مروری بر 5 دهه عملکرد سازمان ساف

این روزها مصادف است با پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان آزادی بخش فلسطین، سازمانی که جهت مقابله با اشغالگری صهیونیست ها در سال 1964 شکل گرفت. سه دهه مبارزه مسلحانه بر علیه اسرائیل به رهبری ابوعمار (یاسر عرفات) رهبر فقید فلسطینی ها نهایتا با ناکارآمدی مواجه شده و رهبران جنبش را به آغاز گفتگو با طرف صهیونیستی متقاعد نمود. در این نوشتار بر آنیم به بررسی چگونگی شکل گیری این سازمان، رهبران آن، اندیشه های حاکم بر فتح، اقدامات صورت پذیرفته، اشتباهات تاریخی شکل یافته و نهایتا موقعیت کنونی جنبش در تحولات عربی-اسرائیلی بپردازیم.

* چرایی تاسیس ساف

سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) متشکل از چندین حزب و گروه فلسطینی است، جنبش فتح قدرتمندترین گروه موجود در ساف می باشد. یاسر عرفات به همراه خلیل الوزیر موسوم به ابوجهاد در سال 1959 مبارزه خود برای آزادی فلسطین را آغاز کردند. پنج سال پس از شکل گیری فتح، سازمان آزادی بخش فلسطین شکل یافت، که یاسر عرفات رهبری آن را بر عهده گرفت.
استراتژی عرفات و یارانش بر این امر استوار بود که فارغ از حمایت های جهان عرب می بایست فلسطینی ها دست به کار شده و اقدام به آزادسازی کشورشان نمایند.

عرفات به همراه شماری از رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین

* ایدئولوژی سازمان

سازمان انقلابی ساف از زمان تاسیس تا سال های ابتدایی دهه نود میلادی با اتکا بر اندیشه ی پان عربیسم به مقابله با اسرائیل پرداخت. شاخه نظامی این گروه در طول این سه دهه لطمات گسترده ای را به صهیونیست ها وارد نمود که نبرد کرامه نمونه ای قابل توجه در این رابطه می باشد. در خلال نبرد کرامه در سال 1968 در طول دو روز نیروهای فلسطینی موفق به کشتن 30 سرباز صهیونیست شدند.
سازمان آزادی بخش و جنبش فتح هر دو سازمانی سکولار بوده که با اتکا به برخی حمایت های منطقه ای در جهت مبارزه گام برداشته اند.
رهبری فرهمند جمال عبدالناصر و دیگر ناسیونالیست های عرب نظیر معمر قذافی، حافظ اسد و صدام حسین موجی از اندیشه های پان عربی را در دهه های پنجاه، شصت، هفتاد و هشتاد میلادی با تاکید بر عرب گرایی و نزدیکی به بلوک شرق به مقابله با اسرائیل پرداختند.

به ترتیب از راست به چپ: حافظ اسد، جمال عبدالناصر، یاسر عرفات و معمر قذافی رهبران مبارزه با اسرائیل
در طول این چهار دهه شاهد درگیری های نظامی گسترده ای میان صهیونیست ها با اعراب بوده ایم. جنگ های 1956، 1967، 1973، 1982 در همین راستا قابل ارزیابی است که عمدتا با شکست مفتضحانه اعراب مواجه گردید، امری که اعراب را نهایتا به سمت دوستی با اسرائیل سوق داد.
در طول دهه های فوق، سازمان آزادی بخش فلسطین حمایت مالی، تسلیحاتی و آموزشی گسترده اعراب را با خود همراه دیده و با اتکا به این حمایت ها به مبارزه می پرداخت.

* علل شکست اعراب در برابر اسرائیل

در رابطه با چرایی شکست اعراب دلایل متعددی را می توان بر شمرد:
1.ورزیده بودن و کارآمدی ارتش اسرائیل: رژیم صهیونیستی با وجود وسعت و جمعیت بسیار اندک در برابر جهان عرب، از ارتشی کارآمد، ورزیده و حرفه ای نسبت به اعراب برخوردار بوده و در عمده موارد با اتکا به اصل پیش دستی ضربه اول را به اعراب می نمود. بطور نمونه در سال 1956 این رژیم توانست در عرض 100 ساعت با پیمودن صدها کیلومتر به قاهره پایتخت مصر برسد و یا در سال 1967 موسوم به جنگ 6 روزه، تل آویو در عرض 6 روز ارتش های مصر، اردن، سوریه، لبنان و عراق را شکست داده و سرزمینی بیش از آنچه که از فلسطین اشغال نموده بود بدست آورد.

اسرائیل ظرف چند ساعت در اقدامی پیش دستانه نیروی هوایی مصر را نابود میکند
2. حمایت بی دریغ آمریکا از اسرائیل: صهیونیست ها در خلال سال های اشغال سرزمین های فلسطینی و طول تمامی جنگ ها حمایت گسترده آمریکا، فرانسه و بریتانیا را به همراه خود داشتند، این در حالی است که حمایت شوروی از اعراب قابل مقایسه با چنین حمایتی نبود.
صهیونیست ها با اتکا به اصل برتری تسلیحاتی بر این باور بودند که اگرچه به لحاظ نفرات نظامی و امکانات قابل رقابت با اعراب نبودند ولی می بایست به لحاظ کیفی امکاناتی به روز تر و مدرن تر را از آن خود کنند، امری که با حمایت آمریکا همواره برای تل آویو مهیا بود.

موشه دایان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در خلال جنگ شش روزه
3.تکیه به مشی پان عربیسم: ایده جهان عرب در حمایت از آرمان فلسطین متکی بر سیاست پان عربیسم بود، سیاستی که فلسطین را بخشی از جهان عرب و نه اسلام می شمارد. تکیه بر این مشی بدون بهره گیری از پتانسیل های اسلامی جوامع عرب، عدم استفاده از نیروهای مردمی و تاکید بر مقابله ارتش های کلاسیک در برابر اسرائیل و نوع نگاه دول عرب به مسئله فلسطین همگی از عواملی است که نهایتا منجر به ناکارآمدی مقابله با اسرائیل گشت.
دولت های عرب در این مقوله صرفا بدنبال بهره مندی از مسئله فلسطین بودند تا بدین واسطه رقبای خویش را از دور خارج نموده و خود را به رهبری جهان عرب تحمیل نمایند، لذا با نگاه به منافع ملی و شخصی به مسئله فلسطین می نگریستند.

* سازمان آزادی بخش فلسطین و انقلاب اسلامی ایران


عرفات اولین رهبری است که برای تبریک پس از انقلاب به ایران سفر کرده است
ارتباط حسنه رژیم صهیونیستی با برخی متحدین غیر عرب خود نظیر ایران و ترکیه تا پیش از انقلاب اسلامی فضای سردی را بر روابط ساف و ایران تحمیل نموده بود. با وقوع انقلاب اسلامی، یاسر عرفات اولین رهبر خارجی بود که وارد تهران شده و از رهبری قیام و اهداف انقلابی ایرانی ها حمایت نمود.
پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را به عنوان یک کشور با اهمیت در سطح منطقه از جرگه حامیان اسرائیل خارج می ساخت، لذا این رخداد از سوی جنبش مسلحانه ساف با دیده مثبت نگریسته شد.
روابط حسنه ساف با تهران دیری نپایید و با حمله صدام حسین به ایران دگرگون گشت. عرفات جهت جلب نظر مساعد صدام و تاکید بر اندیشه هایی با محوریت عرب گرایی، ناگزیر با شروع جنگ به حمایت از صدام حسین پرداخت. نزدیکی هرچه بیشتر جنبش ساف به بغداد، شکاف ها میان تهران و رام الله را افزود. شکاف هایی که با وجود گذشت چهار دهه همچنان پابرجا مانده است.
با رشد و نمو جریان های اسلامی در دهه هشتاد میلادی، جمهوری اسلامی به حمایت و ارتباط گیری با این جنبش ها پرداخت و تا کنون این رویه ادامه دارد و جنبش حماس و جهاد اسلامی بعنوان متحدین تهران محسوب می شوند.

عرفات در کنار صدام حسین پس از آغاز جنگ تحمیلی

* کمپ دیوید و دوپاره شدن جهان عرب

با وجود شکست های فاحش اعراب، وحدت میان این دولت ها موجب دلگرمی طرف فلسطینی بود. اما دیری نپایید که موضع جهان عرب در قبال فلسطین دوپاره شد و مصر به عنوان رهبر معنوی اعراب دست دوستی را به سوی اسرائیل دراز کرد.
در رابطه با چرایی این رخداد می بایستی بیان کرد که انور سادات رئیس جمهور مصر پس از مرگ عبدالناصر ابتدا درپی مقابله با اسرائیل گام برداشت، اما شکست آنها در سال 1973، از دست رفتن بخش عمده ای از صحرای سینا، دلسردی نسبت به تداوم جنگ و عدم دستیابی به نتایج دلخواه در طول دو دهه گذشته، دستیابی اسرائیل به سلاح های اتمی و القای این نکته که اسرائیل نابودشدنی نیست در کنار پیشنهادهای وسوسه انگیز آمریکا در حمایت از مصر موجب گردید که این کشور از خط مقدم مبارزه با تل آویو خارج شده و تن به صلح دهد.

از راست به چپ: مناخیم بگین، جیمی کارتر و انور سادات
بن گوریون موسس رژیم صهیونیستی همواره از زمان اشغال سرزمین های فلسطینی بر ایجاد شکاف میان اعراب بویژه نزدیکی با مصر جهت حیات و بقای اسرائیل تاکید می نمود، امری که با میانجی گری شاه ایران و حمایت آمریکا نهایتا به سرانجام خویش دست یافت. مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل با انور سادات ماه ها به شکلی پنهانی در تهران به گفتگو نشسته و نهایتا در ازای عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغال شده مصر و قول حمایت های مالی آمریکا از این کشور، قاهره از در دوستی با اسرائیل وارد شد.
کمپ دیوید بسان ضربه محکمی بر آرمان ملت فلسطین فرود آمد و موجب دوپارگی جهان عرب شد. اگرچه این پیمان نامه موجب طرد موقتی مصر از جهان عرب گردید، اما ضمینه ایجاد فکر صلح با رژیم صهیونیستی را در دیگر دول عرب در دهه آتی فراهم کرد.

* درگیری ساف با ملک حسین و اخراج از اردن

عمده نیروهای فلسطینی در دهه های پس از اشغال سرزمینشان در اردن سکونت ورزیده اند بگونه ای که قریب به نیمی از جمعیت این کشور را فلسطینی ها تشکیل می دهند. قدرت گیری روزافزون ساف در اردن و حمایت برخی دولت های عرب از این سازمان موجب نگرانی ملک حسین پادشاه اردن می گردد. ساف در طول دهه هفتاد و هشتاد به چنان قدرتی در اردن رسیده که هر آن احتمال کودتا بر علیه حکومت ملک حسین از جانب عرفات احساس می شود، این امر موجب نگرانی شاه حسین شده و وی در یک اقدام به مبارزه خونینی با فلسطینی ها تن می دهد، جنگی که به کشته شدن هزاران فلسطینی و اردنی می انجامد.

عرفات در کنار میلیشیای ساف در اردن
تنش شدید میان فلسطینی ها و دولت اردن نهایتا به اخراج سازمان ساف از اردن منجر شده و شبه نظامیان این گروه به سوریه رانده می شوند. دولت حافظ اسد نیز به دلیل نگرانی های امنیتی ناشی از حضور گسترده فلسطینی ها، آنها را به لبنان که تحت نفوذ این کشور قرار دارد منتقل می نماید.

* لبنان مامن امن فلسطینی ها

لبنان به عنوان کشوری هزار فرقه در خاورمیانه شناخته می شود. از زمان استقلال این کشور از فرانسه تا کنون هیچ دولت مستحکمی که حمایت همه ی جناح ها را داشته باشد در این کشور تشکیل نشده است. لبنان در سال های 1975 تا 1990 پانزده سال خونین را سپری می نماید. سال هایی که مصادف است با ورود نیروهای فلسطینی به این کشور.
عرفات و یارانش با ورود به لبنان در منطقه جنوبی این کشور ساکن شده و به مرور زمان قدرت گسترده ای را در این منطقه از آن خود می کند. دولت ضعیف لبنان به دلیل فشار سایر اعراب از برخورد با ساف پرهیز می نماید، اما نهایتا تنش های خونین میان گروه های لبنانی پای فلسطینی ها را نیز به میان می کشد.

عرفات در کنار معمر قذافی رهبر پیشین لیبی
نیروهای فالانژ، مسیحیان مارونی به همراه جنبش امل به مقابله با فلسطینی هایی که حمایت سنی های لبنان را پشت سر خویش دارند پرداختند. گفتنی است در خلال سال های حضور فلسطینی ها در لبنان، بدلیل عملیات های مکرر این گروه علیه اسرائیل، این رژیم مترصد فرصتی بود تا با حمله به لبنان ضمن بسط نفوذ خود در این کشور، ضرب شصت محکمی را به ساف نشان دهد.
حمله سال 1982 موجب رودررویی فلسطینی ها با صهیونیست ها شد. اسرائیل با حمایت مسیحی های وابسته به خود مبادرت به اشغال بیروت می نماید. این رخداد موجب اخراج ناخواسته فلسطینی ها از لبنان می گردد. فقدان مکان ، حضور صهیونیست ها در لبنان، عدم پذیرش فلسطینی ها از سوی اردن، سوریه و مصر موجب بی مکانی فلسطینی ها می شود. رایزنی های گسترده ساف نهایتا به انتقال دفاتر این جنبش به تونس می گردد.

* عملیات پای چوبین

خروج ساف از لبنان، شادمانی مقامات اسرائیلی را در پی داشت، چرا که دیگر این سازمان در کشورهای همجوار رژیم صهیونیستی حضور نداشته و امکان فعالیت نظامی را بر علیه اسرائیل ندارد.
حضور در تونس موجب انزوای بیش از پیش جریان ساف می گردد. ظهور گروه اسلامگرای حماس و تمایل برخی فلسطینی ها بدین جنبش در کنار گفتگوهای اسرائیل با برخی فلسطینی ها ساکن در سرزمین های کرانه باختری زمینه کاهش اهمیت ساف و عرفات را در جهان عرب و مسئله فلسطین مهیا می نماید.
عملیات پای چوبین در تونس ضربه مهلکی را بر ساختار ساف وارد نمود. جنگنده های نیروی هوایی اسرائیل در روز 1 اکتبر 1985 مقر این سازمان را در تونس هدف قرار داده و موجب تضعیف روز افزون آن شدند. در این عملیات 16 جنگنده اف-16 و اف-15 با طی 2300 کیلومتر مسیر هوایی خود را به تونس رسانده و با کشتن 60 عضو ارشد سازمان آزادی بخش فلسطین عملیات را با موفقیت به پایان رساندند. تنها ناکامی این عملیات زنده ماندن یاسر عرفات رهبری این جنبش بود.

حمله به مقر ساف در تونس

* ضربه مهلک ناشی از فروپاشی شوروی

در خلال سال های جنگ سرد، رژیم صهیونیستی بسان متحد ایالات متحده و بلوک غرب در راستای استراتژی مهار کمونیسم در منطقه گام بر می داشت. همین امر سبب نزدیکی بیش از پیش عمده رژیم های عرب به شوروی گشت. حکومت های ناصر و سادات ( تا پیش از کمپ دیوید ) در مصر، حسن البکر و صدام حسین در عراق، حافظ اسد در سوریه و معمر قذافی در لیبی که حامی اندیشه هایی با محوریت پان عربیسم بودند به عنوان متحدین شوروی در منطقه عمل می نمودند. در مقابل شیخ نشین های مرتجع خلیج فارس به همراه اردن هم پیمان ایالات متحده بودند. با این وجود برخی شیخ نشین های خلیج فارس نیز در مواردی به حمایت مالی و دیپلماتیک از آرمان فلسطینی ها می پرداختند و در این زمینه با حکومت های عربی چپ گرا وجه اشتراک داشتند.

یاسر عرفات به همراه برژنف رهبر اتحاد جماهیر شوروی
اتحاد جماهیر شوروی تا زمان فروپاشی اش در سال 1990 جهت بسط حکومت های چپ گرایانه و تامین منافع اش به حمایت مالی، تسلیحاتی و دیپلماتیک از اعراب می پرداخت. حمایت شوروی وزنه محکمی برای فلسطینی ها در نبرد با اسرائیل محسوب می شد که حمایت آمریکا را پشت سر خویش محسوب می نمود. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ضربه مهلکی را به سازمان وارد نمود و بخشی از حمایت های گسترده بین المللی را برای عرفات از میان برد.

* اشتباه استراتژیک عرفات در حمایت از صدام

حمله سال 1990 میلادی عراق به کویت، اولین رخداد کلیدی جهان پس از فروپاشی شوروی محسوب می شود. یاسر عرفات که تا کنون با حمایت دولت های عربی توانسته بود به حیات سیاسی خویش ادامه دهد ناگزیر بود تا از میان صدام و سایر دولت های عربی یکی را انتخاب کند، چرا که اشغال کویت با مخالفت و واکنش صریح تمام دولت های عرب مواجه شده بود.

عرفات در جنگ دوم خلیج فارس به حمایت از صدام می پردازد
عرفات با محاسبه اشتباه تحولات و فریب قدرت نظامی صدام، از اشغال کویت توسط عراق حمایت نمود، این استراتژی موجب طرد سازمان آزادی بخش فلسطین از سوی اعراب گردید. حمله ناتو به عراق و ایزوله صدام، موقعیت ساف را در سطح منطقه بشدت متزلزل ساخت و دیگر هیچ دولتی حاضر به حمایت از این سازمان نبود.

* دهه 80 و رشد اسلامگرایی

ناکارآمدی چند دهه مبارزه با رژیم صهیونیستی با محوریت اندیشه های پان عربیسم موجب سرخوردگی فلسطینی ها به مرور زمان گشت. عدم پشتیبانی کافی اعراب از آرمان فلسطین و ناموفق بودن در آزاد سازی سرزمین خویش موجب ایجاد موج جدیدی از مقابله با رژیم صهیونیستی شد. مبارزه ای که با تغییر ایدئولوژی از سکولاریسم و پان عربیسم به اسلامگرایی همراه بود. اوج این رخداد را در تاسیس جنبش مقاومت اسلامی فلسطین موسوم به حماس در سال 1987 می توان مشاهده نمود.
عبدالعزیز الرنتیسی به همراه شیخ احمد یاسین متاثر از اندیشه های اسلامی ناشی از انقلاب در ایران ایدولوژی خویش را بر اندیشه های اسلامی استوار ساخته و به مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی پرداختند.


عبدالعزیز الرنتیسی از بنیانگذاران جنبش حماس
رشد حماس و تمایل بسیاری از جامعه فلسطینی به آرمان های آن موجب کاهش پایگاه اجتماعی ساف گردید، سازمانی که به رهبری عرفات تا پیش از تاسیس حماس به عنوان تنها ناجی فلسطینی ها جهت آزاد سازی کشورشان تلقی می شد.

* تمایل عرفات به گفتگو با اسرائیل

در طول سال های پس از اخراج از لبنان، بدلیل عدم حضور فیزیکی نزدیک رهبران ساف با فلسطینی ها، میزان نفوذ رهبران سازمان بر جامعه فلسطینی کاسته شد. در این فرآیند صهیونیست ها بر آن بودند با آغاز گفتگو با برخی فلسطینی های ساکن در غزه و کرانه باختری قبح آغاز گفتگوها را میان طرفین بشکنند، این امر ضمن تضمین منافع اسرائیل در راستای پذیرش موقعیت سیاسی اش در میان جامعه فلسطینی موجب خارج شدن بیش از پیش رهبری فلسطینی ها از دست عرفات خواهد شد.

عرفات در کنار همسر مسیحی اش
وقوع این فرآیند و عواملی که پیشتر بدان ها پرداخته شد فضایی را مهیا ساخت که عرفات این گونه بیاندیشد که در صورت عدم آغاز گفتگوهای مستقیم با طرف اسرائیلی عملا سهمی در آینده فلسطین نخواهد داشت، لذا با پیش دستی از آغاز این گفتگو ها استقبال نمود.

* کنفرانس صلح مادرید

طرح صلح ایالات متحده با شعار « زمین در برابر صلح »، نقطه عطفی در طرح های صلح میان اعراب و اسرائیل محسوب می شود. اولین دور مذاکرات در مادرید اسپانیا در 30 اکتبر 1991 و با حضور هیات هایی از سوریه، لبنان، اسرائیل و هیات مشترک اردنی – فلسطینی آغاز شد.
در روند این مذاکرات که ده دور و بیست ماه بطول انجامید طرف اسرائیلی پذیرفت که روند شهرک سازی ها را متوقف نموده و به قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل متحد تن دهد، اما خروج از لبنان را منوط به خلع سلاح حزب الله نمود. البته هیچ کدام از وعده ها تحقق نیافت و از ادامه مذاکرات نتیجه ای حاصل نشد.
مذاکرات صلح مادرید پس از ده دور به نتیجه روشنی دست نیافت اما شکسته شدن قبح مذاکره با رژیم اشغالگر و شناسایی آن به عنوان یک دولت قانونی و مشروع ، به هر حال برای اسرائیل یک پیروزی و موفقیت بزرگ محسوب می شود.

جایگاه عرفات در میان فلسطینی ها بیش از پیش متزلزل گشته است
در خلال مذاکرات توافق شد که یک خود گردانی فلسطینی می تواند در کرانه غربی و نواره غزه ایجاد شود . این خود گردانی باید ظرف 5 سال تشکیل و برای یافتن راه حل نهایی باید طی سه سال ، مذاکرات بیشتری انجام شود.
پس از پایان ده دوره مذاکره که در ژوئن 93 پایان یافت ، رئیس هیات فلسطینی اعلام کرد که فرایند صلح در خطر است و ما نمی توانیم مذاکره کنیم. وی کلینتون را به جانبداری از اسرائیل متهم کرد و گفت « 20 ماه مذاکره و سه هفته شرکت در دهمین دور مذاکرات دو جانبه نشان داد ، شکافی که بر سر مسائل مهم، دو طرف را از یکدیگر جدا می سازد ، به حال خود باقی است. »

* قمار عرفات

مذاکرات صلح مادرید نهایتا منجر به وضع توافق نامه اسلو میان طرف فلسطینی و صهیونیستی گشت. مذاکرات میان اسرائیل و ساف به صورت سری در بنیاد فافو در اسلو، واقع در نروژ انجام شد و در 20 آگوست 1993 به پایان رسید. پس از آن در یک مراسم رسمی در واشنگتن و با حضور یاسر عرفات رئیس وقت ساف، اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت اسرائیل و بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد. سند این پیمان همچنین توسط محمود عباس از سوی ساف ، شیمون پرز از سوی اسرائیل، وارن کریستوفر وزیر امور خارجه وقت آمریکا و آندره کوزیرف از جانب روسیه امضا شده است.

از راست به چپ: عرفات، بیل کلینتون و اسحاق رابین پس از وضع توافق اسلو
توافق اسلو موسوم به غزه-اریحا مبنای اصلی طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه است و تمام تحولات و مذاکرات انجام گرفته از سال 1993 تا 2001 میان رژیم صهیونیستی و ساف در چارچوب این توافقنامه می باشد.
در تحلیل قمار عرفات در این مذاکرات بایستی گفت که رهبری وی چه در ساف ( به دلیل ابراز مخالفت های داخلی به خاطر تنازلات پی در پی وی در قبال صهیونیست ها )، چه در سرزمینهای اشغالی ( به خاطر رشد گرایشات اسلام گرایانه حماس و جهاد اسلامی ) و چه در منطقه و حوزه بین الملل (به خاطر حمایت از صدام و کودتای اوت 92 شوروی ) به اعلی درجه ضعف رسیده بود و رهبری پیر ساف که می دید دیگر هیچ برگ برنده ای برای از دست دادن ندارد، دست به قمار بزرگ گفتگوهای سری اسلو زد.
بر مبنای توافق حاصل شده دو طرف ضمن پذیرش ماهیت یکدیگر توافق نموده اند که یک خودگردانی فلسطینی را نخست در غزه ایجاد کنند و سپس در نقاط دیگری از کرانه غربی رود اردن توسعه دهند. بر این مبنا خودمختاری فلسطینی ها تنها بر کمتر از 3% از کرانه باختری و 60% از نوار غزه که مجموعاً 288 کیلومتر مربع از وسعت 27000 کیلومتر مربعی مورد پذیرش قرار گرفت که شامل غزه، اریحا و چند روستای کوچک می شد. با این توافقنامه فلسطینی ها بر 1% از خاک فلسطین، خودمختاری بدست آوردند.
سایر موضوعات کلیدی دیگر نظیر آینده بیت المقدس، وضعیت آوارگان فلسطینی، مسئله آب، آینده حکومت خودگردان به گفتگوهای آتی سپرده شده که در صورت تحقق تمامی موارد، فلسطینی ها بر 10 درصد سرزمین های خود استقرار خواهند یافت. امری که با گذشت بیست سال از آن واقعه همچنان محقق نشده است.
بر مبنای مذاکرات غزه-اریحا، حکومت خودگردان فلسطین از داشتن ارتش مستقل، بودجه جداگانه، پول رایج ، سیاست خارجی و...محروم بود و حتی صادرات هر گونه کالا و مواد از طریق وزارت بازرگانی و وزارت خارجه اسرائیل می بایست انجام گردد.
با توافقنامه اسلو، کشورهای عربی موظف شدند رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند و به عادی سازی روابط و بر قراری مناسبات اقتصادی با اسرائیل مبادرت ورزند.

* مرگ مشکوک عرفات

یاسر عرفات رهبر ساف و جنبش فتح که قریب به چهار دهه رهبری فلسطینی ها را در مبارزه با اسرائیل بر عهده داشت در سال 2004 در بیمارستانی نظامی در پاریس در گذشت.
ده سال پایانی منتهی به مرگ وی با پذیرش موجودیت رژیم صهیونیستی از جانب سازمان تحت رهبری اش همراه بود. با این حال موقعیت وی بدلیل افزایش پایگاه جنبش اسلامگرای حماس و عدم تحقق وعده های اسرائیل بیش از گذشته رو به زوال رفت، به گونه ای که اواخر عمرش را در خانه ای محصور توسط صهیونیست ها در رام الله سپری کرد.
در رابطه با مرگ وی نیز گذاره های متعددی مطرح است. بنابر برخی گزارش های پزشکی که اخیرا نیز منتشر شده وی توسط ماموران موساد با ماده سمی پلونیوم مسموم شده است. رئیس موسسه فیزیک پرتوی مستقر در دانشگاه لوزان پاریس در این باره اظهار داشته که نمونه هایی که از لباس ها و وسایل شخصی وی گرفته شده حکایت از وجود آثاری از پلونیوم است که نشان از مرگ وی بدین دلیل می باشد.
مقام های فلسطینی بلافاصله پس از مرگ وی انگشت اتهام را به سوی صهیونیست ها دراز نموده و آنها را عامل قتل وی قلمداد نموده اند. در زمان مرگ وی برخی گزارش ها حاکی از ابتلای ابوعمار به ایدز و سرطان بود.

ابوعمار در روزهای پایان زندگی در بستری بیماری است
در رابطه با چرایی این اقدام ( قتل عرفات توسط اسرائیل) بایستی ذکر کرد، وجهه کاریزمای عرفات نزد برخی گروه های فلسطینی، نفوذ در برخی مجامع بین المللی و پیگیری برخی تعهدات اسرائیل که در توافق اسلو بدان ها اشاره شده بود موجب ترغیب صهیونیست ها به از میان بردن وی شد. چرا که رهبری پس از وی از جایگاه نازل تری در سطح جامعه برخوردار خواهد بود و احتمال همکاری آن با خواسته های حداکثری صهیونیست ها بیشتر است، امری که در عالم واقع نیز به وقوع پیوست و محمود عباس رهبر این تشکیلات پس از مرگ عرفات بیش از پیش از مواضع فلسطینی ها عقب نشینی کرد.

* موقعیت متزلزل کنونی ساف

اگرچه سازمان آزادی بخش فلسطین هم اکنون به عنوان نماینده رسمی فلسطینی ها در مجامع بین المللی محسوب می شود، اما اشراف اندک این سازمان بر جامعه فلسطینی، کاهش محبوبیت فتح بعنوان اصلی ترین گروه حاکم در این سازمان در کرانه باختری و بویژه نوار غزه، عدم اثر گذاری در سطح جامعه بین المللی، دست نیافتن به حداقل خواسته های مندرج در توافق اسلو و فساد های رایج در سطح سران این سازمان موجب تزلزل گسترده نقش این سازمان در سطح فلسطین اشغالی شده است.

محمود عباس جانشین عرفات می شود
برگزاری انتخابات سال 2006 و پیروزی حماس در انتخابات بیش از پیش بر حیثیت سیاسی سازمان ساف لطمه وارد نمود.
بواقع تضعیف موج مبارزه با اسرائیل با محوریت اندیشه های چپ، عدم نتیجه گیری در گفتگوهای موسوم به صلح و تلاش صهیونیست ها برای تصرف اندک سرزمین های در اختیار فلسطینی ها از طریق شهرک سازی، فضایی را در طول دو دهه گذشته ایجاد کرده که موجب رشد سریع سازمان های اسلامگرا در سطح جامعه فلسطینی و سایر نقاط منطقه شده است، امری که بی شک عمدتا متاثر از آرمان های اسلامی انقلاب ایران و حمایت های این کشور از اندیشه آزادسازی تمامی سرزمین های اشغالی می باشد.

جنبش حماس از پذیرش اسرائیل امتناع ورزیده و خواستار نابودی آن است
پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و مقاومت حماس در سه جنگ 22، 8 و 50 روزه در برابر زیاده خواهی های اسرائیل موجب گرایش جامعه فلسطینی به اندیشه مقاومت مسلحانه در برابر اسرائیل شده و آن را تنها راه دستیابی به خواسته های خویش می پندارند. تداوم این رویه که هم اکنون در نوار غزه جاری است و احتمال سرایت آن به کرانه باختری روز به روز افزایش می یابد به تضعیف جایگاه سازمان آزادی بخش فلسطین منجر شده است.
منبع مقاله : فرهنگ نیوز