تحلیل‌های مختلفی برای تبیین طرح کلی اندیشه مقام معظم رهبری ارائه شده است که هر یک بخشی از این منظومه کلی را معرفی می‌کند. اما به نظر می‌رسد بهترین روش تحلیل و تبیین، روش تحلیل منظومه فکری ایشان با استناد به مقوله «فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی» [1] می‌باشد که در برهه‌های مختلف مورد تأکید معظم‌له قرار گرفته است. به عبارتی، برای درک مفاهیم مختلف به ظاهر پراکنده، بهترین روش جایابی این مفاهیم در مقوله فوق می‌باشد. با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نگاهی متفاوت نسبت به علت پدیده نام‌گذاری سال‌ها توسط مقام معظم رهبری داشت. به زعم راقم سطور، بر اساس بیانات معظم‌له که می‌فرمایند نظام کنونی ما در مرحله سوم یعنی دولت اسلامی قرار دارد [2]، جهت‌گیری‌های کلی نظام نیز باید در جهت تحقق این مرحله برآیند و از این رو، در نام‌گذاری‌های سال‌ها که مخاطب اصلی آن دولت به مفهوم نهاد حکومت -قوه قضائیه، مجریه و مقننه و سایر نهادهایی که زیرمجموعه آن‌ها قرار می‌گیرند- و ملت می‌باشد نیز این سیر کلی دیده می‌شود.
قبل از بیان این نگاه متفاوت، ابتدا نام‌های سال‌های 1379-1393 بیان خواهد شد. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نمی‌باشد که گرچه ممکن است دیدگاه‌های صحیح دیگری نیز وجود داشته باشد، اما در مقاله پیش رو، نگاه به فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی در تعلیل نام‌گذاری سال‌ها پررنگ‌تر شده است.

سال‌های 1369-1377؛ تمرکز بر اصلاح اقتصادی دولت اسلامی

گرچه در ظاهر این سال‌ها بدون نام بوده‌اند، اما با توجه به تأکید ایشان بر روی مفاهیمی نظیر «عدالت اجتماعی» در سال 1372، «وجدان کار» و «انضباط اجتماعی» در سال 1373، «انضباط اقتصادی و مالی» و مقابله با ریخت‌وپاش، زیاده‌روی و اسراف در سال 1374، مبارزه با اسراف، زیاده‌روی و نابود کردن اموال عمومی و شخصی در سال 1375، عزم عمومی در مقابله با اسراف در سال 1376 و صرفه‌جویی در سال 1377، تلاش ایشان برای القای اهمیت گذار از مرحله دولت اسلامی از مجرای انضباط اقتصادی دولت به وضوح قابل مشاهده است. زیرا در خلال سال‌های فوق و با توجه به جهت‌گیری‌هایی که در دولت‌های این دوره پیگیری شد، «نگاه به پیشرفت، نگاه غربی بود؛ یعنی همان راهی که آن‌ها رفتند، این‌ها هم باید بروند؛ تصورشان این بود. خودشان را در حد انگلیس و فرانسه و آلمان هم نمی‌دیدند؛ در حد همین کشورهایی مثل کره جنوبی می‌دیدند». [3]

سال‌های 1378، 1379، 1381 و 1385؛ الگوآفرینی سیاسی و اجتماعی

از مهم‌ترین خصوصیات سال 1378، مصادف شدن با صدمین سالگرد میلاد امام خمینی (ره) بود و از همین روی، این سال به نام سال «امام خمینی (ره)» نام‌گذاری شد. مقام معظم رهبری وجود چهار خصوصیت 1. فکر روشن و روشِ خردمندانه، 2. اراده، تصمیم و عزم راسخ و قاطع، 3. خلقیات انسانی و والا و 4. تدین، تعبد، ایمان دینی و اعتقاد راسخ به ارزش‌های اسلامی و قرآنی -که چهار خصوصیت ممتاز امام خمینی (ره) بود- در میان ملت و مسئولان کشور را راه رسیدن به اهداف ملی اعلام کردند. [4]
در سال 1379، ابتدا و انتهای سال با عید غدیر مقارن گردید و از این روی، ایشان این سال را به نام مبارک «امیرالمؤمنین (ع)» نام‌گذاری نمودند. ایشان فرمودند: «ما می‌توانیم در سایه نزدیکی به امیرالمؤمنین (ع)، به آرزوی بزرگ کشور و ملتمان و نظام جمهوری اسلامی -یعنی عدالت اجتماعی- نزدیک شویم. امیدوارم که ما مسؤولان کشور -در درجه اول- و همه آحاد مردم تلاش کنند تا بتوانیم عدالت اجتماعی را در این کشور، مستقر کنیم». [5]
فروردین و اسفند 1381 نیز با عاشورای حسینی هم‌زمان شد و لذا این سال به نام «عزت و افتخار حسینی» نامگذاری شد. در سال 1385، با توجه به جسارت‌هایی که به ساحت عظمای نبوی شد، مقام معظم رهبری این سال را به نام ایشان نامیدند. به اعتقاد ایشان، «درس پیغمبر اسلام برای امتش و برای همه بشریت، درسِ عالم شدن، قوی شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است». [6]

سال 1382 و 1383؛ تمرکز بر جلوگیری از انحراف

متأسفانه در خلال سال‌های موسوم به دولت اصلاحات -اگر چه اقدامات سازنده‌ای نیز در این دوران انجام گرفت و ما نیز منکر این حقیقت نیستیم-، برخی جهت‌گیری‌های سیاسی مسیر حرکت به سوی تحقق اهداف انقلاب اسلامی را منحرف کرد. از همین روی، مقام معظم رهبری بار دیگر با نام‌گذاری این سال‌ها به نام «نهضت خدمت‌رسانی به مردم» و «پاسخگویی سه قوه به ملت ایران»، تلاش کردند تا این حرکت را دگربار به مسیر اصلی آن بازگردانند. یعنی بجای دعواهای سیاسی و هدر دادن توان اجتماعی در این جهت، ایشان از مسئولین خواستند تا با نهضت خدمت‌رسانی به مردم، زمینه پرسش و پاسخ میان مردم و مسئولین برای رصد بازدهی کارکرد دولت فراهم شود.

سال‌های 1380، 1384، 1392؛ تأکید بر اهمیت مشارکت

در هر نظام سیاسی، میزان مشارکت یکی از مؤلفه‌های بررسی میزان مقبولیت عمومی آن نظام است. نام‌گذاری سال 1380 به نام «اقتدار ملی و اشتغال‌آفرینی»، 1384 به نام «همبستگی ملی و مشارکت عمومی» و 1392 به نام سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» ناظر به همین نکته است. لازم به ذکر است، اشتغال‌آفرینی و ایجاد حماسه اقتصادی که در نام‌گذاری‌های سال‌های فوق مورد توجه قرار گرفته است، از جمله کارکردهای یک دولت اسلامی است.

سال‌های 1386-1393؛ فراهم شدن زمینه تحقق دولت اسلامی

رهبر معظم انقلاب در سال 1384 فرمودند: «این وضع جدیدی که در کشور به وجود آمده است و تشکیل دولت و گرایشی که امروز در عموم مردم و در دولت‌مردان مشاهده می‌شود، این نوید را می‌تواند بدهد که اوضاع برای برگرداندن جهت‌گیری غلط، اوضاع مساعدی است». [7]
همچنین در جای دیگر می‌فرمایند: «امروز خوشبختانه یک وضع استثنایی در طول چندین سال گذشته وجود دارد ... شعارهای اساسی انقلاب به عنوان محور برنامه‌ریزی‌ها و حرکت‌ها و سیاست‌ها اعلام می‌شود». [8]
این امر حکایت از این دارد که از سال 1384 شرایطی در کشور فراهم شد که زمینه تحقق دولت اسلامی را میسر کرد. از همین جهت، نحوه نام‌گذاری سال‌ها از سال 1386 به بعد براساس مؤلفه‌های دولت اسلامی قابل مشاهده است که عبارت‌اند از:
- 1386؛ «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» به منظور هم‌سو کردن نیروهای سیاسی و اجتماعی در راستای تحقق این هدف
- 1387؛ سال «نوآوری و شکوفایی» به هدف شکستن شالوده‌ها و روندهای کند موجود در جهت نیل به این هدف
- 1389؛ «همت مضاعف و کار مضاعف»

به نظر می‌رسد، رهبر معظم انقلاب به منظور تسهیل و تسریع در این روند، برخی معیارهای اقتصادی دولت اسلامی را نیز با نام‌های سال بیان کرده‌اند. به عبارتی، آنچه لازمه اقتصاد مقاومتی- به عنوان پایه اقتصادی دولت اسلامی- است را با نام‌گذاری بر روی سال‌ها نشانه‌گذاری نموده‌اند. از همین روی مشاهد می‌شود که در سال 1388، 1390، 1391 و 1393، نام‌گذاری‌ها دقیق‌تر و متمرکز بر روی محور اقتصادی می‌باشد.
- 1388؛ حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف
- 1390؛ جهاد اقتصادی و فراتر رفتن از حرکت‌های طبیعی در مسیر اقتصادی
- 1391؛ تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی به منظور حل مسئله تورم و اشتغال
- 1393؛ اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و با مدیریت جهادی


سال 1394 سال «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی»

پر واضح است که این نام را نیز می‌توان در چهار چوب مرحله دولت سازی اسلامی که سومین مرحله از فرآیند تمدن‌سازی اسلامی است، تحلیل نمود. برطرف نمودن شکاف دولت ملت که می‌توان آن را از جمله شکاف‌های فعال در جامعه دانست که در شرایط حاضر با طرح فسادهای اخیر در فضای عمومی نیز تشدید شده است، می‌تواند موجب پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی گردد. برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی، همدلی و همزبانی دولت و ملت و برطرف نمودن شکاف بین این دو از جمله ضروریات است. دولت اسلامی دولتی است از دل ملت و برآمده از آن که خواست اسلام و مسلمین را پی می‌گیرد به همین جهت تحقق همدلی و همزبانی دولت و ملت برای رسیدن به دولت اسلامی ضروری است. در این جهت نه دولت باید ملت را نامحرم و غیر خودی بداند و او را در روند مدیریت کشور و تصمیمات شرکت ندهد و نه ملت، دولت را به حال خود رها کند و خود را در قبال اتفاقات و حوادث مسئول نداند. البته باید دقت داشت که همزبانی و همدلی این دو رکن جمهوری اسلامی یعنی دولت و ملت، طرفینی است؛ بدان معنا که نباید این نامگذاری به همدلی و همزبانی ملت نسبت به دولت و بلعکس دولت نسبت به ملت تفسیر شود.
دولت اسلامی دولتی است که از یک سو فرهنگ سیاسی مردم در آن مشارکتی است و سوی دیگر دولت صرفاً به دنبال تحقق خواست نخبگان و گروه‌های قدرت و ثروت نیست بلکه خواست آحاد مردم مسلمان را پی می‌گیرد.

ارزیابی نهایی

با توجه به نام‌گذاری‌های فوق، اگر چه مخاطب این نام‌ها عموم مردم و مسئولین هستند [9] و بدون ورود مردم به عرصه تحقق نام سال‌ها، عملاً تلاش‌های دولت نیز ابتر می‌ماند؛ اما این دولت است که با جهت‌دهی به حرکت‌های مردمی و کنترل آن، زمینه تحقق این نام‌ها و هدف‌ها را فراهم می‌کند. از همین روی نگارنده معتقد می‌باشد، تا دولت کنونی- به معنای عام آن- نتواند از مرحله دولت اسلامی عبور کند و مسئولین نظام ما به نصاب لازم یک مسئول اسلامی در حکومت دینی نرسند ولو حرکت‌های مردمی نیز شکل بگیرد، به علت هدر رفت سرمایه اجتماعی و عدم هم‌سو بودن این حرکت‌های خودجوش مردمی -در برخی موارد، خنثی‌کننده یکدیگر- اهداف انقلاب اسلامی محقق نخواهد شد. به عبارتی، بر اساس اهدافی که انقلاب اسلامی طی می‌کند و تاکنون توانسته است از دو مرحله انقلاب اسلامی و نظام اسلامی عبور کند، این امر منطقاً و عقلاً صحیح به نظر می‌رسد که شخص حاکم اسلامی تمام نیروها، حرکت‌ها و سرمایه‌ها را مصروف طی این مرحله طولانی نماید. این مراحل به‌گونه‌ای چیده شده‌اند که بدون تحقق مرحله قبل، مرحله بعد بدست نمی‌آید؛ یعنی تا دولت اسلامی محقق نشود، جامعه اسلامی و به تبع آن دو، امت اسلامی -طی تک‌تک این مراحل در درون هر یک از دولت‌های اسلامی- بدست نمی‌آید.
البته ما در این مقاله منکر این امر نیستیم که مخاطب نام سال عموم مردم هستند و اصلاً، بخشی از اهداف مرحله جامعه اسلامی همزمان با نیل به مرحله دولت اسلامی در حال تحقق است؛ زیرا در این زمینه هم مردم مسئولیت دارند و هم مسئولان. اما آنچه مورد مدعاست این است که مخاطب اصلی این نام‌ها و شعارها مسئولان به عنوان کارگزاران تحقق دولت اسلامی است تا با هم‌جهت کردن نیروهای اجتماعی، زمینه را برای پشت سر گذاشتن این مرحله فراهم کنند.

پي‌نوشت‌ها:

[1] این فرآیند شامل پنج مرحله می‌باشد که عبارت‌اند از:
الف. انقلاب اسلامی: منظور از انقلاب در این مرحله حرکت انقلابی است و نه آن معنای از انقلاب اسلامی که شامل همه مراحل می‌شود. به عبارتی، مقصود از انقلاب اسلامی همان حرکت انقلابی و جنبش انقلابی است که نظام فاسد را سرنگون می‌کند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده فراهم می‌سازد. (خامنه‌ای، بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 1390/7/24)
ب. نظام اسلامی: هویتی کلی است که تعریف مشخصی دارد و مردم آن را انتخاب می‌کنند. این هویت کلی جمهوری اسلامی است در آن، مردم‌سالاری از اسلام گرفته شده است و با ارزش‌های اسلامی همراه است. (خامنه‌ای، بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 1390/7/24)
ج. دولت اسلامی: دولت به معنای مجموعه کارگزاران حکومت و نه هیأت وزیران. (خامنه‌ای، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 1380/9/21) بر اساس آنچه که در دوره تعیین نظام اسلامی به وجود آمد، یک قانون اساسی تدوین گردید که در آن، نهادها و بنیان‌های اداره و مدیریت کشور معین شد. این مجموعه نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است. (خامنه‌ای، بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 1390/7/24)
د. کشور یا جامعه اسلامی: پس از تشکیل دولت اسلامی، مسئولیت و تعهد این دولت، تحقق جامعه اسلامی است. در این جامعه، آرمان‌ها و اهداف اسلامی تحقق پیدا می‌کند. این جامعه، جامعه‌ای عادل، آزاد، مردمی، دارای عزت و استغنای ملی، برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، دارای پیشرفت‌های همه‌جانبه علمی، اقتصادی، سیاسی می‌باشد. (خامنه‌ای، بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 24/7/1390).
ه. امت اسلامی: مراد از امت اسلامی، تسری جامعه اسلامی با تمام لوازم و ویژگی‌های آن، به نقاط جغرافیایی دیگر است. (خامنه‌ای، بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، 1390/7/24)
[2] اشاره به بیانات مقام معظم رهبری: در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 1379/9/12؛ در جمع کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، 1380/9/21؛ در دیدار مسئولان نظام، 6/8/1383؛ در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 28/5/1384؛ در دیدار اعضای هیئت دولت، 1384/6/8.
[3] بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز، 1387/2/14
[4] پیام نوروزی به مناسبت حلول سال 1378، 1378/1/1
[5] پیام نوروزی به مناسبت حلول سال 1379، 1379/1/1
[6] پیام نوروزی به مناسبت حلول سال 1385، 1385/1/1
[7] بیانات در دیدار شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1384/10/13
[8] بیانات در دیدار رئیس‌جمهور، مسئولان و کارگزاران نظام، 1386/4/9
[9] چنانکه دکتر غلامعلی حدادعادل نیز «فلسفه نام‌گذاری‌ها [را] جلب توجه مردم به یک ارزش و همین‌طور در نقطه مقابل آن، به یک مشکل» می‌دانند. ایشان معتقدند، «در واقع از میان همه ارزش‌ها و جهت‌گیری‌های مطلوب، رهبری یک ارزش را برجسته می‌کنند و در صدر قرار می‌دهند و توجه همگان را به آن جلب می‌کنند. این در واقع نوعی اعتلای فرهنگ عمومی جامعه است که از وظایف رهبری است». گفتگو با دکتر غلامعلی حدادعادل در:
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=19286

منبع مقاله : برهان