دو نفر از مسلمين از راه دور براي انجام مناسك حج، به سوي مكه رهسپار شدند، در اين سفر وقتي كه براي زيارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به مدينه آمدند، يكي از آنها در مدينه بيمار شد، و در منزلي بستري گرديد، همسفرش از او پرستاري مي‌كرد.
روزي همسفر، به بيمار گفت: خيلي مشتاق زيارت مرقد شريف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم، اجازه بده براي زيارت بروم و برگردم.
بيمار گفت: «تو يار و مونس من هستي، مرا تنها مگذار، وضع مزاجي من وخيم است، از من جدا نشو».
همسفر گفت: برادر! ما از راه دور آمده‌ايم، دلم براي زيارت پر مي‌زند، شما اجازه بدهيد، زود مي‌روم و برمي‌گردم، ولي بيمار كه سخت نياز به پرستار داشت، نمي‌خواست همسفرش، به زيارت برود.
همسفر ناگزير براي زيارت مرقد شريف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رفت و پس از زيارت، به منزل امام صادق (علیه السلام) رفت و به حضور آن حضرت، شرفياب شد، و قصه خود و رفيق راهش را به عرض آن حضرت رساند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«اگر تو كنار بستر دوست همسفرت بماني و از او پرستاري كني و مونس او باشي، در پيشگاه خداي بزرگ بهتر از زيارت مرقد شريف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است». (1)

پي‌نوشت‌ها:

1. السّبيل الي انهاض المسلمين، ص 271.

منبع مقاله :
داستان دوستان، محمد محمدي اشتهاردي، ناشر مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، محل چاپ قم، سال چاپ 1376، نوبت چاپ هفتم، جلد دوم، صفحه 159 و 160
www.irc.ir