نويسنده: ابراهيم فتح اللهي




 

تعريف رده بندي و ملاک هاي آن

درآمد:

براي جلو گيري از عواقب نامطلوبي که در نتيجه ي تخصص و تقسيم کار و تشعب علوم پيش خواهد آمد و براي مانع شدن از قطع رابطه ي علوم با يکديگر و از ميان رفتن وحدت آنها، داشتن رده بندي ( Classiflcation ) صحيحي از علوم لازم است. رده بندي علوم ما را آگاه مي سازد که چگونه بايد علم به شعب جداگانه تقسيم شود و اين شعبه ها تا چه اندازه از يکديگر دور يا نزديک هستند. بعلاوه ما را به سير و چگونگي پيشرفت معرفت بشر واقف مي سازد و مي تواند در طرز تعليم اين علوم به ما کمک شاياني بکند.
مراد از رده بندي علوم اين است که روابط و سلسله مراتب آنها را نشان دهد و وحدت اصلي علم را برقرار سازد. (1)
هدف از رده بندي علوم، مجزا ساختن دانشها از يکديگر نيست بلکه منظور در عين تشخيص آنها، نشان دادن روابط و همبستگي دانشها با يکديگر و روشن نمودن وحدت علوم است. اهميت رده بندي گذشته از اينکه مربوط به روشن شدن سير و چگونگي پيشرفت معرفت بشري است، بيشتر در نتيجه تسهيل تعليم و تعميم علوم و معارف و ترقي دادن دانشها و فنون تخصصي است. (2) مطابق تعريف فليسين شاله رده بندي عبارتست از تقسيم کردن اشياء و موجودات به دسته هاي مختلف به نحوي که آنچه در هر دسته قرار دارد با يکديگر متشابه و از ديگران متفاوت باشد. (3)

1. ضرورت رده بندي در علوم

الف) از ديرباز دانشمندان به ضرورت رده بندي علوم و آگاهي هاي بشر توجه داشته اند. چرا که رده بندي معلومات مي تواند از مغالطه و لغزش هاي تفکّر جلوگيري نمايد. همچنانکه ارسطو براي جلوگيري از مغالطه و لغزش هاي تفکّر به رده بندي معلومات ذهني انسان پرداخت براي اين کار، ارسطو ابتدا همه ي موجودات طبيعت را تحت مقولات يا مجموعه هاي خاصي رده بندي کرد. در اين رده بندي هر چيزي به عنوان عضوي از يک مجموعه ي بزرگ در نظر گرفته شد. براي مثال، انسان زير مجموعه ي گروه بزرگتري به نام « حيوان » ( موجود داراي احساس، اراده و حرکت ) است و حيوان نيز به نوبه ي خود زير مجموعه اي از موجودات زنده ي داراي رشد و نمو است که انواع گياهان نيز، عضوهاي اين مجموعه هستند. اين نظم دقيق در رده بندي موجودات، نتايج مهمي در پي دارد، زيرا کليه مفاهيم موجود در ذهن انسان نظم خاصي مي يابد. و براي شناختن و شناساندن هر چيزي مي توان از اين رده بندي استفاده کرد.
ب) استفاده از ابزارها و تکنولوژي هاي مدرن در علوم مختلف فقط با رده بندي صحيح علوم، امکان پذير است. نقش ابزارهاي تکنولوژيکي در بهره مندي از علوم مختلف غير قابل انکار است و علم و تکنولوژي کنوني مي تواند به عالم و محقق، در يافتن پاره اي از اطلاعات کمک کند. يکي از نخستين گامهاي ضروري در بهره گيري بهينه از ابزارهاي جديد و کامپيوتر، رده بندي علوم، موضوع نگاري آنها و رده بندي موضوعات در هر حوزه ي علمي است.
از زماني که حجم اطلاعات انسان از ظرفيت حافظه او فزوني يافت و براي ثبت و انتقال اين اطلاعات، هنر نوشتن را پديد آورد، تا کنون شيوه ي ثبت و انتقال اطلاعات همگام با رشد تمدن بشر توسعه يافته است. افزايش ميزان اطلاعات، سبب پيدايش دانش تازه اي به نام « کتاب شناسي » شد که از حدود قرن دوم تا کنون دستخوش تحولات و مراحل تازه اي گرديده است. سرانجام، با هدف يافتن راههاي مناسبي که بتوان اطلاعات مورد نياز پژوهشگران را با حداکثر دقت و در حداقل زمان، ذخيره و بازيابي نمود، شيوه ي جديدي به نام دکومانتاسيون ( علم سند داري ) بوجود آمد که عبارت است از فن گرد آوري، ذخيره سازي و اشاعه اطلاعات مدارک علمي، که هم اکنون در سطح دنيا براي آماده سازي و مبادله اطلاعات به ويژه در زمينه تحقيقات علمي، مورد توجه قرار دارد. با پيشرفت علوم کتاب شناسي، کتابداري و پيدايش علم سندداري و رهاوردهاي آنها در قرن بيستم و نياز به پردازش و جابجايي اطلاعات در سطح وسيع، کامپيوتر ساخته شد. باتوجه به اينکه همه ي منابع اطلاعاتي انسان، مقاله ها، کتابها، گزارشها، و... به زبان انسان نوشته شده است، اگر بخواهيم از حافظه عظيم کامپيوتر و توانايي آن براي بازيابي اطلاعات، استفاده کنيم، اين اطلاعات بايد به زبان ماشين ترجمه شود. و يکي از نخستين گامهاي ضروري در بهره گيري بهينه از کامپيوتر، موضوع نگاري و رده بندي موضوعات در هر حوزه علمي است. چرا که زبان کامپيوتر، بر اساس منطقي نظام مند استوار است و اين منطق، قبلاً بايد براي آن فراهم آيا. و بدين دليل فهرست نويسي، و موضوع نگاري و رده بندي موضوعات و علوم ضروري ترين مسأله براي بهره گيري از کامپيوتر است.

2. روش ها و ملاک هاي رده بند علوم

رده بندي در هر علمي، ابزار کار آمدي براي شناخت و معرفت است و به يک معنا مي توان گفت که علم چيزي جز رده بندي که حاصل آن تکثير واحد و توحيد کثير است، نمي باشد تاريخ علم، حکايت از آن دارد که دانشمندان افزون بر رده بندي موضوع و متعلّقات علم خود، به رده بندي خود علوم و دانش ها هم دست زده اند. اين رده بندي که از منظر فرا معرفتي صورت مي گيرد موجب شناخت بيشتر دانش ها و سهولت مقايسه آنها با يکديگر مي شود. (4)
در طول تاريخ علم، رده بندي هاي متعددي از علوم به عمل آمده است سبب اين تعداد، ملاک هاي گوناگوني بوده است که مبناي رده بندي قرار گرفته اند. ذيلاً برخي از اين ملاک ها را بررسي مي کنيم:

1-2. رده بندي علوم با ملاک موضوع

رده بندي علوم با ملاک موضوع منسوب به ارسطو است. در اين رده بندي ابتدا علوم را به حقيقي و اعتباري تقسيم مي کنند. سپس علوم حقيقي را به نظري و عملي تقسيم مي کنند. يونانيان اين دو قسم را اصطلاحاً فلسفه نظري و فلسفه ي عملي و مسلمانان نيز آنها را حکمت نظري و حکمت عملي ناميده اند.
چنانچه پيشتر نيز گفته شد در زمان ارسطو، مجموعه علوم و دانش زمان را فلسفه مي ناميدند.

در قرون اخير نيز با ملاک قرار دادن موضوع رده بندي هاي جديدي از علوم صورت پذيرفته است. مانند رده بندي آمپر: (5) رده بندي آمپر مبتني بر موضوعات مورد بحث علوم است. اين موضوعات دو قسم است: جهاني و فکري. موضوع علوم جهاني شناخت ماده است و موضوع علوم فکري، فکر و آثار آن است. هر يک از دو قسم داراي شاخه هاي متعدد است (6). با شرح زير:
1. علوم مربوط به ماديت يا علوم جهاني ( شامل: علوم رياضي، علوم فيزيکي، علوم طبيعي، علوم پزشکي )
2. علوم مربوط به معنويت يا علوم عقلاني ( شامل: علوم فلسفي، علوم مربوط به سخن و هنر، علوم نژاد شناسي و تاريخ، علوم سياسي و اقتصادي و نظامي ) (7)
ملاحظه مي شود که آمپر در رده بندي خود علوم را از دو جهت مورد مطالعه قرار داده است. اول علوم جهاني که موضوع آنها ماده است و دوم علوم عقلاني که موضوع مورد بحث آنها، ذهن انسان است. تفصيل رده بندي آمپر از علوم به شرح زير است:

در رده بندي آمپر، هر يک از علوم مذکور در فوق به علوم اختصاصي تري تقسيم مي گردد که جمعاً شامل 128 علم مي شود، ولي امروزه اين رده بندي ارزش اعتبار علمي ندارد چون در آن، علم و فن و هنر را در هم آميخته است.

2-2. رده بندي علوم با ملاک روش تحقيق و آزمون

انديشمندان بعد از رنسانس همچون دکارت و ديگران بر اهميت روش تأکيد نمودند و توجه علم شناسان را به نقش اساس روش جلب کردند. از آن زمان به اين سو، رده بندي روش محور در علوم رايج شده است. بنابراين معارف بشري که خود مشتمل بر تئوري ها و فرضيه هاي علمي هستند به اعتبار روش ارزيابي و آزمون آنها به دو گروه کلي « علوم قياسي » و « علوم استقرايي تقسيم مي شوند.

تقسيم بني مزبور در عين حال تأکيدي است بر اين نکته که روشهاي قياسي- استدلالي و همچنين روشهاي استقرايي- تجربي به يکسان در علوم طبيعي و علوم اجتماعي – انساني اجرا مي شوند و اين به معناي آن است که علم و معرفت در کليت امر داراي منطق واحدي است و تفکيکها همگي در نهايت به تفکيکهاي منطقي بر مي گردند. (14)

2-3. رده بندي علوم با ملاک ترتيب تاريخي

رده بندعلوم با ملاک ترتيب تاريخي توسط « آگوست کنت » به عمل آمده است.
رده بندي او از علوم بر حسب ترتيب تاريخي منظم شده و با تاريخ استقلال هر دانش از فلسفه نيز مطابقت دارد. علوم در اين رده بندي از اعم شروع شده و به اخص پايان مي يابد. آگوست کنت نظمي را که بر رده بندي اش حاکم کرده « کليت متنازل و پيچيدگي متزايد » نام مي نهد و معتقد است هر چه از علوم رده بندي بالا به علوم زيرين نزديک مي شويم از کليت آنها کاسته مي شود و بر پيچيدگي آنها افزوده مي گردد.
رده بندي آگوست کنت از علوم به شرح زير است:
1. علوم رياضي ( شامل جبر، حساب، هندسه و... )
2. علوم رياضي، فيزيکي ( شام ستاره شناسي و مکانيک )
3. علوم فيزيک و شيمي
4 علوم زيستي ( زيست شناسي )
5. روانشناسي
6. جامعه شناسي و ( تاربخ ) (15)
طبقه بندي آگوست کنت گرچه فقط شامل علوم اصلي است، از نظر سير تاريخي ( ترتيب انتزاع علوم از فلسفه ) و ترتيب منطقي جامع ترين طبق بندي علوم به شمار مي رود. آگوست کنت علوم را بر حسب کليت متنازل، و تفصيل و پيچيدگي متزايد، طبق بندي کرده است به عبارت ديگر، علوم کلي چون رياضي در رديف اول اين طبق بندي قرار مي گيرد، و پس از طي سلسه مراتب به علومي مي رسيم که از نظر کليت در درجات پايين تر قرار دارند ولي موضوع آنها نسبت به علوم قبلي خاص تر و مفصل تر و پيچيده تر مي شود.
در طبق بندي آگوست کنت، هر يک از علوم، وابسته به علم قبلي است ولي نسبت به علم بعدي مستقل مي باشد. مثلاً رياضيات که در اولين رده قرار گرفته است علمي است کلي و مستقل که بي نياز از علوم بعدي است ولي هر يک از علوم بعدي نيازمند به حفظ رابطه با علوم قبلي مي باشند.

2-4. رده بندي علوم با ملاک قواي ذهني

در اين نوع رده بندي که در معرفت شناسي جديد مورد توجه و بحث قرار گرفته است قواي سه گانه حافظه Memory)) مخيله ( Imagination ) و عاقله ( Reason ) ملاک رده بندي قرار گرفته است (16). حافظه بوجود آورنده ي تاريخ است. مخيله موجد شعر يا برانگيختن انديشه هاي مهار نشده است. عاقله، خطه ي فلسفه و قلمرو خاص آن است. در اين رده بندي که مورد توجه « فرانسيس بيکن » و « دالامبر» مي باشد علوم براساس قواي ذهني انسان به سه دسته زير تقسيم مي شوند:
علوم :
1. علوم مربوط به قوه ي حافظه ( تاريخ ): اعم از تاريخ طبيعي، مدني، سياسي و مذهبي
2. علوم مربوط به قوه ي تخيل ( شعر ): اعم از شعر منظوم، موسيقي، نقاشي و پيکرسازي
3. علوم مربوط به قوه ي عقل ( فسلفه ): و فلسفه شامل سه موضوع زير است:
الف) خدا (فلسفه اولي، الهيات )
ب) طبيعت ( فيزيک، رياضيات و زيست شناسي )
ج) انسان ( منطق، روانشناسي و اخلاق )
رده بندي مذکور که به نام رده بندي « بيکن » و « دالامبر» معروف است مورد قبول نويسندگان دائره المعارف قرن هجدهم فرانسه بوده است.

2-5. رده بندي علوم با ملاک غايت

با توجه به اينکه قدما معمولاً به تبعيت از ارسطو دانش ها را با ملاک موضوع ردبندي مي کردند و اين ملاک، مشکلاتي را در فراگيري همه ي علوم و به دست آوردن يک رده بندي جامع از دانش ها پديد آورده بود لذا ملاک غايت نيز مورد توجه قرار گرفت. همچنانکه در معرفت شناسي جديد نيز ملاک غايت مورد توجه مي باشد.
رده بندي علوم بر اساس غايت
الف) تقسيم به نظري عملي
ب) تقسيم به اصالي و آلي
ج) تقسيم به معرفتي و مهارتي
د) تقسيم به توصيفي و توصيه اي

الف) علوم نظري علومي هستند که هدف از دانستن آنها خودشان هستند يعني توجه آدميان به آنها جهت ارضاء غريزه ي کنجکاوي و روح حقيقت جويي است. اما علوم عملي به دانش هايي اطلاق مي شود که هدف دانستن آنها تغيير و دگرگون کردن است مثل علم اخلاق که براي تغيير در خود انسان است و علوم فني تکنولوژيکي که براي ايجاد تغيير در طبيعت است.

ب) تقسيم علوم به « اصالي » و « آلي » به لحاظ خادم و مخدوم بودن برخي از دانش ها نسبت به يکديگر است. علوم اصالي علومي هستند که روي آوردن انسانها به آنها بخاطر خود آنها و حاجت و نيازي است که آدميان به خود آن علوم دارند مثل علم حساب- علم فقه و..
اما علومي آلي يا خادم به دانش هايي اطلاق مي شود که سبب بوجود آمدن آنها دانش هاي ديگري هستند. در حقيقت علوم آلي يا علوم ابزاري علومي هستند که مقدمه و ابزار تحقيق براي علوم ديگر هستند. بعنوان مثال علم اصول فقه به اين خاطر بوجود آمده است که اصول و ضوابطي را که يک فقيه در استنباط فقهي نياز دارد فراهم آورد يعني علم اصول فقه نسبت به فقه نقش ابزاري و مقدماتي دارد. همچنين علم جبر براي سهولت در محاسبات رياضي و عموميت بخشيدن به احکام رياضيات پديد آمده است و نقش ابزاري دارد. لذا آنرا جزء علوم آلي مي نامند.
ج) در تقسيم علوم به معرفتي و مهارتي، منظور از علوم معرفتي دانش هايي از قبيل فيزيک و شيمي و فلسفه است و منظور از علوم مهارتي نيز دانستنيهايي مثل رانندگي، خياطي و شاعري است.
د) در تقسيم علوم به توصيفي و توصيه اي، منظور از علوم توصيفي علومي هستند که از حيث محتوي، گزارشي را در يکي از پهنه هاي هستي يعني ( خدا، انسان، طبيعت ) ارائه مي دهند. اما علوم توصيه اي يا دستوري علومي هستند که دستور العمل هايي را براي تغيير هستي ارائه مي کنند و راه و روش خاصي را براي رسيدن به اهداف معيني توصيه مي کنند. مثلاً گزاره هاي عرفان نظري غالباً توصيفي مي باشند در حاليکه گزاره هاي عرفان عملي اکثراً توصيه اي هستند.

2-6. رده بندي علوم با ملاک طبيعي

منظور از علوم طبيعي در اين تقسيم، مجموع دانش هايي است که از طريق عادي کسب علم يعني يکي از چهار روش ( تجربي –عقلي – تاريخي – شهودي ) بدست مي آيد. اما منظور از علوم غير طبيعي دانش هايي هستند که از طريق غير عادي مثل « وحي » و « الهام » به دست مي آيند. علوم فرا روانشناختي را نيز گاهي جزء علوم غير طبيعي ناميده اند. (17) بر اساس چنين تقسيمي نمودار زير به دست مي آيد:

2-7. رده بندي علوم با ملاک حيطه هاي شناخت و معرفت

اساس اين تقسيم بندي قلمروها و حيطه هاي شناختي و معرفتي است.
حيطه هاي شناخت را مي توان در سه جنبه ي زير ديد:
الف) حيطه شناختي علوم طبيعي و مادّي
اين مرحله شامل معلومات و معارفي مي شود که به هر نحو درباره ي طبيعت و موضوعات طبيعي که داراي خواص مادي و قابل حس است حاصل مي آيد و علوم پايه، علوم پزشکي و علوم مهندسي را شامل مي شود.
ب) حيطه شناختي علوم الهي يا الهيات
اين حيطه شامل معلوماتي مي شود که خارج از عالم ماده و محسوسات قرار دارد و مي توان از آن به شناخت ديني نيز تعبير نمود. براي مثال، خداشناسي و فقه و حقوق در اين حيطه قرار دارد.
ج) حيطه شناختي علوم انساني
اين حيطه شامل معلوماتي است که به خصلت ها، ويژگي ها، فعاليت ها و رفتارهاي نوع انسان مربوط مي شود و آگاهي و معلومات مربوط به هر يک از موارد مزبور مي تواند موضوع يکي از رشته هاي مختلف انساني باشد.
علوم انساني را در يک رده بندي کلي مي توان به دو گروه تقسيم کرد:
1. گروه اول شامل معلوماتي است که منشأ تشکيل آنها را عقل و فکر و احساس انسان تشکيل مي دهد. اين معلومات عبارتند از: فلسفه، منطق، رياضيات، ادبيات، موسيقي، هنرهاي غير تجسمي و نظاير اين ها.
2. گروه دوم شامل معلوماتي است که منشأ آنها را رفتار انسان تشکيل مي دهد. (18) اين گروه عبارتند از: روانشاسي، جامعه شناسي، اقتصاد، مديريت، جغرافياي انساني، علوم سياسي، زبان شناسي، حقوق، تعليم و تربيت، مردم شناسي، تاريخ، باستان شناسي، علوم دفاعي و مانند اينها.

2-8. رده بندي علوم با ملاک عينيت

هربرت اسپنسر (19) ( 1903- 1820 م ) با انتقادهايي که بر طبقه بندي آگوست کنت داشت، علوم را از جنبه ي انتزاعي و عينيت به شرح زير رده بندي کرده است:

2-9. رده بندي علوم با ملاک کتابخانه اي

ملويل ديويي (20)- متخصص معروف کتابداري – (1931- 1851 م ) دانش بشري را به ده قسمت تقسيم نموده است که خود به عنوان يکي از مباني طبقه بندي کتابها و نگهداري آنها در کتابخانه هاي مختلف جهان مورد استفاده قرار گرفته است. اين تقسيم بندي به شرح زير است:
1. اطلاعات کلي
2. فلسفه
3. دين و مذهب
4. علوم احتماعي
5. زبان شناسي
6. علوم مطلق مثل فيزيک، شيمي و طب
7. علوم عملي
8. هنرهاي زيبا
9. ادبيات
10. تاريخ و جغرافيا
اين تقسيم بندي اگر چه رده بندي جامع و مانعي از علوم نيست، از نظر اينکه امروزه برخي از کتابخانه هاي معروف و بزرگ دنيا، کتابهاي خود را بر اساس اين سيستم تنظيم کرده اند، اهميت پيدا کرده است.

پي‌نوشت‌ها:

1- محمد فاضل نيا، منطق و فلسفه، ( تهران: انتشارات آموزش و پرورش، چاپ اول، 1356 ) ص 5.
2- علي اکبر ترابي، فلسفه علوم ( تبريز: انتشارات چهر، چاپ اول، 1357 ) ص 33.
3- فليسين شاله، شناخت روشهاي علوم- فلسفه علمي، ترجمه: يحيي مهدوي ( تهران: چاپخانه تابان، چاپ اول، 1323 ش ) بخش 2، ص 11.
4- ر.ک: بيوک عليزاده، « جايگاه عرفان در طبقه بندي علوم » ، پژوهشنامه متين، شماره 7 ( تابستان 1379 ش ) ص 64.
5- Amper- (1836-1775 م) رياضيدان و فزيکدان فرانسوي.
6- جميل صليبا، فرهنگ فلسفي، ترجمه: منوچهر صانعي ( تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول، 1366 ش ) ص 479.
7- ژولين فروند، آراء و نظريه ها در علوم انساني، ترجمه: دکتر علي محمد کاردان ( تهران: مرکز نشر دانشگاهي، چاپ اول، 1362 ش ) ص 22.
8- Deductive sciences.
9- Inductive sciences.
10- Formal sciences.
11- Theoretical sciences.
12- Empirical sciences.
13- Narrative sciences.
14- لطف الله نبوي، مباني منطق و روش شناسي ( تهران: دانشگاه تربيت مدرس، چاپ اول، 1384 ش ) ص 211.
15- مجتبوي، فلسفه در ايران- مقاله منطق علمي- ( تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول، 1365 ش )، ص 77.
16- نيکلاس کاپلاري، فلسفه علم، ترجمه: علي حقي ( تهران: انتشارات سروش، 1377 ش ) ص 74.
17- ر.ک: بيوک عليزاده، پيشين، ص 69.
18- See: wartofsky, Marx W: cunceptual Foundations of Scientific Thought, New York: macmillan company, 1968 p. 371.
19- Herbert Spencer.
20- Melvil Dewey.

منبع مقاله :
فتح الهي، ابراهيم؛ (1388)، متدولوژي علوم قرآني، تهران: دانشگاه امام صادق (عليه السلام)، چاپ اول نويسنده: ابراهيم فتح اللهي