نويسنده: دکتر سيد محمدکاظم سجادپور





 

يکي از ويژگي هاي دنياي معاصر، اهميت يافتن مسائل مربوط به امنيت انساني در چشم اندازي وسيع و همه جانبه است. امنيت را در مفهوم موسع و گسترده خود نمي توان تنها در قالبها و نگاهها سخت افزارانه ديد؛ بلکه اکنون انبوهي از مسائل اقتصادي و اجتماعي وجود دارد که بايد آنها را در افق و نگرش امنيتي مشاهده کرد. در اين ميان غذا جايگاه خاصي يافته و در پرتو بحرانهاي اخير، توجه به سهم و نقش امنيت غذايي در تأمين امنيت همه جانبه، نه فقط جوامع محلي و ملي، بلکه در سطح بين المللي بيش از گذشته شده و ابعاد سياسي و امنيتي غذا برجسته تر شده است. گرسنگي و نياز غذايي واقعيتي است که بدل به يکي از چالشهاي عمده در جهان امروز شده است. بر اساس برخي برآوردهاي بين المللي ( آمارهاي سال 2006) 820 ميليون نفر گرسنه در کشورهاي در حال توسعه وجود دارد. تعداد کساني که دچار سوء تغذيه هستند، رقمي در حدود 850 ميليون نفر بوده که از اين تعداد نزديک به 9 ميليون نفر در کشورهاي توسعه يافته زندگي مي کنند. به رغم رشد شگفت انگيز جمعيت جهان در سه دهه گذشته، کارشناسان بين المللي معتقدند که به اندازه کافي غذا در دنيا براي سير کردن همه وجود دارد، اما موضوع گرسنگي و نبود دسترسي به غذا، ريشه در سياستهاي اقتصادي و اجتماعي و همچنين شرايط سياسي دارد.
فقر و فقدان رشد اقتصادي، حلقه هاي به هم پيوسته گرسنگي هستند. نبود دسترسي به غذاي کافي و سوء تغذيه، بر کاهش بهره وري اقتصادي اثر مي گذارد. گرسنگي، عامل بسياري از بيماري ها شده است که هزينه درمان آنها، خود چالشهاي اقتصادي عمده اي را به همراه مي آورند. بيش از 60 درصد مبتلايان به بيماري هاي ناشي از گرسنگي مزمن را زنان تشکيل مي دهند. حدود 500 هزار کودک سالانه بر اثر کمبود ويتامين آ، کور شده يا دچار نارسايي هاي بينايي مي شوند، عامل اصلي چنين شرايطي، نه فقدان غذا، بلکه فقر و نبود توان مالي در خريد مواد غذايي است. علاوه بر چالش فقر، مشکلات زيست محيطي در ايجاد بحرانهاي مربوط به غذا مؤثر هستند. طبق بررسي هاي برنامه جهاني غذا سازمان ملل متحد (1) در سال 2000، حدود 100 ميليون نفر در 20 کشور دچار خشکسالي شدند و امنيت غذايي آنها در معرض تهديد قرار گرفته است. در فاصله سالهاي 1988 تا 1998 ، اين سازمان 102 مورد برنامه غذارساني اضطراري را به دليل خشکسالي و حدود 50 برنامه غذا رساني نيز در رابطه با سيل به اجرا درآورده است. مجموعه پديده هايي، چون خشکسالي و سيل، بسياري از جوامع را با چالشهاي غذايي روبرو مي کنند. نمونه سخت و دردناک آن کشور آفريقايي لسوتو است که در سال 2007، دچار يکي از بدترين خسکسالي هاي آفريقا شد و اين براي کشوري که 30 درصد مردم آن مبتلا به بيماري ايدز هستند، بحراني عظيم محسوب مي شد.
علاوه بر ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي، وضعيت سياسي در پيدايش و گسترش کمبود مواد غذايي مؤثر است. بر اساس برآوردهاي برنامه جهاني غذا، از سال 1992 به بعد، بحرانهاي غذايي ناشي از تصميم گيري ها و رفتار اداري و سياسي گروهها، از 15 درصد به 35 درصد افزايش يافته است. سومالي نمونه اي دردناک از اين موضوع است. در فاصله سالهاي 1991 تا 1992، سومالي گرفتار قحطي شد و 4 ميليون نفر در معرض اين بلا قرار گرفتند. يکي از اصلي ترين دلايل قحطي، جنگ ميان جناحهاي مختلف قدرت طلب و سقوط ساختار سياسي در اين کشور بود. از آن پس، سومالي براي تأمين نيازهاي غذايي، به صورت عميقي به کمکهاي خارجي و سازمانهاي بين المللي متکي شد. اين روند تا به آنجا کشيده شده که نياز غذايي، تبديل به عاملي شده است که کشورهاي تأمين کننده از غذا به عنوان ابزاري سياسي براي ايجاد تغيير در رفتار سياسي طرف مقابل بهره برداري کنند. نمونه کلاسيک در اين خصوص، تحريم فروش گندم به شوروي توسط آمريکا در سال 1980 به دليل اشغال نظامي افغانستان است. تحريمهاي سازمان ملل متحد عليه عراق در دهه 1990 که منجر به پروژه « نفت در برابر غذا » شد؛ هر چند که غذا از تحريمهاي کلان و همه جانبه سازمان ملل مستثني بود، ولي خود تبديل به روندي تحقيرآميز براي عراق شد.
اهميت امنيت غذايي در طي زمان به خلق و پيدايش نهادهاي بين الملي تخصصي در موضوع غذا از يک سو، و بحث پژوهش و پرورش مفاهيم مربوط به غذا به عنوان يکي از حقوق مسلم و خدشه ناپذير انسانها از سوي ديگر منجر شده است. در حال حاضر حق دسترسي به غذا، جزيي از مجموعه انفکاک ناپذير حقوق بشر شده است. شوراي حقوق بشر سازمان ملل در 22 مه 2008 ( 2 خرداد 1387 ) جلسه اضطراري براي بررسي « آثار منفي بدتر شدن بحران غذا جهاني بر حق غذا »(2) را تشکيل داد. در اين جلسه قطعنامه پيشنهادي کوبا به تصويب رسيد که آن را مي توان نقطه عطفي در تحولات حقوق بشر و روشن کننده عرصه مهم و قابل توجهي در مناسبات سياسي، حقوقي و اقتصادي بين الملل دانست.
از نظر شکلي، اجلاس فوق الذکر، هشتمين جلسه اضطراري شوراي حقوق بشر محسوب مي گردد که اين براي اولين مرتبه بود که جلسه اضطراري براي بررسي يک موضوع حقوق بشري (3) و نه بررسي وضعيت اضطراري نقض حقوق بشر در يک کشور تشکيل مي شود. در روند شکل گيري نحوه کار شوراي حقوقي بشر، اجلاسهاي اضطراري براي بررسي آن دسته از وضعيت هاي نقض حقوق بشر که شرايط وخيم و غير عادي دارند. پيش بيني شد. اما اين نخستين بار، نه فقط در تاريخ شوراي حقوق بشر، بلکه در کل تعاملات جهاني حقوق بشر در بيش از شصت ساله گذشته بود که جلسه اضطراري براي يک موضوع حقوق بشري و نه کشوري خاص و آن هم از جنس حقوق اجتماعي و اقتصادي و نه حقوق سياسي و مدني تشکيل مي گردد.
در اين جلسه اضطراري، هر چند که 41 کشور از مجموع 47 کشور عضو شوراي حقوق بشر به درخواست کوبا از طرف کشورهاي غير متعهد، براي تشکيل جلسه اضطراري جواب مثبت داده اند، اما در ميان جزئيات مباحثي که کشورهاي مختلف و سخنرانهاي گوناگون عرضه کرده اند، تفاوت نگرشهاي قابل ملاحظه اي به چشم مي آمد. برخي از کشورهاي غربي به دليل آنچه که روشن نبودن مرز ميان وظيفه دولتها در تحقق حق دسترسي به غذا و وظيفه جامعه بين المللي در قطعنامه يپشنهادي کوبا مي خواند از پيوستن به اجماع خودداري نمود. در حالي که نماينده کوبا با اشاره به 3 تا 4 برابر شدن قيمت غذا در 38 ماه گذشته در 82 کشور با 850 ميليون جمعيت که 100 ميليون نفر از آن در فقر مطلق به سر مي برند، بيان داشته که به دليل تمرکز بيش از حد بر تروريسم و تغييرات آب و هوايي و البته به دلايل اقتصادي، به اين بحران کمتر توجه شده است. از نگاه وي ريشه اين بحران در سيستم ناعادلانه اقتصاد جهاني و سياستهاي نئوليبرالي قرار دارد.
« اليور دوشوتر »، (4) گزارشکر ويژه حق غذاي سازمان ملل در اظهارات اوليه و جمع بندي نهايي، به حق غذا به عنوان يک حق بنيادين و وظيفه دولتها و همچنين مسئوليت جامعه جهاني در تحقق بخشيدن به اين حق پرداخته و تأکيد کرد که بحران فعلي، بحراني بشر ساخته مي باشد. ادريس جزائري، نماينده الجزاير بيان داشته که حق غذا مربوط به حق حيات بوده و لذا بسيار بنيادين است. در قطعنامه نهايي به گزارشگر ويژه حق غذا مأموريت داده شد تا از زوايه حقوق بشر بر بحران کنوني توجه کرده و گزارشهايي براي اجلاس بعدي حقوق بشر و مجمع عمومي تهيه نمايد.
به هر صورت تحولاتي که به گوشه اي از آنها در بالا اشاره شد، نشان مي دهد که اکنون بحران غذا از سطوح ملي فراتر رفته و نهادهاي گوناگون بين المللي در اين امر درگير شده اند. نهادهايي که در رأس تمامي آنها سازمان خواربار و کشاورزي ملل متحد معروف به فائو (5) قرار دارد. فائو در منسجم کردن ذهن جامعه بين المللي درباره امنيت غذايي نقش عمده اي ايفا کرده است، اما به رغم تمامي تلاشها، مسأله امنيت غذايي همچنان چالش سترگ در جهان امروز است.

پي‌نوشت‌ها:

1. WFP.
2. Right to Food.
3. Thematic.
4. Oliver de Schutter.
5. FAO

منبع مقاله :
سجادپور، سيد محمد کاظم، (1391)، سياست خارجي و دنياي پرتلاطم، تهران: نشر اطلاعات، چاپ اول.