اصول راهبردی در مذاکرات هستهای
آن بخش از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین روز از سال 1394 که ناظر به مذاکرات هستهای بود، پاسخی راهگشا به گره هایی محسوب میشود که همچنان راه رسیدن به توافق را در مذاکرات مسدود کرده است.
نویسنده : مهدی محمدی
آن بخش از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین روز از سال 1394 که ناظر به مذاکرات هستهای بود، پاسخی راهگشا به گره هایی محسوب میشود که همچنان راه رسیدن به توافق را در مذاکرات مسدود کرده است.
تیم مذاکره کننده ایرانی اکنون راه حلهای بالقوه درباره مسائل مورد اختلاف را در اختیار دارد و آن گونه که وزیر محترم خارجه اعلام کرده است این هفته برای نهایی کردن این راه حلها دوباره به ژنو خواهد رفت.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز اول فروردین 1394 در واقع اصول راهنمایی به دست میدهد که بر اساس آن تیم مذاکره کننده میتواند تصمیم بگیرد که از میان یک سلسله راه حل های بالقوه، کدام یک قابل نهایی شدن است.
1. نخستین نکته راهبردی در این سخنان آن بود که ایشان به صراحت گفتند آمریکا به این مذاکرات نیاز دارد. مهمترین نتیجه این سخن این است که تهدید آمریکاییها به ترک میز مذاکره را نباید جدی گرفت. همان طور که ایشان با دقتی ستودنی تأکید فرمودند این نیاز در آمریکا یک نیاز دوحزبی است و حتی اگر دولتی جمهوریخواه هم بر سر کار بود، امروز جز پیمودن همین مسیری که دموکراتها درون اتاق مذاکره در حال پیمودن آن هستند، راهی نداشت. اگر بپذیریم که آمریکا بیش از ایران نیازمند نتیجه بخشی مذاکرات است، دیگر نباید از شکست یا عدم تمدید مذاکرات هراس داشت. نبود گزینههای دیگر، هزینه سیاسی بسیار بالا، ریسک ژئوپلیتیکی شکست مذاکرات و گره خوردگی سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا به نتیجه این مذاکرات، از جمله دلایلی است که ثابت میکند آمریکا ریسک ترک مذاکره را نخواهد پذیرفت. اعتماد به نفس ناشی از این تحلیل کمک قابل توجهی به تیم مذاکره کننده است که از اصول خود کوتاه نیاید و مطمئن باشد که آمریکا چارهای جز تداوم مذاکره ندارد و بنابراین هرگز اتاق مذاکره را ترک نخواهد کرد. بر این اساس، نتیجه استحکام رای ایران درون اتاق مذاکره، نه شکست مذاکرات بلکه بهتر شدن هرگونه توافق احتمالی است.
2. نکته دوم نفی مفهوم دیکته در مذاکرات است. در مورد خاص مذاکرات هستهای، دیکته یعنی طرف آمریکایی برای رفع یک نگرانی ادعایی (مثلا درباره فردو) صرفا بر اعمال یک راه حل خاص اصرار کند و هیچ راه حل بدیلی را نپذیرد (مثلا درباره فردو بر تعطیلی کامل غنی سازی در آن اصرار بورزد.) اساسا مفهوم مذاکره رسیدن به راه حلهای دوطرفه است. وقتی یک طرف ایدهای مطرح کند و هیچ جرح و تعدیلی را درباره آن نپذیرد، مذاکرات تبدیل به دیکته میشود. مفهوم مذاکراتی این فراز از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که ایران هیچ راه حل صرفا آمریکایی را برای هیچ کدام از موضوعات نخواهد پذیرفت.
3. سومین مسئله منتفی کردن هرگونه زمینه سازی برای مذاکرات ژئوپلتیکی پس از مذاکرات هستهای است. میدانیم که آمریکاییها در چند دور آخر مذاکرات و بویژه پس از آن که جریان مقاومت پیروزیهای چشمگیر و پی در پی در منطقه به دست آورد، خواهان آن شدهاند که مذاکره درباره مسائل منطقهای جایی درون توافق هستهای گنجانده شود؛ همچنان که که چنین درخواستی را درباره مسئله موشکی هم دارند. رهبر معظم انقلاب اسلامی این مسئله را از منظری راهبردی تعیین تکلیف کردند. فرمایش ایشان دقیقا بدین معناست که حتی اگر در حوزه هستهای امکان رسیدن به یک توافق با آمریکا وجود داشته باشد، در مورد مسائل ژئوپلیتیکی چنین چیزی از اساس منتفی است و هرگز امکان توافق یا حتی تفاهم وجود نخواهد داشت. ایران در منطقه در موضع قدرت قرار دارد و آمریکا را هم بخشی از مشکل و بلکه اصلیترین مشکل میداند که هرگز قابلیت تبدیل شدن به بخشی از یک راه حل را ندارد. اصل راهنمای ارائه شده از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی میگوید مذاکرات هستهای یک پل برای گذار به ژئوپلتیک نیست و صرف نظر از نتیجه مذاکرات هستهای برنامه منطقه ای ایران به راه خود خواهد رفت؛ و بنابراین، موضوعات منطقه ای نه قابل توافق است و نه حتی قابل مذاکره.
4. چهارمین اصل راهبردی در این فرمایشات که کاملا به محتوای مذاکرات جهت میدهد این است که رهبر معظم انقلاب اسلامی رفع تحریمها را بخشی از مذاکرات خواندند نه نتیجه آن و بر این اساس تأکید کردند همه تحریمها باید بلافاصله پس از امضای توافق رفع شود. توجه به این اصل که ناظر به یکی از کلیدی ترین مسائل مورد اختلاف در مذاکرات است برای دور آتی مذاکرات حیاتی خواهد بود. از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی رفع تحریمها یک اتفاق دفعی است نه یک فرآیند تدریجی چرا که اساسا چیزی به نام فرآیند تدریجی رفع تحریم وجود ندارد. این مسئله بسیار ظریف و مهمی است. استدلال پس پشت این اصل راهبردی این است که اگر تحریمها بلافاصله پس از توافق نهایی (یعنی همان جایی که بده بستان بزرگ انجام میشود) رفع شد که مطلوب حاصل شده والا پس از آن که ایران توافق را امضا کرد و به اجرای تعهدات خود پرداخت، دیگر نباید انتظار داشت آمریکا –که دیگر چیزی از ایران نمیخواهد و به هر چه میخواسته اجمالا رسیده- انگیزه یا علاقهای به لغو تحریمها داشته باشد. تبدیل کردن موضوع تعلیق و لغو تحریم ها به یک فرآیند بلند مدت که ایران باید در آن درگیر شود، مشخصا به این معناست که امریکا قصد برداشتن هیچ تحریمی را ندارد و تحریمی که شب امضای توافق برداشته نشود، پس از آن هم برداشته نخواهد شد.
5. آخرین اصل ناظر به مفهوم کلیدی بازگشت پذیری تعهدات است. وقتی آمریکاییها از ضرورت بازگشت ناپذیر بودن تعهدات ایران سخن میگویند یعنی قصد دارند دستکاری در تأسیسات هستهای ایران را بدل به نوعی خرابکاری کنند که در میان مدت –بهویژه در صورت نقض تعهدات از سوی آمریکا- بازگشت ناپذیر باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی اعمال این سطح از دستکاری در تأسیسات را منع فرمودند چرا که
اولا بازگشت پذیری فنی تعهدات ایران یگانه ضمانتی است که پایبندی آمریکا به تعهداتی را که میپذیرد تضمین میکند،
ثانیا همان طور که موضوع تعلیق و لغو تحریمها به سادگی از سوی آمریکا بازگشت پذیر است، ایران نیز باید امکان پاسخدهی هستهای به هر نوع نقض عهد آمریکا را داشته باشد و این بخشی از مفهوم توازن در توافق احتمالی است
و ثالثا وقتی آمریکا تا این حد اصرار دارد که تعهدات ایران به لحاظ فنی بازگشت ناپذیر باشد، تلویحا به این معناست که آمریکا قصد عمل به تعهدات خود را ندارد و از همین حالا می خواهد راه پاسخدهی ایران به تخلفاتش را مسدود کند.
بر این اساس، بازگشت پذیری سریع تعهدات یگانه عنصر قوام بخش و نگهدارنده هر نوع توافق احتمالی است که نباید از آن کوتاه آمد.
منبع مقاله : فارس
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}