كرانمندي افعال مركب داراي جزء پيش فعلي صفتي
چكيده
بررسي نقش هريك از اجزاء فعل مركب در تعيين ويژگي هاي معنايي، كانون توجه زبان شناسان متعددي بوده است. در مقاله ي حاضر كرانمندي آن دسته از افعال مركب زبان فارسي مورد بررسي قرار مي گيرد كه جزء پيش فعلي آن صفت است. از اين رو به پيروي از تحليل هي و ديگران ( 1999 ) فرض مي شود كه صفات به دو گروه پيوستار باز و پيوستار بسته تقسيم مي شود، به گونه اي كه هريك ويژگي معنايي متفاوتي را نشان مي دهد. در نهايت با پذيرش چنين تقسيم بندي دوگانه اي نشان داده خواهد شد كه ويژگي صفت در تعيين كرانمندي افعال مركب زبان فارسي نقش دارد.
كرانمند(2)، بي كران (3)، افعال حصولي مدرج (4)، پيوستار باز صفات (5)، پيوستار بسته صفات (6)، ارزش تفاوتي (7)، نقطه هدف (8)
1. مقدمه
كرانمندي ويژگي معنايي است كه به اتمام رويداد يا رسيدن به نهايت رويداد اشاره دارد. اين ويژگي محدودشدگي در زمان و يا نقطه هدف خاصي را به نمايش مي گذارد. هر محمولي به توصيف رويدادي در جهان واقع مي پردازد و بخشي از اين توصيف در قالب رسيدن به نقطه هدف توصيف مي شود. محممولي كه رويدادي را توصيف مي كند كه به نقطه هدف دست يافته است، محمول كرانمند است. در مقابل، محمولي كه در توصيف رويداد به نقطه هدف نرسيده است، بي كران است ( مك دونالد (9)، 2008 ). در زبان هاي مختلف، كرانمندي با شيوه هاي متفاوتي نشان داده مي شود. با اين همه نقطه هدف، همواره در تعيين طبقات نمودي محمول ها نقش تمايز دهنده اي دارد. در اين ميان گاه فعل به تنهايي نمي تواند نقطه هدف را دربربگيرد و از اين رو اين پرسش به ميان مي آيد كه كرانمندي اين افعال چگونه نشان داده مي شود ( تراويس (10)، 2010: 130-129 ).تحليل هاي صورت گرفته پيرامون افعال مركب زبان فارسي نشان مي دهد كه ميزان تأثيرگذاري هر كدام از اجزاء فعل مركب در تعيين نقش هاي معنايي، همواره موضوع بحث برانگيزي بوده است. در اين ميان كرانمندي افعال مركب با رويكردهاي متفاوتي بررسي شده است. در بررسي حاضر، كرانمندي آن دسته از افعال مركب زبان فارسي مورد تحليل قرار مي گيرد كه عنصر پيش فعلي آن صفت است. صفات پيچيدگي خاصي دارند و به نظر مي رسد كمتر از اسم در تحليل نقش هاي معنايي فعل مركب مورد بررسي قرار گرفته است. هي (11) و ديگران ( 1999 ) افعال به دست آمده از صفات را افعال حصولي مدرج مي نامند و بيان مي كنند كه كرانمندي اين افعال متغيير است. بر پايه چنين رويكردي، صفات در دو گروه پيوستار بسته و پيوستار باز قرار مي گيرند. افعال به دست آمده از گروه اول كرانمند است، حال آنكه افعال به دست آمده از گروه دوم بي كران است. بر پايه چنين رويكردي، در افعال به دست آمده از پيوستار بسته صفات، مفعول در پايان رويداد به موقعيت نهايي توصيف شده توسط آن صفت مي رسد.
با توجه به آنچه گفته شد، مقاله حاضر مي كوشد به پيروي از رويكرد هي و ديگران ( 1999 ) طبقه بندي دوگانه اي از صفات زبان فارسي ارائه دهد. به نظر مي رسد كرانمندي افعال مركب داراي جزء پيش فعلي صفتي در زبان فارسي براساس ويژگي معنايي صفت قابل تبيين است. براين اساس در بخش دوم از مقاله حاضر به اختصار از تحليل هاي پيشين پيرامون افعال مركب زبان فارسي، سخن به ميان مي آيد. در بخش سوم مشخصه معنايي صفت ها مطرح مي شود. سرانجام در بخش چهارم با بررسي داده هاي زبان فارسي، تبييني از كرانمندي افعال مركب داراي جزء پيش فعلي صفتي ارائه مي شود.
2. مروري بر پژوهش هاي پيشين
تحليل گران با رويكردهاي متفاوتي ويژگي هاي نمودي افعال مركب زبان فارسي را بررسي كرده اند. نكته اساسي كه بيشتر بحث ها به آن پرداخته اند، ميزان تأثير هريك از اجزاء تعيين كرانمندي فعل مركب است. كريمي دوستان ( 1997 ) در بررسي فعل هاي مركب زبان فارسي، به تقسيم بندي فعل هاي سبك پرداخته است. در تحليل وي، فعل هاي سبك زدن، دادن، بخشيدن، آوردن، بردن و گذاشتن فعل هاي آغازشي (12)، و فعل هاي خوردن، يافتن، شدن، آمدن، گرفتن، رفتن و ديدن فعل هاي گذرا (13) ناميده مي شود؛ وي از فعل سبك داشتن نيز با نام فعل ايستا (14) ياد مي كند. او درنهايت مي پذيرد كه كرانمندي فعل مركب براساس ويژگي فعل سبك تعيين مي شود. در ساخت هاي شكل يافته توسط فعل هاي سبك گذرا، به رويدادي اشاره مي شود كه موضوع آن از يك موقعيت به موقعيت ديگر تغيير يافته است و ماهيتي گذرا دارد ( 1997، ص 33 ). بر اين اساس، به نظر مي رسد كه تغيير موقعيت موضوع، ساخت رويدادي كلّ محمول را محدود كرده و محمول كرانمند است. وي بيان مي كند كه عبارت قيدي « در يك ساعت » دلالت بر كرانمندي جمله و عبارت قيدي « به مدت يك ساعت » دلالت بر بي كراني جمله دارد و از اين رو، جمله ( 1- الف ) را بي كران و جمله ( 1- ب ) را كرانمند در نظر مي گيرد.1) الف. علي به مدت ( *در ) يك ساعت درخت پيوند زد.
ب. درخت ها در ( *به مدت ) يك ساعت پيوند خوردند. ( كريمي دوستان، 1997، ص 118، 87-86 ).
از ديد وي، جملاتي چون ( 1 ) كه جزء پيش فعلي يكسان و فعل سبك متفاوت است، نشان مي دهد كه فعل سبك ويژگي نمودي كل محمول مركب را تعيين مي كند. در تقسيم بندي وي از فعل هاي سبك، فعل خوردن از نوع فعل هاي گذرا است كه همواره خوانش كرانمند به محمول مي دهد.
فولي (15) و ديگران ( 2005 ) نشان مي دهند كه فعل سبك به تنهايي از عهده تعيين ساخت رويدادي و كرانمندي فعل مركب برنمي آيد. بنابراين، مقوله جزء پيش فعلي را در تعيين ساخت رويدادي محمول مركب مؤثر مي دانند. بر اين اساس، چنانچه جزء پيش فعلي اسم باشد، فعل مركب بي كران است. در مقابل، چنانچه جزء پيش فعلي از نوع اسم رويدادي، صفت، عبارت حرف اضافه اي و عناصر قيدي باشد، فعل مركب كرانمند خواهد بود. در تحليل ياد شده، تفاوت كرانمندي جملات ( 2- الف و ب ) بر مبناي تفاوت جزء پيش فعلي در افعال شكست خوردن و كتك خوردن تبيين مي شود.
2) الف. كيميا كاملاً/* براي يه ساعت/ يه ساعته شكست خورد.
ب. كيميا؟؟ كاملاً/ براي يه ساعت/*يه ساعته كتك خورد. ( فولي و ديگران، 2005، ص 1384،45-46 ).
مگردوميان (16) ( 2008 ) در تحليل متفاوتي نشان مي دهد كه كرانمندي، ويژگي كلّ عبارت فعلي است. بر پايه چنين تحليلي، فعل سبك در تعيين كرانمندي گروه فعلي نقش دارد اما تعيين اين ويژگي منحصراً توسط فعل سبك صورت نمي گيرد. وي بر اين باور است كه كرانمندي فعل مركب براساس تعامل جزء پيش فعلي و فعل سبك تعيين مي شود.
3. مشخصه معنايي صفات
از آنجا كه افعال حصولي مدرج هر دو ويژگي كرانمند و بي كران بودن را به نمايش مي گذارند، همواره چالشي جدي براي نظريه هاي طبقه بندي نمودي بوده اند ( هي و ديگران، 1999، 127 ). مفهوم كرانمند و بي كران بودن فعل هاي به دست آمده از صفات عموماً از طريق ويژگي توصيف شده توسط صفت قابل پيش بيني است ( كرنز(17)، 2007 ). بر اين اساس، هرگونه تغييري در ويژگي مرتبط با معناي صفت پايه، مي تواند بر كرانمندي افعال به دست آمده تأثير بگذارد. اگر ميزان اين تغيير بتواند تعبير محدودي داشته باشد فعل به دست آمده خوانشي كرانمند دارد، و چنانچه ميزان چنين تغييري نامحدود در نظر گرفته شود، فعل خوانش بي كران دارد. ميزان تغييرات صفات با نام ارزش تفاوتي ياد مي شود. اين رويكرد نشان مي دهد كه ويژگي هاي صوري حاضر در ارزش تفاوتي، كرانمندي محمول را تعيين مي كند. اگر ارزش تفاوتي، نهايتي را در تعيين تغييرات يك موضوع در طول يك رويداد در نظر بگيرد، محمول كرانمند است؛ و چنانچه ارزش تفاوتي چنين محدوديتي را دربرنگيرد، تغييرات موضوع در حين رويداد نامحدود بوده و محمول بي كران است ( هي و ديگران، 1999، ص 130 ). با چنين رويكردي، رابطه اي بين ساخت رويدادي و ساخت پيوستاري صفت هاي مدرج در نظر گرفته مي شود. چنانچه ساخت پيوستاري مرتبط با صفت پايه نهايتي طبيعي داشته باشد، فعل به دست آمده كرانمند است. در مقابل، اگر صفت پايه چنين نهايتي را نشان ندهد، فعل حاصل بي كران است.در تحليل هي و ديگران ( 1999 ) ساخت پيوستاري صفت پايه در تعيين كرانمندي نقش اساسي دارد. صفت ها براساس ساخت پيوستاري كه بر آن نگاشت مي يابند به دو گروه تقسيم مي شوند. گروه اول كه از آن با نام طبقه بسته صفت ها ياد مي شود، صفت هايي را در برمي گيرد كه با پيوستاري داراي ارزش حداكثري در ارتباط است. صفاتي چون صاف، خشك، خالي و پر در اين طبقه قرار مي گيرد. به اين معنا كه اگر عنصري صاف، خشك، خالي و يا پر باشد، نمي تواند صافتر، خشك تر، خالي تر و يا پرتر شود. در مقابل گروه اول، طبقه باز صفت ها قرار دارد. صفاتي چون بلند، پهن و كوتاه در اين طبقه قرار مي گيرد.
رسيدن به ارزش حداكثري بر روي پيوستار براي اين صفات امكان پذير نيست. بنابراين، اگر عنصري بلند، پهن و كوتاه باشد، مي تواند بلندتر، پهن تر و يا كوتاهتر نيز شود. در تحليل ياد شده، قيد « كاملاً » به عنوان توصيف گر در تمايز صفات اين دو طبقه به كار گرفته مي شود.
3) الف. كاملاً صاف/ خشك/ خالي/ پر
ب. ? كاملاً بلند/ پهن/ كوتاه
در مجموع و با توجه به آنچه گفته شد، تمايز طبقه باز صفات از طبقه بسته آن در تعيين كرانمندي افعال نقش مؤثري دارد. فعل هاي به دست آمده از صفات بسته، رفتاري كرانمند دارند. از آنجا كه پيوستار مرتبط با اين صفات ارزش حداكثري دارد، در ارزش تفاوتي ياد شده، نهايتي قابل شناسايي است. از اين رو، تغيير موضوع تحت تأثير فعل تا پايان پيوستار ادامه مي يابد. در مقابل، افعال به دست آمده از طبقه باز صفت ها رفتاري بي كران به نمايش مي گذارند. در اين افعال پيوستار مرتبط با صفات، ارزش حداكثري ندارد و افزون بر آن، مبنايي براي تعيين نهايت در ارزش تفاوتي وجود ندارد و محمول به درستي خوانش بي كران دارد.
4. بررسي كرانمندي افعال مركب صفتي
يكي از جنبه هاي قابل توجه در بررسي كرانمندي، ارتباط اين ويژگي معنايي با مقوله هاي غيرفعلي است. كرانمند يا بي كران بودن يك محمول تنها در ارتباط با فعل تعيين نمي شود، بلكه مي تواند تحت تأثير ويژگي معنايي صفت مرتبط نيز قرار بگيرد ( وينتر (18)، 2006 ).در بخش پيشين گفته شد كه صفات بر روي ساخت پيوستاري به دو گروه پيوستار باز و پيوستار بسته تقسيم مي شوند. از اين رو، فرض مي شود كه صفات زبان فارسي از الگوي مشابهي پيروي مي كند. براين اساس، مي توان با توجه به ساخت پيوستاري صفت پايه، افعالي چون آرام كردن، آرام گرفتن، باز كردن، زنده كردن، بيدار كردن، پر كردن و خالي كردن را متفاوت از افعالي چون بد آوردن، بالا گرفتن، بلند كردن، پهن كردن، دور كردن و سبك كردن در نظر گرفت. به پيروي از طرح حاضر، صفت هاي آرام، باز، زنده، بيدار، پر و خالي پيوستار بسته دارند، حال آنكه صفت هاي بد، بالا، بلند، پهن، دور، و سبك داراي پيوستار باز است. قيد « كاملاً » به عنوان توصيف گر، تمايز پيوستار بسته و پيوستار باز اين صفات را به ترتيب در ( 4-الف و ب ) نشان مي دهد.
4ش) الف. كاملاً آرام/ باز/ زنده/ بيدار/ پر/ خالي
ب.? كاملاً بد/ بالا / بلند/ پهن/ دور/ كوتاه / سبك
بر پايه رويكرد هي و ديگران (1999 )، در خوانش بي نشان، پيوستار بسته صفات خوانش كرانمند به محمول مي دهد. از اين رو، در ( 4-الف ) ارزش تفاوتي صفات به گونه اي است كه ميزان حداكثري بر روي پيوستار حاصل شده است. از آنجا كه موضوع محمول به نقطه هدف رسيده است، قيد « كاملاً » مي تواند نهايت ويژگي مربوط به اين صفات را توصيف كند. در مقابل، پيوستار باز صفات خوانش بي كران به محمول مي دهد. در ( 4-ب ) صفات بر روي پيوستاري قرار مي گيرند كه ميزان حداكثري ندارد و ارزش تفاوتي آن نامحدود است. از اين رو، قيد « كاملاً » نمي تواند نهايت ويژگي صفات را توصيف كند. با توجه به آنچه گفته شد، مي توان با استفاده از عبارات قيدي، تفاوت دو فعل آرام گرفتن و بالا گرفتن را نشان داد.
5) الف. كودك گريان* ساعتها/ در يك ثانيه در آغوش مادر آرام گرفت.
ب. درگيري ها ساعتها/ * يك ساعته ميان طرفين بالا گرفت.
در جمله ( 5-الف ) صفت آرام بر روي پيوستار بسته، به نهايت پيوستار رسيده است و خوانش كرانمند به محمول مي دهد؛ حال آنكه در جمله ( 5-ب ) صفت بالا بر روي پيوستار باز قرار گرفته و بي آنكه به نهايت پيوستار برسد به محمول خوانش بي كران مي دهد.
كريمي دوستان ( 1997، ص 131 ) بيان مي كند كه فعل سبك كردن بي آنكه در هيچ گروهي در تقسيم بندي وي از افعال سبك قرار بگيرد، در تعيين ويژگي كرانمندي نقش خنثي دارد و مي تواند به محمول خوانش كرانمند يا بي كران بدهد. با پذيرش نظر وي، كرانمندي افعال مركب در ( 6 ) به درستي براساس ويژگي صفات تعيين مي شود.
6) الف. بازيگر سينما موهايش را به مدت پنج سال/ * در پنج سال براي كمك به خيريه بلند كرد.
ب. قرص آرام بخش به مدت ( براي )يك ساعت/* در يك ساعت استرس را از من دور كرد.
پ.حرف زدن با كودك دستفروش براي چند ساعت/* در چند ساعت بار غم او را سبك كرد.
بيورز (19) ( 2011، ص 14 ) كرانمندي را بخشي از ويژگي رويدادي محمول مي داند، به گونه اي كه در محمول بي كران همواره كرانمندي بخشي از رويداد به كرانمندي كل رويداد اشاره دارد. بر اين اساس، در جملات ( 6 ) افزون بر آنكه صفت هاي بلند، دور و سبك بر روي پيوستار باز قرار گرفته است و به نهايت پيوستار نمي رسد، كرانمندي بخشي از رويداد نيز به كرانمندي كل رويداد اشاره دارد و جملات به درستي خوانش بي كران دارند.
با توجه به جملات ( 6 )، انتظار مي رود در افعال مركب شكل يافته توسط صفت هاي پيوستار بسته در ( 7 )، كرانمندي به گونه متفاوتي تظاهر يابد.
7) الف. نيما* به مدت يك ساعت / يك ساعته فرم شركت در آزمون را پر كرد.
ب. پليس ساختمان بمب گذاري شده را * به مدت يك ساعت / در يك ساعت ( يك ساعته ) خالي كرد.
پ. حرف زدن با سارا تمام خاطرات كودكي ام را* به مدت يك دقيقه / در يك دقيقه زنده كرد.
ت. سارق حرفه اي * به مدت يك دقيقه / در يك دقيقه قفل گاوصندوق را باز كرد.
بيورز ( 2011 ) بر اين باور است كه اگر محمول در توصيف يك رويداد نتواند به بخش هايي از آن رويداد اشاره داشته باشد، كرانمند است. در جملات ( 7 ) صفات به كار رفته در ساخت فعل مركب بر روي پيوستار بسته قرار گرفته است و افزون بر آن، در اين افعال كرانمندي بخشي از محمول به كرانمندي كل محمول اشاره اي ندارد. بازنگري داده هايي از اين دست نشان مي دهد كه با ثابت ماندن فعل سبك، ويژگي معنايي صفت مي تواند كرانمندي اين دسته از افعال را تعيين كند.
5. نتيجه گيري
ويژگي كرانمندي دوگانه افعال مركب داراي جزء پيش فعلي صفتي را مي توان در قالب يك تبيين فراگير تحليل كرد. چنين تبييني نيازمند ساختار پيوستاري مرتبط با صفات به كار رفته در اين افعال است. در اين مقاله به پيروي از رويكرد هي و ديگران ( 1999 )، پيشنهاد شد كه صفات در دو پيوستار باز و پيوستار بسته قرار مي گيرند به گونه اي كه هريك ويژگي معنايي متفاوتي دارد. در مجموع و با توجه به بازنگري داده ها، به نظر مي رسد كه ويژگي معنايي صفت در تعيين كرانمندي اين دسته از افعال مؤثر است.پينوشتها:
1. دانشجوي دكتري زبان شناسي دانشگاه تهران labbafan@ut.ac.ir. 2. telic.
3. atelic.
4. degree achievements.
5. open-range adjectives.
6. closed-range adjectives.
7. difference value.
8. endpoint.
9. J.E.MacDonald.
10. L.M.Travis.
11. J.Hay.
12. initiatory.
13. transition.
14. stative.
15. R.Foli.
16. K.Megerdoomian.
17. K.Kearns.
18. Y.Winter.
19. J.Beavers.
Beavers, J. (2011), An Aspectual Analysis of Ditransitive Verbs of Caused Possession in English, Journal of Semantics, 28: 1-54.
Folli, R., H. Harley, & S. Karimi (2005), Determinants of Event Structure in Persian Complex Predicates, Lingua, 115: 1365-1401.
Hay, J., C. Kennedy, & B. Levin (1999), Scalar Structure Underlies Telicity in Degree Achievements, In T. Matthews and D. Strolovitch (eds.), Proceedings of SALT9. Itacha, NY: CLC Publications, 127-144.
Karimi-Doostan, G. (1997), Light Verb Constructions in Persian, PhD Dissertation, University of Essex, England.
Kearns, K. (2007), Telic senses of deadjectival verbs, Lingua, 117: 26-66. MacDonald, J.E. (2008), The Syntactic Nature of Inner Aspect: A Minimalist Perspective, Philadelphia: John Benjamins Publishing Company.
Megerdoomian, K. (2008), "Preverbal Nominals and Telicity in Persian Complex Predicates", Handout of paper presented at Iranian Languages Conference, July 5, 2008, Paris, France.
Travis, L.M. (2010), Inner Aspect, The Articulation of VP, New York: Springer. Winter, Y. (2006), Closure and Telicity Across Categories, In Proceedings of SALT16. Ithaca, New York: CLC Publications,
منبع مقاله :
دبيرمقدم، محمد، (1391)، مجموعه مقالات هشتمين همايش زبان شناسي ايران، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}