مفهوم وجود از منظر ابن سينا
مفهوم وجود از نظر ابن سينا عام ترين و بديهي ترين مفهوم است و مفهوم عام تر از آن وجود ندارد تا با جنس و فصل بتوان آن را تعريف کرد؛ بنابراين اگر تعريفي از وجود ارائه شود شرح اسمي خواهد بود. در کتاب النجاه آمده است: «
نويسنده: دکتر سيد محمد اسماعيل سيد هاشمي
مفهوم وجود از نظر ابن سينا عام ترين و بديهي ترين مفهوم است و مفهوم عام تر از آن وجود ندارد تا با جنس و فصل بتوان آن را تعريف کرد؛ بنابراين اگر تعريفي از وجود ارائه شود شرح اسمي خواهد بود. در کتاب النجاه آمده است: « إنّ الموجود لا يمکن أن يشرح بغير الأسم لأنه مبدأ أول کل شرح فلا شرح له بل صورته تقوم في النفس بلا توسط شيء » (1) يعني مفهوم موجود به لحاظ وجود تعريفي غير از توضيح لفظ ندارد، چون عام ترين مفهوم و سرآغاز هر شرحي است. البته مفهوم وجود بدون واسطه اي در نفس انسان وجود دارد.
منظور ابن سينا از موجود در اين جا ذات و جوهر موجود نيست، بلکه مفهوم وجود مراد اوست که هم بر شيء داراي ماهيت و جواهر و اعراض دلالت دارد و هم بر شيء فاقد ماهيت. چنين مفهومي از نظر ابن سينا قابل تعريف نمي باشد، زيرا جنس و فصل ندارد.
وي در دانشنامه علايي به اين مطلب تصريح نموده است: « هستي را خرد خود بشناسد بي حد و رسم که او را حد نيست، که او را جنس و فصل نيست که چيزي از وي عام تر نيست و او را « رسم » نيست، زيرا که چيزي از وي معروف تر نيست؛ آري، باشد که نام او را به زباني دون زباني بشناسند پس به تدبيري آگاهي دهند که بدان لفظ چه خواهند، مثلاً اگر به تازي گفت باشد به پارسي تفسير وي کنند يا اشارت کنند که وي آن است که همه چيزها اندر زير وي آيد. » (2)
بنابراين، مفهوم وجود بديهي ترين و عام ترين مفاهيم است و از معقولات ثانيه فلسفي است که عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است.
اطلاق وجود بر اشيا
آيا وجود بر اشياي مختلف به يک معنا يا معاني مختلف اطلاق مي شود؟ به عبارت ديگر آيا وجود، مشترک لفظي است يا مشترک معنوي؟ابن سينا مفهوم وجود را مشترک معنوي مي داند. از نظر وي، صدق مفهوم موجود ( وجود ) بر اشيا و مصاديق يکسان نيست، بلکه به نحو تشکيکي است، يعني صدق آن بر افرادش شدت و ضعف و تقدم و تأخر دارد.
در منطق مفاهيم کلي و عام به دو دسته تقسيم شده اند: متواطي و مشکک. متواطي مفهومي است که به صورت يکسان بر افراد و مصاديق خود دلالت دارد مانند مفهوم انسان نسبت به مصاديق خود، اما مشکک مفهومي است که بر مصاديق خود به نحو تقدم و تأخر و شدت و ضعف دلالت دارد مانند سفيدي و وجود که بر مصاديق خود با شدت و ضعف و تقدم و تأخر اطلاق مي شوند. (3)
در دانشنامه علائي آمده است: « هستي بر اين ده مقوله نه چنان افتد که حيوان بر مردم و بر اسب که يکي را حيواني بيش از ديگر نبود و نه چنان سپيدي بر برف که يکي را بيش از ديگر نيست تا متواطي بود که اين چنين را متواطي خوانند... بلکه هستي، نخست مرجوهر را هست و به ميانجي جوهر، مرکميت و کيفيت و اضافات را... هستي بر اين چيزها پيش و پس افتد و به کما بيشي، هرچند به يک معنا افتد و چنين را مشکک گويند. » (4)
در فلسفه سه نوع تشکيک مطرح شده است: 1. تشکيک در ماهيت، يعني ماهيت داراي مراتب شدت و ضعف باشد. اين را به شيخ اشراق نسبت مي دهند و ابن سينا اين نوع تشکيک را ممکن نمي داند. 2. تشکيک عامي که جهت اختلاف در مصاديق غير از جهت اتفاق باشد، مانند مفهوم وجود از نظر ابن سينا که به يک معنا ولي با اختلاف مصاديق بر موجودات اطلاق مي شود. 3. تشکيک خاصي که جهت اشتراک با جهت اختلاف وحدت داشته باشد و اختلاف در شدت و ضعف حقيقت واحد باشد. اين نوع تشکيک مربوط به حقيقت وجود مي شود و مورد قبول صدر المتألهين است. اما آيا ابن سينا قايل به تشکيک در حقيقت وجود است يا وجودات را حقايق متباين مي داند؟ ملا هادي سبزواري به مشائيان تباين وجودات را نسبت مي دهد، آن جا که مي گويد: « الفهلويون الوجود عندهم حقيقه ذات مراتب تشک و عند مشائيه حقائق تباينت و هو لدي ذاهق». ولي بعدآً با تتبع بيشتر نظرش تغيير مي کند و در حاشيه الربوبيه مي گويد: « عبارات شيخ در الشفاء و المباحثات دلالت دارد بر اين که بين وجودات، اختلاف ذاتي وجود ندارد، بلکه اختلاف به ماهيات است. حقيقت وجود شدت و ضعف مي پذيرد، ولي بين دو ماهيت شدت و ضعفي وجود ندارد. » (5)
ابن سينا در المباحثات به تشکيک وجود تصريح کرده است: اما مسأله التي في باب الوجود فيکشف عن تشککه أن يعلم أن الوجود في ذوات الوجود غير مختلف بالنوع بل إن کان الاختلاف فبالتأکد و الضعف و إنما تختلف ماهيات الأشياء بالنوع. » (6)
به هر حال ابن سينا معتقد به تشکيک مفهوم وجود است، به اين معنا که در مفهوم وجود که بر وجود ماهيات اطلاق مي شود، اختلاف نوعي نيست و به معناي مشترکي بر اشيا صدق مي کند، ولي متعلق آن يعني ماهيات با هم اختلاف نوعي دارند. (7) هم چنين برخي محققان، تشکيک در وجود را به وي نسبت داده اند. (8)
پينوشتها:
1- ابن سينا، النجاه، ص 496.
2- ابن سينا، دانشنامه علايي، ( الهيات )، ص8.
3- محمدرضا مظفر، المنطق، ص 70.
4- ابن سينا، مبدأ و معاد، به اهتمام عبدالله نوراني، ص 38.
5- صدرالدين شيرازي، الشواهد الربوبيه، ص 329 ( حاشيه ).
6- ابن سينا، المباحثات، تحقيق محسن بيدارفر، ص 41.
7- ر.ک: توشي هيکو ايزوتسو، بنياد حکمت سبزواري، ترجمه جلال الدين مجتبوي، ص 137 و سيد جلال آشتياني، هستي از نظر فلسفه و عرفان، ص 76.
8- محمد ذبيحي، فلسفه مشاء، با تکيه بر اهم آراء ابن سينا، ص 197-200.
سيد هاشمي، سيد محمد اسماعيل؛ (1390)، آفرينش و ابعاد فلسفي آن در الهيات اسلامي و مسيحي، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}