نويسنده:احمد گلستانه

 







نویسندگان بسیاری تاکنون در داخل و خارج از کشور در رابطه با ارکان انقلاب اسلامی قلم‌فرسایی کرده و مجموعه‌ای گسترده از نوشته‌ها درباره‌ی انقلاب شکل داده‌اند. اما فاصله‌ی زیاد بسیاری از این مکتوبات با واقعیت و ماهیت انقلاب اسلامی و عدم تجانس و حتی وجود تعارض میان خیلی از این آثار، نیاز به معرفی و ارزیابی دقیق ارکان انقلاب اسلامی از خلال فرمایشات و دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب را ضروری می‌سازد.

 

ارکان فکری و انسانی انقلاب اسلامی

براى شکل‏گیرى هر انقلابى، یک عنصر فکرى و دو عامل انسانى مورد نیاز است که بدون حضور و دخالت هر یک از آن‌ها انقلاب به معنای حقیقی و کامل کلمه شکل نمی‌گیرد و تحقق خارجی نخواهد یافت. این سه عنصر، که عناصر موجده‌ی انقلاب هستند، ارکان انقلاب نامیده می‌شوند. این عناصر عبارت‌اند از عنصر فکرى که همان ایدئولوژى و مکتبى است که انقلاب بر پایه‌ی آن استوار مى‏گردد و عنصر انسانى نیز یکى مردم‌اند و دیگرى رهبرى.

هرگاه این سه عنصر در کنار هم قرار گیرند و جهت‏گیرى یکسان داشته باشند، انقلاب شکل مى‏گیرد و واقعیت خارجی می‌یابد. بدیهى است هر چه قوت این سه رکن بیشتر باشد، سرعت شکل‏گیرى و پیروزى انقلاب نیز بیشتر خواهد بود.[1] در ادامه، به بررسی ارکان عمده‌ی انقلاب اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری می‌پردازیم.

 

الف. مکتب اسلام

انقلاب اسلامى ایران بر پایه‌ی اندیشه و جهان‏بینى اسلامى استوار است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همه‌ی علایقى که ‏انسان را با دنیاى بیرون از وجود او، یعنى جهان، اشیا و انسان‌ها مرتبط مى‏کند و نیز فهم‏ودرک آدمى از وجود خود و خلاصه همه‌ی چیزهایى که نظام ارزشى جامعه را مى‏سازد و آن را بر اداره‌ی مطلوب خود قادر مى‏سازد، از این جهان‌‏بینى الهى ریشه و مایه مى‏گیرد و منشعب مى‏شود.[2]

نظر به اینکه دو برداشت انحرافى و متضاد از اسلام در جامعه وجود داشت، که یکى‏فهم کوته‏نظرانه، تعصب‏آمیز و متحجّرانه و دیگرى برداشت متجددانه و تساهل‏آمیز،[3] رهبر انقلاب برداشت صحیح را با نام اسلام ناب معرفى می‌کنند. مقام معظم رهبرى در این باره مى‏فرماید: «در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجّر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى‏بندوبارى وبى‏تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى‌حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى‏خاصیت؛ اسلام نجات‏بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‏ی دست قدرت‏ها و خلاصه اسلام ناب محمدى (ص) جایگزین اسلام آمریکایى گردید.»[4]

اساسى‏ترین مبناى جهان‏بینى الهى و اسلامى، اصل توحید به معنى اعتقاد به وجود خدا و قدرت غیبى او و حاکمیت علم، قدرت، عزت، جلال، جمال مطلق، اراده و مشیّت او بر هستى است[5] و همه‌ی امور دیگر به نحوى از انحاء به توحید باز مى‏گردند. یکى از نکات برجسته و قابل توجه در زمینه‌ی انقلاب اسلامى ایران این بود که دین اسلام سازنده‌ی ‏فرهنگ ملّى شد و به همین جهت امورى نظیر جهاد، شهادت، پیروى از انسان باتقوا و عادل، بیزارى از ظلم و ظالم، اتحاد و همبستگى، توکل به خدا و... در متن این فرهنگ قرار گرفت و خمیرمایه‌ی حرکت انقلابى مردم شد و پیروزى را براى مردم به ارمغان آورد.[6]

رهبر فرزانه‌ی انقلاب درباره‌ی نقش اسلام به‌عنوان یکی از ارکان انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «در همه‌‌ی این حوادث و با نگاهى وسیع‌تر در سرگذشت یازده‌ساله‌ی‌ نظام اسلامى و اساساً در پیدایش این نظام و مقدمات آن و مبارزاتى که به آن منتهى شد، صحنه‌پرداز اصلى و عامل حقیقى، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامى است. هم ملت ایران، که با قیام شجاعانه‌اش در برابر نظام سلطه‌ی‌ جهانى و برضد ابرقدرت‌هاى شرق و غرب، کارى عظیم و بى‌سابقه انجام داد، هم رهبر و قائد عظیم‌الشأن این انقلاب که مثل کوه در برابر همه‌‌ی بادهاى مخالف ایستاد و هجوم طوفان‌ها را شکست، اما خود کمترین تکانى نخورد؛ هم نظام نوین اسلامى که توانست کشور را بدون اندک تکیه‌اى به بیگانگان اداره کند و جنگى را که محل تلاقى نیروهاى شرق و غرب بر ضد او بود و نزدیک به سه‌چهارم سالیان پس از پیروزى را فرا گرفت، بدون گرایش به هیچ طرف و فقط با تکیه بر خود، شرافتمندانه و با عزت و پیروزى به پایان بَرَد، همه و همه توان خود را از اسلام گرفته‌اند و اسلام جوهر اصلى این حوادث شگفت‌آور و مایه‌ی‌ حقیقى قدرت و صلابت و عزتى است که ایران و ایرانى و ملت و رهبر و انقلاب و نظام ما، در تاریخ معاصر از خود بروز داده‌اند.»[7]

ایشان مشروعیت انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن را به تفکر اسلامی و استواری این بنا بر پایه‌ی اسلام می‌دانند و معتقدند مردم در جریان انقلاب اسلامی، امام را با اسلام شناختند و به‌خاطر فداکارى و عظمت او در راه اسلام پشت سر ایشان راه افتادند و از ایشان تبعیت کردند.[8] از دیدگاه رهبر انقلاب، رکن اسلامی انقلاب بزرگ‌ترین مانع در مقابل نفوذ خائنانه‌ی بیگانگان و همچنین سلطه‌ی غیرمشروع و غیرمنطقی افراد فاسد است. ایشان در تبیین چرایی این امر می‌فرمایند:

«... اسلام، در وهله‌ی‌ اوّل دو عنصر بزرگ در درون خود دارد که یکى عبارت است از احترام به شخصیت و اهتمام به رشد انسان و دوم جلوگیرى از نفوذ غارتگران و طاغوت‌ها و قدرتمندان نابحق و ظالم و ستمگر جهانى. در کلمه‌ی‌ توحید، این‌ها وجود دارد، "لااله‌الّااللَّه"»[9]

در جمع‌بندی رکن اسلامیت انقلاب، می‌توان گفت از دیدگاه معظم‌له: «... آنچه که ما داریم، به برکت اسلام داریم. به وجود آمدن انقلاب، به برکت اسلام بود. اگر ایمان اسلامى و عمق این ایمان در دل‌ها نبود، امکان نداشت بعد از آن سوابقى که همه از گذشته‌هاى این کشور ‌ـ‌به‌خصوص در قرن اخیر‌ـ‌ مى‌دانید، هیچ دست نیرومندى بتواند این مردم را به حرکت در بیاورد... پایدارى این مردم بعد از پیروزى انقلاب و تشکیل و بقا و ریشه‌دار شدن جمهورى اسلامى تا وضع کنونى و پیشرفت‌ها در جهات مختلف و سرنوشت جنگ تحمیلى و سرنوشت جنگ‌هاى فراوانى که ما تاکنون در دنیاى سیاسى و اقتصادى داشته‌ایم و همه به سمت پیروزى حق بوده است (اگرچه در بسیارى از آن‌ها در نیمه‌ى راه قرار داریم) همه‌ی‌ آن‌ها مرهون ایمان اسلامى ما و اعتقادات اسلامى این مردم است؛ ما باید آن را حفظ کنیم...»[10]

 

ب. رهبری

قدرت و قوت رهبرى در انقلاب اسلامى با اتکاى به اسلام، ناشى از موقعیت دینى ‏اوست که مشروط به برخوردارى از ویژگی‌هایى نظیر فقاهت، عدالت، علم، معرفت، زهد، مدیریت، شجاعت، بینش سیاسى و تدبیر است؛ بر خلاف انقلاب‌هاى دیگر که غالباً انسان‌هایى به‌عنوان سیاستمدار حرفه‏اى با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبرى قرار مى‏گیرند.[11] امام راحل، با برخوردارى از همه‌ی ویژگی‌هاى مورد نیاز براى رهبرى دینى و الهى، سکانِ انقلاب اسلامى را به دست گرفت و هدایت پیامبرگونه‌ی خود را بر جهانیان آشکار ساخت. یکى از تفاوت‏هاى عمده‌ی ایشان با دیگر مصلحان تاریخ اسلام این بود که ضمن حضور در صحنه، اصول مکتب سیاسى خود را براى مردم تبیین نمود و آنان را به ایمان روشن‏بینانه و آگاهانه رساند[12] و پس از اثبات حقانیت مکتب سیاسى خود، توانست ‏ملت ایران را آرام‌آرام وارد میدان مبارزه کند، به همراهى این اقیانوس عظیم پرتلاطم، انقلاب بزرگ اسلامى را شکل دهد و در نتیجه، آثار شوم تسلط قدرت‌هاى طاغوتى را در این کشور برطرف و دنیا را متحول کند؛ به‌گونه‏اى که حرکت او با هیچ حرکتى از صدر اسلام تاکنون قابل مقایسه نیست.[13]

امام خمینی (ره) به‌عنوان معمار و رهبر این حرکت در انقلاب خود به مردم با همان چشمى نگاه مى‌کرد که پیامبران نگاه کرده بودند. پیامبران دنبال آدم‌هاى برجسته و ممتاز نبودند؛ بلکه در پى انسان‌هاى مؤمن و توده‌‌ی مردم مى‌گشتند. امام هم در این انقلاب دنبال خواص نمى‌گشت، بلکه به توده‌ى مردم دل مى‌داد، با آن‌ها حرف مى‌زد و با آن‌ها رابطه داشت.

دل دادن به توده و متن مردم و همان کسانى که سنگین‌ترین بارهاى دفاع از انقلاب و کشور بر دوش آن‌هاست، از ویژگی‌هاى رهبری امام (ره) بود. مردم هم به آن بزرگوار پاسخ مناسب ‌دادند و به همین‌خاطر توانستند این انقلاب را از راه‌هاى صعب‌العبور و خطرناک عبور دهند و بگذرانند.[14] عامل اصلی موفقیت امام در حرکت خود در درجه‌ی اول ناشی از اخلاص بی‌نظیر او و در درجه‌ی دوم در پرتو توکل و حسن ظن او به خدا بود. در نظر امام (ره)، پیروزى این نبود که بتواند آن کارى را که مى‌خواهد، انجام بدهد، بلکه پیروزى این بود که بر طبق تکلیف خود عمل کند. با این روحیه و احساس و انگیزه، او کار را پیش برد و ادامه داد. امام دو خصوصیت دیگر هم داشت، که این هم جز با نورانیت الهى ممکن نبود و آن عبارت بود از: دشمن‌شناسى و دوست‌شناسى. او در شناخت دشمنان و دوستان اشتباه نکرد. او همیشه بر مردم و ملت‌ها تکیه مى‌کرد.[15]

مقام معظم رهبری، در توصیف نقش و جایگاه امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی و نظام اسلامی، می‌فرمایند: «اگر نظام جمهورى اسلامى و این انقلاب بزرگ و جهانى را و رستاخیز عظیمى که در دنیا به وجود آمده و رستاخیز عظیم‌ترى که در درون انسان‌ها پدید آمده و این تحولى که مس‌ها را طلا کرده است، کلمه‌ی‌ طیبه و شجره‌ی‌ طیبه بدانیم ‌ـ‌که هست‌ـ ریشه‌‌ی این شجره‌ی‌ طیبه، همین شخصیت عظیمى است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم.»[16]

 

ج. مردم

بزرگ‏ترین اهرم پیشبرد انقلاب اسلامى، حضور عظیم توده‏هاى میلیونى مردم در عرصه‏هاى انقلاب بود که با ایمان نافذ و عمیق از یک سو و معرفت و آگاهى بالا از سوى دیگر، به نداى رهبرشان لبیک گفتند و در پرتو هدایت‏هاى روشنگرانه و پیامبرگونه‌ی او، صبر و مقاومت و استقامت را پیشه‌ی خویش ساخته و عاقبت شهد گواراى پیروزى بر نظام سلطه را نوشیدند.[17]

یکى از بارزترین ویژگى‏هاى انقلاب اسلامى، که در کمتر انقلابى نظیر آن وجود داشته است، مردمى بودن آن است؛ به‌گونه‏اى که همه‌ی ملت ایران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب‌هاى بزرگ دنیا که طبقات خاصى از جامعه در آن نقش‏آفرینى کردند.[18] مقام معظم رهبرى، در بیان دلیل اینکه مردم صاحبان اصلى نظام و انقلاب‌اند، این‌گونه مى‏فرماید: «مردم صاحبان این نظام هستند به چند دلیل؛ اولاً، چون اسلام بیشترین حق را در اداره‌ی نظام‌هاى اجتماعى به مردم مى‏دهد و هر دستگاه حاکم را یک دستگاه خدمتگزار براى مردم مى‏داند. ثانیاً، چون مردم تشکیل‏دهندگان و به وجودآورندگان این نظام بودند، زیرا این نظام مبتنى بر یک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً، چون دخالت و نظارت مردم بیشترین تضمین را براى حفظ این نظام از انحراف مى‏کند.»[19]

ایشان مردم را مهم‌ترین و راسخ‌ترین عمود خیمه‌ی انقلاب و نظام اسلامی می‌دانند و معتقدند علقه و رابطه‌ی دوطرفه میان مردم و انقلاب و رهبری آن ناشی از بنای انقلاب و نظام اسلامی بر عقیده‌ای مستحکم و ایمانی صادقانه است و کسی جز خداوند نمی‌تواند چنین دل‌های مردم را به انقلاب جذب کرده و سبب محبت، اتحاد و وحدت آنان در راستای اهداف انقلاب و نظام اسلامی شود.[20]

نقش و جایگاه مردم و مصالح آنان در اسلام و انقلاب ناشی از آموزه‌ها و تعالیم آن تا بدان حد است که رهبر انقلاب را به بیان یک قاعده‌ی کلی در این باره می‌رساند و آن این است که «هر چیزى که شما دیدید، به نظرتان اسلامى است؛ اما از صلاح مردم مجرد است، بدانید در شناخت و فهم اینکه آن اسلام است، اشتباه مى‌کنید یا در فهم خود آن شیء محققاً اشتباهى وجود دارد.»[21] 

اهمیت حضور و پشتیبانی مردم برای تحقق اهداف و آرمان‌های الهی تا بدان‌جاست که معظم‌له تحقق حق در عالم خارج بدون حمایت و همراهی مردم را امری ذهنی و حقیقتی صرفاً معنوی می‌دانند.[22](*)

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] سخنرانی 2 خرداد 1367.

[2] بیانات در چهل‌ودومین مجمع عمومى سازمان ملل متحد، 3 شهریور 1366.

[3] بیانات مقام معظم رهبرى در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینى، 14 خرداد 1374.

[4] پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام خمینى، 10 خرداد 1369.

[5] بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، 22 دی 1377.

[6] بیانات در تاریخ 14 تیر 1364.

[7] پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)، 10 خرداد 1369.

[8] بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، 7 خرداد 1382.

[9] بیانات در دیدار اعضاى اتحادیه‌ى انجمن‌هاى اسلامى دانش‌آموزان، 26 شهریور 1382.

[10] بیانات در دیدار با اعضاى ستاد پیگیرى قطعنامه‌ى 598 شوراى امنیت سازمان ملل متحد، 30 آذر 1370.

[11] پیام به نشست دانشجویان در آمریکا و کانادا، 8 دی 1367، بیانات در مراسم دهه‌ی فجر 12 بهمن 1367.

[12] بیانات در سالگرد ارتحال امام راحل، 14 خرداد 1382.

[13] پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام خمینى، 10 خرداد 1369 و سخنرانی در جمع جهادگران، 28 خرداد 1370 و بیانات در جمع اساتید و دانشجویان بسیجی، 18 خرداد 1382.

[14] سخنرانى در مراسم بیعت امام جمعه و نماینده‌ى ولى‌فقیه و قشرهاى مختلف مردم سمنان، ائمه‌ى جمعه و قشرهاى مختلف مردم کرج، شیروان، قوچان، کازرون و جمعى از بسیجیان نیشابور، 4 تیر 1368.

[15] خطبه‌هاى نماز جمعه‌ی‌ تهران، 23 تیر 1368.

[16] سخنرانى در مراسم بیعت گروه کثیرى از جانبازان و نیروهاى جهادى احداث ساختمان مرقد مطهر رهبر کبیر انقلاب اسلامى، به همراه وزیر راه و ترابرى، مسئولان بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى و مسئول حرم مطهر حضرت امام خمینى (ره)، 28 تیر 1368.

[17] بیانات در دیدار با نلسون ماندلا، 31 تیر 1371 و بیانات در مراسم افتتاحیه‌ی دهه‌ی فجر، 12 بهمن 1365 و بیانات 25 تیر 1366.

[18] بیانات در نماز جمعه، 27 آبان 1362 و 23 آبان 1365.

[19] مصاحبه‌ی پیرامون انتخابات مجلس شوراى اسلامى، 1365.

[20] سخنرانى در مراسم بیعت جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم شهرهاى قم، رفسنجان و کهنوج، 19 تیر 1368.

[21] سخنرانى در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، در آستانه‌ى یازدهمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى ایران، 9 بهمن 1368.

[22] بیانات در دیدار مردم استان قم به‌مناسبت سالروز قیام 19 دى، 19 دی 1383.

منبع: برهان