نويسندگان:
دكتر سيدمصطفي بني طباء (1)
حسناسادات بني طباء (2)


 

مقدمه

بي شك نقش خانواده به عنوان واحد اصلي و عنصر تأثيرگذار بر روابط، رفتارها و خصوصيات ذاتي و اكتسابي اعضا، واضح و غيرقابل ترديد است. تأثيرگذاري و تأثيرپذيري افراد اين نهاد كوچك اجتماعي از يكديگر، باعث شده خانواده همواره عنصر اصلي مطالعات و پژوهش هاي اجتماعي قرار گيرد و تأثير آن بر موفقيت ها يا آسيب هاي فردي و اجتماعي در موضوعات مختلف سنجيده شود. خانواده سالم بستر مناسبي براي رشد و شكوفايي و بالندگي اعضاي خود فراهم مي كند و در حفظ و ارتقاي سلامت جسمي و رواني آنها تأثير فراوان و غيرقابل انكاري دارد. در مقابل، خانواده ناسالم زمينه را براي ايجاد اختلاف در ابعاد جسمي، رواني و اجتماعي فراهم كرده و افراد را به سمت بزهكاري سوق مي دهد.
از موضوعات قابل تحقيق در مطالعات خانوادگي، بحث نقش خانواده در بروز و پيشگيري از اعتياد اعضاي خود است و با توجه به اين حقيقت كه درمان اعتياد امري دشوار و پرهزينه مي باشد و احتمال بازگشت فرد معتاد به سمت مصرف مواد مخدر در اغلب موارد وجود دارد، پيشگيري از اين بلاي خانمان سوز از اهميت ويژه اي برخوردار است. در اين مقاله پس از مروري اجمالي بر علل و عوامل گرايش به اعتياد، به نقش خانواده در گرايش به اعتياد اعضاء، به خصوص فرزندان و همچنين نقش آن در پيشگيري از اعتياد مي پردازيم. به طور كلي، عواملي را كه باعث بروز اعتياد مي شوند، مي توان به چهار دسته تقسيم كرد:
1- محيط فرهنگي- اجتماعي؛ (3)
2- عوامل بين شخصي (4) ( خانواده، مدرسه و همسالان )؛
3- متغيرهاي رواني- رفتاري (5) ( شخصيت، برخوردها و فعاليت ها )؛
4- تأثيرات بيولوژيك (6) ( بشارت، 1386: 27 ).
البته بايد توجه داشت كه نمي توان يك عامل را به طور خاص و جداگانه عامل بروز اعتياد دانست، بلكه اغلب مجموعه اي از عوامل، انگيزه هاي كشش فرد به سمت مواد مخدر هستند كه به تفصيل مي توان عوامل زير را برشمرد:
1-عوامل فردي ( عقب ماندگي ها و محروميت ها، بوالهوسي، كنجكاوي فرد در خصوص مواد مخدر، بيكاري، باورهاي مثبت در مورد سوء مصرف مواد، بي سوادي و بي اطلاعي از تأثير و عواقب مواد مخدر و ... )، 2- عوامل سياسي- اجتماعي ( در دسترس بودن مواد مخدر، فقر، مهاجرت ها، تنهايي، زورگويي و نابرابري در اجتماع، سياست هاي مستعمران در كشورهاي عقب مانده و ... )، 3- عوامل خانوادگي ( اختلافات خانوادگي، طلاق، زندگي نوجوانان با نامادري و يا ناپدري، از بين رفتن احترام و ارزش هاي خانوادگي، سخت گيري ها و تنبيه بدني، ملامت ها و سرزنش هاي زياد و مداوم، منحرف بودن پدر و مادر از اصول اخلاقي، انحراف خواهرها يا برادرها، اعتياد يكي از اعضاي خانواده، بي سوادي و ناداني والدين، فقدان احساس مسئوليت پدر و مادر، تربيت غلط كودك، كمبود محبت در دوران كودكي و ... ) و 4- ساير عوامل ( روابط و دوستي هاي خطرناك با افراد معتاد، بيماري هاي مزمن و لاعلاج، نقص عضو، بيماري هاي رواني و شخصيتي و يا تأثير ژن در بروز اعتياد ) عوامل نام برد. (7)
بسياري از محققان در اين زمينه بر اين باورند كه تيپ شخصيتي فرد نيز در معتاد شدن وي مؤثر است؛ به طوري كه شخصيت هاي خودشيفته، پرخاشگر و ضد اجتماعي، مستعد اعتياد به مواد مخدر هستند، چرا كه مواد مخدر نيازهاي رواني ايشان را كاملاً برطرف مي كند. همچنين افراد با شخصيت افسرده، زودرنج و احساساتي نيز كاملاً مستعد اعتياد به مواد مخدر هستند. (8)
با اين همه، نقش خانواده و عوامل خانوادگي را همواره مي توان پررنگ ترين و مهم ترين عامل در گرايش يا عدم گرايش به مواد مخدر دانست. در خصوص آسيب شناسي خانوادگي اعتياد مي توان به اعتياد پدر، اعتياد مادر و اعتياد فرزندان و تأثير آن بر ساير اعضاي خانواده به طور جداگانه پرداخت.

1- اعتياد پدر و نقش آن بر ساير اعضاي خانواده

بي شك نقش بنيادين پدر در تحكيم پايه هاي خانواده غيرقابل ترديد است. پدر به عنوان سرپرست و رئيس خانواده، براي فرزندان به عنوان الگو شناخته مي شود. فرزندان با توجه به رفتارهاي پدر، مسئوليت پذيري، اجتماعي بودن، چگونگي ارتباطات خانوادگي، مديريت در مسائل مختلف اقتصادي، خانوادگي و اجتماعي را مي آموزند و پس از تشكيل خانواده به همان شيوه سعي در اداره ي امورشان خواهند داشت. بنابراين يك خانواده ي سالم بايد داراي اعضاي سالم و روابطي سالم ميان اين اعضا باشد و هرگونه مشكل و اختلالي در اين زمينه مي تواند بستري براي انحرافات روحي و جسمي فرزندان و ساير اعضاي خانواده شود.
بي شك علل و عوامل بسياري در سلامت و عدم سلامت يك خانواده مؤثر هستند و اعتياد يكي از مخرب ترين عوامل فروپاشي خانواده ها است. اعتياد پدر خانواده به عنوان تكيه گاه مادر و فرزندان، سلامت جسمي و رواني ايشان را به شدت تهديد مي كند. آمارها نشان مي دهند، در خانواد هايي كه پدر خانواده معتاد است، احتمال آلودگي فرزندان و حتي مادر خانواده به مواد مخدر بسيار بالاتر از خانواده هايي است كه پدر معتاد نمي باشد. علاوه بر اين اعتياد پدر موجب بروز بيماري هاي رواني در مادر و فرزندان شده و سلامت رواني خانواده را به شدت تهديد مي كند. در پژوهشي در خصوص بررسي ويژگي هاي رواني و اجتماعي همسران افراد معتاد، افسردگي، اضطراب، تمايل به خودكشي، بي خوابي، درگيري هاي شديد عاطفي، جستجوي حمايت اجتماعي، نارسايي عملكرد اجتماعي و ... از جمله آسيب هايي كه مادر خانواده را تهديد مي كند، شمرده شده است ( قلي زاده، 1382: 41-33 ).
از آنجا كه مصرف كنندگان مواد مخدر اغلب رفتارهاي ناسازگارانه و نامتناسبي مانند دروغگويي، دزدي، بي توجهي، پرخاشگري، خشونت، عدم مسئوليت پذيري و ... از خود بروز مي دهند، موجب اختلال در ارتباطات خانوادگي و اجتماعي شده و نوعي بي اعتمادي در اطرافيان خود ايجاد مي كنند. بنابراين در چنين خانواده اي معمولاً فرد معتاد توسط ساير اعضا طرد مي شود و به عنوان يك عضو بي كفايت همواره موجب سرافكندگي سايرين است. البته اين امر در خصوص پدر خانواده مانع از تأثيرپذيري همسر و كودكان از رفتارهاي وي نمي شود؛ به طوري كه همان طور كه ذكر شد، يكي از عوامل مهم اعتياد در ميان اعضاي خانواده، اعتياد پدر است.
علاوه بر عوامل مختلفي كه در ابتداي مقاله در خصوص گرايش به اعتياد ذكر شد، مي توان به علل زير به عنوان عوامل گرايش پدر خانواده به اعتياد اشاره كرد:
- مواجه شدن با مشكلات خانوادگي در اوايل زندگي؛
- بيكاري و مشكلات اقتصادي؛
- ازدواج اجباري و عدم واقع بيني در زمينه ماهيت ازدواج؛
- مشكلات رواني؛
- داغ ديدگي ها و ... ( بشارت، پيشين: 30 ).
البته بايد توجه داشت كه مشكلات اقتصادي و خانوادگي مختص يك قشر يا خانواده نيست، اگرچه باتوجه به ميزان درآمد و سطح فرهنگي و اجتماعي خانواده، مقابله با اين قبيل مشكلات در افراد مختلف متفاوت است اما تربيت صحيح خانوادگي و تقويت اعتقادات مذهبي و اخلاقي در خانواده سبب مي شود فرد در بحران هايي كه پيش رو دارد، بيشتر به حل مشكل بينديشد تا به راهي براي فرار از مشغوليت ذهني خود.
آموزش هاي قبل از ازدواج در ارتباط با ازدواج و مسئوليت هاي آن، به طور وسيع و جدي مي تواند ذهنيت روشني به افرادي كه تصميم به تشكيل خانواده مي گيرند، بدهد. همچنين آشنايي با مضرات مواد مخدر و آگاهي در خصوص آن، به پيشگيري از اعتيادهايي كه از روي جهالت و سطح پايين سواد و يا فرهنگ خانواده است، كمك مي كند.
تمرکز و دقت در تربيت پسران خانواده به عنوان پدر آينده نيز مي تواند در سلامت خانوادگي نقش بسزايي ايفا کند، زيرا همان طور که آمارها نشان مي دهد، درصد معتادان مرد نسبت به زنان بسيار بيشتر و تمايل جنس مذکر به مواد مخدر و اعتياد بيش از جنس مؤنث است شايد بتوان يکي از عوامل اين امر را علاوه بر تفاوت هاي جنسيتي که بين زنان و مردان وجود دارد، نوع نگاه خانواده ها به فرزند پسر به عنوان جنس برتر و عدم توجه کافي در تربيت وي دانست. به طوري که در بسياري از خانواده ها مشاهده مي شود: والدين دغدغه ي بسياري براي تربيت صحيح دختر دارند اما پسر را آزادانه به حال خود مي گذارند و کنترل صحيحي بر روابط و رفتارهاي فردي و اجتماعي او ندارند. اين اعتماد کاذب، علاوه بر تصوير ذهني غلطي که به مردان آينده در خصوص برتري شان بر جنس مؤنث مي دهد، باعث مي شود به راحتي هر چيز را تجربه کنند و حدود اخلاقي و اجتماعي کمتري براي خويش قائل باشند. بنابراين مي توان توجه و تمرکز والدين بر تربيت صحيح فرزندان به عنوان پدران و مادران آينده را يکي از مهم ترين عوامل پيشگيري از بروز اختلالات و مشکلات جسمي و رواني از جمله اعتياد در آنان دانست.

2- اعتياد مادر و نقش آن بر ساير اعضاي خانواده

علاوه بر علل و عواملي که در ابتداي بحث به عنوان زمينه هاي کشش افراد به سوي مواد مخدر ذکر شد، عوامل ديگري را براي اعتياد زنان در خانواده مي توان برشمرد. از آنجا که جنس زن از لحاظ روحي و عاطفي بسيار حساس تر از مرد است، در تقابل با مشکلات و معضلات خانوادگي از آسيب پذيري بيشتري برخوردار است. حال با توجه به اين مطالب مي توان بيشترين علل گرايش فردي زنان به اعتياد را در موارد زير خلاصه کرد.

2-1- اعتياد همسر

شوهران معتاد يکي از مهم ترين عوامل اعتياد زنان به حساب مي آيند. بسياري از مردان براي آنکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبي داشته باشند و از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستي و عدم تمکن مالي براي تهيه مواد مخدر از او سوء استفاده کنند، همسر خود را نيز معتاد مي کنند. آنها حتي ممکن است از فرزندان خود سوء استفاده کنند و آنها را به کارهايي مثل توزيع مواد مخدر، گدايي، دستفروشي و حتي خودفروشي مجبور مي سازند.

2-2- نارضايتي از زندگي زناشويي

زناني که از زندگي زناشويي خود راضي نيستند و احساس مي کنند راهي براي بازگشت ندارند، بيشتر در معرض خطر اعتياد قرار مي گيرند. به طور نمونه، دختري که پدرش براي رهايي از مخارج زندگي او را در سنين پايين مجبور به ازدواج با فردي مي کند که از نظر سني تفاوت زيادي با او دارد و شغل و تحصيلات مناسبي ندارد، در اين صورت تنفر بيش از اندازه از شوهر، او را وادار مي کند که به جاي دل بستن به زندگي و انجام نقش هاي خويش و اظهار عشق و علاقه به شوهر، جذب گروه هاي منحرف و معتاد شود و به انگيزه هاي مختلفي از جمله تقليل ناراحتي هاي روحي و رواني، رهايي از فشار زندگي و جبران نارضايتي از ارتباط جنسي با شوهر، به سوي کسب لذت هاي جايگزين نظير مصرف مواد مخدر کشيده شود. همچنين زناني که در زندگي قبلي و فعلي خود مورد بدرفتاري و خشونت همسر قرار گرفته اند، ممکن است براي غلبه بر درد، اضطراب و ترس ناشي از آن به سمت مواد مخدر رو آورند.

2-3- از هم گسيختگي خانواده

طلاق و جدايي به عنوان آسيبي اجتماعي، آثار رواني نامطلوبي بر روي زوجين و فرزندانشان مي گذارد. پژوهش ها نشان مي دهد که تعداد قابل توجهي از زنان بعد از طلاق نسبت به آينده نااميد بوده و احساس اضطراب، دلتنگي و اندوه مي کنند. در اغلب خانواده هاي طلاق، فرزندان به ويژه دختران، از منزل و مدرسه فرار مي کنند و ضمن جذب باندهاي انحراف، به ارتکاب جرائم مختلف از جمله اعتياد روي مي آورند. طلاق و جدايي از همسر همچنين اثرات سوء و ناگواري بر زوجين، به ويژه زن بر جاي مي گذارد؛ به حدي که زن مطلقه براي رفع مشکلات روحي ناشي از طلاق به اعتياد گرايش پيدا مي کند ( قاسمي روشن،1382: 32- 29 ).
اعتياد مادر خانواده به مواد مخدر، علاوه بر آسيب هاي جسمي و رواني که براي خود مادر در پي دارد، موجب تزلزل نظام خانوادگي و عدم انجام وظايف مادري و همسري از سوي او مي شود. اغلب فرد معتاد بي عاطفه، خودخواه و داراي شخصيت نامتعادل و ناموزون است. اين خصوصيات براي يک زن که نقش مادر در خانواده را برعهده دارد سازگار نيست. زن معتاد به خاطر وابستگي که به مواد مخدر پيدا مي کند، اولويت هايش تغيير يافته و به جاي توجه به تربيت فرزندان و تحکيم نظام و چهارچوب خانواده، هر لحظه به تهيه مواد مخدر و مصرف آن مي انديشد و ديگر جايي براي تدبير امور خانواده و سامان دهي به آن به عنوان مدير داخلي خانه باقي نمي گذارد.
همچنين اعتياد به مواد مخدر در زنان زمينه ارتکاب بسياري از انحرافات را فراهم مي سازد، زيرا فرد معتاد براي به دست آوردن مواد مورد نياز حاضر است هر قيمتي را پرداخت کند. او نسبت به قوانين اجتماعي و دستورات ديني بي تفاوت است و مسلماً نمي تواند فرزندان قانونمند و با اخلاق تربيت نمايد. پس به طور کلي مي توان گفت: فساد مادر، تأثير مستقيم بر فساد خانواده و تزلزل نظام اين واحد اجتماعي دارد.
به طور کلي، ابتلا به بيماري هاي رواني، جسمي و جنسي را مي توان از پيامدهاي فردي اعتياد زنان دانست و از پيامدهاي خانوادگي اين ابتلا مي توان به موارد زير اشاره کرد:

2-3-1- طرد خانواده

زنان معتاد علاوه بر از دست دادن اعتبار و منزلت اجتماعي خود، از لحاظ عرف جامعه مورد قبول نيستند و طرد مي شوند. اين طرد همچنين از سوي خانواده فرد معتاد نيز صورت مي گيرد. به جهت آنکه اعتياد زنان اغلب نشانه ي فروغلطيدن آنان در انواع رفتارهاي ضد اخلاقي است، روابط عاطفي و انواع حمايت هاي خانوادگي آنان قطع مي شود و اين مسئله آغاز مشکلات جديدتر و خطرناک تري است.

2-3-2- عدم ايفاي نقش مادري

ترديدي نيست که اعتياد مادر موجب عدم انجام وظايف مادري مي شود. فرزندان يک مادر معتاد از ابراز احساسات و عواطف مادري محروم بوده و مسلماً به فکر رفع نيازهاي عاطفي و رواني خود در بيرون خانواده مي شوند. همچنين به جهت ارتباط مستمر مادر با فرزندان، ميزان اثرگذاري او بر افکار، اخلاق و رفتار فرزندان بيش از پدر است. بنابراين تأثيرات منفي اعتياد مادر بر فرزندان مضاعف است.

2-3-3- فروپاشي خانواده

احساس مسئوليت زن معتاد نسبت به اعضاي خانواده خود بسيار پايين است. ارتباط عاطفي او با اعضاي خانواده بسيار سطحي و زودگذر است و در آلام آنها همدردي نمي کند. هميشه نيازهاي خود را بر خواست ديگران مقدم مي کند و وظايف و نقش خود را در خانواده انجام نمي دهد. چنين رويه اي در نهايت منجر به درخواست طلاق از سوي مرد مي شود. تحقيقات نشان مي دهد: تأثير اعتياد مادر در فروپاشي خانواده و قرباني شدن کودکان به مراتب از اعتياد پدر بيشتر است، زيرا با اعتياد مادر، به عنوان رکن اصلي خانواده، نظم و انضباط خانواده برهم مي خورد.

2-3-4- ايجاد نسل معتاد

از جمله اميال و آرزوهاي هر خانواده، داشتن فرزند سالم و تندرست است. از اين رو، والدين تمام توان خود را براي دسترسي به اين مطلوب به کار مي گيرند. اما مادر معتاد در دوران بارداري، فرزندش را معتاد مي کند. يافته هاي تحقيقاتي حاکي از آن است که به احتمال زياد، نوزادان زنان معتاد از نظر فيزيکي غيرعادي بوده و دچار محروميت مي شوند.

2-3-5- عدم نظارت صحيح بر رفتار فرزندان

يکي از آثار مخرب اعتياد از ميان رفتن نظم، انضباط و کنترل رفتار اعضاي خانواده است. والدين معتاد به جاي اينکه افکار، اخلاق و رفتار فرزندان را کنترل کنند، اعمال و روابط آنها توسط ساير اعضاي خانواده کنترل و حتي از سوي فرزندان شماتت مي شوند. در اين شرايط، فرزندان از آزادي بيشتري برخوردار بوده و در مقابل رفتارهاي مختلف خود پاسخگو نيستند. فرزندان اين خانواده ها زمينه انحرافات بيشتري را دارند، اغلب بدون اطلاع و رضايت والدين به هر شهري که بخواهند مسافرت مي کنند، هر گروهي را براي دوستي برمي گزينند و از هر راهي که بخواهند درآمد کسب کرده و هر طور که بخواهند خرج مي کنند. بررسي ها نشان داده است: فرزندان اين قبيل خانواده ها اغلب ترک تحصيل کرده يا دچار افت تحصيلي مي شوند.

2-3-6- ارائه الگوي نامناسب رفتاري

در خانواده هايي که مادر معتاد است، هنجارهاي موجود در جامعه پرورش نمي يابند، زيرا فرزندان الگوي مناسب رفتاري ندارند. در چنين خانواده هايي احترام متقابل بين افراد، جاي خود را به نزاع و درگيري مي دهد. بنابراين فرزندان حاضر به پذيرش سخنان و نصايح مادر نيستند و رفتارهاي خود را بر اساس خواسته خود تنظيم مي کنند. روابط عاطفي و رواني مادر با فرزندان به دليل اعتياد آسيب مي بيند و مصرف مواد مخدر براي وي اولويت مي يابد، همين امر فرزندان را نيز به سوي اعتياد، بزهکاري و رفتار ضد اجتماعي مي کشاند.

2-3-7- کاهش روابط فاميلي

اعتياد والدين، به خصوص مادر خانواده، علاوه بر اينکه بر روابط داخلي خانواده اثر مي گذارد، موجب ايجاد تفاوت در برخوردها و روابط فاميلي مي شود. بي شک بستگان و آشنايان رفت و آمد با اين خانواده را موجب سرافکندگي خويش مي دانند و حتي ارتباط با آنها را براي سلامت خانواده خود مضر مي انگارند. بنابراين شکي نيست که کاهش ارتباط وابستگان و فاميل و عدم حمايت هاي آنان مي تواند از لحاظ روحي و اجتماعي آسيب هاي جدي بر پيکره خانواده وارد کند ( همان: 38-34 ).

3- اعتياد فرزندان در خانواده و نقش آن بر ساير اعضاي خانواده

فرزندان ثمره ي زندگي مشترک پدر و مادر و گرمابخش کانون خانواده هستند. پس از تولد اولين فرزند در خانواده، بيشتر تمرکز پدر و مادر بر رفع نيازها و خواسته هاي او قرار مي گيرد و تمام تلاش آنها بر اين امر استوار است که در حد توان فرزنداني سالم و خوب تربيت کنند.
شکل گيري شخصيت کودکان، ارتباط مستقيم با رفتارها و اعمال والدينشان دارد و اين امر شاکله ي شخصيتي آنان تا بزرگسالي را بنا مي نهد. رفتارهاي غلط والدين در خانواده مي تواند صدمات جبران ناپذيري بر شخصيت فردي و اجتماعي کودک وارد آورد. بنابراين وظيفه ي هر پدر و مادري است تا با مطالعه، همفکري و مشاوره، بهترين راهکارهاي تربيتي را به دست آورند و با تمام توان در تربيت صحيح فرزندان کوشا باشند.
رفتارهاي ناصحيح والدين گاهي موجب به وجود آمدن ناهنجاري هاي روحي و رواني در کودکان شده و آنها را به پناهگاهي ديگر غير از خانواده سوق مي دهد. اين پناهگاه ممکن است دوستان و همسالان، معلم و يا افراد ديگري در فاميل باشند؛ اگرچه در برخي موارد اين افراد در بهبود خلأهاي شخصيت فرد تأثير دارند، اما نبايد از خطرات دوستي و همنشيني با افراد نالايق غافل بود.
کودکاني که از وضعيت مناسبي در خانواده برخوردار نيستند و محيط امن و محبت آميزي را در خانه تجربه نمي کنند، بسيار سريع تر به انحرافات اخلاقي و اجتماعي دچار مي شوند. آمار اعتياد در ميان نوجوانان و جواناني که از محيط خانوادگي مناسبي برخوردار نيستند، بسيار بالا است. از همين رو محققان، خانواده درماني را يکي از روش هاي مؤثر در پيشگيري و ترک اعتياد برمي شمارند. نتايج تحقيقي از شصت نفر از مصرف کنندگان مواد ( ترياک، شيره و هروئين ) که جهت درمان به مراکز مشاوره و بيمارستان مراجعه کرده بودند و مورد مصاحبه ي باليني قرار گرفتند مؤيد اين مطلب است. پس از تجزيه و تحليل داده ها، نتايج تحقيقات، وجود مشکلات زير را در سيستم هاي خانواده هاي آنها نشان داد ( رمضاني، 1378: 3- 1 ).

ردیف

زمینه های خانوادگی مؤثر در سوء مصرف مواد مخدر

میزان تأثیر

1

مشکلات اقتصادی

%90

2

روابط سرد عاطفی

%89

3

آشفتگی های عاطفی و خانوادگی

%80

4

مصرف مواد مخدر توسط والدین

%63

5

بی توجهی والدین

%60

6

نداشتن سرپرست مناسب

%40

7

رفتارهای اقتدارآمیز و خصمانه

%40

8

طلاق والدین

%30


بنابراين، با توجه به تحقيقات متعددي که در مورد نقش خانواده در پيشگيري از مصرف مواد مخدر انجام شده و همچنين نتايج پژوهش بالا، به نظر مي رسد: خانواده درماني مي تواند به عنوان يک شيوه ي مؤثر و مفيد در پيشگيري از گرايش به مصرف مواد مورد استفاده قرار گيرد.
بنابراين گرايش به مواد مخدر علل و زمينه هاي بسياري دارد که در مورد نوجوانان و جوانان بايد عمده دلايل آن را در خانواده هايشان جستجو کرد. بسياري از خانواده ها با آموزش درست و کارآمد، توجه و محبت به فرزندان، ايجاد محيطي توأم با آرامش، تأمين امنيت، تربيت صحيح، رفتارهاي منطقي و ... اعضاي خود را از خطر ابتلا به اعتياد ايمن مي دارند. اما خانواده هاي متشنج و ناآرام، خانواده هايي که والدين متعصب و بدون انعطاف و يا بي خيال و معتاد دارند، اصطلاحاً خانواده هاي معتادپرور ناميده مي شوند. همچنين خشونت در خانواده، کشمکش هاي مداوم ميان والدين، مشکلات خاص تحصيلي يا شغلي، طلاق و جدايي، فقر مادي خانواده، نبود آگاهي و آموزش لازم، بيکاري و ... نيز بر اين امر دامن مي زنند. در زير به برخي از عوامل زمينه ساز اعتياد جوانان در خانواده مي پردازيم.

3-1- خانواده هاي متشنج و ناآرام

جو حاکم بر اين گونه خانواده ها آکنده از تشويش و عدم اعتماد است و اعضاي خانواده همواره با هم اختلاف داشته و درک متقابلي از هم ندارند. اين خانواده ها از ايجاد روابط سالم و بدون تنش ناتوانند و در آنها به تربيت و رشد شخصيتي فرزندان کمتر بها داده مي شود و افراد آن نسبت به يکديگر انواع توهين ها را روا مي دارند. اين قبيل خانواده ها محيطي ناامن و غيرجذاب براي کودکان هستند و خطر سوق فرزندان آنها به سوي اعتياد و انواع ديگر بزهکاري فراوان است.

3-2- خانواده هايي که والدين متعصب و ايرادگير دارند

خانواده هايي که با والدين متعصب و ايرادگير، که حق تصميم گيري به فرزندان را نمي دهند و آزادي هاي فردي آنها را سلب مي کنند نيز در افزايش اعتياد فرزندان مؤثر هستند. همچنين خانواده ها با مقايسه هاي بي مورد، پس از هر شکست، تنبيه کردن، اهميت ندادن به شخصيت و شعور فرد، جدي نگرفتن فرد و سلب مسئوليت از او، فرد را به ورطه ي ضعف و افسردگي مي کشانند و راه را براي بروز انواع بزه خاصه اعتياد بازتر مي کنند.

3-3- خشونت در خانواده

خشونت عليه همسر و فرزندان در خانواده موجب ايجاد تنش و ناآرامي، احساس عدم امنيت در خانواده ( که به طور طبيعي بايد مکاني براي تأمين بيشترين امنيت براي فرد باشد )، استرس مداوم و ترس از والدين، پناه بردن هر يک از اعضاي خانواده به تنهايي، از ميان رفتن رابطه ي سالم ميان اعضاي خانواده، بي حوصلگي و عدم تمايل براي برقراري رابطه ميان اعضا و در نتيجه، افسردگي ناشي از اين عوامل مي شود.

3-4- طلاق و جدايي والدين

از پژوهش هاي علمي و عيني جامعه سنجي خانواده هاي نابسامان چنين برمي آيد که کانون هاي نابسامان خانوادگي که افراد بزهکار را تحويل جامعه مي دهند، دو خصيصه اصلي دارند:
1- از هم پاشيدگي کانون خانواده بر اثر طلاق يا مرگ يکي از والدين؛
2- عدم مراقبت از فرزندان و عدم نظارت صحيح، به دليل غيبت والدين.
اين مسئله که طلاق يکي از عوامل محوري و اصلي بزهکاري کودکان و نوجوانان است، امري غيرقابل انکار است. بر اين اساس، از عوامل بسيار مهم در اعتياد فرد، جدايي والدين از يکديگر است، زيرا پس از جدايي، کودک پناهگاه و تکيه گاه خود را از دست مي دهد و تنها و افسرده مي شود. همچنين نظارت و کنترلي که بايد از سوي والدين او صورت بگيرد کاهش مي يابد و فرايند آموزش و آگاهي دادن به شخص نيز مختل مي شود ( چترايي، 1387: 48-41 ).

3-5- فقر مادي/ رفاه اقتصادي خانواده

فقر اقتصادي خانواده ها نيز از دلايل بسيار مهم اعتياد است. هرچند نمي توان بين فقر مادي و اعتياد رابطه ي مستقيمي در نظر گرفت، اما همين مسئله در گروه عمده اي از معتادان باعث گرايش به مصرف مواد مخدر سوق مي شود. از آنجايي که فقر اقتصادي مشکلات متعددي به دنبال دارد و فشار بسيار زيادي بر فرد تحميل مي کند، باعث روي آوردن افراد به سمت مصرف مواد مخدر مي شود. البته گفتني است که در مواردي رفاه اقتصادي خانواده نيز خود عامل اعتياد است.
در واقع بايد دانست علاوه بر متغيرهاي محروم ساز خانوادگي، متغيرهاي برخوردارساز خانوادگي نيز در گرايش جوانان به سوي اعتياد و وابستگي به مواد مخدر مؤثر هستند. از جمله ي اين متغيرهاي برخوردارساز مي توان به موقعيت هاي اقتصادي و اجتماعي برتر خانوادگي اشاره کرد و موقعيت هاي اجتماعي خانواده، بازخوردها، تأييدات و انتظارات خانوادگي ( و اجتماعي )، اعتماد به نفس کاذب در کودک تقويت مي شود. گماني که در چنين خانواده هايي معمولاً مجال آزمايش نمي يابد و در آزمون هاي واقعي، زندگي فرد را با شکست و ناکامي مواجه مي کند. پناه بردن به مواد مخدر براي چنين فردي دست آويزي است براي فرار از مشکلات واقعي زندگي و بازگشت به وضعيت آزاد پيشين ( بشارت، 1386: 36-35 ).

3-6- کم سوادي، نبود آگاهي و آموزش لازم

از ميان عوامل خانوادگي اعتياد جوانان، نبايد از نقش آگاهي و سواد غافل شد. افرادي که از آگاهي و سواد کمتري برخوردار هستند آسيب پذيرترند. در واقع، اشخاصي که از پيامدهاي منفي مواد مخدر آگاهي دارند، در مقايسه با اشخاصي که چنين اطلاعاتي ندارند، کمتر احتمال خطر اعتياد برايشان متصور است. در نتيجه، خانواده ها بايد نقش خود را به عنوان يک مرکز اطلاعاتي و آموزشي به درستي ايفا کنند.
در پژوهشي که به بررسي رابطه بين ميزان آگاهي از مواد مخدر و اعتياد با نوع نگرش نسبت به آن در دانش آموزان مقطع متوسطه استان بوشهر صورت گرفت، نتايج نشان داد که بين سطح آگاهي و نوع نگرش دانش آموزان نسبت به اعتياد و مواد مخدر رابطه ي معناداري وجود دارد. در جنس پسر، آگاهي نسبت به مواد مخدر کمتر و نگرش مثبت تري نسبت به جنس دختر وجود دارد. همبستگي بين ميزان آگاهي و نوع نگرش منفي در جنس دختران بسيار بيشتر از پسران بود و در مجموع، ميانگين سطح آگاهي دانش آموزان بالاتر از نوع نگرش منفي نسبت به اعتياد و مواد مخدر است. بنابراين، با توجه به مطالب ذکر شده، بالا بردن سطح آگاهي خانواده ها يکي از مهم ترين اقدامات اساسي پيشگيري از اعتياد در ميان نوجوانان و حتي اعضاي ديگر خانواده است. بالابردن سطح آگاهي خانواده ها براي آگاه سازي فرزندان پيرامون معضلات فردي و اجتماعي اعتياد باعث تغيير نگرش آنان شده و رفتارهاي فرد بر اساس همين نگرش شکل مي گيرد ( زارع، 1381: 3-2 ).

3-7- تأثير گروه هاي دوستي و همسالان

از ديگر عوامل مهم اعتياد جوانان مي توان به گروه هاي دوستي ناسالم، که اصطلاحاً به آن « رفقاي ناباب » مي گويند، اشاره کرد. گروهي از جوانان و نوجوانان به دليل سازگاري با دوستان و همسالان و يک رنگ شدن با آنها، در برابر هر تقاضايي سر تسليم فرود مي آورند. نقش خانواده ها در انتخاب دوستان بسيار مهم و اساسي است. اکثر افراد معتاد وجود گروه هاي دوستي نابهنجار، که اغلب اعضاي آن نيز اعتياد دارند، را از عوامل مهم معتادشدن خودشان عنوان مي کنند. اين در حالي است که اعضاي خانواده مي توانند با نظارت و کنترل صحيح بر روابط دوستي و معاشرت هاي ديگر، اعضاي خود آنها را از افتادن در دام اعتياد برهانند.
در ضمن به اين نکته نيز بايد توجه داشت که هرچه رابطه ي بين والدين و فرزندان نوجوانشان کاهش يابد، ارزش همسالان و روابط گروهي در نظر آنان بيشتر مي شود. بنابراين پدر و مادر بايد بکوشند جايگاه خود را در خانواده حفظ کنند تا همواره مأمن و پناهگاه فرزندان خود بوده و رابطه اي صميمانه با ايشان برقرار سازند.

3-8- محروميت از والدين

برخي از فرزندان با جنبه هاي متعدد محروميت از مواظبت پدر و مادر سروکار دارند. در خانواده هايي که يکي از پدر و مادر به دلايلي فوت کرده است، شخصيت فرزند بسيار آسيب پذير مي شود. خلأ وجود پدر به عنوان الگوي زندگي فردي و اجتماعي به خصوص براي فرزندان پسر به خوبي احساس مي شود. بسياري از پدران و مادران نيز ظاهراً در محيط خانواده حاضر هستند، اما از لحاظ عاطفي غايب محسوب مي شوند. فرزندان اين خانواده ها اغلب از خلأ عاطفي برخوردارند و سعي دارند خود با روش هاي گوناگون اين خلأ عاطفي را پر کنند. چنين خانواده هايي بستر مناسب براي بروز انواع بزهکاري از جمله اعتياد را فراهم مي کنند.

3-9- خصوصيات و ويژگي هاي خود افراد

برخي از خصوصيات و ويژگي هاي فردي نوجوان نيز در اعتياد او دخيل است. نوجوانان و جواناني که مضطرب، پريشان، افسرده و منزوي هستند، مرتب دچار سرخوردگي و شکست هاي گوناگون مي شوند، عزت نفس خود را از دست مي دهند و به سيگار، الکل، مواد مخدر و ... به عنوان مفري براي رهايي از اين مشکلات روي مي آورند. اما باز هم در شکل گيري هر يک از ويژگي هاي شخصيتي فرد نبايد از نقش تأثير خانواده غافل شد ( چترايي، پيشين: 51-45 ).
با توجه به موارد بالا، اهميت و نقش خانواده بر گرايش جوانان به سوي مواد مخدر و اعتياد مشخص شد. حمايت هاي خانواده نه تنها در پيشگيري از اعتياد در فرزندان و اعضاي خانواده مؤثر است، بلکه مي تواند عاملي براي بازگرداندن فرد معتاد به زندگي سالم و ترک اعتياد او باشد. در واقع، با شناخت و آگاهي از ميزان تأثيرگذاري خانواده ها در فرايند ترک اعتياد، مي توان به ترسيم و برنامه ريزي واقع بينانه جهت آموزش خانواده ها و ارائه حمايت هاي لازم از اين نهاد اجتماعي جهت دستيابي به دوران ترک موفقيت آميز و به تأخير انداختن مدت زمان عود اعتياد اميدوار شد.
نتايج پژوهشي در اين خصوص نشان مي دهد: بين ميزان حمايت رواني، اقتصادي و اجتماعي خانواده ها از افراد معتاد و انگيزه ي آنان جهت ترک اعتياد، رابطه ي معناداري وجود دارد. همچنين بين برخي ويژگي هاي دموگرافيک خانواده نظير حجم خانواده، درآمد و تحصيلات با ارجاع معتادان به مراکز درمان سرپايي اعتياد، رابطه معناداري وجود دارد. نوع مواد مصرفي، مدت زمان اعتياد و دفعات ترک قبلي با ميزان حمايت خانواده ها از ارجاع معتادان براي ترک مرتبط است ( قجاوند، 1383: 2 ).
براي مطالعه ي بيشتر، عوامل شخصي و محيطي زمينه ساز روي آوردن به مواد مخدر به صورت جدول آورده شده است.

عوامل زمینه ساز روی آوردن به مواد مخدر

عوامل شخصی

عوامل محیطی

  • باورهای مثبت در مورد سوء مصرف مواد مخدر
  • مشکلات عاطفی
  • خطرجویی و هیجان طلبی
  • عدم اعتماد به نفس یا اعتماد به نفس کاذب
  • تیپ شخصیتی
  • مشکلات و اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب
  • ناتوانی های جسمی و ذهنی
  • متغیرهای ارتباطی کودک- والدین در اوایل زندگی
  • عدم هماهنگی میان نوع تربیت والدین
  • سلطه گری والدین
  • مسامحه کاری ( غفلت ) والدین
  • مواجه شدن با مشکلات خانوادگی در اوایل زندگی
  • سوء مصرف مواد توسط والدین
  • مشکلات روان شناختی والدین
  • بزهکاری والدین
  • اختلاف یا خشونت بین والدین
  • سازمان نیافتگی خانوادگی
  • انحراف خواهر- برادرها
  • داغ دیدگی ها
  • جدایی ها
  • بدرفتاری و تجاوز به ( حقوق ) کودک
  • محرومیت های اجتماعی

منبع: (بشارت، 1386، 30)

4- نتيجه گيري

عوامل متعدد در بروز اعتياد به خصوص در ميان جوانان مؤثر هستند. در واقع، نمي توان تنها به يک عامل در مورد ابتلا به اعتياد يک فرد اشاره کرد، بلکه مجموعه اي از عوامل فردي، اجتماعي، خانوادگي و ... دست به دست هم مي دهند تا زمينه هاي گرايش افراد به سمت مواد مخدر فراهم آيد. اما در ميان تمام اين علل و عوامل، نقش خانواده و تأثير آسيب هاي خانوادگي در گرايش اعضايش به سمت اعتياد پررنگ تر و قابل توجه تر است، زيرا خانواده اولين نهاد اجتماعي است که فرد در آن رشد مي کند و شخصيت پيدا مي کند.
مشکلات و معضلات خانوادگي از جمله اعتياد والدين، مشکلات اقتصادي، مشکلات رواني ساير اعضا، نارضايتي پدر و مادر از زندگي عاطفي والدين، نداشتن سرپرست مناسب، طلاق و جدايي و عوامل بسيار ديگر مي توانند زمينه ساز گرايش هر يک از اعضا به سمت مواد مخدر باشند. به نظر مي رسد، با آگاهي دادن و آموزش ساير اقشار جامعه نه تنها در خصوص اعتياد، بلکه در خصوص تأمين سلامت رواني خانواده ها مي توان گام بزرگي را در تأمين سلامت و امنيت رواني جامعه برداشت.
به عقيده ي نگارنده، بايدها و نبايدهاي زندگي خانوادگي را بايد از سنين کودکي به کودکان آموزش داد و با ترغيب والدين براي گذراندن دوره هاي آموزشي در اين خصوص، به سطح آگاهي خانواده ها افزود. تصحيح روابط ميان اعضاي خانواده، به خصوص پدر و مادر، مي تواند محيط خانه را به محيطي امن و دوست داشتني براي فرزندان تبديل کند و بي ترديد چنين خانواده اي کمتر در خطر اعتياد اعضاي خود قرار مي گيرد.
بنابراين، سرمايه گذاري براي آموزش و بالا بردن آگاهي اقشار مختلف اجتماع در خصوص اعتياد و خطرات آن، بسيار سودمندتر از سرمايه گذاري براي درمان معتادان و يا دستگيري فروشندگان مواد مخدر است.
تأمين سلامت رواني خانواده ها از طريق بالا بردن سطح سواد و آگاهي ايشان- که مي تواند به وسيله ي رسانه هاي گروهي همچون راديو و تلويزيون صورت پذيرد- نيز زيربنايي براي پيشگيري از اعتياد در ميان اعضاي خانواده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. دكتري حرفه اي و متخصص درمان اعتياد.
2. كارشناس ارشد عرفان اسلامي پژوهشكده امام خميني (رحمه الله) انقلاب اسلامي.
3. Cultural- Societal Environment
4. Interpersonal Factors
5. Psychobehavioral Factors
6. Biogenetic Influences
7. www.pezeshk.us/?p=14635.
8. www.pezeshk.us/?p=14633.

منابع تحقيق:
1. بشارت، محمدعلي، آسيب شناسي خانوادگي اعتياد، تازه هاي روان درماني، سال دوازدهم، شماره 43 و 44، بهار و تابستان 1386.
2. چترايي، منيره، خانواده و اعتياد، ماهنامه پرواز پيشگامان رهايي، شماره 7، دي 1387.
3. رمضاني، حميدرضا، کاربرد خانواده درماني به عنوان يک روش پيشگيري از سوء مصرف مواد، اولين کنگره سراسري راهکارهاي بهداشتي مبارزه با اعتياد، اسفند 1378.
4. زارع، محمدصادق، بررسي رابطه بين ميزان آگاهي از مواد مخدر و اعتياد با نوع نگرش نسبت به آن در دانش آموزان مقطع متوسطه استان بوشهر، اداره کل مطالعات و پژوهش هاي ستاد مبارزه با مواد مخدر، 1381.
5. سايت پزشکان بدون مرز: www.pezeshk.us.
6. قجاوند، کاظم، نقش خانواده در ارجاع معتادان به مراکز درمان سرپايي شهر تهران و اصفهان، مجموعه مقالات دومين همايش نقدي بر راهکارهاي علمي و کاربردي رهايي از اعتياد، تهران، 1383.
7. قاسمي روشن، ابراهيم، از اعتياد زنان تا نابساماني خانواده، کتاب زنان، شماره 22، 1382.
8. قلي زاده، آذر، بررسي ويژگي هاي رواني و اجتماعي همسران افراد معتاد و شيوه هاي مقابله آنها با اعتياد همسران شان، مجله تحقيقات علوم رفتاري، شماره 2، پاييز و زمستان 1382.

منبع مقاله :
اميري، صالح؛ (1389)، مجموعه مقالات همايش ملي راهبردهاي تحكيم نهاد خانواده، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول