هنگام سخن گفتن از فوتوريزم که جنبشي بزرگ بود و آلدوپالاتسسکي را چند صباحي به دنبال خود کشيد، ناگزيريم از دانون زيو ياد کنيم.
او نخستين کسي بود که تحرک دنياي جديد را حس کرد و نيز از کساني بود که به جادوي سرعت – خداي زمان ما – پي برد. فوتوريزم پديده ي ديگري بود که از دانون زيو مايه گرفت ولي با نفس پرستي بيمارگونة او و نيز با ادبيات و فرهنگستاني که او نماينده و رئيسش بود، شديداً به مخالفت پرداخت.
اما شگفتا! اين نهضت تازه جوي تندرو که به سال 1910 تحقق يافت، از عقايد دانون زيو فاصله اي چندان نداشت. شيوه ي دانون زيو و مکتب فوتوريزم يکسره از هم بيگانه نبودند، زيرا اين هر دو، پس از بدل شدن به مظاهر دوگانه ي ادبيات فاشيستي، در سراشيب سياستي واحد فرو لغزيدند و پايان گرفتند.
فوتوريزم، به سال 1909 با بيانيه ي مارينتي (1) در پاريس بنياد گذاشته شد. نقاشان و پيکرتراشان مهمي مانند بوچوني (2) و سوريني، (3) کارا(4) و شاعري چون پالاتسسکي که آن هنگام در پاريس، يعني در فضاي سوزان و سرشار هنري اروپا مي زيست، بدان پيوستند. گرچه اين نهضت دير نپاييد اما غوغايي بزرگ برانگيخت، غوغايي که هرچند به فضاحت و رسوايي انجاميد اما در ادبيات ما بي اثر نبود. فوتوريستها فرياد مي زدند: « مهتاب را بکشيم » - « مرگ بر فرهنگستان » و اين واکنشي شديد بر ضد همه ي رکودها، کهنگيها و پوسيدگيها بود. و نيز مي گفتند: « مرگ بر دستور زبان و صرف و نحو » - « زنده باد کلام آزاد و اوزان و اصوات طبيعي!» و اين نمونه اي از عناوين و عبارات شعر مارينتي است:
« جنگ تنها حافظ سلامت دنياست »
« دنگ دامب دامب. »
« جانهايي در يک بمب. »
« خواب چه دل ناپسند است. »
« چون نمي توانم که با هواپيماي کوچک خود پرواز کنم. »
« همراه دسته هاي وحشي دانشجويان »
« شيشه هاي عمارات را مي شکنم »
« و در دل شب، از ميان شهرها مي گذرم. »
......................
« جنگ= وزن + بو »
« سه ربع بعد از ظهر، ناوها و نفيرها و آفتاب داغ »
« دامب دامب و آژير و انفجار »
« طنين تير تفنگ و سرود جنگ و صداي زنگ و کوله پشتيها »
« سلاحها، نعلها، ميخها، توپها، يالها، چرخها »
...........................
نمي توان گفت که شعري بلند از اين نهضت پديد آمد. اما هرچه بود، ضربه اي بود که بخشي بزرگ از ادبيات رسمي ما را از قيود کهنه رهايي بخشيد.
طرفداري از دخالت در جنگ و تعصب در هواداري از مليت، مارينتي را به سوي تفکر امپراياليستي سوق داد و فوتوريزم را به يکي از اشکال فرهنگي فاشيزم بدل کرد که مانند اشکال ديگر اين فرهنگ، مدتي نقل محافل بود و به زودي در ميل برتري جويي موسوليني مستغرق شد.
هنوز دانون زيو زنده بود که واکنشي شديد بر ضد « جمال شناسي » عرفاني و نفساني او آغاز شد.
نمايندگان اين جنبش مخالف، شاعراني بودند که به رنگهاي مرده ي غروب آفتاب علاقه داشتند و به همين سبب « شامگاهيان » يا کروپوسکولارها (5) نام گرفتند. اينان مضامين ساده ي شعر خود را از زندگي روزانه مي گرفتند و با لحني رام و آرام، که از هرگونه طنين و طمطراق عاري بود، بيان مي داشتند. و اين خصيصه بود که رابطه اي نزديک بين ايشان و پاسکولي ( مخصوصاً مجموعه ي « مي ريچه » ي او ) پديد آورد.
پيشوايان اين مکتب، سرچوکورات زيني (6) و گوئيدو گوتزانو (7) هردو در آغاز جواني از بيماري سل درگذشتند. گواتزانو، اهل ايالت پيه مونته که از ديگري مهمتر بود، در کتاب خود موسوم به گفتگوها از « شفيره ي خشک طبعي در پيلة اوهام » و از « ناتواني در مهرورزي » سخن مي گفت. او، آوازهاي « دو دانگ » را بر « شش دانگ » و مطبخهاي گرد گرفته و پستوهاي پريادگار را بر باغهاي خرم و کاخهاي پرتجمل دانون زيو، ترجيح مي داد.
شعر « ليموها » اثر مونتاله نمونه ي همين شيوة ضد دانون زيويي است که با بلاغت و تصنع کلام، سرجنگ دارد. و شعر « کاشانة بلورين » اثر پالاتسسکي، نماينده ي سبک گوتزانو است که « رمانتيزم » را نفي مي کند. فلي چيتا، دخترکي که گواتزانو او را در حين جوشاندن قهوه توصيف مي کند، حالتي روستايي و چشماني لاجوردي، به رنگ ظروف لعابي دارد و شاعر که همراه اوست، ساز شعر خود را در مطبخ با صداي ظرف شستن وي هماهنگ مي گرداند.
پيداست که به جهان ذهني شاعران برگزيده ي خود قدم نهاده ايم. خصلت « خشک طبعي » که در گوتزانو فقط به صورت نوحه اي مکرر و محتضرانه بروز مي کرد در مونتاله نيز ظاهر مي شود و تا حد مصيبتي « کيهاني » عظمت مي يابد.
« ناتواني در مهرورزي »، موضوعي است که بار ديگر در شعر « محله ي کنار شهر » اثر سابا، به چشم مي خورد و اين بار، از ميل سوزان شاعر به « هر روز، مانند همه ي مردم بودن » نيرويي تازه مي گيرد. بيگمان، همين فضاي پر از ناکامي و تهي از آرزوست که شعر پالاتسسکي را در بر گرفته، با اين تفاوت که همه چيز بر آتش رهايي بخش طنز او پالوده شده است.

پي‌نوشت‌ها:

1-F.T.Marinetti
2- Boccioni
3- Severini
4- Carra
5- Crepuscolari
6- Sergio Corazzini
8-Guido Gozzano

منبع مقاله :
لابريولا کاروزو، جينا؛ ( 1385 ) ، هفت چهره از شاعران معاصر ايتاليا، مترجم:نادر نادرپور و جينالابريولاکاروزو، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم