برگزيده بيانات عاشورايي رهبر معظم انقلاب

در حديث است که «من خرج علي امام عادل فدمه هدر»؛ کسي که در اسلام، عليه امام عادل خروج و قيام کند، خونش هدر است. اسلامي که اين قدر به خونِ مردم اهميت مي دهد، در اين جا، چنين برخوردي دارد. به هنگام قيام امام حسين (عليه السلام) کساني بودند که پسر پيغمبر، پسر فاطمه ي زهرا و پسر اميرالمؤمنين را (عليهم السلام) را به عنوان خروج کننده بر امام عادل معرفي کردند! امام عادل کيست؟ يزيد بن معاويه!

هشدار درباره ي لزوم جلوگيري از تکرار فاجعه ي عاشورا در آينده

آن عدّه، در معرفي امام حسين (عليه السلام) به عنوان خروج کننده، موفق شدند. خوب؛ دستگاه حکومت ظالم، هر چه دلش مي خواهد مي گويد. مردم چرا بايد باور کنند؟! مردم چرا ساکت بمانند؟! آنچه بنده را دچار دغدغه مي کند، همين جاي قضيه است. مي گويم: چه شد که کار به اين جا رسيد؟! چه شد که امت اسلامي که آن قدر نسبت به جزئيات احکام اسلامي و آيات قرآنش دقّت داشت، در چنين قضيه ي واضحي، به اين صورت دچار غفلت و سهل انگاري شد که ناگهان فاجعه اي به آن عظمت رخ داد؟! رخدادهايي چنين، انسان را نگران مي کند. مگر ما از جامعه ي زمان پيغمبر و اميرالمؤمنين (عليهماالسلام) قرصتر و محکمتريم؟! چه کنيم که آن گونه نشود؟ خوب؛ به سؤالي که گفتيم «چه شد که چنين شد؟» کسي جواب جامعي نداده است. مسائلي عنوان شده است که البته کافي و وافي نيست. به همين دليل، قصد دارم امروز کوتاه و مختصر، درباره ي اصل قضيه صحبت کنم. آن گاه سررشته ي مطلب را به دست ذهن شما مي سپارم تا خودتان درباره ي آن فکر کنيد. کساني که اهل مطالعه و انديشه اند، دنبال اين قضيه تحقيق و مطالعه کنند و کساني که اهل کار و عملند، دنبال اين باشند که با چه تمهيداتي مي توان جلو تکرار چنين قضايايي را گرفت؟
اگر امروز من و شما جلو قضيه را نگيريم، ممکن است پنجاه سال ديگر، ده سال ديگر يا پنج سال ديگر، جامعه ي اسلامي ما کارش به جايي برسد که در زمان امام حسين (عليه السلام) رسيده بود. مگر اين که چشمان تيزي تا اعماق را ببيند؛ نگهبان اميني راه را نشان دهد؛ مردم صاحب فکري کار را هدايت کنند و اراده هاي محکمي پشتوانه ي اين حرکت باشند. آن وقت، البته، خاکريز محکم و دژ مستحکمي خواهد بود که کسي نخواهد توانست در آن نفوذ کند. و الا، اگر رها کرديم، باز همان وضعيت پيش مي آيد. آن وقت، اين خونها، همه هدر خواهد رفت.
در آن عهد، کار به جايي رسيد که نواده ي مقتولين جنگ بدر که به دست اميرالمؤمنين و حمزه و بقيه ي سرداران اسلام، به درک رفته بودند، تکيه بر جاي پيغمبر زد، سرِ جگر گوشه ي همان پيغمبر را در مقابل خود نهاد و با چوبِ خيزران به لب و دندانش زد و گفت:

ليت اشياخي ببدرٍ شهدوا *** جزع الخزرج من وقع الاسل

يعني کشته هاي ما در جنگ بدر، برخيزند و ببينند که با کشنده هايشان چه کار کرديم! قضيه، اين است. اين جاست که قرآن مي گويد عبرت بگيريد! اين جاست که مي گويد: «قُلْ سِيروُا فِي الأرْضِ» در سرزمين تاريخ سير کنيد و ببينيد چه اتفاقي افتاده است؛ آن گاه خودتان را برحذر داريد.
بيانات در ديدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) - 1375/3/20
منبع مقاله :
مختارپور قهرودي، عليرضا؛ 72 سخن عاشورايي (از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي)، تهران: انتشارات انقلاب اسلامي، چاپ دوم (1390)