عارفي در كنار كعبه، يكي از توانگران معروف را ديد كه سوار بر اسب مشغول طواف كعبه است.
اين منظره به نظرش بسيار زشت و نازيبا آمد و آن را بي‌ادبي به ساحت كعبه دانست.
پس از مراسم حج، هنگامي كه حاجيان با كاروان‌ها به وطن خود باز مي‌گشتند، عارف در مسير راه ديد آن مرد بي¬ادب از كاروان جدا مانده و اشرار و دزدان، اموال و اسب او را ربوده¬اند و او با پاي برهنه در بيابان، با رنج و زحمت حركت مي¬كند.
به ياد غرور و بي¬ادبي او در كنار كعبه افتاد و گفت:
هر كس در كنار كعبه كه همه پياده طواف كنند، بي‌ادبي كرده و سواره طواف كند، مجازات او اين است كه در بيابان اين‌گونه پياده حركت كند.
منبع مقاله :
داستان هاي جوامع الحكايات، صفحه 194.
www.irc.ir