تاکتيک هاي جنگ نرم
1. برچسب زدن:
بر اساس اين روش، رسانه ها، واژه هاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل مي کنند و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت مي دهند. گاهي هدف از اين عملکرد، آن است که ايده، فکر يا گروهي محکوم شود؛ براي نمونه رسانه هاي کشورهاي غربي با منفي سازي مفهوم « بنيادگرايي » (2) و اطلاق آن به کشورهاي اسلامي، سعي دارند چهره اي منفي از اين کشورها در اذهان مخاطبان خود القا کنند.برچسب زني يا اسم گذاري ( برچسب به يک فکر و يا عقيده زدن ) براي ترديد و مردود دانستن فکر و انديشه اي بدونِ بررسي شواهد، استفاده مي شود. (3)
2. تلطيف و تنوير:
از تلطيف و تنوير ( مرتبط ساختن امري با کلمه اي پر فضيلت ) براي حق جلوه دادن يک جريان و پذيرش در اذهان عمومي استفاده مي شود. (4) رسانه هاي ارتباط جمعي از سويي مفهوم « حقوق بشر و آزادي » را پر فضيلت جلوه مي دهند و از سوي ديگر، غرب را مهد آزادي و مدافع حقوق بشر قلمداد مي کنند و اين در حالي است که بيش ترين نقص حقوق بشر و آزادي در اين کشورها صورت مي گيرد.3. انتقال:
يعني اين که اقتدار، حرمت و منزلتِ امري محترم به چيزي ديگر منتقل شود تا به اين وسيله ي امر الحاقي قابل قبول شود. استفاده از نمادهاي مذهبي و يا ملي و انتساب به اشخاص و جريان هايي که مورد احترام توده هاي عمومي مردم هستند روش انتقال ناميده مي شود.4. تصديق:
اين تاکنيک به آن معنا است که شخصي محترم يا منفور درباره فکر، برنامه، محصول يا شخص معيني اظهارنظر مثبت و يا منفي داشته باشد. تصديق، امري رايج در تبليغات و مبارزات سياسي و انتخاباتي است. (4) حمايت اشخاصي همچون سياست مداران، هنرمندان، ورزش کاران، دانشمندان و گروه هاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي از فرد يا جرياني، تصديق ناميده مي شود.5. شايعه:
شايعه در فضايي توليد مي شود که امکان دسترسي به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذير نباشد. شايعه، انتقال شفاهي پيامي است که براي برانگيختن باور مخاطبان و هم چنين تأثير در روحيه ي آنان ايجاد مي شود.6. کلي گويي:
کلي گويي عبارت است از ايجاد ارتباط ميان نظر و عملي خاص با مفهومي ارزشي تا مخاطب بدون بررسي دلايل، شواهد و قراين، آن نظر و عمل را بپذيرد. روش کلي گويي، شيوه اي است که در آن سعي مي شود ذهن مخاطب متوجه حواشي نشود و آن را بدون بررسي و کنکاش بپذيرد.محتواي واقعي بسياري از مفاهيمي که رسانه هاي غربي، مصادره و در جامعه منتشر مي کنند، بررسي نمي شود. توليدات رسانه هاي غربي در دو حوزه ي سياست داخلي و خارجي، مملو از مفاهيمي مانند جهاني شدن، دموکراسي، آزادي، حقوق بشر و ... است. اين ها مفاهيمي هستند که بدون تعريف و توجيه مشخص براي اقناع مخاطبان در زمينه اي مشخص به کار گرفته مي شوند.
7. دروغ:
اين روش قديمي که هنوز هم بسيار استفاده مي شود، به طور عمده براي مرعوب کردن و فريب ذهن حريف، استفاده مي شود، به اين توضيح که پيامي غير واقعي، بيان و آن قدر تکرار مي شود تا ذهن مخاطب، آن را بپذيرد. معروف ترين استفاده از اين شيوه در زمان « آدولف هيتلر » (5) و از جانب رئيس دستگاه تبليغاتي نازي ها، « گوبلز » (6) بوده است. گوبلز مي گويد: « دروغ هر چه بزرگ تر باشد، باور آن براي مردم راحت تر است » . (7)8. پاره حقيقت گويي:
گاهي خبر يا سخني مطرح مي شود که از نظر منبع و محتواي پيام، مجموعه اي به هم پيوسته و مرتب است که اگر بخشي از آن نقل نشود، جهت و نتيجه ي پيام منحرف خواهد شد. اين رويه ي رايج رسانه ها است که معمولاً متناسب با جايگاه و جناح سياسي که به آن تمايل دارند، بخشي از خبر را نقل و بخشي را حذف مي کنند.9. انسانيت زدايي و اهريمن سازي:
يکي از مؤثرترين شيوه هاي توجيه حمله هنگام جنگ ( نرم و يا سخت ) « انسانيت زدايي » است؛ زيرا وقتي حريف از مرتبه ي انساني خويش تنزل يافت و در قامت اهريمن در ذهن مخاطب ظاهر شد، مي توان به راحتي، اقدامات خشونت آميز عليه اين ديو را توجيه کرد.پيش از حمله امريکا به افغانستان و عراق، رسانه هاي غربي با استفاده از اخبار و القاب گوناگون، تصويري مملو از رفتارهاي تروريستي، وحشي گرايانه و ضد انساني از طالبان و صدام در ذهن مخاطبان خويش القا کردند. به گونه اي که تروريست و صدا، مترادف قلمداد مي شد.
10. ارائه ي پيش گويي هاي فاجعه آميز:
در اين شيوه با استفاده از آمارهاي ساختگي به ارائه ي پيش گويي هايي مي پردازند که بتوانند حساسيت مخاطب را به آن موضوع افزايش دهند و بر اساس ميل و هدف خويش، افکار را هدايت کنند. ارائه ي اخبار و آمارهاي آلوده به دروغ از وضعيت سياسي – اقتصادي کشور و فاجعه آميز بودن آينده ي کشور در صورت تداوم وضع موجود، ذيل اين شيوه تعريف مي شود.11. قطره چکاني:
در شيوه قطره چکاني، اطلاعات و اخبار در زمان هاي گوناگون و به ميزان بسيار اندک و به صورت سريالي ولي نامنظم در اختيار مخاطب قرار مي گيرد تا مخاطب به پيام حساس شود و آن را در طول يک بازه زماني بپذيرد.12. حذف يا سانسور:
در اين روش، سعي مي شود فضايي مناسب براي ساير روش هاي جنگ نرم به ويژه شايعه فراهم شود تا زمينه ي نفوذ آن افزايش يابد. در اين شيوه با حذف بخشي از خبر و نشر بخشي ديگر به ايجاد سؤال و ابهام مي پردازند و بدين ترتيب زمينه ي توليد شايعات گوناگون فراهم مي شود.13. جاذبه هاي جنسي:
استفاده از نمادهاي اروتيکال از روش هاي مهم رسانه هاي غربي است؛ به گونه اي که مي توان گفت اکثر قريب به اتفاق برنامه رسانه هاي غربي از اين جاذبه براي جذب مخاطبان خويش به ويژه جوانان بهره مي گيرند. استفاده از گويندگان خبري با ظاهري تحريک آميز از جمله مصاديق اين شيوه تلقي مي شود که ضمن جذب مخاطب، باعث ارتقاي سطح اثرپذيري پيام و غفلت از هسته مرکزي و ادبيات آن مي شود.14. ايجاد تفرقه و تضاد:
از جمله شيوه هاي جنگ نرم، تضعيف از طريق تفرقه در جامعه ي هواداران و حاميان حريف است.15 . ترور شخصيت:
در جنگ نرم برخلاف جنگ سخت، ترور فيزيکي، جاي خود را به ترور شخصيت داده است. در زماني که نمي توان فردي را ترور فيزيکي کرد يا اين که نبايد ترور فيزيکي شود، با استفاده از نظام رسانه اي و انواع روش ها شخصيت فرد مورد نظر، ترور مي شود که باعث افزايش نفرت عمومي و کاهش محبوبيت وي مي شود.16. تکرار:
براي زنده نگه داشتن اثر يک پيام، از تکرار زمان بندي شده استفاده مي شود تا اين موضوع تداوم يابد. (9) تکرار از لحاظ روان شناسي در تشکيل « عادت » بسيار مفيد است؛ به ويژه اگر با دقت، همراه باشد. روش تکرار از قواعد خاصي پيروي مي کند؛ زيرا فاصله هاي تکرار نبايد چنان طولاني باشد که سبب محو آثار قبلي شود و نه کوتاه باشد که ملال انگيز و خسته کننده شود.17. توسل به ترس و ايجاد وحشت:
در اين تاکتيک از تهديد و ايجاد رعب و وحشت ميان نيروهاي دشمن براي تضعيف روحيه و سست کردن اراده ي آنان استفاده مي شود. گاهي از تاکتيک توسل به ترس براي انسجام و وحدت جبهه ي خودي در مقابل تهديد يا دشمن خارجي استفاده مي شود.18. مبالغه:
در اين روش با بزرگ نمايي يک موضوع، براي اثبات امري غير واقعي تلاش مي شود.19. مغالطه:
شامل گزينش و استفاده از اظهارات درست يا نادرست، مشروح يا مغشوش و منطقي يا غير منطقي است، به اين منظور که بهترين يا بدترين مورد ممکن را براي يک فکر، برنامه، شخص يا محصول ارائه دهد.پينوشتها:
1- ر.ک: قرباني، محمد، جنگ نرم تبيين مفهومي پيشينه و تاکتيک ها، وبلاگ محمدقرباني .
2- Fundamentalism
3- سورين، ورنر؛ وتانکارد، جيمز، نظريه هاي محورهاي ارتباطات، ص 152 .
4- سورين، ورنر؛ وتانکارد، جيمز، نظريه هاي محورهاي ارتباطات، ص 158 .
5- همان، ص 165 .
6- Adolf Hitler
7- Joseph Goebbels
8- سلطاني، محمد؛ هاشمي، شهناز، پوشش خبري، ص 25 .
9- سلطاني، محمد؛ هاشمي، شهناز، پوشش خبري، ص 47 .
امين خندقي، جواد؛ (1391)، سينماي سياسي، سياست سينمايي، قم: ولاء منتظر(عج)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}