آينده گرايي در اديان
توجه به آخرالزمان و مسئله ي پايان دنيا در همه ي اديان و آيين هاي بزرگ به چشم مي خورد. البته در ميان آن ها، اديان ابراهيمي بيش ترين اهتمام و پرداخت به اين مسئله را دارند. اين دوره، آخرين مرحله ي زندگي در دنيا قبل از روز
نويسنده: جواد امين خندقي
توجه به آخرالزمان و مسئله ي پايان دنيا در همه ي اديان و آيين هاي بزرگ به چشم مي خورد. البته در ميان آن ها، اديان ابراهيمي بيش ترين اهتمام و پرداخت به اين مسئله را دارند. اين دوره، آخرين مرحله ي زندگي در دنيا قبل از روز قيامت و رستاخيز، مقدمه اي براي رسيدن به دوراني سرشار از عدل و معنويت و مهم ترين دوران زندگي بشر از ابتدا تا انتها محسوب مي شود.
در متون ديني و نوشتارهاي وابسته به آن، معمولاً تعبيرهايي متفاوت در اين باره به کار مي رود؛ اما مي توان وجوه مشترک تمامي آن ها را به صورت ذيل جمع بندي کرد:
1. در آينده اي نامعلوم ولي حتمي، فساد مادي و معنوي، تمام جهان را فرا خواهد گرفت که افول معنويت ميان انسان ها، افزايش گناه، فساد اقتصادي، روي کار آمدن حاکمان ظالم، کمبود منابع طبيعي و انحصار طلبي برخي گروه ها، از رخدادهاي مربوط به اين دوران خواهد بود.
2. انساني زميني اما وابسته و وام دار خداوند، رهبرِ معنوي و سياسي جهان خواهد شد و جهان را دگرگون خواهد ساخت.
3. دوره اي جديد براي انسان پديد خواهد آمد که در آن عدل، معنويت، صلح و تمام صفات نيکو، فراگير، و آرمان شهر موعود محقق خواهد شد.
در متون ديني اسلامي بحث هايي درباره دوره ي واپسين بشر، در ارتباط با غيبت آخرين امام شيعيان، نشانه هاي پايان و ظهور منجي مي آيد که اين مباحث با عنوان « آخِرُالزمان » مطرح مي شوند. اين اصطلاح، ترکيب اضافي عربي و به معناي بخش پاياني زمان است. (1)
در زبان فارسي « آخِرِ زمان » دوره ي آخر و قسمت واپسين حيات است که به قيامت متصل مي شود. (2) برخي منابع علاوه بر معناي ياد شده، استعمال اين اصطلاح را در « زندگي پس از مرگ » نيز بيان کرده اند؛ (3) اما صحيح آن است که آخرالزمان فقط شامل دوران واپسينِ زندگي بشر باشد که به قيامت مي پيوندد. (4)
در مسيحيت و يهوديت تعبير صحيح براساس خاستگاه اين اصطلاح، « فرجام شناسي » (5) است. اين عبارت، ترجمه ي واژه اي يوناني، متشکل از کلمه ي « Eskhatos » به معناي پايان و « Logy » به معناي موضوع يا مبحث است و در مجموع به شاخه اي از الهيات، مربوط به رويدادهاي پاياني تاريخ بشر است. (6)
اين واژه در اصل، غربي است و به باورهاي يهوديان و مسيحيان درباره فرجام تاريخ يا پايان دوران معاصر، زنده شدن مردگان، روز قيامت و موضوع هاي مرتبط با آن اشاره دارد. مورخان اديان براي پوشش دادن موضوعات مشابه و مفاهيمي در کيش و آيين مردمان عامي، اهالي باستاني مديترانه و عقايد و رسوم خاورميانه و تمدن هاي شرقي، معناي کاربردي اين واژه را گسترش داده اند. (7)
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول
در متون ديني و نوشتارهاي وابسته به آن، معمولاً تعبيرهايي متفاوت در اين باره به کار مي رود؛ اما مي توان وجوه مشترک تمامي آن ها را به صورت ذيل جمع بندي کرد:
1. در آينده اي نامعلوم ولي حتمي، فساد مادي و معنوي، تمام جهان را فرا خواهد گرفت که افول معنويت ميان انسان ها، افزايش گناه، فساد اقتصادي، روي کار آمدن حاکمان ظالم، کمبود منابع طبيعي و انحصار طلبي برخي گروه ها، از رخدادهاي مربوط به اين دوران خواهد بود.
2. انساني زميني اما وابسته و وام دار خداوند، رهبرِ معنوي و سياسي جهان خواهد شد و جهان را دگرگون خواهد ساخت.
3. دوره اي جديد براي انسان پديد خواهد آمد که در آن عدل، معنويت، صلح و تمام صفات نيکو، فراگير، و آرمان شهر موعود محقق خواهد شد.
در متون ديني اسلامي بحث هايي درباره دوره ي واپسين بشر، در ارتباط با غيبت آخرين امام شيعيان، نشانه هاي پايان و ظهور منجي مي آيد که اين مباحث با عنوان « آخِرُالزمان » مطرح مي شوند. اين اصطلاح، ترکيب اضافي عربي و به معناي بخش پاياني زمان است. (1)
در زبان فارسي « آخِرِ زمان » دوره ي آخر و قسمت واپسين حيات است که به قيامت متصل مي شود. (2) برخي منابع علاوه بر معناي ياد شده، استعمال اين اصطلاح را در « زندگي پس از مرگ » نيز بيان کرده اند؛ (3) اما صحيح آن است که آخرالزمان فقط شامل دوران واپسينِ زندگي بشر باشد که به قيامت مي پيوندد. (4)
در مسيحيت و يهوديت تعبير صحيح براساس خاستگاه اين اصطلاح، « فرجام شناسي » (5) است. اين عبارت، ترجمه ي واژه اي يوناني، متشکل از کلمه ي « Eskhatos » به معناي پايان و « Logy » به معناي موضوع يا مبحث است و در مجموع به شاخه اي از الهيات، مربوط به رويدادهاي پاياني تاريخ بشر است. (6)
اين واژه در اصل، غربي است و به باورهاي يهوديان و مسيحيان درباره فرجام تاريخ يا پايان دوران معاصر، زنده شدن مردگان، روز قيامت و موضوع هاي مرتبط با آن اشاره دارد. مورخان اديان براي پوشش دادن موضوعات مشابه و مفاهيمي در کيش و آيين مردمان عامي، اهالي باستاني مديترانه و عقايد و رسوم خاورميانه و تمدن هاي شرقي، معناي کاربردي اين واژه را گسترش داده اند. (7)
پينوشتها:
1. سليمان، خدامراد، فرهنگ نامه ي مهدويت، ص 15.
2. معين، محمد، فرهنگ فارسي، ج 1، ص 34.
3. اسپوزيتو، جان. ال، دايرة المعارف جهان نوين اسلام، ج 1، ص 7.
4. مجتهد شبستري، محمد، دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 1، ص 134؛ حسيني دشتي، سيد مصطفي، معارف و معاريف، ج 1، ص 21.
5. Eschatology.
6. فاطميان، علي، نشانه هاي پايان، ص 137.
7. The New Encyclopædia Britannica, Vol 4, p554.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}