داستان کوتاه

آيت‌الله حكمت‌نيا مي‌فرمود: در همدان كه بودم ذكر يونسيه را زياد مي‌گفتم، بدون اينكه كسي به من تلقين كرده باشد، به من القا مي‌شد.
من هم عمل مي‌كردم تا جايي كه روزي پرده‌ها كنار رفت و ديدم تمام ذرات جهان با من مي‌گويند:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ هيچ معبودي جز تو نيست، تو منزهي، من از ستمكاران هستم». (انبيا: 87)
با تمام وجود مي‌شنيدم و مي‌ديدم كه نظام هستي مشغول به اين ذكرند و تكلم مي‌كنند و زنده‌اند.
آنجا معتقد شدم كه همه‌چيز حيات دارد و صحبت مي‌كند.
لحظات بسيار شيرين و شادي‌آوري بود.

پيام‌ها:

1. نظام هستي، همه حيات محض است.
2. وقتي انسان با توجه ذكر بگويد، عالم هستي در اين ذكر با او همراه مي‌شود.
3. كشف و شهود براي عارف، شادي دروني مي‌آورد.
منبع:
www.irc.ir
منبع مقاله :
مجذوب حق، نويسنده مريم حكمت‌نيا، ناشر دارالهدي، سال چاپ 1384، نوبت چاپ اول، صفحه 161،