نويسنده: جعفر يوسفي





 

تاريخ ترکمن ها صرف نظر از تاريخ افسانه اي و سرزمين اجدادي آن ها به سه دوره تقسيم مي شود: 1- دوره بيابان گردي که از آغاز مهاجرت ترکمن ها شروع شده، 2- دوره مهاجرت به ترکمنستان و ترکمن صحرا، 3- دوره بعد از مرزبندي رسمي بين کشورهاي روسه و ايران ( عسگري خانقاه و کمالي، 1374، 45 ). بر اين اساس قوم ترکمن يکي از اقوام مهاجر به فلات و سرزمين کنوني ايران محسوب مي شود. دشت ها و استپ هاي منچوري و مغولستان در شمال آسيا، مکان اوليه ترکمن ها به شمار مي رود. لذا آن ها که در منطقه ساحلي شمال درياچه « ايشِيق گِل » در مغولستان زندگي مي کردند، به دلايل مختلف طبيعي و اجتماعي و به تدريج به طرف جنوب مهاجرت کرده و در قرن ششم ميلادي در نزديکي رودخانه « سير دريا » ( سيحون ) ساکن شدند و سپس در قرن دهم ميلادي به نزديکي « آمو دريا » ( جيحون ) و منطقه مرو آمدند. ترکمن ها در قرن يازدهم ميلادي در مرو ساکن شدند ( همان، 32 ). ترکمن ها در مهاجرت خود از حاشيه شهرهاي بزرگ و آبادي چون سمرقند و بخارا نيز گذشتند؛ گروهي عازم نواحي درياچه آرال شدند و نهايتاً به اور گنج و از آنجا به سواحل شرقي درياي خزر مهاجرت کردند و در شهرهاي آبادي چون دهستان و منقشلان سکنا گزيدند. طوايف ترکمن گوگلان، يمرلي و آل علي در جلگه هاي کوپت داغ و بعداً ساريق ها، ارساري ها و سالرها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهاي خراسان ساکن شدند و يموت ها به سمت شمال خراسان و رود اترک روي آوردند و در قرن شانزدهم ميلادي طوايف ترکمن در تمام ساحل شرقي خزر تا گرگان زندگي مي کردند. پيش از آنکه قرن نوزدهم پايان يابد تزارهاي روس با فتح تاشکند، بخارا، خان نشين خيوه و فرغانه و خان نشين هاي آسياي ميانه، ترکمن ها به جز ترکمن هاي داخل مرزهاي ايران را خراج گزار روسيه کردند و پس از جنگ ها و توسعه طلبي هاي امپراتوري روسيه تزاري، قرارداد تحديد مرزي آخال ( 1881 م). بين دو دولت ايران و روس، مرز ميان دو کشور را از روي نشانه هاي جغرافيايي تعيين کرد و براساس آن، ترکمن هاي اترک و گرگان رسماً ايراني محسوب شدند ( زندي دل و همکاران، 1379، 28- 30 ). در عين حال بعد از قرار داد آخال بر اثر فشار خوانين خيوه و روس ها سيل مهاجرت به نواحي رود اترک و گرگان افزايش يافت.
علي رغم خاستگاه تاريخي فوق، درباره اطلاق واژه ترکمن براين قوم، برداشت ها و بررسي هاي مختلفي شده است. قديمي ترين بررسي به محمود کاشغري تعلق دارد. وي افسانه اي نقل مي کند که مثل اغلب افسانه هاي آسياي مرکزي به اسکندر مقدوني مربوط مي شود. اسکدر پس از فتح سمرقند براي سرکوبي امير ترکان ناحيه بالاساغون حرکت مي کند. امير ترکان که از قصد اسکندر آگاه مي شود با قشون خود به طرف شرق فرار مي کند. دراين بين بيست و دو تن با خانواده هاي خود از قشون باز مي مانند. اسکندر به هنگام بازگشت به اين افراد برمي خورد و با ديدن آثار و نشانه هاي ترک بودن در آن ها اظهار مي کند که آن ها « ترک مانند » يعني به ترک ها شبيه هستند. کاشغري معتقد است که بعدها کثرت استعمال ( و احتمالاً تجزيه غلط ) موجب تسميه « ترکمن » به اين افراد شده است. ( منقول در: قفس اوغلو، 1379، 13 )
روايت دوم به زماني برمي گردد که ترک هاي ناحيه آمو دريا به دين مبين اسلام گرويدند. ترک هاي اين ناحيه به هر دليلي که باشد، از جنگ و خونريزي اجتناب کردند و بنا به ميل و درخواست خود مسلمان شدند. اعراب از اين رفتار ترک ها استقبال کرده و به آن ها لقب « ترک ايمان » دادند. برخي هم معتقدند که ترکمن عنواني بود که آغوزهاي غيرمسلمان، به آغوزهاي مسلمان دادند. ( ساراي، 1379، 3 )
روايت سوم به اين باور اشاره دارد که واژه ترکمن از واژه « ترک مين » است يعني من « ترک هستم » ( مسوف، 1388، 141 ). بسياري نيز مانند وامبري ليگتي و قفس اوغلو تلاش کرده اند با ارائه مثال هاي فراوان ثابت کنند که عنصر « من » در واژه ترکمن ماهيت پسوندي دارد و به زعم آن ها بر مفاهيمي چون « شکوه و عظمت » يا « اسم جمع » دلالت دارد. تمامي روايات مزبور جملگي يک هدف را دنبال مي کنند و آن اثبات « ترک » بودن ترکمن هاست، اما يکي از شرق شناسان مشهور به نام « هيرث » با استفاده از متون تاريخي چيني و با استناد به دايرة المعارف چيني « تونگ- تين » تلاش کرد تا تسميه ترکمن را با واژه « توکو- مونگ » چيني ارتباط دهد و با توسل به ادله جغرافيايي و تاريخي ثابت کند که ترکمن ها از نسل اقوام ايراني « آلان » ها هستند.

پراکندگي جمعيت

منطقه زيستي ترکمن ها غير از ايران، کشورهاي ترکمنستان، افغانستان، عراق، ترکيه، ازبکستان، قزاقستان، چين و سوريه است. در ترکمنستان حدد 5700000 نفر و در افغانستان حدود 1000000 ترکمن زندگي مي کنند. ترکمن هاي عراق که در شمال اين کشور زندگي مي کنند حدود 2000000 نفرند که از بازماندگان ترکمن هاي قديم هستند و به علت دور افتادن از سرزمين هاي اصلي، گويش آن ها تفاوت هايي با ترکمن هاي شرق خزر دارد و بيشتر به ترکي ترکيه و ترکي آذري نزديک است. گروهي از ترکمن ها درياي خزر را دور زده و هم اکنون در آذربايجان و ترکيه به سر مي برند. ترکمن هاي ايران بيشتر در جنوب شرقي درياي خزر و در ترکمن صحرا سکونت دارند و در استان هاي گلستان، خراسان رضوي ( تربت جام ) و خراسان شمالي پراکنده اند. جمعيت ترکمن هاي ايران به 2000000 نفر مي رسد.
براساس نتايج سرشماري سال 1381، در استان گلستان بالغ بر 1531910 نفر زندگي مي کنند که شامل 305088 خانوار مي باشد. از اين تعداد 504381 نفر شامل 85778 خانوار، به قوم ترکمن اختصاص دارد. يعني جمعيت ترکمن بيش از 33 درصد کل جمعيت استان است که در کنار ساير اقوام در اين منطقه مانند سيستاني ها 15/4 درصد، بلوچ ها 4/3 درصد، کردها 5 درصد، قزاق ها 2 درصد و جمعيت قوم فارس زندگي مي کنند. تراکم جمعيتي ترکمن ها عمدتاً در شهرهاي نزديک مرز مي باشد و به ترتيب در گميشان 100 درصد، آق قلا 98 درصد، بندر ترکمن 85 درصد، گنبد 77 درصد، کلاله 55 درصد و مينودشت 40 درصد از جمعيت اين شهرها را ترکمن ها تشکيل مي دهند و درصد کمي نيز در شهرهاي ديگر استان از جمله مرکز استان ( گرگان ) ساکنند ( منقول در: پايگاه اينترنتي سازمان تبليغات اسلامي استان گلستان ). براساس سرشماري سال 85، جمعيت استان به حدود 087، 617، 1 نفر رسيد که در اين ميان، جمعيت ترکمن ها نيز افزايش داشته و براي نمونه، جمعيت بخش مرکزي شهرستان ترکمن درسال 1385 برابر با 63771 نفر بوده است ( نظري و همکاران، 15:1386 ). براساس توصيف وضعيت سرزميني، 37/6 درصد مساحت استان گلستان با تراکم نسبي 47 نفر در هر کيلومتر مربع در اختيار مردم ترکمن است.
ترکمن هاي ساکن در استان خراسان شمالي تقريباً 10 درصد جمعيت 811000 نفري اين استان را براساس آمار سال 1385 تشکيل مي دهند که در دو شهرستان « بجنورد » و « مانه و سملقان » زندگي مي کنند.

طوايف و تيره ها

ترکمن ها به قبايل و تيره هاي متعددي تقسيم مي شوند که برخي از آن ها عبارتند از: عالي ايلي، چاودار، يمرلي، ارساري، سالور، ساريق، تکه، يموت و گوگلان. به طور کلي، از نظر ساخت اجتماعي سنتي ترکمن ها، هر ايل به چند طايفه و هر طايفه به چند تيره يا اونليق و هر تيره به چند ابه تقسيم شده اند. ابه کوچک ترين واحد اقتصادي، اجتماعي و سياسي ترکمن است که برحسب خويشاوندي خوني در خط ذکور از چند اُي « oy » هم تبار تشکيل يافته ( طبيبي، 1378، 349 ).
اما طوايف و تيره هاي ترکمن ها در ايران عبارتند از:

1- طايفه يموت:

نام ايل يموت مأخوذ از اسم يموت پسر آغورجک است. يموت صاحب دو پسر به نام هاي اوتلي تمور و قوتلي تمور بوده است. اوتلي تمور جد عشاير يموت، خيوه و قوتلي تمور جد مردم ساکن ايرانند. ( عطاگزلي، 1384، 23 ). خيل يموت مرکب از دوازده طايفه است و هر طايفه مرکب از چندين تيره و طايفه و ابه هستند که عبارتند از جعفرباي، آتاباي، يلقي، داز، دوه جي، بدرا، سلاخ، ايمر کوچک، ايکدر، قوجق، قان يخمز، يموت هاي گرگان در نزديکي درياي خزر، بندر ترکمن، گوميشان، داشلي برون و آق قلعه زندگي مي کنند. ( عسگري خانقاه و کمالي، 1374، 59؛ سعيديان، 1378، 296 ).
يموت ها عمدتاً زراعت پيشه اند و به شجره نسب اهميت زيادي مي دهند. ويليام آيرونز در اين باره مي نويسد که يموت ها بخش اعظم زندگي اجتماعي خود را بر مبناي شجره نسب در خط ذکور تنظيم مي کنند ( طبيبي، 1378، 348 ).

2- طايفه گوگلان:

دومين طايفه بزرگ در ايران است. طايفه گوگلان ها در ناحيه گوگلان و کلاله در نزديکي شهر گنبد قابوس و نيز در جرگلان در شمال شرقي ترکمن صحرا به سر مي برند. گوگلان ها به هشت طايفه تقسيم مي شدند: يانقال، چاکر بيگدري، کريک ( قريق )، کايي ( قايي )، آي درويش، بايندر، ارکک لي، قريب علي خان. البته تمام قبايل ترکمن به جز گوگلان به نام جد مشترکشان شناخته مي شوند ( عسگري خانقاه و کمالي، 1374، 58 ). « وامبري » سياح مجاري، اين طايفه را صلح جوترين و متمدن ترين ترکمن ها مي داند و بر اين باور است که آن ها از روي ميل به امر زراعت مشغول شدند و خود را تابع دولت ايران مي دانند ( وامبري، 1374، 388 ). مختومقلي فراغي شاعر شهير ترکمن، گوگلان و از تيره گرکر ( گز قر ) است.

3- قبيله سالور:

يکي از قديمي ترين قبايل ترکمن بود. احتمالا تعداد آن ها قبل از جنگ ها و تهاجماتي که موقع انتقال قسمت عمده ترکمن ها توسط سلجوق ها از آسياي مرکزي به غرب روي داد، بيشتر بود. سالورها در شرق سرزمين تکه، بين سرخس و رود مرغاب مي زيستند و به سه تيره تقسيم مي شدند: يالواچ، کارامان، آنابوله گي ( عسگري خانقاه و کمالي، 1374، 65 ).

4- ترکمن هاي ساريق:

يک قبيله قديمي، ديگر، در ناحيه پنجده، کنار رود مرغاب، شرق سالورا ساکن بودند. تعداد آن ها هم به علت مذکور، تقليل يافته بود. به گفته گالکين، ساريق ها به تيره هاي زير تقسيم مي شدند: بيراش، بادانن، آلاچا، بارزاکي، قزل مراد، دوياچي، کاچاعالي، ساختي، قاناي باش ( همان : 64 ). قبايل سالور و ساريق در شمال شرقي خراسان زندگي مي کنند.

5- ترکمن هاي تکه:

تکه ها بزرگ ترين و نيرومندترين قبيله ترکمن ها هستند که نفوذ آن ها نه تنها در کشورهاي مجاور بلکه در ميان کل مردم ترکمن محسوس بود. قدرت فزاينده تکه، رهبريت ترکمن ها را به آن ها داد آن ها در آخال و واحه هاي مرو، و در سرتا سر کوير واوزبوي، از نزديک چاه هاي ايگدي گرفته تا مرزهاي واحه خيوه مي زيستند. زماني اکثريت جمعيت « تکه » در سرزمين آخال ساکن شده بودند، اما بعد از اينکه سدي روي مرغاب ساخته شد، عده اي به واحه مرو انتقال يافتند ( عسگري خانقاه، و کمالي، 1374، 62 ). در حال حاضر بخشي از تکه ها در منطقه حصارچه جرگلان زندگي مي کنند ( همان، 74 ) و بيشتر آن ها در استان خراسان شمالي و گروه کوچکي از آن ها در استان گلستان در شهر گنبد کاووس و برخي روستاهاي اطراف آن ساکنند.

6- طوايف مقدس:

طوايف « آتا » و « خوجه » و « مختوم » خود را از شجره خلفاي راشدين مي دانند. اين طوايف که در ميان ترکمن ها از احترام و عزت نسبتاً زيادي برخوردار هستند، « اولاد » ناميده مي شوند و به عنوان طوايف مقدس از آن ها ياد مي کنند. اين طايفه نقش مهمي در رفع مخاصمات دارند. ترکمن ها بر اين باورند که هر کس به اين طوايف مقدس آسيب برساند مورد عقوبت الهي قرار مي گيرد به طوري که در ميان ترکمن ها ضرب المثلي است که مي گويند « اولادينگ ايتيني کشکي گورمه »، يعني حتي سگ سيد را کشکي نبين و اين ضرب المثل به خاطر ترس آن ها از لعن و نفرين سيدها مي باشد ( سخاوتي فر، 1386، 22 ).
منبع مقاله :
يوسفي، جعفر، (1391)، قوم ترکمن، تهران: نشر اميرکبير، چاپ اول.