتند، اما آتش قهر خدايي گريبانشان را گرفت، ظهور مسيح نيز بر اين منوال خواهد بود و بي خبر فرا خواهد رسيد. » (23)

ج) تورات (عهد قديم)، کتاب موسي (عليه السلام)

عهد ظهور (امنيّت عمومي)

1. « در آن روز به جهت ايشان با حيوانات صحرا و مرغان هوا و حشرات زمين عهد خواهيم بست و کمان و شمشير و جنگ را از ميان خواهم شکست و ايشان را به امنيت خواهيم رسانيد و بعد خواب همراه با آرامش خواهند کرد. » (24)
2. « و گرگ با برّه سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري با هم و طفل کوچک آن ها را خواهند راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه هاي آن ها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو، کاه خواهد خورد و طفل شير خواره بر سوراخ ماري بازي خواهد کرد و طفل از شير بازداشته شده، دست خود را بر خانه ي افعي خواهد گذاشت و در تمامي کوه ي مقدسِ من، ضرر و فسادي نخواهند کرد، زيرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود. » (25)

مصلح بزرگ در ميان ملل و اقوام

از زمان هاي گذشته ملت هاي گوناگون به نجات بخش و مصلح بزرگ اعتقاد داشتند؛ گرچه خداپرست نبودند در ذيل به چند نمونه از آن ها اشاره مي گردد:

1. اقوام « مغول » بر اين باور بودند که تيمور لنگ يا چنگيزخان قبل از مرگ خود، به ياران خويش وعده داده که دوباره به دنيا باز مي گردد و قوم خود را از چنگال چيني ها نجات مي دهد.
2. مسيحيان احباش معتقدند: « تيودور »، سلطان قدرت مند و نجات بخش آنان ظهور خواهد کرد و آن ها را از بدبختي ها و تيره روزي ها رهايي مي بخشد.
3. در کتاب قديم فارسي آمده است: قوم « مجوس » انتظار هوشيدر (أشيدربابي) [که يکي از اجداد زرتشت است] را بر سر دارند و اميدوارند که او در ميان آنان ظاهر گردد و دوران ستم گري را به پايان برساند. (26)

در متن هاي فارسي ميانه چنين مطرح شده است: در اين سه هزاره « هوشيدر » و « هوشيدرماه » و « سوشيانس » که جدا جدا در سر هر هزاره از ايشان يکي آيد و همه کارهاي جهان را باز آرايد. و پيمان شکنان و بت پرستان را در کشور بزند (بکُشد). هوشيدر، نخستين موعود، در سر هزاره پنجم بوده، هوشيدرماه در ابتداي هزاره ششم مي باشد و سوشيانس، آخرين موعود، در سر هزاره هفتم ظهور مي نمايد. (27)
در هر يک از اديان، مکاتب، ملل و اقوام، از مصلح جهاني با تعبيرهاي متناسب با فرهنگ خود نام برده و سخن گفته اند:

هر يک به زباني صفت حمد تو گويد * * * بلبل به غزل خواني و قُمري به ترانه (28)

همان طور که گفته شد در آيين زرتشت از او به نام « سوشيانت » يا « سوشيانس » يعني نجات دهنده بزرگ جهان ياد شده است. او در ميان يهوديان به نام « ماشيع » (مهدي بزرگ) و در آيين هندي به نام « آواتارا » و در آيين بودائيان به نام « بوداي پنجم » و در ميان برهمائيان به نام « ويشنو » و در کتاب شاکموني، از جمله کتاب هاي هندويان، به نام « فرزند خلايق دو جهان » و در کتاب مقدس دادتک برهمائيان به نام « آخرين وصي ممتاطا (محمد) » و در کتاب پاتيکل به نام « راهنما » (هادي و مهدي) و... نام گرفته که تعبيرهاي زيبا و پرمفهومي را به دنبال داشته است.
اهالي صربستان در انتظار منجي خويش، « مارکوکر اليويچ »، به سر مي برند. ساکنان جزاير انگلستان در انتظار « ارتور » و ايرانيان قديمي در انتظار « گرزا سپه » و اقوام اروپاي مرکزي در انتظار « بوخص » و يونيانيان، منتظر « کالويبرگ » و قوميت هاي اسکانديناوي در انتظارِ « اودين » و ملت هاي آمريکاي لاتين در انتظار « کوتزلکوتل » و هم چنين چيني ها منتظرِ « گرشنا » مي باشند که ساليان سال نسل هاي مختلف چنين انتظار مقدسي را داشته و دارند. (29)
گويا انتظار با فطرت و سرشت اينان آميخته گشته است و در مجموع مي توان گفت اعتقاد به ظهور مصلحي بزرگ از امور اساسي همه ي گروه ها و مذاهب و تشکل هايي است که ريشه ي ديني دارند و همين امر باعث شده است که آنان زنده بمانند و با بسياري از مفاسد مبارزه نمايند. اين همان ايده ي مقدسي است که شيعه دوازده امامي با تکيه بر آيات و روايات، آن را مطرح کرده و در بين جوامع ممتاز گشته است. شيعه، امام خوش را زنده مي داند. رهبري و ايستادگي او را در برابر همه جهان خواران حتمي و قطعي مي داند. حمايت خالق هستي را در آرمان هاي زيبا و انسان سازش با دلي روشن مطرح مي کند، اما در اين که آن منتظَر و نجات بخش چه کسي است، ويژگي هاي شخصي و شخصيتي او چيست، فرزند کدامين صالح و برگزيده خداست، در چه زماني ظهور مي کند و جهان را از چشم انتظاري به در خواهد آورد و اين که چه وقت مدينه فاضله افلاطوني و ارسطوئي مدينه فاضله الهي را به وجود خواهد آورد (جامعه اي که قسط و عدل و نورانيّت همه ي زوايايش را فرا گيرد؛ استعدادها شکوفا گردد و زمين، گنجينه هاي خويش را در اختيارش بگذارد؛ به طوري که فقر ريشه کن شود و آواي توحيد و خداپرستي همه جا حاکم گردد)، همه و همه از جمله اموري است که نسبت به آن ها مستندات زيادي وجود دارد و ان شاء الله در جاي خود مطرح مي گردد تا چهره ي بقية اللهي يوسف فاطمه (عليها السلام) معرفي شود و عاشقان، معشوق خويش را دريابند و در راه ظهورش همه ي هستي خويش را فدا کنند.

پي‌نوشت‌ها:

1. أنبياء، آيه 105.
2. فيض کاشاني، تفسير صافي، ج 3، ص 357 و مجمع البيان، ج 4، ص 66.
3. الميزان في تفسير القرآن، ج 14، ص 331؛ سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 5، ص 685 و بحارالانوار، ج 51، ص 47، ح 6.
4. نساء، آيه 163.
5. اوستا، يسنا 45، ب 7.
6. يشت، ب 19 زامياد.
7. يسنا 34، ب 13.
8. يسنا 46، ب 3.
9. اوستا، يشت، بند 142 فروردين؛ در يسنا 45 بند 7 نيز آمده است.
10. راشد محصل، نجات بخشي در اديان، ص 16.
11. أنجيل لوقا، أصحاح 21، آيات 34 – 36.
12. أنجيل متي، أصحاح 1، آيه ي 21 (کتاب مقدس، عهد جديد، ص 4)؛ يوحنا4، 42.
13. أنجيل متي، أصحاح 24، آيه ي 13.
14. الرسالة الي العبرانيين، أصحاح 10، آيه 35 – 36.
15. اعمال رسولان، 5، 31، به نقل از: نجات بخشي در اديان، ص 114.
16. لوقا، 17 – 25.
17. متي، 24 – 44.
18. مُرقُس، 8، 13.
19. رساله اول يوحنا، 2، 18، 22، 23.
20. رساله اول يوحنا، 3 – 4.
21. رساله ي دوم پولس به تسالونيکيان 2 – 3.
22. متي، آيات 6، 7، 15.
23. لوقا، 27، 28.
24. هوشع، أصحاح 2، آيه ي 19؛ (کتاب مقدس، ص 1288)
25. اشعياء، 7 – 11.
26. هاشم معروف الحسني، سيرة الائمة الاثني عشر، ج 2، ص 518 به نقل از: احمد محمد صبحي، نظرية الامامة عند الشيعة الاثني عشريّة.
27. مينوي خرد، پرسش 1، ب 95، به نقل از: نجات بخشي در اديان، راشد محصّل، ص 14.
28. شيخ بهائي، ديوان اشعار.
29. اديان و مهدويت، ص 38 و خورشيد مغرب، ص 69.

منبع مقاله:
زماني، احمد؛ (1393)، انديشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگي حکومت جهاني صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم