نويسنده: دکتر احمد (رجبعلي) زماني




 

2. علائم غير حتمي ظهور

غير از نشانه هاي پنج گانه حتمي گذشته، حوادث زياد ديگري در مجموعه اي از روايات ذکر شده است که مي توان آن ها را نشانه هاي غير حتمي ظهور بقية الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ناميد، زيرا اين مجموعه، گاهي يک يا چند نشانه عمومي را يادآور مي شود؛ به طوري که در غير زمان ظهور نيز مشاهده مي گردد؛ همانند:
- زلزله، سيل، طوفان؛
- شيوع امراضي هم چون طاعون و يا مرگ هاي ناگهاني؛
- عدم وجود امنيّت مقطعي، جنگ ها و درگيري ها، گرسنگي ها در بعضي از اماکن معروف همانند کوفه و...؛
- شيوع معاصي و گناهان و باران هاي پياپي همراه با خرابي ها؛
- خروج دجّال و آشکار شدن دود در آسمان؛
- طلوع خورشيد از مغرب و خروج يأجوج و مأجوج؛
حال براي توضيح نشانه ها، پنج روايت برگزيده ذيل را مي آوريم:
1. عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: لا يَظهَرُ القَائِمُ إِلّا عَلَي خَوفٍ شَدِيدٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلزالٍ وَ فِتنَةٍ وَ بَلاءٍ يُصِيبُ النَّاسَ وَ طَاعُونٍ قَبلَ ذَلِکَ وَ سَيفٍ قَاطِعٍ بَينَ العَرَبِ وَ اختِلافٍ شَدِيدٍ فِي النَّاسِ وَ تَشتُّتٍ فِي دِينِهِم وَ تَغَيّرٍ فِي حَالِهِم حَتَّي يَتَمَنَّي المُتَمَنِّي المَوتِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِن عِظَمِ مَا تَرَي مِن کَلَبي النَّاسِ وَ أَکلِ بَعضِهِم بَعضاً فَخُروجُهُ (عليه السلام) إِذَا خَرَجَ يَکُونُ عِندَ اليَأسِ وَ القُنُوطِ مِن أَن يَرَوا فَرَجاً فَيَا طُوبَي لِمَن أَدرَکَهُ وَ کَانَ مِن أَنصَارِهِ وَ الوَيلُ کُلُّ الوَيلِ لِمَن خَالَفَهُ وَ خَالَفَ أَمرَه؛ امام محمد باقر (عليه السلام) فرمود: حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ظاهر نمي شود مگر زماني که ترس شديد از مردم داشته باشد، و زلزله، فتنه و بلاهاي گوناگون مردم را فرا گرفته باشد و پيش از آن طاعون در ميان آنان شيوع پيدا کرده باشد. کشتار زياد در ميان عرب و اختلاف هاي واهي و شديد بين مردم و پراکندگي ديني بين آن ها و دگرگوني اوضاع و احوال مردم. به گونه اي که آرزو کننده ي مرگ صبح و شب آرزوي مرگ کند از اين که مي بيند بعضي به بعضي چنگ انداخته و يکي ديگري را مي خورد. در زماني که نوميدي از فرج همه را فرا مي گيرد بقية الله ظهور مي کند. پس خوشا به حال کساني که آن حضرت را درک کنند و از ياوران وي محسوب شوند و بدا به حال آناني که با وي مخالفت نمايند که بيچارگي ابدي را براي خويش خريدار شده اند. (1)
2. قال أميرالمؤمنين (عليه السلام): وَ لِذَلِکَ آيَاتٌ وَ عَلامَاتٌ: أَوَّلُهُنَّ: إِحصَارُ الکُوفَةِ بِالرَّصَدِ وَ الخَندَقِ وَ تَخرِيقُ الزَّوَايَا فِي سِکَکِ الکُوفَةِ وَ تَعطِيلُ المَسَاجِدِ أَربَعينَ لَيلَةً وَ تَخفِقُ رَايَاتٌ ثَلاثٌ حَولَ المَسجِدِ الأکبَرِ (2) يُشبِهنَ بِالهُدَي القَاتِلُ وَ المَقتُولُ فِي النَّارِ وَ قَتلٌ کَثِيرٌ وَ مَوتٌ ذَرِيعٌ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکِيَّةِ بِظَهرِ الکُوفَةِ فِي سَبعِينَ وَ المَذبُوحُ بَينَ الرُّکنِ وَ المَقَامِ وَ قَتلُ الأسبَغِ المُظَفَّرِ صَبراً فِي بَيعَةِ الأًصنَامِ مَعَ کَثِيرٍ مِن شَيَاطِينِ الإنسِ...؛ امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: براي ظهور و خروج قائم، نشانه هايي است؛ از [جمله ي] آن ها: به محاصره در آمدن شهر کوفه با وجود نگاهبان ها و کمين گاه ها [ همانند دستگاه هاي شنود و گيرنده هاي الکترونيک و...] و کانال ها و از بين رفتن پناه گاه ها در بازار کوفه و تعطيل شدن مساجد و مدّت چهل شب [و روز] و به محاصره در آمدن جامع کوفه توسط لشکريان سه گانه به صورت دائم [ گويا آنان مشغول هدايت شدن هستند ] که در آن زمان قاتل و مقتول هر دو در آتش خواهند بود، [ زيرا مبارزه ي مقتولين با انگيزه هاي غير الهي است ] کشتار بسيار و مرگ هاي دسته جمعي و سريع نيز کشته شدن انسان پاک در نزديکي کوفه با فاصله هفتاد [ ذراع ] و قرباني شدن انسان پاک باخته ديگر در بين رکن حجرالاسود و مقام ابراهيم (عليه السلام) و کشته شدن پولادين مرد جنگ جو به صورت مظلومانه و در راستاي بيعت گرفتن از آنان در داخل بت خانه ها با نظارت جمع بسياري از انسان هاي حيله گر و شيطان صفت... . (3)
3. عن محمّد بن مسلم الثقفي قال: سمعتُ أبا جعفر محمبد بن عليّ (عليه السلام) يقول: القَائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بِالرُّعبِ مَؤَيَّدٌ بِالنَّصرِ تُطوَي لَهُ الأرضُ وَ تَظهَرُ لَهُ الکُنُوزُ وَ يبلُغُ سُلطَانُهُ المَشرِقَ وَ عُمِّرَ وَ يَنزِلُ رُوحُ اللهِ عِيسَي ابنُ مَريَمَ (عليه السلام) فَيُصَلِّي خَلفَهُ...؛ محمد بن مسلم گفته است از امام محمد باقر (عليه السلام) شنيدم که فرمود: قائم ما (عليه السلام) با رعب و وحشتي که از جانب خداوند در دل دشمنان به وجود مي آيد، ياري مي شود و اين نصرت با عنايات خداوند تأييد مي گردد. زمين در خدمت او در نورديده مي شود و گنج هاي پنهان براي او آشکار مي گردد. حکومتش شرق و غرب جهان را فرا مي گيرد. خداوند – عزّو جلّ – توسط او دينش را بر همه اديان برتري مي بخشد؛ اگر چه مشرکان را خوش نيايد و آن را نپسندند. پس در روي کره ي زمين ويرانه اي باقي نماند جز آن که آباد شود و روح خدا، حضرت عيسي بن مريم (عليه السلام) از آسمان فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد.
محمد بن مسلم عرض کرد: يابن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)! قائم شما در چه زماني ظهور مي کند و از پس پرده غيبت خارج مي شود؟
امام باقر (عليه السلام) فرمود: آن گاه که مردان خود را شبيه زنان سازند و زنان نيز شبيه مردان گردند و [ در امور جنسي ] مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند و زنان بر پشت زين اسبان [ در ملأ عام ] سوار شوند و شهادت دروغ پذيرفته شود و شهادت هاي عادلانه را رد کنند و خون ريزي و ارتکاب زنا عادي جلوه کند و رباخواري را مردم حلال بدانند و افراد شرور احساس امنيّت کنند [ و زبان آنان بر سر مردم دراز باشد ] و هم چنين سفياني از سرزمين شام و مرد يمني از سرزمين يمن خروج کند و خسف [ فرو رفتن در زمين ] در بيابان واقع شود و در بين رکن و مقام پسري از آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) به نام محمد بن حسن، معروف به نفس زکيه، کشته شود و فرياد آسماني همه جا را پر کند که « حقيقت در قائم آل محمد و شيعيان اوست ». در آن هنگام قائم ما ظهور مي کند.
و هنگام ظهور در مسجد الحرام بر کعبه تکيه مي کند. [ ياران و کادرهاي حکومتي او ] 313 نفر در نزد او اجتماع مي نمايند. اولين سخن او با مردم جهان اين آيه کريمه قرآن است: « جلوه ي بقية اللهي حضرت حق براي شما بهتر است اگر ايمان و اعتقاد پيدا کنيد. » سپس مي فرمايد: من بقية الله و حجة الله و جانشين خدا در ميان شما هستم. در آن هنگام هيچ کس با او روبه رو نشود مگر اين که بگويد: سلام و درود بر تو اي بقيّة الله در روي زمين!
از آن پس، لشکريان او که ده هزار نفر باشند گرد وجود نوراني اش جمع شوند. او کارش را شروع کند. در روي کره زمين هيچ معبودي غير از خداوند – عزّو جلّ – باقي نماند؛ همانند بت هاي سنگي و يا چهره ها و شخصيت هاي بت شده که همگي سقوط مي کنند و آتش همه آن ها را نابود مي نمايد.
اين ظهور و خروج پس از غيبت طولاني محقق مي گردد تا خداوند بداند چه کسي او را اطاعت کرده و امر غيبت او را پذيرفته است و ايمان آورده است. (4)
4. عن أبي جعفر (عليه السلام) قَالَ: يَا خَيثَمَةُ إِنَّ الإِسلامَ بُدِيءَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً فَطُوبَي لِلغُرَبَاءِ يَا خَيثَمَةُ سَيَأتِي عَلَي النَّاسِ زَمَانٌ لا يَعرِفُونَ اللهَ مَا هُوَ وَ التَّوحِيدَ حَتَّي يَکُونَ خُرُوجُ الدَّجَّالِ وَ حَتَّي يَنزِلَ عِيسَي بنُ مَريَمَ عَلَيهِمَا الصَّلاةُ وَ السَّلامُ مِنَ السَّمَاءِ وَ يَقتُلَ اللهُ الدَّجَّالَ عَلَي يَدَيهِ وَ يُصَلِّيَ بِهِم رَجُلٌ مِنَّا أَهلَ البَيتِ، أَلا تَرَي أَنَّ عِيسَي يُصَلِّي خَلفَنَا وَ هُوَ نَبِيٌّ أَلا وَ نَحنُ أَفضَلُ مِنهُ؛ امام محمد باقر (عليه السلام) به خيثمه فرمود: همانا دين مبين اسلام به هنگام شروع با غربت آغاز شد و دوباره به همان وضعيت غربت خواهد افتاد. پس خوشا به حال غربت زدگان. اي خيثمه! به زودي زماني رسد که مردم ندانند خدا چيست و يگانگي او چه مفهوم و معنا دارد تا اين که دجّال خروج کند [ و به فساد و عدم آگاهي دامن زند ] و حضرت عيسي بن مريم (عليه السلام) از آسمان فرود آيد و با او مبارزه کند. خداوند با دستان مبارک آن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، دجّال را بکشد و نابود گرداند. آن گاه مردي از ما اهل بيت عصمت و طهارت با آنان [به عنوان امام جماعت] نماز گزارد. و آيا توجه داريد عيسي بن مريم (عليهما السلام) پشت سر ما نماز مي گزارد، در حالي که او پيامبر بزرگ الهي است؟! بدانيد ما افضل و برتر از او هستيم. (5)
5. عَنِ البَاقِرِ وَ الصَّادِقِ (عليها السلام) فِي قَولِهِ تَعالي: « يَومَ يَأتِي بَعضُ آياتِ رَبِّکَ » قَالَ: طُلُوعُ الشَّمسِ مِنَ المَغرِبِ وَ خُرُوجُ الدَّجَّالِ (6) وَ ظُهُورُ الدُّخَانِ وَ الرَّجُلُ يَکُونُ مُصِرَاً وَ لَم يَعمَل عَمَلَ الإيمَانِ ثُمَّ تَجِيءُ الآيَاتُ فَلا يَنفَعُهُ إِيمَانُهُ؛ امام باقر و امام صادق (عليها السلام) در تفسير آيه شريفه ي (يَومَ يَأتِي بَعضُ آياتِ رَبِّکَ) فرمودند: از نشانه هاي حجّت خدا چند چيز است: طلوع خورشيد از مغرب، خروج دجّال، ظاهر شدن دود زياد در روي زمين و ديگر آن که اصرار مردان بر گناه در حالي که هيچ کاري از روي ايمان صورت نمي گيرد (کثرت گناه سبب شده ايمان آنان به آن ها سودي نبخشد)، آن گاه نشانه هاي خدا مي رسد که در آن هنگام ايمان او برايش سودي نخواهد بخشيد. (7)

نکته هاي اساسي در روايات علائم ظهور

اول: بررسي طلوع خورشيد از مغرب

بايد گفت اگر معناي ظاهري مقصود روايات باشد، مستلزم در هم ريختن نظام جهان و تغيير در حرکت منظومه شمسي است و اين مطلب با اصول حاکم بر نظام طبيعت سازگار نخواهد بود. پس تحقق اين نشانه به صورت معجزه آسا (چنان چه برخي پنداشته اند) ميسّر نيست. به طور مسلّم، معجزه در محدوده نظام حاکم بر اين جهان انجام مي پذيرد و از سويي ديگر، حاکميت جهاني او بر روي همين کره زمين است نه کرات ديگر. پس مي توان گفت احاديث فوق دربردارنده ي معناي کتابي ديگري است و آن اين است که مراد از طلوع خورشيد از طرف مغرب، ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است از مکاني که در آن غروب کرد و غايب گرديد؛ همان طور که مفسّر و محدّث بزرگ، فيض کاشاني در تبيين روايتي چنين نوشته است:
وکأنه کُنِّي بطلوع الشمس من مغربها في الحديث عن ظهوره (عليه السلام) کما يظهر من بعض الاخبار، گويا طلوع خورشيد از مغرب، کنايه از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) از محلّ غيبت اوست؛همان گونه که از برخي از اخبار هم استفاده مي گردد. (8)
توجيه زيباي فوق را روايت « صعصعة بن صوحان » که از اميرالمؤمنان (عليه السلام) نقل کرده است تأييد مي کند. نزال بن سبرة از آن حضرت راجع به اين جمله ايشان پرسيد: اين که فرموديد: « لا تسألوني عمّا يکون بعد ذلک؛ بعد از اين چيزي را از من نپرسيد »، منظور و مراد شما چه بود؟ آن حضرت پاسخ داد: إِنَّ الَّذِي يُصَلِّي خَلفَهُ عِيسَي ابنُ مَريَمَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَ العِترَةِ التُّاسِعُ مِن وُلدِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ الشَّمسُ الطّالِعَةُ مِن مَغرِبِهَا؛ آن کس که حضرت عيسي بن مريم (عليه السلام) پشت سرش نماز مي گزارد، او دوازدهمين نفر از خاندان پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و نهمين نفر از فرزندان حسين بن علي (عليه السلام) است. او، همان خورشيدي است که از مغرب خود طلوع مي کند. (9)
پس جمله فوق، تشبيه بسيار زيبايي است که نکات بياني و بلاغي را در بر دارد. او پس از دوراني پر از محنت، از پس پرده غيبت به در خواهد آمد و همانند خورشيد، جهان از وجودش بهره مند مي گردد. عدالت، صفا، صميميت، گرمي، محبّت و انسانيّت را به جامعه بشريّت بر مي گرداند.

دوم: خروج دجّال

خروج دجّال قبل از ظهور « بقية الله » از جمله اموري است که در روايات فراواني آمده است و عدّه اي هم نسبت به آن توجيهات مختلفي را ذکر کرده اند؛ شايد همان سفياني باشد و ممکن است فردي با همان مشخصات ظاهر شود و... لکن بايد توجه داشت کلمه ي « دجّال » در کتاب هاي مقدّس و منابع مسيحيان نيز آمده است که در زبان انگليسي از آن به آنتي کريست (10) تعبير گرديده است؛ يعني او را مسيح کاذب يا دجّال ناميده اند. (11)
در رساله يوحنا نوشته شده است: دروغ گو کيست؟ جز آن که مسيح بودن عيسي (عليه السلام) را انکار کند، آن دجّال است که پسر و پدر را انکار مي کند. (12)
ممکن است مراد از « دجّال » کفر جهاني باشد که امروز سيطره مادي و اقتصادي خود را گسترش داده و سياست و فرهنگ ديني همگي را به بازي گرفته است و خواسته هاي سلطه طلبانه خود را در قالب هاي گوناگون و ابزار مختلف بر ملت ها تحميل مي نمايد. امروز دجّالي بزرگ تر از شيطان بزرگ به چشم نمي خورد که هر روز با نقابي جديد خود را مي آرايد و بر کيان و اقتصاد ملت ها تحميل مي کند و زباني غير از زور نمي فهمد. دجّال بزرگ [ آمريکا ]، اعوان و انصار خويش را به ياري مي طلبد. روزي با عنوان دموکراسي غربي و يا عنوان ستم زدايي و از بين بردن محورهاي شيطاني شرارت به بهانه ي حوادث يازدهم سپتامبر (80/6/20)] و يا از بين بردن سلاح هاي کشتار جمعي [ که خود در اختيار مهره هاي سفاک و خون آشامي هم چون رژيم صدام قرار داده بود و...] چنگال هاي مرگ خود را در بدن ملت ها و مستضعفان، بيش از پيش فرو مي برد تا مهره ي سوخته و تاريخ مصرف گذشته خود را تعويض نمايد. آن گاه با شگرد و روشني ديگر به استثمار خويش ادامه مي دهد و سلطه خود را استمرار مي بخشد. آيا دجّالي فريبنده تر از اين وجود دارد؟! شيطان بزرگ و هم پيمانانش از مصاديق بزرگ و روشن « دجّال هستند که خون ده ها و صدها هزار انسان بي گناه را مي ريزند و خود را منادي دموکراسي و نجات بخشي معرفي مي کنند و از سوي ديگر در سراسر جهان ميليون ها انسان دل آزرده، و آزاده، حرکت هاي سياسي و سلطه طلبانه آنان را در قالب راه پيمايي هاي مختلف محکوم مي کنند و اينان هرگز به روي نامبارک خويش نمي آورند. (13)

سوم: تفکيک علائم ظهور از علائم قيامت کبري

محدّثان و مفسّران بزرگ، ده ها علامت و نشانه حتمي و غير حتمي براي ظهور قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آورده اند که برخي از آنان را ذکر کرديم و نسبت به آن ها توضيحات کوتاهي داديم، ولي بايد توجه داشت در ميان صدها علائمي که براي فرج و ظهور بقية الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ذکر شده، بسياري از آنان متعلق به قيامت و برانگيخته شدن انسان ها در صحنه عمومي رستاخيز است که چه بسا آن ها بعد از ظهور آن حضرت تحقق پيدا مي کند و مقدّمه اي براي بعثت عمومي مي شود.
پس علائمي هم چون خروج يأجون و مأجوج، توقف خورشيد به هنگام نيم روز در وسط آسمان، زلزله عظيم که جمعيت انبوهي را به زمين فرو مي برد و... همگي از نشانه هاي قيامت و بعثت عمومي است، همان طور که در برخي از تفاسير بر آن ها تصريح گرديده است و اين ها ارتباطي به مسئله ظهور قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ندارد و نبايد آن را ناشدني تلقّي کرد بلکه هر کدام در جاي خود تحقق خواهد يافت.

چهارم: بداء در برخي از علائم ظهور

تحقق نشانه هاي ظهور، اعم از حتمي و غيرحتمي، از جمله اموري است که تحقق آن با اراده حضرت حق – جلّ و علا – است؛ چنان چه او نخواهد هيچ يک از آن امور تحقّق پيدا نمي کند و برعکس، هر کدام مقصود جدّي باري تعالي باشد محقّق مي گردد. همان طوري که در بسياري از روايات تصريح شده است، ممکن است در اراده خداوند نسبت به بعضي از علائم، « بداء » (14) حاصل شود که در آن صورت محقق نمي گردد. در اين خصوص به روايت ذيل توجه فرماييد:
ابوداوود بن قاسم جعفري [ ابو هاشم ] گفته است: در محضر امام باقر (عليه السلام) نشسته بوديم. بحث و گفت و گو درباره ي علائم ظهور بقية الله، حجة بن الحسن العسکري (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به ميان آمد و خروج سفياني که از نشانه هاي حتمي ذکر شده، مورد بررسي قرار گرفت و سؤال شد: آيا اين امر به طور قطع اجرا خواهد شد يا ممکن است تغييري حاصل شود؟ نصّ حديث چنين است:
قلتُ لأبي جعفر (عليه السلام)؛ هَل يَبدُو للهِ فِي المَحتُومِ؟!
قَالَ نَعَم، قُلنَا لَهُ: فَنَخَافُ أَن يَبدُوَلِلِه فِي القَائِمِ! فَقَالَ (عليه السلام): « إِنَّ القَائِمَ مِنَ المِيعَادِ وَ اللهُ لايُخلِفُ المِيعاد؛ به امام محمد باقر (عليه السلام) گفتم: ممکن است براي خداوند در اين امر محتوم (خروج سفياني)، بدا حاصل شود و اين نشانه تحقق نپذيرد؟!
امام باقر (عليه السلام) فرمود: [ بلي. چه بسا بدا حاصل شود و محقق نگردد ].
گفتيم: ما مي ترسيم « بداء » درباره ي ظهور قائم به وجود آيد!
امام باقر (عليه السلام) فرمود: همانا ظهور قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از وعده هاي قطعي خداوند است و هرگز آن چه را [ قرآن آيات 19 نور و 22 قصص ] وعده فرموده است مخالفت نخواهد کرد. (15)
علامه مجلسي در ذيل حديث فوق توجيهاتي دارد که ذکرش خالي از لطف نخواهد بود. او نوشته است: مي توان چنين نتيجه گرفت که ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چيزي است که خدا و پيامبر و اهل بيت پيامبر (عليهم السلام) آن را وعده کرده اند و به طور قطعي تحقق مي يابد و اين معناي « ان الله لا يخلف الميعاد » خواهد بود. چه بسا براي واژه « محتوم » معناهاي گوناگوني در نظر گرفته شود و در برخي از آن ها « بداء » جا داشته باشد و موضوعيت پيدا کند. (16)
در معناي « بداء » برخي از بزرگان فرموده اند:
و لعلّ المراد بالمحتوم ما لابدّ من وقوعه و لا يمکن أن يلحقه البداء؛ چه بسيار مراد از محتوم، آن چيزي است که از تحقق و پديد آمدن آن گريزي نيست و نمي شود بدا درباره اش اجرا شود. گويا تناقض قطعي و آشکار در پي دارد و از امور غير ممکن و محال خواهد بود.
در جاي ديگر امام محمد باقر (عليه السلام) به « حمران بن أعين » رو کرد و در ذيل آيه ي شريفه ي (ثُمَّ قَضَي أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّي عِنَدهُ) درباره ي بداء فرمود:
إِنَّهُمَا أَجَلانِ، أَجَلٌ مَحتُومٌ وَ أَجَلٌ مَوقُوفٌ. قَالَ لَهُ حُمرَانُ: مَا المَحتُومُ؟
قَالَ: الَّذِي لا يَکُونُ غَيرُهُ. قَالَ: وَ مَا المَوقُوفُ؟
قَالَ هَوَ الَّذِي للهِ فِيهِ المَشِيَّةُ؛ آيه ي شريفه دو گونه زمان را معرفي مي کند: اجل حتمي و اجل موقوف. حمران پرسيد: محتوم چيست؟ حضرت پاسخ داد: علامت محتوم آن است که غير از آن تحقق نمي يابد. سپس پرسيد: موقوف چيست؟ فرمود: آن رخ داد و علامتي است که در آن ها مشيّت خداوند راه پيدا مي کند؛ شايد پديده اي آن را دگرگون کند و شايد هم نه.
پس از روايات استفاده مي شود که منظور از حتمي يعني قطعي و مسلم که خداوند تغيير و تبدل آن را اراده نمي کند، هر چند که از دايره اختيارش خارج نيست. (17)

پي‌نوشت‌ها:

1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 29، ص 370 به نقل از عقدر الدرر، ص 64 و لطف الله صافي، منتخب الاثر، ص 539، ح 11.
2. علامه مجلسي (رحمه الله) در ذيل روايتي ديگر (ج 80، ص 364، ح 18) مي فرمايد: مقصود از « المسجد الاکبر »، مسجد الحرام و يا مسجد جامع هر شهر خواهد بود.
3. بحارالانوار، ج 53، ص 82، ح 86.
4. بحارالانوار، ج 52، ص 191، ب 25، علامات ظهوره (عليه السلام)؛ کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 330، باب ما أخبر به ابوجعفر (عليه السلام) و الطبرسي، اعلام الوري، ص 463.
5. بحارالانوار، ج 24، ص 328، ب 67 و تفسير فرات الکوفي، ص 139.
6. در نسخه تفسير العياشي آمده است: « خروج الدابّة و الدّجال »، ج 1، ص 384.
7. بحارالانوار، ج 64، ص 32.
8. کتاب وافي، ج 2، ص 446.
9. بحارالانوار، ج 52، ص 195 و الخرائج، ج 3، ص 1137، ب 25.
10. Anti – Christ.
11. فرهنگ نامه هيّم، انگليسي به فارسي.
12. رساله يوحنا، باب دوم، آيه 18 – 22.
13. به روزنامه هاي مختلف جهان از مورخ 81/1/1 تا 82/1/25 نگاه شود.
14. « بداء » در لغت به معناي ظهور و آشکار شدن و يا پشيماني آمده است. مسلّم اين دو براي خداوند معنا ندارد. قرآن کريم نسبت به بداء چنين مي فرمايد: (يَمْحُوا اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ)؛ خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات مي کند و ام الکتاب [ لوح محفوظ و احکام اصلي ] در نزد اوست. (رعد، آيه 39).
پس معناي « بداء » آن است که خداوند سبحان دستش باز است و قدرت فراگير او مي تواند آن چه را بخواهد محو کند و آن چه را بخواهد تثبيت کند؛ گرچه از اموري باشد که خود دستور آن را قبلاً داده است.
علماي شيعه فرموده اند: چه بسا معناي بداء، اظهار و آشکار شدن براي مخلوق است، نه براي خالق. در روايات اهل بيت – عليهم صلوات الله – آمده است:
عن ابي بصير و سماعة عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال: من زعم ان الله – عزّو جلّ – يبدو له في شيء لم يعلمه أمس فابرئوا منه؛ کسي که گمان کند براي خدا چيزي امروز آشکار مي شود که ديروز آن را نمي دانست، از او تنفّر و بي زاري جوييد. (کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 69)
15. غيبت نعماني، ص 302، ح 10.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 251.
17. النعماني، کتاب الغيبة، باب 18، ص 301، ح 5.

منبع مقاله :
زماني، احمد؛ (1393)، انديشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگي حکومت جهاني صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم