علم حديث در دوران آل بويه (1)
حديث در لغت به معناي تازه، جديد و نو است و در اصطلاح ديني به گفته، کارها و تقرير پيامبر يا امامان اطلاق و گاه به آن سنت گفته مي شود. خبر، مترادف حديث است. اثر معمولاً به آنچه از صحابه و تابعان روايت شده، گفته مي شود و گاه مترادف احاديث نَبَوي هم بکار مي رود. البته در اين خصوص، اقوال متفاوت است. گاه حديث را نسبت به خبر اعم مطلق مي دانند و هر خبري را حديث گويند، بدون عکس. بعضي اثر را مرادف خبر و بعضي اثر را مختص آني که از صحابه رسيده باشد و حديث را مختص به آنچه از پيغمبر رسيده باشد و خبر را اعم از هر دو دانسته اند. در هر حال، حديث به همراه قرآن، اجماع، عقل در نزد شيعه و با قياس در نزد اهل سنت اصول چهارگانه ي فقه محسوب مي شود که در واقع پس از قرآن مهم ترين منبع استخراج احکام فقهي است (1). مسلمانان در تفسير قرآن، گذشته از علوم ديگر به فهم حديث هم نيازمند بودند، زيرا هرگاه فهم آيه بر آنها مشکل مي شد يا در تفسير حکمي اختلاف مي کردند، به احاديث رجوع مي کردند. در برابر حديث نبوي حديث قدسي قرار دارد که مستقيماً از جانب خداي تعالي باشد و قرآن از حديث قدسي بالاتر است. شيعه، منقولاتِ از ائمه ي معصومين را نيز حديث مي خواند. آنکه محققانه حديث کند، محدث، ناقل حديث، راوي و آنکه هرچه بشنود حفظ کند، حافظ ناميده مي شود. کسي که در علم حديث مبتدي باشد را طالب و آنکه حدود 100/000 حديث بداند، حافظ و کسي که حدود 300/000 حديث بداند، حجت مي نامند. هر حديث شامل دو بخش است، يکي سلسله ي نام افرادي که حديث را از يکديگر نقل کرده اند تا به پيامبر و امام يا به يکي از صحابه پيامبر يا تابعان برسد و به آن اِسناد گويند و بخش ديگر متن حديث است از حيث اتقان و درستي. زيرا چه بسا که در اثر مرور زمان يا اتکا به حفظ و عدم نگارش، الفاظي کم و زياد شده باشد و لذا بررسي متن ضرورت پيدا مي کند. بعلاوه که اغراض و مطامع سياسي هم سبب شد تا جاعلان فراواني به جعل حديث بپردازند. (2) و علمي که درباره ي راويان حديث بحث مي کند، علم رجال، معرفه الرجال يا علم رجال الاحاديث گويند. علمي که به تحقيق در متن حديث مي پردازد، علم درايه نام دارد، که معناي مواد از حديث را با توجه به لفظ حديث بررسي مي کند. موضوع علم درايه، همان احاديث نبوي يا امامان است، از حيث دلالت بر معنا و مفهوم يا مراد از آن. مبادي آن همه ي علوم عربي است و معرفت و آشنايي با قصص و اخبار زمان پيامبر اسلام (3). حديث از حيث راويان بر دو نوع است يا متواتر است، يعني راويان آن به اندازه اي است که احتمال کذب بر آن عادتاً محال به نظر مي رسد و گاه خبر واحد است و آن حديثي است که به حد تواتر نرسيده باشد، خواه راوي آن يکي باشد يا بيشتر (4). اخبار آحاد به اقسام فراواني تقسيم شده که از آن جمله است: صحيح، حسن، موثق، ضعيف، مسند، متصل يا موصول، مرفوع، معنعن، معلق، مقرر، مدرج، مشهور، غريب، مصحف و محرف، عالي و نازل، شاذ و نادر، محفوظ، منکر، معروف، مسلسل، مزيد، مختلف، ناسخ و منسوخ، مقبول، معتبر، محکم و متشابه، مدبّج، موقوف، مقطوع، مضمر، مفصل، مرسل، معلل، مدلس، مضطرب، مقلوب، مجهول و موضوع و هر يک داراي تقسيمات فرعي ديگري است (5).
بعضي از کتاب هاي احاديث، « مسند » نام گرفته اند مانند مسند ابن حنبل... ( م 241 ق ) که احاديث برحسب قول آخرين راوي نقل شده و موضوع حديث در نظر گرفته نشده است، اما در آثار موسوم به « مصنف » احاديث را موضوعي تقسيم کرده اند، تا طالبان بتوانند آسان تر به روايات مورد نظر دسترسي داشته باشند. کتاب هاي زيادي در زمينه ي حديث نوشته شده است (6). اما در بين اهل سنت شش کتاب که به صحاح سته موسوم است، بيش از همه مقبوليت و اعتبار يافته است و عبارتند از: 1- الصحيح يا الجامع الصحيح از بخاري ( م 256 ق ) که شمار احاديث آن به حدود 7000 و با حذف احاديث مکرر به حدود 2500 مي رسد. او اين احاديث را طي 16 سال از 600/000 حديث استخراج کرده است، 2- الصحيح يا الجامع الصحيح از مسلم بن حجاج نيشابوري... ( 261 ق ) که با صحيح بخاري به نام صحيحين ناميده شده است، 3- سنن ابن ماجه قزويني ( 273 ق )، 4- سنن ابوداوود سليمان بن اشعث سجستاني ( 275 ق )، 5- الجامع الکبير يا جامع محمد بن عيسي ترمذي ( 279 ق ) و 6- سنن ابوعبدالرحمن نسايي ( 302 ق ). جالب است که عموم اين افراد ايراني اند. در نزد شيعه ي اماميه نيز چهار کتاب حديث اعتبار بيشتري يافته اند که عبارتند از: 1- الکافي في علم الدين از ابوجعفر محمد بن يعقوب کليني ( 328 ق )، 2- کتاب من لايحضره الفقيه از شيخ صدوق ابن بابويه قمي ( 381 ق ) و 3 و 4- تهذيب الاحکام و تحرير کوتاهتر آن به نام الاستبصار فيما اختلف من الاخبار از شيخ الاطائقه ابوجعفر محمد بن حسن بن علي طوسي ( 378-460 ق ). اين سه نفر نيز ايراني و در عهد آل بويه بوده اند و اقدام آنان به جمع آوري احاديث شيعه متأخرتر از کتب صحاح سته است. شيعيان علاوه بر کتب اربعه، چهار کتاب ديگر به نام الکتب الاربعه المتأخرة، دارند، به نام هاي وافي از ملاحسن فيض کاشاني ( 1091 ق )، جوامع الکلم از سيد ميرزا محمد بن شرف الدين علي بن نعمة الله جزائري، معروف به سيد ميرزا استاد محمدباقر مجلسي، تفصيل وسائل الشيعه معروف به وسائل از شيخ محمدحسن حرعاملي ( 1014 ق ) و بحارالانوار از محمدباقر مجلسي ( 1110 ق ).
[1] ابراهيم بن محمد زيدي
نام: ابراهيم
نام پدر: از اعقاب زيد بن علي بن الحسين (عليه السلام)
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: [ن.م]
سال و محل تولد: 400 ق، کوفه
سال و محل وفات: 446 ق، کوفه
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث و شعر
سرگذشتنامه:
او چندي در مصر نزد مستنصر خليفه ي فاطمي بسر برد و از صلات او برخوردار گشت. مدتي هم در دمشق ماند و سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در 46 سالگي در کوفه درگذشت.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف تشيع، 1 / 279.[2] اِبن بِشران: ابوالحسين علي بن محمد بن عبدالله بن بشران اموي معدّل
نام: علي
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالحسين [ن.م]
اسم اشهر: ابن بشران
سال و محل تولد: 328 ق، بغداد
سال و محل وفات: 415 ق، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: علي بن محمد مصري، اسماعيل بن محمد صفار و حسين بن صفوان برزغي.
شاگردان: شيخ طوسي و خطيب بغدادي
سرگذشتنامه:
محدثين بغدادي الاصل وي را صدوق، ثقه، خوش اخلاق، بسيار جوانمرد و متدين ( ظاهر الديانة ) ذکر کرده اند.آثار:
الفوائد يا الفوائد العوالي الحسان.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 113-112، خطيب بغدادي، 12 / 98-99[3] ابن بُطّه ي قُمي، ابوجعفر محمد بن جعفر بن احمد
نام: محمد
نام پدر: جعفر
کنيه و لقب: ابوجعفر [مؤدب]
اسم اشهر: مؤدب / ابن بُطّه
سال و محل تولد: اواخر سده ي 3 ق [ن.م]
سال و محل وفات: نيمه ي اول سده ي 4 [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
سرگذشتنامه:
گويا ابن بطّه زماني در بغداد زيسته است، چرا که برخي در بغداد از او دانش آموخته و اجازه ي روايت يافته اند. تقريباً در تمام منابع رجالي شيعي، ابن بطه به ايمان و پارسايي ستوده شده است. ابن بُطّه از تني چند از راويان بنام شيعي روايت کرده است که عبارتند از: احمد بن ابي عبدالله برقي، محمد بن حسن صفار، محمد بن علي بن محبوب، محمد بن عبدالله بن عمران، محمد بن احمد بن يحيي، حسن بن علي بن شعيب صايغ و حسين بن حسن بن ايان قمي.آثار:
به ابن بطه آثاري نسبت داده شده که هيچ يک از آنها در دست نيست. اين آثار عبارتند از: تفسير اسماءالله قرب الاسناد، فهرست ابن بطه که به گمان قوي همان کتاب طبقات الرجال اوست. افزون بر اينها، وي کتابي به سبک و سياق خصال صدوق و کتاب محاسن برقي تدوين کرده که براساس اعداد بوده و با عناوين کتاب الواحد، کتاب الاثنين، کتاب الثلاثة تا بيش از چهل کتاب تنظيم شده و احتمالاً در يک کتاب جمع شده بوده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 128، الذريعه 5 / 25[4] ابن بهته، محمد بن عمر بن بهته
نام: محمد
نام پدر: عمر
کنيه و لقب: [ن.م] بزار
اسم اشهر: ابن بهته
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 374 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: ابراهيم بن عبدالصمد هاشمي، حسن بن محمد بن سعيد مطيعي، قاضي محاملي، يوسف بن يعقوب تنوخي و محمد بن مخلد دوري
شاگردان: ابن دقاق، ابوبکر برقاني، صيمري، ابن طيب، ازجي و احمد بن محمد عتيقي
سرگذشتنامه:
او اهل باب الطاق بود. از ابراهيم بن عبدالصمد هاشمي، حسن بن محمد بن سعيد مطيعي و قاضي محاملي، يوسف بن يعقوب بن اسحاق بن بهلول تنوخي و محمد بن مخلد دوري استماع حديث کرد... خطيب گويد از برقاني درباره ي او پرسيدم، گفت: او ايرادي ندارد، الا اينکه گويند در مذهب او اشکالي است و مي گويند او طالبي است. پرسيدم منظور اين است که او شيعي است گفت آري.منابع و مآخذ:
خطيب بغدادي، 3 / 35.[5] ابن جعابي، قاضي ابوبکر محمد بن عمر بن سلام بن براء تميمي
نام: محمد
نام پدر: عمر
کنيه و لقب: ابوبکر [ن.م]
اسم اشهر: ابن جعابي
سال و محل تولد: 284 ق، احتمالاً در بغداد
سال و محل وفات: 355 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث و رجال
استادان: قاضي ابومحمد يوسف بن يعقوب و عبدالله بن محمد دينوري
شاگردان: ابوالحسن علي بن محمد دار قطني، ابوحفص محمد بن احمد بن شاهين، ابومحمد هارون بن موسي تلعکبري، ابوعبدالله حسن بن عبيدالله غضائري، ابوالفتح هلال بن محمد حفار، ابوعبدالله احمد بن عبدالواحد بن عبدون، ابن الحمامي بزّاز، ابوطاهر عبدالله بن احمد خازن، ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهاني، ابن عياش و حاکم نيشابوري.
مناصب و مقام ها: تصدي منصب قضا در موصل.
سرگذشتنامه:
ابن جعابي احتمالاً در بغداد زاده شد. او در دهه ي آخر سده ي 3 ق در بغداد مشغول تحصيل بوده است. از زندگي وي در فاصله ي سال هاي 300 تا 330 ق اطلاعي چنداني در دست نيست، جز اينکه وي براي استماع عبدالله بن محمد دينوري به دينور سفري داشته است. ابن جعابي در دوران حکومت اخشيد ( 324-334 ق ) سفري به مصر کرد و با او ديدار نمود. وي مدتي را نيز نزد سيف الدوله حاکم شيعي حلب ( 333-356 ق ) گذراند. ابن جعابي بجز حلب به ديگر نقاط شام از جمله دمشق و منطقه ي ساحلي مديترانه نيز سفر کرد، گرچه روايت در ترتيب اين سفرها کمي با هم اختلاف دارند، ولي شايد بتوان همه ي سفرهاي مذکور به مصر و شام را متصل به يکديگر و کمي قبل يا بعد از 333 ق دانست. به هر حال، وي به بغداد بازگشت.ابن جعابي در 348 ق در ارجان نزد ابن عميد وزير مشهور آل بويه بوده و ظاهراً کمتر از يک سال بعد همراه او به بغداد بازگشت، اما در آنجا درنگ نکرد و در 349 ق روانه ي اصفهان شد.
آثار:
تسمية من روي الحديث و غيره من العلوم و من کانت له صناعة و مذهب و نحلة، الشيعه من اصحاب الحديث و طبقاتهم، من حدث هو و ولده ( ابوه ) عن النبي، من روي حديث غديرخم، اخبار آل ابي طالب، اخبار اهل بغداد و طبقاتهم و اصحاب الحديث بها، ذکر من کان يتدين بمحبة اميرالمؤمنين (عليه السلام) من اهل الفضل و العلم و الدولة و من روي الحديث من بني هاشم و مواليهم.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 1 / 239-238؛ دائرة المعارف تشيع، 1 / 312، سير اعلام النبلاء 16 / 92.[6] اِبن جُنْدي، ابوالحسن احمد بن محمد عمران ( عمر ) بن موسي بن عروة بن جراح بن علي بن زيد بن بکر بن حريش نَهْشَلي بغدادي
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن جندي
سال و محل تولد: 305 / 307 [ن.م]
سال و محل وفات: 396 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
شاگردان: نجاشي
سرگذشتنامه:
نجاشي، ابن جندي را استاد خويش خوانده و مي گويد: ابن جندي واسطه ي ما با شيوخ روزگار خويش است. ابن جندي آخرين فرد بازمانده از اصحاب ابن صاعد در بغداد بود. او از ابوالقاسم بغوي، ابوبکر بن ابي داوود، يحيي بن محمد بن صاعد، ابوسعيد عَدَوي، يوسف بن يعقوب نيشابوري و ديگران روايت کرده و نخستين استماع وي در 313 ق بوده است. بسبب داشتن مذهب تشيع مورد طعن بوده و بعضي او را در روايت ضعيف خوانده اند. از ابن جندي، ابوالقاسم ازهري، حسن بن محمد خلال، محمد بن مخلد وراق، محمد بن عبدالعزيز برذعي، احمد بن محمد عتيقي، محمد بن احمد بن موسي شيرازي، حسين بن قاسم کوکبي، ابن غرور و ديگران روايت کرده اند.آثار چاپي:
کتاب الانواع، الخط، کتاب الرواة و الفلج، کتاب عقلاء المجانين، العين و الورق، الغيبة، فضائل الجماعة و ماروي فيها و الهوالف.آثار خطي:
الفوائد الحسان الغرائبمنابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 252.[7] ابن حِبان، ابوحاتم، محمد بن حبان بن احمد بن حبان
نام: محمد
نام پدر: حبان
کنيه و لقب: ابوحاتم [ن.م]
اسم اشهر: ابن حبان
سال و محل تولد: 270 ق [بُست]
سال و محل وفات: 354 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث، فقه و تاريخ
استادان: مشايخ او به گفته ي خود وي بيش از دو هزار تن بوده اند، ابواحمد اسحاق بن ابراهيم و ابوالحسن محمد بن عبدالله جنيد و ديگران
شاگردان: شاگردان وي بسيارند که از آن ميان مي توان به ابوعبدالله به منده ي اصفهاني، ابوعبدالله بن بيع حاکم نيشابوري، ابوعبدالله محمد بن احمد بن غنجار و ابوعلي منصور بن عبدالله بن خالد ذُهلي هروي اشاره کرد.
سرگذشتنامه:
زادگاه و تاريخ تولد وي دقيقاً دانسته نيست. ابن حيان در بُست ( شهري قديمي در جنوب شرقي افغانستان کنوني ) مقدمات علوم را فراگرفت. سپس براي تکميل دانش خود در 300 ق به نيشابور رفت و اين سرآغاز سفرهاي علمي وي بوده. وي در نيشابور از ابوالعباس محمد بن اسحاق سرّاج و ديگران استماع حديث کرد و در جست و جوي حديث به بسياري از شهرهاي خراسان و ماوراءالنهر عراق، حجاز، شام و مصر سفر کرد و چنانکه نوشته اند، مسافت طولاني و حوزه ي گسترده اي از شاش ( چاچ = تاشکند کنوني ) تا اسکندريه را پيمود. وي در هرات از عثمان دارمي، در ري از ابوالقاسم فضل مقري، در بصره از ابوخليفه فضل الله بن حباب جمحي، در بغداد از محمد بن شعيب بلخي و... استماع حديث کرد.آثار:
ابن حيان داراي تصنيفات بسياري بوده است. خطيب بغدادي متجاوز از چهل کتاب وي را نام برده است، اما بيشتر آثار وي از ميان رفته و جز اندکي از اين آثار در دست نيست.آثار چاپي:
الثقات، روضة العقلاء و نزهة الفضلا، المجروحين من المحدثين و الضعفاء و مشاهير علماء الامصار.آثار خطي: اسماء الصحابة، تفسير و صحيح ( در مآخذ اسلامي التقاسيم و الانواع يا الانواع و التقاسيم و از منابع مهم حديث اهل سنت بشمار مي رود ).
منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 305-303، سير اعلام البناء ذهبي 16 / 94[8] اِبن خَلاد رامْهُرمُزي، ابومحمد حسن بن عبدالرحمن
نام: حسن
نام پدر: عبدالرحمن
کنيه و لقب: ابومحمد، رامهرمزي، محدث عجم
اسم اشهر: ابن خلاّد
سال و محل تولد: حدود 264 ق [رامهرمز]
سال و محل وفات: 358 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث و ادب
مناصب و مقام ها: منصب قضا در خوزستان
سرگذشتنامه:
اِبن خلاد در رامهرمز خوزستان مي زيسته است. او را محدث عجم نيز خوانده اند. وي از پدر خويش و گروهي ديگر چون محمد حَضْرمي، ابوحَصين وادعي و محمد بن عثمان بن ابي شيبه استماع حديث کرد. ابن خلاد پيش از 290 ق آهنگ سفر کرد و از گروهي از محدثان شيراز حديث شنيد و نوشت. وي با ابن عميد و حسن بن محمد مهلبي رابطه ي دوستي نزديک داشت.آثار:
ابن نديم اين آثار را از ابن خلاد نام مي برد: ادب الموائد، ادب الناطق، امام التنزيل، امثال النبي ( امثال الحديث )، ربيع المتيم، الرثاء و التعازي، الريحانتين الحسن و الحسين، رسالة السفر، الشيب و الشباب، العلل في مختار الاخبار، المناهل و الاعطان، النوادر و الشوارد و المحدث الفاصل بين الراعي و الواعي و مباسطة الوزراء. از ميان آثار ياد شده اکنون تنها دو کتاب امثال الحديث و المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي در دست است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 441-440، ابن نديم، 172.[9] ابن داوود قمي، ابوالحسن محمد بن احمد بن داوود
نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن داوود قمي
سال و محل تولد: 368 ق، قم
سال و محل وفات: [ن.م] بغداد
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
شاگردان: شيخ مفيد، غضائري و ابن عبدون
سرگذشتنامه:
او سال ها در قم منصب و مقام محدثي داشته و حديث مي گفته و استاد اين فن محسوب گشته است. ارباب تراجم او را تقديس نموده اند. ابن داوود مقيم بغداد بود تا آنکه وفات يافت و در مقابر قريش دفن شد.آثار:
تصنيفات او عبارتند از: البيان عن حقيقة الصيام، المحدثين المختلفين، الذخاير، الرد علي ابن قولويه في الصيام، الرد علي المظهر، الرخصة في المسکر، رسالة في عمل السلطان، السبحة صلاة الفرج و ادعيتها، العلل، عمل شهر رمضان، المزار الکبير و الممدوحين و المذمومين من الرواة.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 1 / 319.[10] ابن دُرُسْتويه، ابومحمد عبدالله بن جعفر بن درستويه بن مرزبان فارسي فَسَوي
نام: عبدالله
نام پدر: جعفر
کنيه و لقب: ابومحمد، فسوي
اسم اشهر: ابن درستويه
سال و محل تولد: 258 ق، فسا
سال و محل وفات: 347 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: محدث، اديب، لغوي و نحوي
استادان: ابويوسف يعقوب بن سفيان فَسَوي، مبَّرد و ثعلب
شاگردان: ابوعلي قالي اسماعيلي بن قاسم بغدادي، مرزباني، ابواسحاق طبري و ابوطاهر مقري
سرگذشتنامه:
ابن درستويه از کودکي در سفرهاي پدر به شيوه ي معمول محدثان براي جمع آوري حديث با وي همراه گرديد و تقريباً دوازده ساله بود که پدرش وارد بغداد شد و با محدث بزرگ آنجا عباس دُوري ( م 271 ق ) ملاقات کرد. ابن درستويه از اين سفر به زادگاهش بازگشت و ملازمت و مصاحبت ابويوسف يعقوب بن سفيان فَسَوي را که از مورخان و محدثان بزرگ بود، برگزيد. وي پس از درگذشت نخستين مربي و استادش يعقوب فسوي ( 277 ق ) بار ديگر راهي بغداد شد و شاگردان و مصاحبت مبرَّد را که حدود هفتاد سال داشت اختيار کرد.آثار چاپي:
تصحيح الفصيح يا شرح الفصيح يا شرح فصيح ثعلب، شرح ما يُکتَب بالياء من الاَسماء المقصورة و الافعال، کتاب الکتاب، التوسط در باب علوم قرآني، العروض يا جوامع العروض و المکتفي.آثار خطي:
الارشاد، الحي و الميت يا الحياة و الموت و خبر قُسّ بن ساعدة و تفسيره. آثار منسوب: الاحتجاج للقراء، اخبار النحويين، الازمنة ( ناتمام )، اسرار النحو ( ناتمام )، الانتصار لکتاب العين و انهُ للخليل و 29 اثر ديگر که به وي نسبت داده شده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 496-493؛ ابن نديم، 69.[11] اِبن رائقه، ابوالحسن علي بن هبة الله بن عثمان بن احمد بن ابراهيم موصلي
نام: علي
نام پدر: هبة الله
کنيه و لقب: ابوالحسن، موصلي
اسم اشهر: ابن رائقه
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه اماميه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
سرگذشتنامه:
از احوال او چيزي دانسته نيست، اما او را از حافظان بزرگ حديث و موثق شمرده اند. بررسي مشايخ و راويان وي نشان مي دهد که از معاصران سيد مرتضي ( م 436 ق ) و شيخ مفيد ( م 413 ق ) بوده و از شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه قمي و علي بن احمد طبري آملي روايت کرده است. کساني که از او روايت کرده اند عبارتند از: عبدالرحمان بن احمد مفيد نيشابوري و ابوالفرج محمد بن علي کاتبآثار:
المتمسک بحبل آل الرسول، الانوار في تاريخ الائمة الابرار و اليقين في اصول الدينمنابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 544.[12] ابن رازي، ابومحمد جعفر بن احمد بن علي قمي
نام: جعفر
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابومحمد، قمي ايلامي
اسم اشهر: ابن رازي
سال و محل تولد: سده ي 4 ق [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
استادان: سهل بن احمد ديباجي، محمد بن همّان اسکافي، حسن بن حمزه ي علوي، صاحب بن عباد وزير آل بويه، شيخ صدوق و ابوعبدالله محمد بن احمد صفواني.
شاگردان: محمد بن علي بن احمد بن جعفر دقاق
سرگذشتنامه:
از جزييات زندگي او آگاهي در دست نيست، همين قدر مي دانيم که وي ساکن ري بوده است. ابن رازي از جمله رجال شيعه است که با وجود مقامي شامخ در فقه و حديث کمتر به او پرداخته اند.آثار:
آثار منسوب: ادب الامام و المأموم، دفن الميت، المنبيء عن زهد النبي (صلي الله عليه و آله و سلم)، اعظم آيه ي في کتاب الله و خير الدعاء و افضل العبادة.آثار چاپي:
الاعمال المانعة من دخول الجنة، جامع الاحاديث، العروس، الغايات، المسلسلات و نوادر الاثر في علي (عليه السلام) خير البشر.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 530؛ دائرة المعارف تشيع، 1 / 320.[13] ابن رُميح، ابوسعيد احمد بن محمد
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوسعيد [ن.م]
اسم اشهر: ابن رُميح
سال و محل تولد: [ن.م]، نسا شهرستان نِسا
سال و محل وفات: 357 ق، جحفه
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
استادان: شيوخ وي عبارتند از: محمد بن ابي حادثه، احمد بن ابراهيم بن هشام غسّاني، عبدالله بن محمد بن سلم، محمد بن حسن بن قتيبه، ابوبکر بن زبان، علان صيقل، عبدالله ابن محمد بن شيرويه، ابوبکر بن خزيمة، عبدالله بن محمود مروزي، عمر بن محمد بن بُجَبْر سمرقندي، محمد بن عقيل بن ازهر و ديگران.
سرگذشتنامه:
ابن رميح در شرمقان از نواحي نسازاده شد و در مَرو پرورش يافت. در نيشابور، مرو، ماوراءالنهر، بلخ، هرات، ري، بغداد، اهواز، بصره، کوفه، مکه، شام و جزيره ( شمال عراق کنوني ) به استماع حديث پرداخت و شايد به سبب کثرت سفرها بود که برخي او را جوّال ( پرسفر ) خوانده اند. روزگاري دراز در صعده ي يمن اقامت داشت و او را بسبب اقامت نزد سادات صعده، زيدي گفته اند.آثار:
ابن رميح داراي تأليفاتي نيز بوده است و مزّي در چند مورد به کتابي از او اشاره کرد، اما اثري از آنها فعلاً در دست نيست.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 599-598؛ سير اعلام النبلاء 16 / 169؛ خطيب بغدادي 5 / 6.[14] اِبن سُراقه، ابوالحسن محمد بن يحيي عامري بصري
نام: محمد
نام پدر: يحيي
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: ابن سراقه
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: حدود 410 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث، فقه و رجال
استادان: ابوالفتح اَزْدي موصلي، ابوالحسين ابن لبان، ابوالحسن دارقُطْني وي از ابن داله، ابواسحاق هُجَيمي و ابن عباد روايت کرده است.
سرگذشتنامه:
از زندگي وي اطلاعي در دست نيست، همين اندازه مي دانيم که در فقه شافعي و حديث بسيار توانا بوده و در اين ميان به حديث دلبستگي وافر داشته و به قصد فراگيري حديث به فارس، اصفهان، دينور و اهواز مسافرت کرده و مدتي نيز درآمدِ ( ديار بکر ) اقامت گزيده است.آثار:
ابن سُراقه پانزده تأليف در فقه، حديث، فرايض، سجلات ( عهود و احکام ) و علم اعداد پديد آورده که نسخ آنها در دست نيست و عبارتند از: کتاب مالايسمع المکلف جهله، الاعجاز، الادب الشاهد و مايثبت به الحق علي الجاحد، ادب القضاة، الاعداد، کتاب التلقين، کتاب الحيل، الکشف عن اصول، الفرائض بذکر البراهين و الدلائل، الشافي در باب وصيت و ارث، شرح مختصر المزني و التفاح في مقدمات المساحة ( رساله اي در يک برگ در واتيکان ).منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 674.[15] ابن سَمّاک، ابوعمر و عثمان بن احمد بن عبدالله بن يزيد دَقّاق
نام: عثمان
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوعمرو
اسم اشهر: ابن سماک
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 344 ق، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: محمد بن عبيدالله بن مناري، حسن بن مکرم، محمد بن حسين خثعمي، جعفر بن محمد بن مالک، ابوقلابه رقاشي و يحيي بن ابي طالب. وي همچنين قرائت را نزد اسماعيل بن اسحاق قاضي و محمد بن احمد براء فراگرفت.
شاگردان: ابوالحسن دارقطني، حاکم نيشابوري، ابن شاهين، شيخ مفيد، ابوعلي بن شاذان، محمد بن عثمان نصيبي، هلال بن محمد حفار، ابن منده، ابن فضل قطان.
سرگذشتنامه:
از جزييات زندگي و حتي مذهب فقهي وي اطلاعي در دست نيست.آثار:
الامالي، الفوائد المنتقاة، وفيات شيوخ و چند جزء حديثي که در کتابخانه ي ظاهريه موجود است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 705.[16] ابن سَمعون، ابوالحسين محمد بن احمد بن اسماعيل
نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسين
اسم اشهر: ابن سَمعون
سال و محل تولد: 300 ق، بغداد
سال و محل وفات: 387 ق، بغداد
مذهب و شريعت: حنبلي
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: ابوبکر شبلي، ابوالقاسم خِرقي و عبدالله بن ابي داوود سجستاني
شاگردان: در مجلس وعظ او بزرگاني چون ابوحامد اسفرايني، ابواسحاق بن شاقلا و ابوحفص برمکي شرکت مي کردند.
سرگذشتنامه:
ابن سمعون در بغداد زاده شد و همانجا به تحصيل علم پرداخت. ابن سمعون در پاسخ کسي که از وي درخواست اجازه کرده بود، از سفرهاي طولاني خود براي استماع حديث ياد کرده، ولي تنها يک سفر او به مکه و مدينه گزارش شده است. در روايت ديگري گفته شده که ابن سمعون در آغاز با پيشه ي وراقي روزگار مي گذراند. ولي پس از مراجعت از سفر حج با يکي از کنيزان خليفه الطائع عباسي ازدواج کرد و چهره ي زندگي اش دگرگون شد.آثار:
يک نسخه با عنوان الامالي و نسخه اي ديگر با عنوان جزء فيه مسألة من کلام... منسوب به ابن سمعون در کتابخانه ي ظاهريه ي دمشق وجود دارد ( GAS, I/668 ). کتابي با عنوان مجالس نيز به وي نسبت داده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 711-710؛ خطيب بغدادي، 1 / 274.[17] ابن سُنّي، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق دينوري
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوبکر، دينوري
اسم اشهر: ابن سني
سال و محل تولد: 280 ق [دينور]
سال و محل وفات: 364 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: نسائي، ابويعلي موصلي، محمد بن جرير طبري، ابوبکر بن ابي داوود سجستاني، ابوالقاسم بغوي، قاضي محاملي و احمد بن عُمير بن جوصاي دمشقي.
شاگردان: قاضي ابونصر احمد بن حسين کسار دينوري، ابوالقاسم علي بن عمر اسدآبادي، قاضي ابوبکر احمد بن عبدالله بن علي بن شاذان دينوري، ابوالحسن محمد بن علي حسني همداني و ابوعلي حمد بن عبدالله اصفهاني.
سرگذشتنامه:
ابن سني براي کسب حديث مسافرت هايي به نقاط مختلف از جمله بغداد، کوفه، بصره، حران، دمشق، عمان، مصر و جزيره ي ابن عمر داشته است. ابن سني نه تنها در آثارش کارهاي نسائي را دنبال کرده است، بلکه عمده ترين راوي سنن نسائي در مشرق زمين بشمار مي رود.آثار چاپي:
عمل اليوم و الليلة.آثار خطي:
رياضية المتعلم، الصراط المستقيم، طب النبي و فضائل الاعمالمنابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 720-719.[18] ابن شاذان، ابوعلي حسن بن احمد بن ابراهيم بن حسن بن محمد بن شاذان بزاز
نام: حسن
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوعلي [ن.م]
اسم اشهر: ابن شاذان
سال و محل تولد: 399 ق
سال و محل وفات: 425 ق، بغداد
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: پدرش، ابوعمرو عثمان بن احمد ابن سماک، ابوبکر احمد بن سلمان بن حسن بن نجاد، ابوبکر احمد بن کامل بن خلف قاضي عبدالباقي ابن قانع و ابوالعباس محمد بن احمد نقاش.
شاگردان: ابوبکر احمد بن علي خطيب بغدادي، ابواسحق ابراهيم بن علي شيرازي، ابوالمعالي محمد بن زيد علوي، ابوالحسن صابي، محمد بن هلال صابي غَرس النعمة و ابومحمد جعفر بن احمد سراج.
سرگذشتنامه:
وي در بغداد محدث و متکلمي مشهور و مورد اطمينان در نقل حديث بود و کساني چون ابن رزقويه و ازهري و خطيب بغدادي او را ثقه و صدوق خوانده اند. ابن شاذان در علم قرائت نيز دستي داشته است.آثار:
المشيخة الکبري و المشيخة الصغري.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 50-49؛ سير اعلام النبلاء 17 / 417[19] ابن الصّلت، شيخ ابوالحسن احمد بن محمد ابن موسي اهوازي
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن الصّلت
سال و محل تولد: 408 ق
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
شاگردان: نجاشي و شيخ طوسي. وي از مشايخ نجاشي و شيخ طوسي است و شيخ طوسي به واسطه ي وي از ابي العباس احمد بن محمد بن سعيد سبيعي همداني معروف به ابن عقده ( م 333 ق ) و نيز در چند محل از فهرست خود از جمله در شرح حال ابوالعباس احمد بن محمد معروف به ابن عقده نقل روايت مي کند.
منابع و مآخذ:
دائرة المعارف تشيع، 1 / 339.[20] اِبن طَرارا، ابوالفرج مُعافي بن زکريا بن يحيي بن حميد بن رجا حماد بن داوود جريري قاضي نهرواني
نام: معافي
نام پدر: زکريا
کنيه و لقب: ابوالفرج / ابوالفتح
اسم اشهر: ابن طرارا
سال و محل تولد: 7 رجب 305 ق [ن.م]
سال و محل وفات: ذيحجه 390 ق، نهروان
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث، قرائت، ادب، فقه و لغت
استادان: ابوالقاسم عبدالله بن محمد بغوي، ابوبکر عبدالله بن ابي داوود سجستاني، ابومحمد يحيي بن محمد بن صاعد، قاضي محاملي، محمد بن احمد بن ابي الثلج، محمد بن همام اسکافي، احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده، ابن شنبوذ، ابوعيسي بکار، ابومزاحم خاقاني، خضر بن حسين حلواني، ابوالقاسم بغوي، نفطويه و ديگر تلامذه ي محمد بن جرير بن يزيد طبري.
مناصب و مقام ها: وي مدتي در باب الطاق بغداد نيابت منصب قضا را برعهده داشت.
سرگذشتنامه:
اصل خاندان معافي بنا به قراين مختلف از نهروان بود، ولي در مورد محل تولد او اطلاعي در دست نيست. با توجه به مشايخ بغداد در آن زمان مي توان نتيجه گرفت که وي پيش از دوازده سالگي در بغداد به تحصيل علم اشتغال داشته است. دانسته نيست معافي در چه زماني بغداد را به قصد نهروان ترک کرده، ولي وفات او در نهروان واقع شده است. نه تنها منابع شرح حالي معافي، بلکه بررسي مشايخ او نيز ثابت نمي کند که وي در طول عمر از عراق خارج شده باشد، البته تنها يک سفر او به حجاز براي به جا آوردن مناسک حج گزارش شده است.آثار:
دو کتاب التحرير و النقر و الحدود و العقود در اصول فقه جريري، الجليس الصالح الکافي و الانيس الناصح الشافي در ادب، شرح کتاب الجرمي در نحو، المحاورة في العربية، البيان الموجز عن علوم القرآن، المعجز در علوم قرآني و کتابي در علل قرائات و تفصيل در مورد وجوه آنها، تأويل القرآن، التفسير الکبير و الشافي في مسح الرجلين.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 133-132؛ ريحانة الادب، 4 / 256.[21] ابن طيب رزاز، شيخ ابوالحسن علي بن احمد بن محمد بن داوود بن موسي بن بيان
نام: علي
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن طيب، رزاز
سال و محل تولد: 335 ق، بغداد
سال و محل وفات: 419 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: ابوبکر بن الجعابي، ابوالفرج اصفهاني، ابن الزبير کوفي، ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن حسين بن رجاء الغرقي ( م 351 ق ).
سرگذشتنامه:
وي ساکن شهر بغداد و در محله ي کرخ بوده و دکاني در بازار رزازان ( برنج فروشان ) داشت و در اواخر عمر خود بينايي خويش را از دست داده بود.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ تشيع، 1 / 344.[22] اُبن عُقْده، ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد همداني
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالعباس [ن.م]
اسم اشهر: ابن عقده
سال و محل تولد: 249 ق [کوفه]
سال و محل وفات: 332 ق [کوفه]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
شاگردان: ابن صلت اهوازي و ابن جعابي
سرگذشتنامه:
ابن عقده بيشتر عمر خود را در کوفه گذرانده و بنا به تصريح شاگردش ابن جعابي تنها سه سفر به بغداد داشته است. نظر به اينکه ابن عقده در سفر اول خود به بغداد از علي بن داوود قنطري استماع حديث کرده است، سفر وي به اين شهر بايد پيش از 272 ق بوده باشد. در سفر دومي وي به بغداد از احمد بن يحيي صوفي استماع حديث کرده. درباره ي سفر سوم وي به بغداد تنها مي دانيم که وي در 330 ق در جامع رصافه و مسجد براثا حديث گفته است. خطيب نيز تصريح کرده که اين سفر در اواخر عمر وي صورت گرفته و وي چندي پس از بازگشت به کوفه درگذشته است.آثار چاپي:
اثري با عنوان ذکر النبي (صلي الله عليه و آله و سلم)آثار خطي:
جزئي از احاديث ابن عقده در شش برگ ضمن يک مجموعه در کتابخانه ي ظاهريه ي موجود است. آثار يافت نشده: تفسير القرآن، الرجال، الولاية، التسمية في فقه اهل البيت بالاخبار، الدلائل و المجموع و تسمية المشايخ.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 320-318.[23] ابن عَياش، احمد بن محمد بن عُبيدالله جوهري
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: ابن عياش
سال و محل تولد: حدود 270 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 401 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه ي امامي
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: در ميان مشايخ او در حديث نام بيش از چهل تن در دست است. از جمله ي آنان مي توان از ابن عقده همداني، ابوعلي صولي، عبدالله بن جعفر حميري، احمد بن محمد بن يحيي عطار، ابن حمزه طبري، ابن جعابي، محمد بن احمد منصوري، سهل بن محمد طرطوسي و حسين بن علي بزوفري نام برد.
شاگردان: ابن شاذان قمي، نجاشي، جماز قمي و جعفر بن محمد دوريستي.
سرگذشتنامه:
چنانکه از بررسي مشايخ و شاگردانش برمي آيد، وي بخش عمده ي عمر خود را در بغداد گذرانيده است. تنها از يک سفر وي به سامرا در حوالي 339 ق اطلاعي در دست است. اين سفر بايستي کوتاه بوده باشد، زيرا ابن عياش در 340 ق ظاهراً در بغداد از سهل بن محمد طرطوسي حديث شنيده است. وي پس از عمري طولاني در بغداد درگذشت.آثار چاپي:
مقتضب الاثر في النص علي الائمة الاثني عشرآثار يافت نشده:
الاغسال، اخبار ابن هاشم، عمل رجب، شعبان و شهر رمضان، مسائل الرجال، کتاب في ذکر الشجاج، اخبار جابر الجعفي، اخبار السيد ( اسماعيل حميري )، شعر ابي هاشم الجعفري، مانزل من القرآن في صاحب الامر و الزمان ( عج ) و الاشتمال علي معرفة الرجال.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 349-348.[24] ابن قزويني، ابوالحسن علي بن عمر بن محمد بن حسن حربي ملقب به قزويني
نام: علي
نام پدر: عمر
کنيه و لقب: ابوالحسن، قزويني
اسم اشهر: ابن قزويني
سال و محل تولد: 360 ق [قزوين / بغداد]
سال و محل وفات: 442 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
استادان: ابوحفص بن زيّات، ابوالعباس بن مکرم، قاضي جراحي و ابوعمر بن حيويه. وي فقه را نزد ابوالقاسم دارکي و نحو را از ابوالفتح ابن جني آموخت و قرآن را با قرائات مختلف نزد ابوحفص کناني خواند.
سرگذشتنامه:
رافعي گويد اصل او از قزوين است، اما معلوم نيست که در اين شهر زاده شده باشد، ولي اسفوي وي را زاده ي بغداد مي داند. ابن قزويني در بغداد به تحصيل پرداخت. وي کثيرالحديث بود و مجالس املايي داشت که کسان بسياري در آن شرکت مي کردند. از جمله ي راويانش مي توان به خطيب بغدادي، ابن خيرون، ابوالوليد باجي، ابوسعد طرسوسي و... اشاره کرد. وي علاوه بر روايت حديث به نقل حکايات و اشعار نيز مي پرداخت. زهد او را ستوده اند، ولي گفته شده که لباس هاي زيبا مي پوشيد. ابن قزويني در 82 سالگي در بغداد درگذشت و در منزلش به خاک سپرده شد.آثار خطي:
الفوائد المنتقاة و الغرائب الحسان که در کتابخانه ي چستربيتي موجود است. افزون بر اين، بخش هايي از امالي وي بصورت پراکنده در کتابخانه ي ظاهريه مضبوط است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 470.[25] ابن مَخْلَد، ابوالحسن محمد بن محمد بن محمد بن ابراهيم بزاز
نام: محمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابواحسن، بزّاز
اسم اشهر: ابن مَخْلَد
سال و محل تولد: 329 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 419 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
استادان: وي از کساني چون محمد بن عمرو بن بختري رزاز، ابوالحسن محمد بن حسن شيباني، ابوعمرو بن سماک، محمد بن نصير خلدي، ابوعمر محمد بن عبدالواحد زاهد و اسماعيل بن محمدصفار، حديث فراگرفت. ابوبکر احمد بن سلمان نجار از ديگر استادان وي مي باشد.
شاگردان: شيخ طوسي، خطيب بغدادي، علي بن طاهر موصلي، عبدالعزيز کتاني، علي بن حسين ربعي، ابوبکر احمد بن علي طريثيثي و ابوالقاسم بن بيان رزاز.
سرگذشتنامه:
او از نوجواني تحصيل علم را آغاز کرد و توانست شيوخ کهنسال بغداد را درک کند. استماع حديث در نوجواني از پيران حديث بغداد و برخورداري از عمري دراز موجب شد که ابن مخلد در اواخر عمر بعنوان محدثي با عالي ترين اسناد، مورد توجه طالبان حديث قرار گيرد. ابن مخلد در کنار فعاليت علمي، براي امرار معاش به تجارت مي پرداخت و از اين راه ثروت زيادي اندوخته بود. وي بدنبال تسلط ترکان بر بغداد و تزلزل امنيت در آنجا از ترس مصادره ي اموال راهي مصر شد و حدود يک سال در آنجا اقامت کرد، اما پس از بازگشت در 417 ق ترکان اموال وي را مصادره کرده بودند و ابن مخلد دچار تنگدستي و فقر شد. وي يک سال و اندي از پايان زندگي خود را در تنگدستي گذراند.آثار:
آثار شناخته شده ي ابن مخلد مجموعه ي مجالسي است که او از امالي حديثي استادان خود گرد آورده است. روداني نيز دو مجلس از امالي شيباني و امالي نجاد به روايت ابن مخلد ياد کرده و سند روايت خود را به آنها نشان داده است. ابن مخلد به جز امالي مشايخ خود به روايت متون حديث پيشين نيز اهتمام داشته است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 592-591.[26] ابن مَخْلَد، ابوعبدالله محمد بن مخلد بن حفص دوري عطار
نام: محمد
نام پدر: مخلد
کنيه و لقب: ابوعبدالله [ن.م]
اسم اشهر: ابن مخلد
سال و محل تولد: 233 ق، -
سال و محل وفات: 331 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: وي از مسلم بن حجاج نيشابوري، زبير بن بکار، يعقوب بن ابراهيم دروقي و حسن بن عرفه و جمعي ديگر حديث شنيد.
شاگردان: دارقطني، محمد بن حسين آجري، ابوالعباس بن عقده، ابوحفص بن شاهين، ابوبکر بن جعابي و ابوعبيدالله مرزباني.
آثار:
السنن في الفقه، الآداب، المسند و اخبار الصبيان و ما يستدل به علي رشد الغلام که نشاني از آنها در دست نيست.آثار خطي:
الامالي، مارواه الاکابر عن الامام مالک ابن انس و غيره و المنتفي.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 592؛ ابن نديم، 288.[27] ابن مروان کلوزاني، عباس بن عمر
نام: عباس
نام پدر: عمر
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: ابن مروان
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 414 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: يحيي صولي، محمد بن عمرالرزاز و حمزه بن ابي القاسم هاشمي
سرگذشتنامه:
خطيب گويد: او به مذهب رافضي است.منابع و مآخذ:
خطيب بغدادي، 12 / 162.[28] ابن مُقْري، ابوبکر محمد بن ابراهيم بن علي بن عاصم بن زاذان
نام: محمد
نام پدر: ابراهيم
کنيه و لقب: ابوبکر [ن.م]
اسم اشهر: ابن مقري
سال و محل تولد: 285 ق [اصفهان]
سال و محل وفات: 381 ق، اصفهان
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: در ميان مشايخ بسيار ابن مقري مي توان از ابويعلي موصلي، ابوالقاسم عبدالله بن محمد بغوي، ابوبکر محمد بن محمد بن سليمان، ابن باغندي، عبدان ابن احمد جواليقي، ابوعروبه ي حرّاني، احمد بن حسن بن عبدالجبار صوفي، علي بن عباس مقانعي، محمد بن محمد بن اشعت و ابوجعفر طحاوي نام برد. کساني چون حمزه بن يوسف سهمي، ابونعيم اصفهاني، ابوبکر بن مردويه، ابويعلي خليلي قزويني، ابوسعد ماليني، ابوالحسين هاروني از امامان زيديه، احمد بن محمد عتيقي و ابوالشيخ اصفهاني که از مشايخ وي نيز به شمار مي آيد، از او روايت کرده اند.
سرگذشتنامه:
ابن مقري در اصفهان پرورش يافت و در 302 ق به استماع حديث پرداخت. آنگاه سفرهاي بسياري کرد و چنانکه نقل شده، از قريب 50 شهر گذشت و از مشايخ بسياري بهره برد. وي در کتابي موسوم به معجم الشيوخ به ذکر مشايخ خود و سفرهايش پرداخته است. درباره ي تاريخ آغاز اين سفرها اطلاع دقيقي نداريم، تنها مي دانيم که او در 305 ق در موصل حضور داشته است. در جريان اين سفرها که به گفته ي خود وي چهار بار شرق و غرب را زيرپا گذاشته، از همدان، خوزستان، عراق، جزيره، شام، حجاز، يمن و مصر ديدن کرد.آثار:
الاربعون، تقبيل اليد، فوائد، مسند ابي حنيفة، مسند نافع بن ابي نعيم، معجم الشيوخ، المنتخب من غرائب احاديث مالک بن انس الاصبحي.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 659-658؛ سير اعلام النبلاء 16 / 398-399.[29] ابن مَنْجويه، ابوبکر احمد بن علي اصفهاني
نام: احمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوبکر [ن.م]
اسم اشهر: ابن منجويه
سال و محل تولد: 347 ق [اصفهان]
سال و محل وفات: 428 ق، نيشابور
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: ابوبکر مقري، ابوعمرو بن حمدان، حاکم ابواحمد حافظ، ابوبکر اسماعيلي، ابوعبدالله بن منده.
سرگذشتنامه:
او در اوان جواني براي تجارت از اصفهان به نيشابور رفت و با اينکه در آغاز قصد کسب علم نداشت، به نوشتن املائات دو شيخ نيشابور ابوعمرو بن نجيد و ابوالحسن سراج براي همشهريان خود پرداخت. سپس به اصفهان مراجعت کرد و از ابوبکر بن مقري در آن ديار حديث شنيد. از اينجا بود که به کسب دانش روي آورد و سفرهاي علمي خود را آغاز کرد. او بار ديگر به نيشابور رفت و از ابوعمرو بن حمدان و حاکم بن احمد حافظ استماع حديث نمود. وي افزون بر نيشابور به شهرهاي ري، گرگان، نسا، بخارا، سمرقند و هرات نيز سفر کرد. از جمله شيوخ وي در حديث مي توان از ابوبکر اسماعيل و ابوعبدالله بن منده نيز نام برد. وي سرانجام به نيشابور آمد و همانجا اقامت گزيد و به تأليف پرداخت و پس از مرگ ابوحازم عبدوي در مدرسه ي ابوسعد زاهد در نيشابور مجلس املا داير کرد.آثار:
تنها کتاب موجود ابن منجويه رجال صحيح مسلم مي باشد. از ديگر آثار ابن منجويه مستخرجاتي است که وي بر صحيح بخاري صحيح مسلم و سنن ابوداوود و سنن ترمذي نوشته است که در حال حاضر اطلاعي از نسخ آنها در دست نيست.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 696-4 / 697؛ سير اعلام النبلاء 17 / 429-440.[30] ابن منده، ابوعبدالله محمد بن اسحاق بن محمد
نام: محمد
نام پدر: اسحاق
کنيه و لقب: ابوعبدالله [ن.م]
اسم اشهر: ابن منده
سال و محل تولد: 310 ق [اصفهان]
سال و محل وفات: آخر ذيقعده ي 395 ق، [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
سرگذشتنامه:
وي از محدثان مشهور و نامدارترين فرد خاندان خود بود. از پدر و عموي پدرش عبدالرحمن بن يحيي و نيز از جمعي ديگر از مشايخ اصفهان مانند محمد بن قاسم کراني، محمد بن عمر بن حفص و ابوعلي حسن بن محمد بن نضْر حديث شنيد. وي در 330 ق يا سالي پيش از آن در جستجوي حديث سفري را آغاز کرد که 45 سال طول کشيد. او خود گفته که شرق و غرب را دو بار زيرپا گذاشته است. ابن منده نخست به نيشابور رفت. در آنجا از محمد بن حسين قطان، ابوعلي محمد بن احمد ميداني، ابوالعباس اصم و... حديث شنيد. وي بجز نيشابور در ديگر شهرهاي خراسان هم اقامت کرد. وي براي استماع حديث به بخارا، سرخس، بلخ، عراق، شام، بغداد، دمشق، طرابلس، بيت المقدس، مصر، اسکندريه، تنّيس و جزيره ي تونه سفر کرد.آثار يافت نشده:
تاريخ اصبهان، دلائل النبوة و الناسخ و المنسوخ.آثار چاپي:
الايمان، الرد علي الجهمية، فتح الباب في الکني و الالقاب و مسند احاديث ابراهيم بن ادهم الزاهد.آثار خطي:
الاسامي و الکني، الامالي، تسمية المشايخ، التوحيد، ذکر عدد ما لکل واحد من الصحابة من الحديث و معرفة الصحابة.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 698-699؛ سير اعلام النبلاء 17 / 29-30.[31] ابن منده، ابوعمرو عبدالوهاب بن محمد بن اسحاق
نام: عبدالوهاب
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوعمرو [ن.م]
اسم اشهر: ابن مَنْده
سال و محل تولد: 388 ق [اصفهان]
سال و محل وفات: 19 جمادي الاخر 475 ق، -
مذهب و شريعت: حنبلي
رشته ي علمي و تخصص: حديث
سرگذشتنامه:
وي يکي از افراد برجسته ي خانداني از محدثان حنبلي مذهب ايراني است که عنوان کلي ايشان ابن منده بود و از سده ي 3 تا 7 ق در اصفهان مي زيسته اند. وي از پدر حديث بسيار شنيد و نيز در موطن خود اصفهان از ابواسحاق ابراهيم بن فرشيذ، ابوعمر بن عبدالوهاب سُلَمي، ابومحمد حسن بن يوه، جعفر بن محمد فقيه، محمد بن ابراهيم جرجاني و ابوبکر مودويه استماع حديث کرد. فارسي از يک سفر او به نيشابور ياد مي کند. وي در آنجا از ابوسعيد محمد صيرفي حديث شنيده است. ظاهراً مدتي هم در طوس اقامت کرد. وي سفرهايي نيز به شيراز، همدان، مکه و ري داشته است و در اين سفرها مانند پدرش تجارت هم مي کرد.آثار خطي:
احاديث ابن منده و فوائدمنابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 699.[32] ابن نجار، ابوالحسن محمد بن جعفر بن محمد بن هارون تميمي کوفي
نام: محمد
نام پدر: جعفر
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن نجّار
سال و محل تولد: 303 ق، کوفه
سال و محل وفات: جمادي الاول 402، [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان ( در مناقع اطلاعي درباره ي مذهب او داده نشد )
رشته ي علمي و تخصص: حديث، قرائت و ادب
استادان: ابوبکر بن دريد ازدي، ابراهيم بن محمد نفطويه، محمد بن يحيي صولي، احمد بن محمد بن سعيد بن عقده، محمد بن قاسم بن زکريا محاربي، عبدالعزيز بن يحيي جلودي، محمد بن حسين خثعمي اشناني و پدرش. از استادان قرائت او بايد حسن بن داوود نقار، محمد بن حسن بن يونس نحوي و پدرش را نيز نام برد.
شاگردان: شيخ مفيد، ابن شاذان قمي، ابوعبدالله علوي، علي بن محمد خزاز، احمد بن علي نجاشي، حسين بن علي وزير مغربي، ابوالقاسم ازهري، احمد بن عبدالواحد وکيل ابوعلي غلام هرّاس، حسن بن محمد بغدادي و ابوعلي عطار ( 3 نفر آخر در علم قرائت ).
سرگذشتنامه:
عمر طولاني ابن نجار او را از طبقه اي عالي در سند برخوردار ساخت. ابن نجار علاوه بر حديث و نحو در قرائت نيز دست داشت. بويژه قرائت عاصم و حمزه را نزد مشايخ اين علم فراگرفته بود. برخي از رجال شناسان همچون احمد بن محمد عتيقي و سمعاني وي را توثيق کرده اند و سمعاني يادآور شده که ابن نجار در زمان خويش شيخ و بزرگ محدثان کوفه بشمار مي رفته است.آثار:
الاستدارک لما اغفله الخليل، تاريخ الکوفه، التحف و الطرف، روضة الاخبار و نزهة الابصار، القراآت، مختصر في النحو، الملح و المسّار و الملح و النوادر.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 34؛ خطيب بغدادي 2 / 158.[33] ابن نوح سيرافي، ابوالعباس احمد بن علي بن محمد بن احمد بن عباس بن نوح
نام: احمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالعباس [ن.م]
اسم اشهر: ابن نوح سيرافي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: حدود 408 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: حديث، رجال و فقه
استادان: محمد بن علي بن بابويه قمي، حسن بن حمزه ي طبري، احمد بن محمد بن يحيي عطار، ابوالحسن علي بن بلال مهلبي، محمد بن علي بن فضل بن تمام، احمد بن ابراهيم بن ابي رافع، احمد بن جعفر بن سفيان بزوفري، حسين بن علي بن بابويه ي قمي و نيايش محمد بن احمد بن عباس، حسين بن ابراهيم قمي و نجاشي.
سرگذشتنامه:
از جزييات زندگي وي چيز زيادي دانسته نيست. ابن نوح براساس سندي در الغيبه ي طوسي ( ص 240 ) آمده براي تحصيل و استماع حديث سفري به مصر داشته است. همچنين ظاهراً از برخي محدثان مقيم بغداد مانند ابوغالب زراري، ابن قولويه ي قمي و ابن داوود قمي که هر سه در 368 ق درگذشته اند، بطور مستقيم روايت کرده است. نجاشي که احتمالاً وي را در بصره ملاقات کرده است، ضمن توثيق و تأکيد بر اتقان وي در روايت، او را فقيهي بصير به حديث خوانده و از وي به « استاذنا » و « شيخنا » تعبير کرده و چنانکه از عبارتش برمي آيد، از او بهره ي علمي بسيار برده است.آثار:
ابن نوح آثار بسياري داشته که اخبار الوکلاء الاربعة يا اخبار الابواب معروفترين آنهاست. از ديگر آثار وي التعقيب و التعفير، القاضي بين الحديثين المختلفين و المصابيح مي باشد.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 62-61.[34] ابن وَدْعان، ابونصر محمد بن علي بن عبيدالله بن احمد
نام: محمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابونصر [ن.م]
اسم اشهر: ابن ودعان
سال و محل تولد: 402 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 494 ق، موصل
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: حسين بن محمد بن جعفر صيرفي، محمد بن علي بن محمد بن بحشل و بويژه عمويش ابوالفتح احمد بن عبيدالله ودعاني.
شاگردان: ابوطاهر سلفي، ابوالفضل يحيي بن عطاف موصلي، ابوعبدالله محمد بن فضل فراوي، ابوبکر محمد بن محمود جوهري، مروان بن علي طنزي و محمدهادي مصري.
مناصب و مقام ها: ابن ودعان چندگاهي تصدي قضاي موصل را داشت و به همين سبب در منابع، قاضي و حاکم خوانده شده است.
سرگذشتنامه:
او به گفته ي خويش در نيمه ي شعبان 402 ق متولد شد و از خردسالي به فراگيري حديث روي آورد. ابن ودعان چندگاهي تصدي قاضي موصل را داشت. او بارها به بغداد سفر کرده است. وي پس از بازگشت از بغداد در محرم يا ربيع الاول 494 ق در موصل درگذشت.آثار:
کتاب الاربعون الودعانية، مجموعه اي از 40 حديث در باب اخلاق و زهد است که از خطب و مواعظ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) برگزيده شده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 76-5 / 77؛ سير اعلام النبلاء 19 / 164-165.[35] ابن هَمّام اِسکافي، ابوعلي محمد بن ابي بکر همان بن سهيل بن بيزان ملقب به کاتب
نام: محمد
نام پدر: ابي بکر
کنيه و لقب: ابوعلي، کاتب
اسم اشهر: ابن همام اسکافي
سال و محل تولد: 258 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 336 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: پدر، و دايي اش احمد بن مابنداذ، احمد بن ادريس قمي، ابوجعفر بن رستم نحوي، جعفر بن محمد بن مالک فزاري، حسن بن محمد بن جمهور عمي، حميد بن زيادکوفي، عبدالله بن جعفر حميدي و محمد بن حماد بربري.
شاگردان: ابوالحسن بن جندي، ابوغالب زراري، جعفر بن محمد بن قولويه، محمد بن احمد صفواني، محمد بن ابراهيم نعماني، محمد بن احمد بن داوود قمي، محمد بن عباس بن حجام، ابوالفضل محمد بن عبدالله شيباني، ابوالجيش مظفر بن محمد بلخي، هارون بن موسي تلعکبري و معاني بن ذکريا بن طرارا.
سرگذشتنامه:
زادگاه ابن همان دانسته نيست، اما مي دانيم که در بغداد سکني داشته است. در ميان مشايخ وي از ميان ساکنان بصره و کوفه نيز ديده مي شود که نشان از سفر احتمالي ابن همام به اين دو شهر دارد. در سندي نيز از حضور وي در رحبه سخن رفته که مقصود از آن رحبه ي کوفه است نه رحبه ي شام. ابن همام در عصر خود بعنوان يکي از بزرگترين محدثان بغداد شناخته مي شده است. چنانکه نجاشي و صولي او را با عناوين « شيخ اصحابنا و متقدمهم » و « جليل القدر » ستوده و ضمن بيان عظمت منزلت وي، امانت در نقل حديث وسعه ي روايت او را مورد تأکيد قرار داده اند. ابن همام بعنوان يک عالم برجسته ي امامي در بخش عمده اي از دوره ي غيبت صغري و در زماني مقارن با ايام نواب اربعه ي امام زمان (عليه السلام)، توانست در موقعيت هاي حساس به تبيين مباني اعتقادي و سياسي اماميه بپردازد. ابن همام به گفته ي خطيب بغدادي در 332 ق و به قولي در 336 ق در گذشته است، اما به جهت دقتي که در گفتار نجاشي ديده مي شود، تاريخ اخير صحيح مي نمايد. خطيب بغدادي همچنين يادآور شده است که ابن همام در بغداد در گذشت و در مقابر قريش به خاک سپرده شد.آثار:
نجاشي به يک اثر ابن همام با عنوان الانوار في تاريخ الائمه (عليه السلام) اشاره کرده است. حر عاملي در وسائل الشيعة کتابي با عنوان المزار به ابن همام نسبت داده که مستند آن دانسته نيست. همچنين کتاب ديگري با عنوان التحصيص به ابن همام نسبت داده شده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 121-5 / 122؛ خطيب بغدادي 3 / 365.[36] ابوبکر احمد بن ابراهيم بن اسماعيل جرجاني
نام: احمد
نام پدر: ابراهيم
کنيه و لقب: ابوبکر، شيخ الاسلام
اسم اشهر: اسماعيل جرجاني
سال و محل تولد: 277 ق، جرجان
سال و محل وفات: 371 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
استادان: ابوبکر احمد بن اسحاق صبغي، ابراهيم بن هاني مهلبي، ابويعلي موصلي، ابن عقده، محمد بن عثمان بن محمد بن شيبه، ابوجعفر محمد بن حسين اُشنايي، محمد بن عبدالله بن مملک، ابن خزيمه نيشابوري، ابوخليفه فضل بن حباب جمحي، ابوعوانه ي اسفرايني، ابواسحاق ابراهيم بن محمد اسفرايني، احمد بن علي بن منجويه ي اصفهاني، ابوحامد احمد بن ابي طاهر اسفرايني، ابوسعد احمد بن محمد ماليني، ابومنصور عبدالقاهر بغدادي، سهمي و حاکم نيشابوري.
سرگذشتنامه:
وي هنگامي که خبر درگذشت ابن ضريس رازي را که مشتاق شرکت در محفل او بود، دريافت کرد، به اصرار از خانواده اش خواست تا با سفر وي براي تحصيل علم و حديث موافقت کنند و چون توانست نظر مساعد آنان را جلب کند، راهي فساد شد و در آنجا از حسن بن سفيان فَسَوي محدث مشهور بهره گرفت. آنگاه به جرجان بازگشت و بار ديگر در 296 ق راهي بغداد شد. گذار وي به بسطام، ري، همدان، دينور و خلوان نيز در راه اين سفر بوده است. در همان سال از حضور کوتاه وي در انبار و نيز کوفه آگاهي داريم. سپس براي گذاردن مناسک حج راهي مکه شد. در دوره ي ديگري از سفر وي پس از 300 ق بار ديگر در بغداد بوده است. همچنين از حضور او در ديگر شهرهاي عراق، جزيره و خوزستان چون بصره، اُبلّه، واسط، سامرا، تکريت، موصل، عبادان، اهواز و عسکر مکرم اطلاع داريم که مي بايست در خلال سفرهاي وي به بغداد بوده باشد. هنگامي که خبر درگذشت ابوبکر به بغداد رسيد، سهمي که خود در بغداد بود، مي نويسد که فقها و محدثان شافعي و نيز حنبلي چون ابوحامد اسفرايني، ابوالحسين ابن سمعون، ابوالحسن تميمي، ابوالحسن دارقطني، ابوحفص ابن شاهين و همچنين قريب 300 تن از مشايخ و فقها در مسجد ابوالقاسم دارکي چند روز به سوگواري نشستند و ابومحمد عبدالله بن احمد رُزجامي در مرثيه ي وي شعري بلند سرود.آثار:
المستخرج علي صحيح البخاري، السمند الکبير، احاديث الاعمش، حديث يحيي بن ابي کثير، رسالة في العقيدة، العوالي، الفرائد و مسند يحيي بن سعيد الانصاري.آثار چاپي:
المعجم.آثار خطي:
جزئي مشتمل بر احاديث وي همراه روايات ديگر اوست.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 8 / 676؛ طبقات الفقهاء، 21-24.پينوشتها:
1. حسن انوشه، فرهنگنامه ادبي فارسي، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1376. ص 516.
2. احمد بن مصطفي طاش کبري زاده، موسوعة مصطلحات مفتاح السعاده و مصباح السياده في موضوعات العلوم تحقيق علي دحروج. بيروت مکتبة لبنان ناشرون، 1998. ص 479.
3. همان، ص 406.
4. حسن انوشه، همان، ص 515
5. زين العابدين قرباني لاهيجي، علم حديث... قم. انصاريان. 1370. صص 109-130.
6. نک احمد بن مصطفي طاش کبري زاده، علم دراية الحديث
فدايي عراقي، غلامرضا؛ (بهار 1383)، حيات علمي در عهد آل بويه، تهران: مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}