نويسندگان: جان دي کرومبولتز
هلن بي. کرومبولتز
مترجم: دکتر يوسف کريمي


 

به رفتار خوب بايد پاداش داده شود

* حسن، که در کلاس دوم راهنمايي تحصيلي درس مي خواند، روزي از مدرسه به خانه آمد. مادر در خانه نبود. حسن سخت گرسنه بود. از خواهرش خوراکي خواست، امّا خواهرش به جاي خوراکي يادداشتي را که مادر براي حسن نوشته بود به او داد. حسن يادداشت را گرفت. ديد روي آن جمله اي به زبان انگليسي نوشته شده است. کمي به آن نگاه کرد و کوشيد تا يادداشت را بخواند و معني آن را بفهمد. امّا معني بيشتر کلمه ها را نمي دانست. حسّ کنجکاويش به شدت تحريک شده بود و مي خواست هر چه زودتر بفهمد که مادر برايش چه نوشته است. ناگهان به يادش آمد که پدرش يک فرهنگ انگليسي به فارسي دارد و بارها به او توصيه کرده بود که از آن استفاده کند، ولي او هرگز به اين توصيه ها توجّه نکرده بود. فوري رفت و فرهنگ لغت را آورد و شروع به پيدا کردن معني کلمه ها کرد. سرانجام، يادداشت را چنين خواند:
حسن جان،
برايت در گنجه بيسکويت و شير گذاشته ام.
مادرت
حسن خيلي خوشحال شد که توانسته است به کمک فرهنگ لغت بخواند و بفهمد. به سراغ گنجه رفت، شير و بيسکويت را با لذت فراوان خورد.
اين برنامه در هفته هاي بعد نيز تکرار شد. حسن هر بار يادداشتي دريافت مي کرد و به تدريج به استفاده از فرهنگ لغت عادت کرد. اين کتاب نه تنها به فهميدن يادداشت هاي مادرش به او ياري مي کرد، بلکه براي بهتر شدن زبان انگليسي او نيز کمک فراواني کرده بود و حسن متوجّه اين نکته شده بود.
چرا حسن پيش از اين از فرهنگ لغت استفاده نمي کرد؟ پاسخ اين است که او تا آن وقت انگيزه و نيازي براي استفاده از فرهنگ لغت در خود احساس نمي کرد. اما هنگامي که براي فهميدن يادداشت مادر از آن استفاده کرد، بي درنگ پاداش تلاش خود، يعني شير و بيسکويت، را دريافت کرد.
با به کار بردن از اين روش ساده، مادر حسن نه تنها او را به استفاده از فرهنگ لغت برانگيخت، بلکه او را به يادگيري زبان انگليسي نيز علاقه مند کرد. مادر حسن در اينجا از يکي از اصول روانشناسي به نام اصل تقويت مثبت (1) استفاده کرده است.

اصل تقويت مثبت:

براي اينکه رفتاري در کودک تقويت شود يا دوام يابد، ترتيبي بدهيد که پس از اينکه کودک هر بار رفتار مورد نظر را انجام داد، پاداشي به او داده شود. به بيان ديگر، هر رفتار مطلوب کودک نتيجه ي خوشايندي برايش به دنبال داشته باشد.
يکي از مشکلات مهّم دانش آموزان در مورد يادگيري زبان هاي خارجي اين است که بیشتر آنها احساس نمي کنند که يادگيري زبان خارجي براي آنها فايده دارد. به بيان ديگر، نمي توانند دليلي براي يادگيري آن پيدا کنند. روشن است که اگر مهارتي جديد يا رفتاري تازه فايده اي مستقيم و فوري براي يادگيرنده داشته باشد، يادگيري با سرعت و سهولت بيشتري انجام خواهد گرفت. اما اگر فايده ي آن مهارت يا رفتار، بسيار ناچيز يا بسيار دوررس باشد، يادگيري آن ممکن است صورت نگيرد يا زمان درازي طول بکشد. مسئله ي اساسي براي پدران و مادران و معلّمان اين است که برنامه هايي ترتيب دهند تا يادگيري مطالب تازه، نتيجه اي خوشايند يا فايده اي مستقيم براي دانش آموزان داشته باشد. بايد توجّه داشت که کاربرد اصل تقويت مثبت تنها درمورد آموزش زبان خارجي نيست، بلکه بسياري از مشکلات رفتاري کودکان را نيز مي توان با استفاده از اين اصل برطرف کرد. براي مثال:
ژاله وقتي که کارها مطابق ميل او نباشد، دهن کجي و قهر مي کند.
مهين به خواندن کتاب علاقه اي نشان نمي دهد.
* احمد در مدرسه فيزيک مي خواند، ولي در خانه تمرين هايش را حل نمي کند، مگر اينکه کسي او را به اين کار وادار کند.
* زري و محمود هميشه در خانه دعوا مي کنند و با مهارت، گناه شروع دعوا را به گردن يکديگر مي اندازند.
* لاله، با اينکه مي داند خوردن شيريني برايش زيان آور است، نمي تواند جلو خود را بگيرد و شيريني نخورد.

تقويت

روان شناسان، در داستان حسن، براي شير و بيسکويت اصطلاح تقويت کننده را به کار مي برند. بنابراين، هر محرکي که به دنبال رفتاري بيايد و سبب افزايش و تکرار آن رفتار شود، تقويت کننده (2) و عمل تقويت کننده تقويت (3) ناميده مي شود. در مثال بالا شير و بيسکويت تقويت کننده است و رفتار استفاده از فرهنگ لغت با به دست آوردن شير و بيسکويت در حسن تقويت شده است. به طور کلي، مي توان گفت که تقويت روشي است براي افزايش احتمال وقوع رفتاري که در حال حاضر دفعات تکرار آن زياد نيست. به مثال زير توجّه کنيد:
* يکي از روزها نرگس در مدرسه به سؤالي که خواهرش از او کرده بود فکر مي کرد. سؤال اين بود : « براي حفظ درختان چه بايد کرد؟ » پدر نرگس به جاي او جواب داده بود که يکي از راه هاي حفظ درختان جمع آوري کاغذهاي باطله و تحويل آن ها به کارخانه هاي کاغذ و مقواسازي است. نرگس متوجّه ارتباط ميان آن سؤال و اين جواب نشده بود و چون پدرش مجبور بود به اداره برود نتوانسته بود توضيح بيشتري در اين زمينه از پدر بخواهد.
سؤال در ذهن نرگس مانده بود و فکر او را به خود مشغول داشته بود. در فرصتي که معلّم به دانش آموزان داد تا سؤال هايشان را با او در ميان بگذارند، نرگس سؤال خود را مطرح کرد. معلّم، که موقعيت را براي برانگيختن دانش آموزان به کار گروهي مناسب ديد، گفت : « آفرين، نرگس! سؤال بسيار خوبي کردي. » سپس، رو به بچه ها کرد و گفت اگر شما هم در اين زمينه سؤال هايي داريد بپرسيد. بچه ها سؤال هاي گوناگوني مطرح کردند که بيشتر در اين زمينه ها بود: کاغذ چگونه ساخته مي شود؟ کاغذهاي باطله را از کجا مي توان جمع آوري کرد؟ پس از جمع آوري آنها را به کجا بايد برد؟ با کاغذهاي باطله چه کار مي کنند؟
معلّم که اشتياق بچه ها را براي پاسخ دادن به اين پرسش ها ديد، پيشنهاد کرد که همه ي آن ها براي پاسخگويي به اين پرسش ها به گروه هاي کوچک تري تقسيم شوند و هر گروه مأمور يافتن پاسخ يکي از پرسش ها شود. معلّم به هر گروه کتابي را پيشنهاد کرد و آنها پس از مطالعه ي کتاب ها که درباره ي سؤال مربوط به آن گروه بود، گزارشي تهيه کردند و در کلاس براي دانش آموزان ديگر خواندند.
به اين ترتيب، پاسخ همه ي پرسش ها براي آنها روشن شد. آنها دانستند که کاغذ را از چوب درختان مي سازند. آنها دانستند که اگر کاغذهاي باطله را به کارخانه هاي کاغذسازي و مقواسازي بدهند، در آنجا پس از خمير کردن آنها دوباره مي توان از آنها کاغذهاي کلفت تر، مقوا، و حوله ي کاغذ ساخت. از اين راه شايد ديگر نياز نباشد که براي درست کردن اين نوع کاغذها هم، درختان را قطع کنند.
به پيشنهاد معلّم، بچه ها، در يکي از روزهاي هفته، کاغذهاي باطله خانه و کوچه و محله ي خود را جمع آوري کردند، معلّم با يکي از کارخانه هاي مقواسازي تماس گرفت. از طرف کارخانه کاميوني براي بردن کاغذهاي باطله که بچه ها آن ها را توي گوني ريخته بودند به مدرسه آمد و در برابر هر گوني کاغذ باطله پولي پرداخت و آنها را با خود برد. بچه ها با آن پول دفتر و مداد خريدند و آنها را به يکي از پرورشگاه ها فرستادند. نرگس از اينکه ديد سؤال او اين همه جالب توجّه بوده است بسيار خوشحال شد و از آن پس هميشه سعي مي کرد که مسائل جالب توجّهي در کلاس مطرح کند.
در اين مثال، معلّم با توجّه کردن به سؤال نرگس او را تقويت کرد. دانش آموزان ديگر هم به انگيزه ي همکاري مادر و پدر و همسايه هاي خود که در کار جمع آوري کاغذهاي باطله به آنها کمک کردند، و به ياري کارخانه ي مقواسازي، که کاغذهاي باطله را از آنها خريداري کرد، و به ياري اطلاعات گوناگوني که از مطالعه ي کتاب ها و گزارش هاي هم کلاس هاي خود به دست آوردند، تقويت شدند. گذشته از اينها، معلّم هم با مشاهده ي اشتياق دانش آموزان به يادگيري، تقويت شد. معلّم با تکيه بر سؤال هاي نرگس و دانش آموزان ديگر، آنها را به آموختن مطالب سودمندي برانگيخت و ميل به همکاري و کار کردن به صورت گروهي را در دانش آموزان تقويت کرد.
گفته شد که مي توان با استفاده از تقويت کننده ها احتمال وقوع يک رفتار را بيشتر کرد. براي مثال، شير و بيسکويت توجّه حسن را به زبان انگليسي بيشتر کرد و تشويق معلّم سبب شد که نرگس بيشتر به سودمندي کار کلاسي توجّه کند و بکوشد تا سؤال ها و پيشنهادهاي بهتري در کلاس مطرح کند. تقويت کننده ها تنها رفتار کودکان را تقويت نمي کنند، بلکه بزرگسالان را نيز مي توان به وسيله ي تقويت کننده هاي گوناگون تقويت کرد.
در جدول زير نمونه هاي گوناگوني از تقويت کننده ها نشان داده شده است:

نمونه نهایی از تقویت کننده های گوناگون برای کودکان و بزرگسالان

برای کودکان و نوجوانان

برای جوانان و بزرگسالان

تقویت کننده های مادّی:

تقویت کننده های مادّی:

انواع شیرینی و خوراکی مورد علاقه ی آنها

پول

پول

تقدیرنامه

پاداش، به صورت جایزه های گوناگون

مدال و نشان

نمره خوب در کلاس

ترفیع درجه و رتبه

تقویت کننده های غیرمادّی غیرکلامی:

تقویت کننده های غیرمادّی غیرکلامی:

سر تکان دادن به نشانه ی تأیید

سر تکان دادن به نشانه ی تأیید

لبخند زدن

لبخند زدن

دست زدن روی شانه

حالتی که نشانه ی تأیید باشد.

قلقلک دادن

دست زدن روی شانه یا کتف

حالتی که نشانه تأیید باشد.

حالتی که نشانه ی توجّه به او باشد.

لمس کردن و گرفتن چانه

 

پذیرفتن تقاضا

کمک کردن به او وقتی که تقاضای کمک می کند.

تقویت کننده های غیر مادی کلامی:

تقویت کننده های غیرمادّی کلامی:

گفتن: بله، خوب، خیلی خوب، عالی، خیلی عالی،

  • بسیار خوب!

درست، معرکه است!

  • زیباست!
  • خوشم آمد!
  • عالی است!
  • به تو افتخار می کنم!
  • بله!
  • خوب پیش رفتی!
  • درست است!
  • خیلی بهتر شد!
  • موافقم!
  • همین طور باید باشد!
  • چه عقیده ی خوبی!
  • خدایا، چه خوب شد!
  • شما خیلی خلاق هستید!
  • زنده باد!
  • ببینید چقدر پیش رفته اید!
  • کاملِ کامل شد!
  • این دفعه خیلی بهتر از آخرین دفعه شد!
  • این یکی هم درست بود!
  • این کار خوب را ادامه بدهید!
  • دوباره!
  • در گروه مطرح کنید!
  • ببین، او چه خوب انجام داد!
  • شما در این زمینه تخصّص پیدا کرده اید!
  • چه خوب انجام دادی!
  • چقدر پر حوصله اید!
  • چه بچه ی خوبی هستی!
  • من علاقه و پشتکار شما را تحسین می کنم!
  • آفرین، صدآفرین، هزار آفرین!

و سؤال کردن درباره ی چیزهایی که مورد علاقه ی جوانان یا بزرگسالان است.


نکته هاي مهم درباره ي تقويت کننده ها

تقويت کننده ها براي همه يکسان نيستند

چيزهايي که رفتار فردي را تقويت مي کنند ممکن است براي ديگران تقويت کننده نباشند. دانش آموزي که هميشه نمره ي درس هاي او پايين است، ممکن است با گرفتن نمره ي 15 تقويت شود. ولي دانش آموزي که هميشه نمره هاي بالا مي گرفته است، گرفتن نمره ي 15 برايش نوعي تنبيه است.
رويداد يا چيزي براي دانش آموز تقويت کننده است که نشان دهنده ي پيشرفت او در درسش باشد. پدري که روزي پنج ريال پول توجيبي به پسرش مي دهد، اگر ناگهان يک روز ده ريال به او بدهد، او را تقويت کرده است. اما اگر پول توجيبي فرزندش روزي بيست ريال باشد و ناگهان يک روز ده ريال به او بدهد، او را جريمه کرده است و اين ده ريال براي او حالت نوعي تنبيه را دارد. بنابراين، براي اينکه بدانيم عمل ما تقويت کننده ي رفتاري است يا نه، لازم است بدانيم که فرد مورد نظر براي تقويت پيش از اين در چه موقعيتي قرار داشته است.

اثر تقويت کننده ها در هر زمان يکسان نيست

رويدادهايي که در زمان معين تقويت کننده هستند، ممکن است در زماني ديگر تقويت کننده نباشند. براي کودکي که هرگز سوار اتوبوس دو طبقه نشده است، سوار شدن به اين اتوبوس و رفتن به طبقه ي دوم ممکن است تقويت کننده اي قوي به شمار آيد. اما براي کودکي که مدت درازي سوار اتوبوس دو طبقه بوده است و تازه از آن پياده شده است، اگر بي درنگ سوار چنين اتوبوسي شود، ممکن است به هيچ وجه تقويت کننده نباشد. به همين ترتيب، دادن شيريني به کودک در صورتي تقويت کننده خواهد بود که کودک مدتي شيريني نخورده باشد.

فاصله ي ميان رفتار و عرضه ي تقويت کننده

فاصله ي ميان رفتار مطلوب کودک و عرضه کردن تقويت کننده به او چه مدت بايد باشد؟ پاسخ اين است که پس از بروز رفتار مطلوب، هر چه تقويت کننده را زودتر عرضه کنيم احتمال تقويت شدن آن رفتار بيشتر خواهد بود. به مثال زير توجّه کنيد:
* حسين عادت کرده بود که هميشه در درس تاريخ دير به کلاس برسد و تند و دستپاچه سر جايش بنشيند و معمولاً قسمت هاي اوليه ي درس را از دست بدهد. روزي، بر حسب تصادف، حسين زود به کلاس رسيد. معلّم براي اينکه او را تقويت کند تا وقت شناس باشد، فوري به نيمکت او نزديک شد و او را براي اينکه اين بار سر وقت به کلاس آمده بود تشويق کرد و از او خواست که در آن ساعت او حضور و غياب کلاس را انجام دهد. از اين پس، حسين به مراتب بيش از پيش، سر وقت در کلاس حاضر مي شد.
اگر بي درنگ، پس از پاسخ جديدي، تقويت کننده اي عرضه شود، آن پاسخ به مراتب سريع تر آموخته مي شود. بدون شک، حسين به تقويت بيشتري نياز دارد تا وقت شناسي او کامل شود. اما همان تشويق فوري معلّم پس از يکبار وقت شناسي، سبب پيشرفت بسيار در رفتار مطلوب حسين شد.
گاهي ممکن است تقويت کننده ها را زودتر، يعني پيش از آنکه کودکي رفتار مطلوب را نشان داده باشد، عرضه کنند که زيان اين عرضه ي نابه هنگام تقويت کننده را مثال زير روشن خواهد کرد:
* مادر زينت در اداره اي کار مي کند و زينت هر روز تا برگشتن مادر از اداره پيش خاله ي خود مي ماند. زينت، در يکي از روزهايي که مادرش
از اداره برگشت، سخت سرگرم بازي بود و حاضر نشد با مادر به خانه برود و جيغ و داد زد و گريه کرد. مادر به او وعده داد که اگر به خانه بيايد و گريه نکند برايش اسباب بازي بخرد. زينت فوري ساکت شد و با مادرش رفت. مادر هم سر راه برايش اسباب بازي قشنگي خريد. فرداي آن روز، وقتي که مادر زينت براي بردن او به خانه ي خواهرش رفت، زينت باز هم قِشقرِقي شديدتر از روز پيش به راه انداخت.
مي بينيم که در اينجا وعده ي مادر براي خريدن اسباب بازي سبب تقويت قشقرق به راه انداختن زينت شد. تقويت کننده ( وعده ي خريدن اسباب بازي) خيلي فوري و پس از اينکه زينت گريه را شروع کرد، عرضه شد. به اين ترتيب، به جاي اينکه گريه نکردن را تقويت کند، گريه کردن و قشقرق به راه انداختن را تقويت کرد. اگر مادر زينت مي خواست رفتار موافقت با ترک خانه ي خاله را تقویت کند، باید هنگامی که به او وعده خریدن اسباب بازی را می داد که او خانه خاله را ترک کند و دست از گريه کردن بردارد. مادر زينت تقويت کننده را پس از رفتار نامطلوب زينت به او عرضه کرد، در صورتي که تقويت کننده بايد بي درنگ، پس از اينکه رفتار مطلوب نشان داده شد، عرضه شود.

تقويت کننده هايي که با تأخير عرضه مي شوند

هنگامي که تقويت کننده با تأخير عرضه مي شود، رفتار خوب گذشته ي کودک را به ياد او بياوريد و بگوييد که پاداش براي چه کار بوده است.
گاهي مادر يا پدر يا معلّم تا مدتي نمي توانند از پيشرفت يک رفتار باخبر شوند و ناچارند در تقويت کردن کودک را تا هنگام مشاهده ي نشانه هاي پيشرفت آن رفتار به تأخير اندازند. در اين صورت، لازم است به کودک گفته شود که تقويت مربوط به کدام رفتار است. به مثال زير توجّه کنيد:
محمود شش سال داشت. شب ها مقاومت نشان مي داد و بهانه ها مي گرفت و نمي خواست که به موقع بخوابد. يکي از شب ها که مادر و پدر محمود از ميهماني به خانه برگشتند، خواهر بزرگتر محمود گفت که او آن شب خودش تلويزيون را خاموش کرد و به موقع به رختخواب رفت. صبح روز بعد، مادر به محمود گفت: محمود جان، خواهرت گفت که ديشب تو پسر خوبي بوده اي و بدون بهانه خودت تلويزيون را خاموش کرده اي و به رختخواب رفته اي. پدرت و من از اين کار تو خيلي خوشمان آمده است. پيداست که تو ديگر پسر بزرگ و عاقلي شده اي. آفرين، پسر خوب من!
حرف هاي تشويق آميز مادر بدون شک براي محمود نقش تقويت کننده را داشت. هنگامي که محمود به رختخواب رفته بود، مادر در آنجا نبود تا او را فوري مورد تقويت قرار دهد. بنابراين، در اولين فرصت ممکن، يعني صبح روز بعد، اين کار را کرد. مادر با برجسته کردن و ارزش گذاشتن به رفتار محمود در شب پيش، به او امکان داد تا رفتار خود را به ياد بياورد و بي درنگ پس از يادآوري آن رفتار مطلوب، او را تقويت کرد.
وقتي که امکان تقويت فوري يک رفتار مطلوب نباشد، بايد جزئيات آن رفتار و کارهايي را که کودک انجام داده است به ياد او آورد و بي درنگ خاطره ي رفتار مطلوب را که در ذهن کودک زنده شده است تقويت کرد.

تقويت با تأخير، براي آموزش استقامت و شکيبايي

در زندگي واقعي، پاداش ها هميشه فوري و پس از رفتار مطلوب به دست نمي آيند و ممکن است گاهي هفته ها، ماه ها، يا سال ها پس از عرضه ي رفتار مطلوب به تأخير افتند. براي مثال، در اداره ها کارمند به ندرت پس از انجام دادن يک کار خوب ترفيع پيدا مي کند، بلکه بيشتر گرفتن يک درجه ي ترفيع مستلزم چندين سال کار و کوشش درست و مداوم است. اين نوع تقويت با تأخير سبب مي شود که کسي مدت درازي کارش را خوب انجام دهد و به اين ترتيب ايستادگي و شکيبايي را براي رسيدن به پاداش ياد بگيرد. تقويت فوري وقتي لازم است که بخواهيم رفتار مطلوب تازه آموخته اي را ثبات بيشتري بدهيم. ولي وقتي که رفتاري آموخته شد، بايد به کودک بفهمانيم که انتظار گرفتن پاداش را پس از هر رفتار مطلوب نداشته باشد.

تقويت بايد پس از مشاهده ي پيشرفت در رفتار عرضه شود

اگر بخواهيم رفتاري را به کودکي بياموزيم، بايد او را تنها هنگامي که رفتار مورد نظر در او مشاهده شده باشد تقويت کنيم. در غير اين صورت، رفتار نامطلوب کودک را تقويت کرده ايم. مثال زير اين مطلب را روشن تر مي کند:
* ژاله هشت سال داشت، عادت کرده بود، وقتي که کارها مطابق ميلش نباشد، قهر کند و با لب و لوچه ي آويزان در يک گوشه کز کند و با هيچ کس حرف نزند. اين عادت سبب ناراحتي فراوان مادر و پدر و خواهرش شده بود. بيشتر وقت ها مادر ژاله نازش را مي کشيد، و در برابر بعضي از خواسته هاي او تسليم مي شد. اگر مادر پيش او نمي رفت، خواهر ژاله با او همدردی می کرد. شیرینی یا اسباب بازه به ژاله مي داد و او را با مادر آشتي مي داد. ژاله بيشتر وقتها موفق مي شد باج هايي از خواهرش بگيرد، حتي اگر مادرش هم به او چندان اعتنايي نمي کرد.
اين عادت زشت ژاله به مدرسه هم منتقل شده بود و او در مدرسه هم زود قهر مي کرد. اما معلّم تسليم خواسته هاي او نمي شد و در مورد رفتار او با مادر و به پدر ژاله گفتگو مي کرد. زماني خانواده ي ژاله به اين نتيجه رسيدند که رفتار ژاله غيرقابل تحمل شده است. تصميم گرفتند که دست به اقدامي مناسب بزنند. اين بار، وقتي که ژاله قهر کرد و در گوشه اي نشست، مادر و خواهرش به او اعتنايي نکردند. ابتدا ژاله مدت درازي به همان حال ماند. اما وقتي که ديد مادر و خواهرش به او اعتنايي ندارند، احساس کرد که از فعاليت و بازي محروم شده است. آن وقت، بدون سر و صدا، آرام آرام مشغول بازي شد. چيزي نگذشت که مادر و خواهرش با خوشرويي با او رو به رو شدند. از آن پس، در رفتار قهر کردن ژاله تغيير محسوسي پيدا شد.
براي اينکه ژاله بتواند به قهر کردن خود غلبه کند، نمي بايست به هيچ عنوان براي قهر کردن او تقويتي عرضه مي شد. اما وقتي که او قهر کردن را کنار گذاشت، پذيرش توأم با خوشرويي خانواده و فرصتي که براي بازي و فعاليت به دست آورد، براي او نقش تقويت کننده ي رفتارِ قهر نکردن را داشت. به بيان ديگر، قهر کردن مورد بي اعتنايي قرار گرفت، ولي بازگشت او به جمع با لبخند و خوشرويي خانواده اش تقويت شد.

دقّت در انتخاب تقويت کننده ها

تقويت کننده ها، از نظر ميزان تأثير، با يکديگر متفاوت اند. تقويت کننده اي ممکن است در کودکي مؤثر باشد، ولي در کودکي ديگر تأثير نکند. همچنين تقويت کننده اي که در يک زمان تأثيري مطلوب داشته باشد ممکن است در زمان ديگري تأثير نکند. بنابراين، در انتخاب تقويت کننده هاي مناسب بايد دقت بسيار کرد. مثال زير اين نکته را روشن تر مي کند:
* دانش آموزان کلاس اول راهنمايي تحصيلي در دوره ي دبستان تمرين و آموزش کمي در مورد سرود ديده بودند و نمي توانستند نُت بخوانند. معلّم سعي مي کرد تا آنها را برانگيزد تا بيشتر کوشش کنند، ولي پيشرفت چنداني حاصل نمي شد. هنگامي که اداره ي آموزش و پرورش از مدرسه خواست که دانش آموزان در جشني شرکت کنند و سرود بخوانند، معلّم سرود، فرصت را غنيمت شمرد و به دانش آموزان گفت که در صورتي در جشن شرکت خواهند کرد که تا هفته ي بعد، يعني آغاز جشن، بتوانند پنج سرود را ياد بگيرند و آنها را به خوبي بخوانند.
دانش آموزان با شور و اشتياق فراوان آمادگي خود را براي ياد گرفتن سرودها اعلام کردند، به خصوص که قرار شد برنامه ي جشن از تلويزيون نيز پخش شود. در طول آن هفته دانش آموزان کلاس سرود، گذشته از ساعت هاي عادي کلاس، چندين ساعت خارج از وقت کلاس را نيز به آموختن سرودها پرداختند. روشن است که اين شور و هيجان با کُندي و بي حوصلگي اوليه ي آنها در آموختن سرود خيلي تفاوت داشت.
در اين مورد پاداش مؤثر چه بود؟ شرکت در جشن اداره ي آموزش و پرورش؟ پخش شدن برنامه ي سرودخواني از تلويزيون ؟تحسين احتمالي بينندگان تلويزيون؟ هر يک از اين پاداش ها مي تواند براي دانش آموزان کلاس سرود مؤثر باشد، اما اين گونه تقويت کننده ها براي گروهي ديگر، مانند کارمندان يک اداره، ممکن است تأثير چنداني نداشته باشد.
گاهي لازم است تقويت کننده هاي گوناگون را امتحان کنيم تا از آن ميان تقويت کننده ي مؤثر و مناسب را بيابيم. يکي از راه هاي پيدا کردن تقويت کننده مناسب اين است که ببينيم کودکان بيشتر چه چيزهايي را دوست دارند تا همان ها را به عنوان تقويت کننده به کار ببريم.

محبّت تقويت کننده اي خطرناک است

مادرها و پدرها و گاهي معلّمان از دوست داشتن و محبّت کردن به عنوان تقويت کننده استفاده مي کنند. به کودک مي گويند: « اگر اين کار را بکني، ديگر دوستت ندارم. » ، « اگر آن را برايم بياوري، خيلي دوستت خواهم داشت. » همچنين رفتارهاي غيرکلامي محبّت آميز با کودکان دارند. مادران و پدران بغل کردن و بوسيدن را نيز اغلب به عنوان تقويت کننده در مورد کودکان خود به کار مي برند.
درباره ي کاربرد محبّت و دوست داشتن به عنوان تقويت کننده بايد هشداري داده شود. ان هشدار به اين سبب نيست که محبّت کردن تقويت کننده اي موثر نيست، بلکه سبب اين است که کاربرد اين گونه تقويت کننده ها ممکن است داراي بعضي از عوارض جانبي باشد. کودکان به زودي ياد مي گيرند که از تقويت کننده هايي که ما براي آنان به کار برده ايم، در مورد ديگران و حتي درمورد خود ما استفاده کنند.
اگر محبّت را به عنوان تقويت کننده اي به کار مي بريم، بايد آماده باشيم که به همان آساني که مي توانيم آن را عرضه کنيم، به همان آساني هم بتوانيم از عرضه کردن آن خودداري کنيم. خوشبختانه بيشتر مردم نمي توانند محبّت کردن را به همين سادگي کم و زياد کنند. هر کوششي که براي عرضه ي اين گونه محبّت به کار مي رود مستلزم جعل عواطف و تقلب در آن است. زيرا پدر و مادر مجبورند فقط تظاهر به دوست نداشتن فرزند خود کنند، و معمولاً او را به هر صورت که باشد دوست دارند.
تظاهرات کلامي يا غير کلامي محبّت بايد نشان دهنده ي بدون قيد و شرط احساس ما باشد، نه اينکه به عنوان تقويت کننده از آن استفاده شود. خطر استفاده از محبّت به عنوان تقويت کننده زياد است. براي مثال، دختر بچه اي که در خانواده محبّت را به عنوان تقويت کننده در مورد او به کار برده اند، ممکن است با اظهار محبّت مانند بوسه دادن، ديگران را وادار به قبول خواسته هاي خود کند. بعضي از صاحب نظران هشدار مي دهند که اين گونه استفاده از محبّت براي تقويت ممکن است در بزرگسالي وسيله ي داد و ستد قرار گيرد.
بنابراين، محبّت ما به فرزندانمان بايد بدون قيد و شرط و بدون توجّه به نوع رفتار آنان باشد. کودک بايد احساس کند که همواره مورد محبّت و علاقه ي ماست. خوشبختانه تقويت کننده هاي گوناگوني وجود دارد و نيازي نيست که با مشروط کردن محبّت خود نسبت به فرزندانمان احساس عدم اطمينان و عدم امنيت عاطفي در آنان به وجود بياوريم.

ارزش تقويت کننده ها ممکن است کم يا زياد شود

ارزش يک تقويت کننده چقدر بايد باشد؟ پاسخ اين است که ارزش آن بايد آن قدر باشد که کودک را به انجام دادن رفتار مطلوب تشويق کند. گاهي ميزان و ارزش يک تقويت کننده را بايد بر حسب کاري که بايد انجام شود و نتيجه اي که بايد داشته باشد تغيير داد. مثال زير اين نکته را بيشتر روشن مي کند:
مهين ده سال داشت. توانايي خواندن کتاب را داشت ولي از خواندن لذت نمي برد. به همين سبب رغبت چنداني به مطالعه نشان نمي داد و بيشتر وقت آزاد خود را به تماشاي تلويزيون و سرگرمي هاي ديگر مي گذراند. مادر و پدر مهين تصور مي کردند که لازم است او از مطالعه لذت ببرد و دامنه ي معلومات خود را گسترش دهد.
روزي پدر مهين کتابي به او نشان داد و گفت: « مهين جان، من اين کتاب را از کتابخانه براي تو به امانت گرفته ام. اگر بتواني تايک هفته ي ديگر آن را تمام کني، دو تومان جايزه مي گيري. » مهين قبول کرد، اما در پايان هفته بيش از 10 صفحه از کتاب را نخوانده بود. شايد دو تومان براي او تقويت کننده اي چندان قوي نبود.
مادر و پدر مهين تصميم گرفتند روشن کنند که او به چه نوع کتاب هايي علاقه دارد. به اين منظور با معلّم او مشورت کردند و متوجّه شدند که مهين به کتاب هاي داستاني هيجان انگيز درباره ي روح و جن و مانند آنها علاقه دارد. ولي وقتي که چنين کتابي هم براي مهين تهيه کردند، باز هم او علاقه ي چنداني به مطالعه نشان نداد. بنابراين، پدرش تصميم گرفت روش جديدي به کار ببرد. پيش مهين رفت و گفت: « مهين جان، مي داني که مادرت و من خيلي دلمان مي خواهد که تو از مطالعه کردن لذت ببري. اما به اين ترتيب تو هرگز نمي تواني چنين لذتي ببري، مگر اينکه اين کار را جدي بگيري. يکي از اين کتاب ها را که برايت آورده ام انتخاب کن و کوشش کن تا سه شنبه ي آينده همه ي آن را مطالعه کني. اگر اين کار را بکني، پول خوبي به تو خواهم داد. فکر مي کني که چقدر پول براي اين کار تو مناسب باشد؟ »
مهين کمي فکر کرد و گفت : ده تومان!
پدر گفت: ده تومان پول زيادي است ولي قبول مي کنم. اگر تو خواندن اين کتاب را تا ظهر سه شنبه ي آينده تمام کردي، من ده تومان به تو خواهم داد.
مهين يکي از کتاب ها را انتخاب کرد و گفت: من هم از همين حالا خواندن این کتاب را شروع مي کنم.
خوشبختانه داستان کتاب نيز از همان موضوع هاي مورد علاقه ي مهين بود. اگر چه مهين براي رسيدن به پول، کتاب را خيلي تند و سَرسَري مطالعه کرد، اما به هر حال در موعد مقرر خواندن آن را به پايان رساند. داستان را با شوق فراوان براي مادر و پدرش تعريف کرد و به آنان گفت: اين بهترين کتابي است که تا حالا خوانده ام. داستان، شيرين بود. گاهي هم مرا گرياند. کتاب ديگري به من نمي دهيد؟
بيشتر وقت ها تقويت کننده اي قوي لازم است تا کودک را وادار به شروع رفتاري مطلوب کند. براي مهين، دوتومان انگيزه اي ضعيف بود، اما ده تومان آن قدر قوي بود که او را به شروع مطالعه برانگيخت. از آن پس بود که لذت مطالعه و شيريني داستان، خود به خود او را به دنبال مطالعه کشيد. توجّه و گوش دادن مادر و پدر به داستان کتاب، که مهين براي آنان تعريف کرد، نيز تقويت کننده ي ديگري بود. از سوي ديگر، چون پيشنهاد ده تومان را خود مهين داده بود، او را تا اندازه اي نسبت به قولي که داده بود متعهد کرده بود. اما اگر مهين مبلغي بيشتر مثلا دويست تومان، پيشنهاد کرده بود، پدر او مي بايست با او صحبت مي کرد تا مبلغ پيشنهادي را به حد متعادل و قابل قبولي پايين بياورد. بايد دقت کرد که بهاي تقويت کننده به حدي باشد که فرد ارائه کننده بتواند از عهده ي پرداخت آن برآيد و حد معقولي رعايت شده باشد. در اين مورد ده تومان پولي بود که براي مهين جالب توجّه بود و براي پدرش هم امکان پرداخت آن وجود داشت. از اين گذشته، در دفعات بعد که مهين شيريني داستان را دريافته بود، پدرش مبلغ پيشنهادي را کم و کمتر کرد و چيزي نگذشت که لذت مطالعه خود به صورت تقويت کننده اي براي مطالعه کردن مهين درآمد.
اين مسئله که آيا به کار بردن تقويت کننده ها، از نوعي که در مثال بالا آمد، کار درستي است يا خير؟ سؤالي است فلسفي، نه علمي. در حقيقت، بسياري از مردم از اينکه در برابر رفتاري درست به کودک پول يا به قول خودشان رشوه بدهند خودداري مي کنند، اما ببينيم وضع در دنياي بزرگسالان چگونه است. روشن است که انسان هر قدر در کار خود وظيفه شناس و جدي باشد، چنانچه در پايان ماه حقوقي دريافت نکند يا چندين سال از گرفتن پايه، ترفيع، پاداش يا امتيازهايي از اين گونه محروم شود، سرانجام دلسرد خواهد شد. مگر بچه ها در اين مورد با بزرگسالان فرقي دارند؟ درست است که کودک بايد کتاب را تنها براي لذت بردن يا کسب معلومات مطالعه کند، اما اگر او هنوز به شيريني مطالعه کردن پي نبرده است و از اين کار خودداري مي کند، براي اينکه او را به انجام دادن اين رفتار مطلوب برانگيزيم لازم است تقويت کننده اي قوي را به عنوان قدم اول و براي شروع کار به او عرضه کنيم. و البته بسيار امکان دارد که وقتي نخستين قدم ها برداشته شد، خود او از مطالعه لذت ببرد و از آن پس لذت مطالعه خود به عنوان تقويت کننده، تکرار رفتار مطالعه کردن را به دنبال داشته باشد.

پي‌نوشت‌ها:

1- Positive reinforcement
2- reinforcer
3- reinforce

منبع مقاله :
کرومبولتز، جان دي، کرومبولتز، هلن بی؛ (1391)، تغيير دادن رفتارهاي کودکان و نوجوانان، ترجمه يوسف کريمي، تهران: انتشارات فاطمي، چاپ نوزدهم