کارآيي روش علوم ادبي در علوم قرآن
از وقتي که گفتن و نوشتن و نظريه پردازي درباره ي قرآن، آغاز شد، وجه اعجاز ادبي آن، موضوع گفتارها و نوشتارهاي بسياري قرار گرفت. نويسندگان زيادي به نشان دادن زيبايي هاي لفظي و توانمنديهاي شگفت قرآن در بيان معاني وحياني اهتمام ورزيدند. بدين رو مسأله اعجاز قرآن، چشم ها و دل ها را بيشتر معطوف به ادبيات قرآن و نحوه ي بيان و مکانيزم جمله سازي و عبارت پردازي آن و روش القاي معاني از طريق الفاظ برگزيده، کرد. اين اهتمام مقدس و ارزشمند، انديشه ها و قلم هاي بسياري را به سمت کشف رمز و راز اعجاز ادبي قرآن کشيد و آثار زيادي در اين زمينه تأليف شدند، اما از همان رهگذر، مفسران را نيز در فهم دقيق تر و عميق تر قرآن مدد بسيار رساندند. به عبارت ديگر پيدايش علوم ادبي درباره ي قرآن راه را براي فهم عميق و دقيق مفسران از متن قرآن هموار ساخت.
مطالعه اجمالي در تفاسير پيشينيان نشان از حضور علوم ادبي در لابلاي تفسير آيات و شرح معاني آنها دارد. نخستين رساله هاي مستقل در اين زمينه با عنوان نظم قرآن در حدود سال هاي 250 تا 300 هجري تأليف شده است. اعجاز القرآن باقلاني و دلائل الاعجاز جرجاني و الکشاف زمخشري از اين قبيل تأليفات به شمار مي روند.
در اکثر اين کتابها شگردهاي ادبي زبان وحي مورد بحث و بررسي قرار گرفته و عموماً از آن به عنوان اعجاز ادبي و بلاغي قرآن نام برده شده است. پذيرش اعجاز ادبي قرآن يک پرسش اساسي را بدنبال آورده است و آن اينکه: چنانکه يکي از وجوه اعجاز قرآن را جنبه ادبي و بلاغي آن بدانيم، ماهيّت و عناصر و کيفيت اين وجه چيست؟ به بيان ديگر، اعجاز ادبي قرآن يعني چه؟ پاسخ به اين پرسش بخش گسترده اي از تحقيقات علمي و ديني را در بين انديشمندان اسلامي به خود اختصاص داده است و منشأ آثار فراواني در علوم بلاغي و صنايع معنوي شده است. از صرفو نحو گرفته تا مطالعات زيباشناختي در زبان قرآن، همگي عهده دار پاسخ به اين پرسش هستند، به ويژه آنکه قرآن نيز خود را به بلاغت و زيبايي بيان ستوده است.
« اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ ... » (1)
بدين رو در ميان همه ي علومي که قرآن، موضوع آنهاست، علوم ادبي و فنون بياني، توجه دامنه دار تري را به خود اختصاص داده و هر روز بر گستره ي خود مي افزايد.
منظور از علوم ادبي سيزده علم زير است:
علم لغت، اشتقاق، تصريف، نحو، معاني، بيان، بديع، عروض، قافيه، قوانين خط، قوانين قرائت، قرض الشعر و خطابه. (2)
ولي منظور از علوم ادبي مورد نياز براي تفسير، مجموع علوم شناخته شده اين حوزه نيست، بلکه آن دسته از علومي است که در ارتباط با فهم و تفسير قرآن کارايي دارد، مانند: صرف، نحو، فقه اللغه، معاني، بيان. لذا علومي مانند بديع که از زيباييهاي لفظي- نه محتوايي و معنايي- سخن مي گويند از قلمرو علوم ادبي مورد نياز مفسّر خارج هستند. (3)
علومي که از آنها نام برده شد به اذعان بسياري از صاحب نظران به برکت قرآن و براي شناخت و فهم عميق تر اين کتاب آسماني شکل گرفته اند. قرآن در جايگاه شاهکار متن عربي از اين عناصر بهره گرفته و اين دانش ها به منظور بازکاويدن آنها رخ نموده اند. کتاب هايي همچون المفردات في غريب القرآن راغب اصفهاني، مجمع البحرين طريحي، التحقيق في کلمات القرآن الکريم حسن مصطفوي از جمله آثاري است که براي تبيين مفاهيم واژه هاي قرآن فراهم آمده اند. افزون بر اين کتاب ها حتي منابع لغت عام همچون لسان العرب و تاج العروس مشحون از مباحث واژه شناسي آيات قرآن است و ابن منظور در مقدمه لسان العرب تصريح مي کند که اين کتاب را براي خدمت قرآن و تسهيل فهم و تفسير آن فراهم ساخته است. (4)
صرف و نحو قرآن نيز چنين داستاني دارد. بر اساس آنچه مشهور است: نخستين بار ابوالاسود دوئلي و شاگردان وي به راهنمايي حضرت امير (عليه السلام) دست به تنظيم قواعد و ضوابط علم صرف و نحو زدند. (5) بعدها کتاب هايي همچون الکافيه رضي الدين استرآبادي و شرح الکافيه جامي، مغني الاريب عن کتب الاعاريب از ابن هشام براي بازشناسي ساختارهاي صرفي و نحوي آيات تدوين شده اند. کتاب مغني در جاي جاي مباحث خود مشحون از استشهاد به آيات است. نيز چنانکه مشهور است، عبدالقاهر جرجاني، سکاکي و تفتازاني براي نشان دادن وجوه اعجاز بياني قرآن سه دانش معاني، بيان و بديع را پديد آوردند. بر اين اساس، افزون بر استشهاد فراوان به آيات قرآن در جاي جاي مباحث اين علوم، بخشي از مباحث علوم قرآن نيز به کندوکاو در اين زمينه اختصاص يافته است.
نکته اي که ذکر آن در اينجا حائز اهميت اين است که علامه طباطبايي از ميان همه ي علوم دخيل در تفسير قرآن، علوم ادبي ( اعم از نکات ادبي و اسلوب ادبي ) را با اهميت تلقي کرده و آنرا در روش تفسيري خود که موسوم به تفسير قرآن به قرآن است به کار مي برد. ايشان پس از رّد و تخطئه روشهاي تفسيري معمول در جهان اسلام که همگي مبتني بر استفاده از اصول نظري و پيش فرض هاي متعدد است، مي گويد: اين روشها همه به تأويل مي انجامد، حال آنکه در تفسير قرآن صرفاً بايد از خود قرآن و بديهيات بهره جست. وي مي افزايد:
« ... و در اثر تأمل در تمام مسلک هاي ياد شده در تفسير در خواهيد يافت که همه ي آنها در يک نقص مشترکند، و چه بد نقصي است اين نقص، و آن همانا تحميل نتايج بحثهاي علمي يا فلسفي از خارج بر مدلول آيات است. تفسير به تطبيق بدل شده و تطبيق تفسير ناميده مي شود، و از اين طريق حقايق قرآن به مجاز تبديل شده و مفاد برخي از آيات تأويل مي گردد. » (6) همو مي نويسد:
« در بحث از آيات شريفه، سخناني را که به ياري خداوند با اين روش براي ما ميسر شده است، در ضمن بياناتي عرضه مي کنيم و از تکيه بر دلايل نظري فلسفي يا فرضيه هاي علمي يا مکاشفات عرفاني خودداري مي کنيم، مگر نکته اي ادبي که فهم اسلوب عربي نيازمند آن است يا مقدمه اي بديهي يا عملي که در فهم آن اختلاف ندارند. » (7)
ملاحظه مي شود که روش تفسيري علامه طباطبايي بر مبادي و پيش فرضهاي برون ديني از قبيل جواز استفاده از نکات ادبي در فهم و تفسير قرآن و اعتبار روش کشف نکات ادبي در ادبيات عرب استوار است.
1. کاربرد علم لغت در تفسير قرآن
آگاهي از معاني مفردات قرآن يکي از پايه هاي اساسي براي تفسير قرآن است. زيرا فهم مرکب متفرّع بر فهم اجزاء و مفردات آن مي باشد و تفسير مي کوشد تا معاني الفاظ را روشن کند.دانشمندان علوم قرآن از علم لغت به عنوان « معرفه غريبه » يعني شناخت مفهوم و مدلول الفاظ و مفردات قرآني ياد کرده اند و گروهي از ايشان کتب مستقلي در اين باب تأليف نموده اند. از جمله ي آنها مي توان به کتاب « المفردات في غريب القرآن » تأليف راغب اصفهاني اشاره کرد. (8)
دانشمندان علوم قرآن شناخت و آگاهي کامل از علم لغت را شرط ضروري تفسير قرآن کريم مي دانند. زرکشي در اين باره مي گويد: « فردي که درصدد کشف معاني آيات است به دانستن علم لغت نيازمند است. و شناخت اين فن براي مفسّر امري ضروري است وگرنه اقدام به تفسير کتاب الهي براي او روا نيست ». (9)
مجاهد نيز گفته است: « براي هيچ فرد معتقد به خداوند و آخرت روا نيست که درباره ي کتاب الهي سخني بگويد، مگر اينکه به لغات عرب آگاه باشد و شناخت اندک از آن کافي نيست، چرا که ممکن است لفظ، مشترک بين دو معني باشد و او فقط يکي از آن دو را بداند، حال آنکه مراد معناي ديگر باشد ». (10)
نکته لازم در اين شرط آن است که هرگز نبايد بر مفاهيمي که از مفردات آيه در ذهن ما موجود است تکيه کرد و بر اساس آن، آيه را تفسير نمود، زيرا چه بسا بر اثر مرور زمان در معاني الفاظ دگرگوني پيدا شده و معاني معروف در عصر رسالت به نوعي تغيير کرده است. اينجاست که بايد به ريشه يابي پرداخت و معاني ريشه اي را به دست آورد، آنگاه به تفسير آيه توجه کرد. به منظور دستيابي به معاين ريشه اي الفاظ يکي از بهترين منابع، کتاب معجم مقاييس اللغه (11) مي باشد که در آن معاني ريشه اي الفاظ و چگونگي تحول و تطور معاني ريشه اي و اشتقاق معاني جديد از آن مورد بحث قرار گرفته است. يکي از راههاي ديگر فهم معاني ريشه اي الفاظ مراجعه به اشعار کهن عرب است. همچنين آشنايي با زبان و فرهنگ عربي حجاز و نجد و يمن و مناطق ديگر در عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ضروري است و بايد ديد که کلمات در آن عصر در چه معنايي به کار مي رفتند. (12) و از جمله روشهاي مهم ديگر که در شناخت دقيق مفاهيم گوناگون واژه هاي قرآني مفسّر را ياري مي نمايد، دقت در آيات مختلفي است که با سياقهاي متفاوت واژه مورد نظر در آنها به کار رفته است. مفسر بدين ترتيب خواهد توانست معني مورد نظر را از بين استعمالات متعدد لفظ به دست آورد. (13)
پينوشتها:
1- زمر: 23.
2- علي اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، زير نظر: محمد معين ( تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377 ش ) به نقل از قاموس اللغه.
3- علي اکبر بابايي و همکاران، روش شناسي تفاسير قرآن ( تهران: سمت، 1379 ش ) ص 335.
4- ر.ک: ابن منظور، لسان العرب ( قم: نشر ادب الحوزه، 1405 ق ).
5- محمد عبدالعظيم زرقاني، مناهل العرفان في علوم القرآن، ج1 ( بيروت: دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1409 ق ) ص 399.
6- محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج1 ( قم: مطبوعاتي اسماعيليان، 1412 ق ) ص8.
7- همان، ص 12.
8- ر.ک: حسين بن محمد راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن ( تهران: مکتبه المرتضويه، 1362 ش ).
9- ر.ک: بدرالدين محمد بن عبدالله زرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج1 ( بيروت: دارالمعرفه، 1410 ق ) ص 4.
10- جلال الدين عبدالرحمن سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ( قم: منشورات رضي، 1363 ش ) ص 213.
11- ر.ک: ابوالحسين احمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه ( قم: دارالکتب العلميه اسماعيليان نجفي، بي تا ).
12- سيد محمد حسين حسيني، روش برداشت از قرآن ( تهران: حزب جمهوري اسلامي، 1360 ش ) صص (6-4).
13- سيد محمد رشيد رضا، تفسير المنار، ج1 ( مصر: دارالمنار، 1373 ق ) صص ( 22-21).
فتح الهي، ابراهيم؛ (1388)، متدولوژي علوم قرآني، تهران: دانشگاه امام صادق (عليه السلام)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}