آذربايجان و انقلاب اسلامي
در پانزده خرداد سال 1342 بازاريان تبريز با بستن بازار و خطيبان تبريز با ايراد سخنراني هاي مهم و پخش شب نامه ها شرکت داشتند. در چهلم شهداي قيام خونين طلاب قم، شهر تبريز به طور ناگهاني و غير منتظره ضربه اي بر
نويسنده: سيامک باقر چوکامي
قيام پانزده خرداد
در پانزده خرداد سال 1342 بازاريان تبريز با بستن بازار و خطيبان تبريز با ايراد سخنراني هاي مهم و پخش شب نامه ها شرکت داشتند. در چهلم شهداي قيام خونين طلاب قم، شهر تبريز به طور ناگهاني و غير منتظره ضربه اي بر سلطنت پنجاه ساله پهلوي وارد ساخت و سرمشقي براي مردم شهرهاي ديگر ايران شد ( حکيمي، بي تا، 5-6 ). کنسول امريکا در تبريز پس از قيام تبريز نتيجه گيري کرد که اين قيام: « دروازه ها را براي نبردهاي مذهبي و اجتماعي که به سادگي آرام نخواهد شد، ( تکرار مي شود )، نخواهد شد، باز کرد » ( اسناد لانه جاسوسي امريکا، 1373، 40 ). قيام تبريز از جنبش قم مهيب تر بود؛ قيامي که نمونه اي درخشان از استفاده سياسي از سنت هاي شيعي بود. در اين قيام براي نخستين بار پس از قيام پانزده خرداد 42 ارتش مستقيماً به سرکوبي مردم پرداخت ولي اولين جلوه هاي پيوستن ارتش به ملت نيز در آن مشاهده گرديد.قيام گسترده مردم تبريز و قتل عام آن بازتاب وسيعي در سراسر ايران و محافل روحاني و غير روحاني داشت. مراجع و آيات حوزه علميه قم اولين مقامات روحاني بودند که در اين خصوص با اعلاميه و تلگراف موضع گيري نمودند. ضربه اي که رژيم شاه از اين قيام خورد بسيار مؤثر و غير منتظره بود؛ به طوري که محمدرضا پهلوي در اول اسفند ماه در جلسه شوراي اقتصاد، درباره اين حوادث مطالبي گفت که از بزرگي واقعه حکايت داشت:
« در اينجا يکي از حاضرين جلسه که زنجاني است، مي گويد: قربان! به طور کلي تبريزي ها خيلي وطن پرست هستند و نود و نه درصد آن ها شاه دوست مي باشند؛ ولي در ميانشان گاهگاهي اتفاق مي افتد که يک عده اي مخرب پيدا مي شوند و مطالبي را... ( شاه با عصبانيت پاسخ مي دهد: ) پس عرق وطن پرستي شما چي؟ پس چرا جواب اين ها را نمي دهند؟ من نمي فهمم بعد از اين وقايع، آن هم آذربايجاني که اشغال خارجي در رژيم دموکرات و پيشه وري و تمام آن اوضاع ناامني را کشيده، آخر اين خميني چکار کرده براي مملکت که مي رود به نفع خميني شعار مي دهد! چطور ممکن است، حالا اگر فقط ترک ها مي گفتند که مي دانستم به شما چه بگويم؛ ولي چون جاهاي ديگر مي گويند، من مي گويم اين ايراني است؟! اين احساسات ايراني دارد؟! » ( مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1377، 78 ).
انقلاب اسلامي
در روند نهضت اسلامي مردم ايران، تمامي خيزش هاي مردمي همانند حلقه هاي يک زنجير نقش تعيين کننده و منحصر به فرد خود را ايفا نمودند و مسلماً بدون وقوع هر يک از آنها، روند نهضت به سرانجام مقصود نمي رسيد. يکي از اين قيام هاي سرنوشت ساز مردم انقلابي ايران که جايگاهي بي بديل در جريان نهضت اسلامي به خود اختصاص داده، قيام مردم تبريز در بيست و نه بهمن سال 1356 مي باشد. اين قيام که جرقه آغاز آن اهانت به امام خميني (ره) بود، به عنوان تداوم سلسله قيام هاي مذهبي مردم از پانزده خرداد 1342، به رهبري روحانيت مبارز و حضور طيف گسترده اي از اقشار مختلف مردم به رهبري آيت الله قاضي بود.شعارهاي مردم در اين قيام نيز بسيار جالب بود: ياشاسين خميني ( زنده باد خميني )، صلوات، مرگ بر ديکتاتور، بيز بو شاهي اسيته مروخ والسلام ( اين شاه را نمي خواهيم والسلام ). حرکت ملي آذري ها، چنان ضربه اي بر پيکره در حال احتضار رژيم پهلوي وارد آورد که موجب گرديد تا رهبر کبير انقلاب در پيام خود به همين مناسبت، ضمن بشارت سقوط رژيم و پيروزي نهضت مردم به هنگام، پيامي سراسر نويد و تحسين براي مردم آذربايجان صادر نمايد.
حضرت امام (ره) مردم آذربايجان را چنين مورد خطاب قرار دادند: « سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز؛ درود بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز که در مقابل دودمان بسيار خطرناک پهلوي قيام کردند و با فرياد « مرگ بر شاه » خط بطلان بر گزافه گويي هاي او کشيدند. زنده باشند مردم مجاهد عزيز تبريز که با نهضت عظيم خود مشت محکم بر دهان ياوه گويان زدند... ». امام خميني ( ره) در اين پيام خود نه به مردم آذربايجان بلکه به مردم ايران نويد مي دهد، نويد پيروزي نهايي: « من به شما اهالي محترم آذربايجان نويد مي دهم، نويد پيروزي نهايي. شما آذربايجانيان غيور بوديد که در صدر مشروطيت براي کوبيدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگي و خودسري سلاطين جور به پا خاستيد و فداکاري کرديد ».
قيام آذري ها تنها محدود به تبريز نبود بلکه ساير شهرهاي آذري نشين نيز در اين حرکت ملي بزرگ حضور داشتند، از جمله در اروميه گروه هاي مبارزي که تحت هدايت و فرماندهي امام جمعه اروميه حجت الاسلام حسني بر پايه فکر ديني شکل گرفت، مشي مسلحانه را براي مقابله با رژيم در پيش گرفتند و از طريق تهيه سلاح به مبارزه اي بي امان با نظاميان رژيم در منطقه پرداختند. در کنار چنين حرکت هايي و به دنبال آشکار شدن ضعف رژيم در پاسخگويي به مطالبات اساسي مردم، اعتراضات ملي شروع گرديد. نقطه عطف اين حرکت و اعتراضات از تهران شروع شد و در اروميه به اعتصاب کارکنان ادارات و به خصوص فرهنگيان در ساختمان دادگستري کليد خورد و به زودي ابعاد گسترده تري به خود گرفت.
پيوستن اقشار مختلف مردم به اين اعتراضات و انجام راهپيمايي هاي متعدد در زمان بين مهر 57 تا پيروزي انقلاب اسلامي در بيست و دو بهمن که معمولاً تحت رهبري روحانيت مبارز شهر حجت الاسلام حسني ( و نيز آقايان قره باغي و قرشي و ... ) و در مسير خيابان امام صورت مي گرفت، شاکله سياسي و نظامي حکومت را در استان به هم ريخت. اوج اين تقابل راهپيمايي مردم اروميه در تاسوعا و عاشوراي حسيني و درگيري نيروهاي انقلابي و ارتش رژيم در مسجد اعظم و به توپ بستن اين مسجد توسط تانک هاي رژيم بود.
درگيري نيروهاي انقلابي و ارتش رژيم شاهي در مسجد اعظم و پيروزي مبارزان راه انقلاب در اين درگيري که باعث عقب نشيني نظاميان به پادگان لشکر شصت و چهار گرديد، نقطه شروع اضمحلال قدرت رژيم طاغوتي در منطقه بود، چون به دنبال اين قدرت نمايي توسط انقلابيون، نظاميان رژيم، روحيه خود را باخته و جرئت درگيري با مردم را از دست دادند و به تدريج و به دنبال ورود حضرت امام ( ره) به کشور کنترل شهر همانند ساير نقاط کشور به دست رهبران انقلاب افتاد و به اين ترتيب طومار رژيم شاهي درهم پيچيد ( اسمعيل زاده و نيکبخت، 1380، 168 ).
در روزهاي اوليه انقلاب نيز حزب جديدي تحت عنوان حزب خلق مسلمان توسط برخي از تحصيل کردگان که بيشتر آذري بودند تشکيل شد که پس از انحلال، مردم هيچ واکنشي به طرفداري از آن بروز نداند ( احمدي، 1382، 139 ). اين حزب که به هواداري از آيت الله شريعتمداري مشهور بود، با امام و انديشه ولايت فقيه و جمهوري اسلامي ميانه اي نداشت. در جريان انتخابات مجلس خبرگان و پس از آن شکاف و دو دستگي، در ميان اعضاي حزب به وجود آمد که در اثر اين اختلافات برخي از آنان که با سياست هاي انقلاب همسويي داشتند، به گونه ي فردي و دسته جمعي از مسئوليت هاي خود در حزب استعفا دادند. کناره گيري جمعي از بنيانگذاران حزب خلق مسلمان، اوضاع اين حزب را آشفته کرد. با اين حال، نگاهي به وضعيت سياسي و اجتماعي در آذربايجان و به ويژه تبريز، در اين مقطع حاکي از آن است که مردم اين سامان با توجه به عيان تر شدن موضع گيري هاي آيت الله شريعتمداري و اطرافيانش عليه نظام و رهبري امام خميني، حرکت هوشيارانه اي را در جدا ساختن صف خود از اين طيف آغازکردند. به عنوان نمونه به هنگام برگزاري نماز جمعه به امامت آيت الله مدني - امام جمعه منصوب حضرت امام - در روز جمعه نوزده مرداد يعني دو روز پس از صدور اطلاعيه استعفاي هيئت مؤسس حزب جمهوري خلق مسلمان، ده ها هزار نفر از مردم تبريز در اين مراسم شرکت جستند که در آن جو و فضاي سياسي، حاکي از پيمان مجدد آن ها با امام خميني (ره) و دفاع از انقلاب به حساب مي آمد.
پس از پيروزي انقلاب شرايط آذري ها و مناطق مهم آذري نشين تفاوت بنيادي نسبت به قبل از آن پيدا کرد. به عنوان نمونه نگاهي اجمالي به خدمات و سازندگي سه استان آذري نشين در اين دوره، نشان دهنده اين تفاوت و تحول است.
در استان آذربايجان غربي هرچند به سبب حضور گروهک هاي ضد انقلاب و پاره اي مسائل امنيتي، سازندگي در اين استان در زمينه هاي مختلف مدتي با کندي صورت گرفت اما متوقف نشد و با شتاب گرفتن تلاش ها، چهره استان را در چند بخش اقتصادي به سطح ملي رساند که از آن جمله مي توان به جهش عظيم سدسازي و مهار آب هاي جاري، خودکفايي در برخي محصولات زراعي، باغي و دامي، معدن، آموزش عالي و حتي صنعت به ويژه در صنايع غذايي اشاره کرد.
در بخش کشاورزي که محور اقتصاد استان آذربايجان غربي محسوب مي شود، ميزان توليدات انواع محصولات سالانه به حدود شش و نيم ميليون تن رسيده است و اين استان در توليد محصول چغندر قند، سيب و توليد عسل جايگاه اول را در کشور دارد و از نظر توليد گندم نيز ضمن خودکفايي استان، سالانه هزاران تن از اين محصول به استان هاي ديگر صادر مي شود. بدون شک آذربايجان غربي قطب صنعتي تبديل محصولات کشاورزي در کشور محسوب مي شود. چرا که پس از پيروزي انقلاب اسلامي حدود چهارصد واحد غذايي در استان تأسيس شده است و اکنون بيش از شصت درصد انواع کنسانتره ميوه کشور در اين استان توليد و صادر مي شود.
آذربايجان غربي در توليد بيش از دوازده هزار تن انواع آبزيان هم در بين استان هاي غير ساحلي رتبه اول را دارد. ساخت پنج سد بزرگ در استان و بيست و يک سد ديگر که در حال ساخت يا مطالعه هستند و با بهره برداري از آن ها اقتصاد کشاورزي استان را مي تواند هرچه بيشتر شکوفا سازد. در بخش صنعت و معدن هم گام هاي بلندي در استان برداشته شد و با بهره برداري از چند کارخانه سيمان و فولاد، آذربايجان غربي به جمع استان هاي توليد کننده مطرح و بزرگ اين دو محصول راهبردي پيوست.
وجود منابع غني معدني از جمله انواع سنگ هاي صنعتي، اين استان را جزو پنج استان معدني کشور قرار داده است. سهم بخش صنعت و معدن در توليد ناخالص داخلي استان از کمتر از دو درصد در سال 57 به بيش از نوزده درصد در سال 88 رسيده است. در بخش ارتباطات ضريب نفوذ تلفن در استان در سي سال انقلاب بيش از چهل و هفت برابر شده است و اين رقم از متوسط کشوري بيشتر است. ضريب نفوذ تلفن اوايل انقلاب يک درصد بود. ضريب نفوذ تلفن همراه هم در استان بيش از چهل و پنج درصد و تقريباً معادل متوسط کشوري است. سيصد و سي و سه طرح مخابراتي در استان در بخش هايي همچون اي سي تي و جي اس ام روستايي به بهره برداري رسيد.
در بخش آموزش عالي از هر يک صد هزار نفر جمعيت استان چهار هزار نفر در دانشگاه ها تحصيل مي کنند و اين تعداد در مقايسه با قبل از انقلاب که فقط شصت و دو نفر در يک صد هزار نفر بود، قابل مقايسه نيست. قبل از انقلاب فقط يک مرکز آموزش عالي در مرکز استان با چند رشته محدود وجود داشت، ولي اکنون در عموم شهرهاي اين استان مراکز آموزش عالي وجود دارد. جمعيت باسواد استان هم به بيش از هشتاد و پنج درصد رسيده است که در مقايسه با قبل از انقلاب که کمتر از چهل درصد بود، دو برابر شده است. گازرساني به استان آذربايجان غربي که از مناطق سردسير کشور محسوب مي شود، از سال 70 آغاز شد و نود و دو درصد جمعيت شهري و حدود شانزده درصد جمعيت روستايي از گاز شهري برخوردار هستند، در حالي که قبل از انقلاب و تا سال 70 گاز طبيعي در آذربايجان غربي وجود نداشت.
بيشتر شاخص هاي بهداشت استان در حد متوسط کشوري و در برخي شاخص ها از متوسط کشوري هم بالاتر است. کنترل مرگ و مير نوزادان و کودکان زير يک و پنج سال در هزار تولد زنده از شاخص کشوري حدود دو درصد بيشتر است که نشان دهنده جهش حوزه بهداشت استان در مهار مرگ و مير کودکان است. حوزه بهداشت و درمان استان پس از انقلاب به بيست بيمارستان فعال، چهار مرکز آموزشي - درماني، سه هزار و دويست و پنجاه و شش بيمارستاني و سيصد و شصت پزشک متخصص افزايش و توسعه يافته است.
يکي ديگر از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در توسعه استان، پل ميان گذر درياچه اروميه است. اين طرح بزرگ ترين سازه دريايي کشور و از شاهکارهاي مهندسي در ايران محسوب مي شود. در بخش راه روستايي از هفت هزار کيلومتر راه روستايي استان آذربايجان غربي حدود دو هزار و بيست و پنج کيلومتر آسفالت شده است. اين در حالي است که قبل از انقلاب حتي يک متر راه آسفالته روستايي هم در استان وجود نداشت. در بخش زير ساخت هاي برق تا سال 88 به حدود يک هزار مگاوات افزايش يافته و همه روستاهاي داراي بيش از بيست خانوار از نعمت برق برخوردار شده اند.
استان آذربايجان شرقي نيز پس از انقلاب، با پيشرفت هاي غيرقابل مقايسه اي با گذشته روبرو شده است. اقدامات دولت جمهوري اسلامي ايران با همياري مردم توانست اين استان آذري نشين را جزو پنج استان مهم صنعتي، کشاورزي، اقتصادي، دانشگاهي و تجاري کشور تبديل نمايد، به طوري که شاخص هاي توسعه آن در بين سي استان کشور در برخي زمينه ها بعد از تهران و در برخي ديگر از زمينه ها در رده هاي سوم تا ششم کشور قرار گرفته است. تعداد کارگاه هاي بزرگ صنعتي استان از صد و نود و هفت واحد به هشتصد و نه واحد رسيده است و بخش معدن شاهد رشد هشت برابري بوده است.
در بخش کشاورزي، سطح زير کشت محصولات زراعي استان شانزده درصد و در بخش باغي دويست و هشتاد و پنج درصد بيش از زمان پيروزي انقلاب است. اين استان در بخش سد سازي که تا قبل از انقلاب فاقد آن بود، پس از انقلاب صاحب صد و ده سد با ظرفيت ذخيره سازي ششصد و پنج ميليون متر مکعب آب شد، در صورتي که يازده سد در حال ساخت نيز به پايان برسد، ظرفيت ذخيره سازي سدهاي استان به دو هزار و سيصد و سي و هشت ميليون متر مکعب خواهد رسيد.
پس از انقلاب دويست و يک کيلومتر آزادراه ساخته شده است. راه هاي اصلي آذربايجان شرقي بيش از پنجاه و هشت درصد و راه هاي روستايي اين استان بيش از سي برابر در مقايسه با سال 57 افزايش داشته است. در بخش حمل و نقل، طول خطوط ريلي استان از سي و شش کيلومتر در سال 57 به نود و يک کيلومتر و تعداد پروازهاي داخلي و خارجي فرودگاه تبريز به ترتيب حدود پنج هزار و چهار صد، و هزار و دويست پرواز در سال رسيده است. در حوزه مخابرات که در زمان پيروزي انقلاب اسلامي تنها سه روستاي استان داراي دفتر مخابرات بود، اين تعداد در سال 1388 به دو هزار و هفتصد روستا رسيد.
از نظر گازرساني آذربايجان شرقي حائز رتبه نخست کشوري است و پنج ميليون و پنج هزار و هفتصد و چهل و شش ميليون متر مکعب گاز طبيعي در استان استفاده مي شود. خطوط انتقال گاز طبيعي در استان به پانصد و نود و هفت کيلومتر، و شبکه تغذيه به ده هزار و چهارصد و چهار کيلومتر مي رسد. نود و نه درصد جمعيت استان آذربايجان شرقي تحت پوشش شبکه آب شهري قرار دارند و نود و چهار و نيم درصد از جمعيت روستايي در دو هزار روستاي استان با هفت هزار و سيصد و هشتاد کيلومتر طول شبکه آبرساني از آب آشاميدني سالم برخوردارند که از اين نظر آذربايجان شرقي در صدر استان هاي کشور است.
توليد برق در آذربايجان نسبت به گذشته نه ميليون و ششصد و بيست و هفت هزار کيلو وات ساعت برق رسيده است. در بخش آموزش عالي، شمار دانشجويان با بيست و سه برابر افزايش به حدود صد و هفتاد و پنج هزار نفر رسيده است. مساحت مکان هاي ورزشي استان هم از سيصد و شش هزار متر مربع در سال 57 به بيش از يک ميليون و هشتصد هزار متر مربع رسيده است. در بخش سلامت تعداد تخت هاي بيمارستاني سه برابر، شمار پزشکان پنج برابر، تعداد خانه هاي بهداشت شهري بيست و دو درصد و روستايي سه برابر در مقايسه با قبل از پيروزي انقلاب افزايش يافته است. ميزان سواد در آذربايجان شرقي از شش و سي و هفت دهم درصد در سال 1355 به هشتاد و دو درصد رسيده است.
استان اردبيل در طي سه سال از انقلاب موقعيت قابل توجهي پيدا کرده است. در بخش کشاورزي استان اردبيل در توليد عدس و کلزا رتبه اول، سيب زميني رتبه دوم، دانه هاي روغني رتبه سوم، پنبه رتبه چهارم، حبوبات رتبه هفتم و توليد گندم و جو رتبه هشتم را در بين استان هاي کشور به خود اختصاص داده است. استان اردبيل صد در صد بذر چغندر بذري و نود و هشت درصد ذرت بذري کشور را تأمين مي کند و با استفاده از فناوري ساليانه با توليد سه ميليون عدد غده ميني تيوبر (1) به عنوان پرچم دار توليد سيب زميني در کشور شناخته مي شود.
پيش از انقلاب اسلامي تنها يک سد وجود داشت اما پس از آن چهل و هشت سد در نقاط مختلف اين استان به بهره برداري رسيده است. در حوزه علمي و فرهنگي استان، نخستين دانشگاه اردبيل، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در سال 57 با عنوان دانشکده کشاورزي وابسته به دانشگاه تبريز در اردبيل راه اندازي شد و طي سال هاي بعد، بيش از چهل هزار دانشجو در رشته هاي مختلف تحصيلي در چهار دانشگاه محقق اردبيلي، علئوم پزشکي، پيام نور و آزاد اسلامي مشغول تحصيل هستند و هر يک از اين مراکز از نظر علمي و کيفي جزو ده دانشگاه برتر کشور محسوب مي شوند.
در عرصه پوشش راديويي و تلويزيوني، راديو اردبيل کار خود را در سال 55 با پخش چهل و پنج دقيقه برنامه در روز و آن هم فقط در شهر اردبيل آغاز کرد و پس از آن سه فرستنده پنجاه کيلووات خلخال، مغان و اردبيل راه اندازي شد که با توليد و پخش روزانه بيست و دو ساعت برنامه، علامه بر استان اردبيل، ساير مناطق کشور و حتي مناطق مرزي و کشورهاي هم جوار را پوشش مي دهد. در تلويزيون اردبيل هم که با يک فرستنده دويست وات با رله شبکه يک در اردبيل شروع به کار کرده بود پس از انقلاب با صد و هشتاد ايستگاه ماهواره اي، هشتصد فرستنده کم قدرت، با دو ايستگاه پرقدرت توليد و پخش، روزانه نه ساعت برنامه و پوشش صد در صد شبکه هاي يک، دو، سه و استاني جزو شبکه هاي استاني مهم در کشور است. جمع راه هاي اصلي و فرعي استان از هفتصد و چهل و يک کيلومتر در سال 1357 به بيش از پانزده هزار کيلومتر در سال 1387 و راه روستايي درجه يک آسفالته که تا سال 1357 اصلاً وجود نداشت، در سال 1387 به بيش از دو هزار و دويست و پنجاه کيلومتر رسيده است.
فرودگاه بين المللي اردبيل در سال 1370 به بهره برداري رسيد. در حوزه صنعتي با راه اندازي هفتاد و دو واحد توليدي، صنعتي و صنايع تبديلي در اين استان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، برخي از توليدات کارخانجات اين استان از جمله مصنوعات پلاستيکي، مصالح ساختماني و مواد غذايي، به ارزش ششصد ميليون دلار در سال، به کشورهاي آسياي ميانه، قفقاز و اروپا صادر مي شود. پيشرفت در بخش هاي خدماتي از جمله مخابرات، آب، برق و گاز به هيچ وجه با پيش از انقلاب قابل مقايسه نيست؛ تعداد تلفن هاي نصب شده از پنج هزار شماره در سال 57 به پانصد و پنجاه و پنج هزار و چهارصد شماره در سال 87 و تعداد روستاهاي داراي تلفن خانگي از يک روستا به هزار و پانصد و هفتاد روستا افزايش يافته است.
در زمينه آب شرب شهري، انشعاب آب از هفتاد و هشت هزار فقره به دويست هزار و آب آشاميدني روستايي نيز از سي روستا به ششصد و سي و چهار روستا با سيصد و چهل هزار نفر جمعيت افزايش يافته است. تعداد مشترکين برق از چهل و چهار هزار به سيصد و چهل و چهار هزار و تعداد روستاهاي برق دار شده از بيست روستا به هزار و پانصد روستا افزايش يافته است. نيروگاه گازي اردبيل هم با توليد ششصد و بيست مگاوات برق در اين استان به بهره برداري رسيده که سيصد و چهل مگاوات آن به خارج از کشور صادر مي شود.
دفاع از انقلاب و دفاع مقدس
مهم ترين تجلي و مصداق هويت ملي يک ملت در دفاع از سرزمين و ارزش هاي ملي آن است؛ در اين خصوص اقوام ايراني داراي سابقه بسياري درخشاني هستند. در اين ميان آذري ها در دفاع از تماميت ارضي، برخورد با متجاوزان و حفظ هويت ملي از جايگاه بالايي برخوردار هستند.اولين دفاع از سرزمين ايران
نخستين قيام و دلاوري اي که از مردم آذربايجان براي جلوگيري از تسلط بيگانگان بر اين سرزمين در تاريخ ثبت شده، قيامي است که به رهبري آتروپات سردار بزرگ ملي ايران براي مقابله با حمله اسکندر به ايران صورت گرفت و آتروپات و پيروان او توانستند قسمت مهمي از سرزمين کنوني آذربايجان را از تسلط اسکندر مقدوني مصون نگاه دارند ( آذري، 1361، 26-27 ).استرابون جغرافي دان يوناني به هنگام حمله اسکندر به ايران اشاره کرده مي نويسد: « چون اسکندر به ايران دست يافت در شمال ماد در آنجا که اکنون آذربايجان است سرداري به نام آتروپات از افتادن اين سرزمين به دست يونانيان جلوگيري کرد و سلطنت مستقل و آزادي بنا کرد که قرن ها برپا بود و بازماندگان آتروپات تا زمان خود استرابون که معاصر اشکانيان است فرمانروايي داشتند. به عبارت ديگر چون اسکندر به ايران تاخت و ممالک هخامنشي را گرفت در ماد کوچک با مقاومت آتروپات مواجه شد که سرزمين به يوناني ها نسپرد، بلکه چون دانست ساير ممالک به دست اسکندر افتاده جنگ را چيزي جز نابودي ندانست و سياست را با مردانگي درآويخت و عهدنامه اي با اسکندر امضا کرد و او هم با اين شرط که آتروپات خود را تابع وي بداند پذيرفت و بدين ترتيب از افتادن آذربايجان به دست اسکندر جلوگيري کرد و پس از مرگ اسکندر که جانشينان وي به نزاع پرداختند مردم آذربايجان به پاس حفظ اين منطقه از آشوب، آتروپات را به شاهي برگزيدند و او نيز اين منطقه را از اعمال نفوذ بيگانگان حفظ کرد و آذربايجان از همان زمان به نام سردار آتروپات و خاندانش آتورپاتکان خوانده شد، يعني سرزمين آتروپات » . در ويس ورامين شجاعت آذري ها را چنين به تصوير کشيده است:
گزيده هرچه در ايران بزرگان
ز آذربايجان و ري و گرگان
فردوسي نيز مي گويد:
ببودند شاهان و آزادگان
به يک ماه در آذرآبادگان
همي تاخت تا آذرآبادگان
نداد آن سر پر بها رايگان
نظامي اين خصلت را چنين ستوده است:
از آنجا به تدبير آزادگان
بيايد سوي آذرآبادگان
در دوره اشکانيان نيز آذربايجان اغلب نخستين سنگر دفاع از ايران در برابر هجدم بيگانگان بوده و اين وظيفه را به خوبي انجام داده است، چنانچه به قول اسرابون وقتي آنتونيوس سردار رومي در سال 36 ق م. با صد هزار مرد جنگي و پشتيباني شاه ارمنستان به جنگ فرهاد چهارم اشکاني شتافت و شهر فرا اسپ پايگاه پادشاه آذربايجان را به محاصره گرفت، با پايداري سخت و دلاورانه سپاهيان آتروپات روبرو شد و پس از کوشش نااميد بازگشت ( به نقل از: سعيديان، 1369، 268-269 ). آثار بسياري اکنون در مناطق آذربايجان وجود دارد که مؤيد نقش دفاعي آذري ها عليه بيگانگان است. يکي از آن آثار تاريخي که اکنون چيزي از آن باقي نمانده قلعه نظامي « زينتا » است که از نظر جغرافيايي محل آن در شمال خوي واقع است. اين قلعه از نظر حفظ آذربايجان در مقابل هجوم رومي ها و از جهت نظامي بسيار پرارزش بوده و رومي ها همواره در طول جنگ هاي خود با ايرانيان مي کوشيدند اين قلعه را به تصرف درآورند ( مقتدر، 1362، 74-75 ).
مقابله از اشغالگران معاصر
در طول تاريخ يکي از تجليات بروز هويت ملي ايرانيان از جمله آذري ها زماني بوده است که سرزمين ايران مورد تجاوز بيگانگان قرار گرفته و يا جريانات وابسته با حمايت بيگانگان دست به تجزيه سرزمين ايران زده اند. نمونه هاي تاريخي فراواني مي توان براي اين موضوع ذکر کرد.تجاوز عثماني ها به مرزهاي ايران يکي از اين موارد است. زماني که عثماني ها با ادعاي ارضي در سال 1286 ش. يعني يک سال پس از جنبش مشروطيت، وارد خاک ايران و حدود مهاباد و اروميه شدند، اولين واکنش ها از سوي مردم اين منطقه صورت گرفت. در اين رابطه مردم اروميه لشکري به فرماندهي مجدالسلطنه سردار تشکيل دادند و به دفاع از سرزمين ايران پرداختند و در نهايت قواي عثماني لشکر مجدالسلطنه را محاصره و سيصد و پنجاه نفر از مسلمانان را به قتل رساندند ( افشار سيستاني، 1369، 460-468 ).
رويارويي آذربايجاني ها براي دفاع از مرزهاي شمالي در برابر تجاوز نيروهاي روسي در جريان جنگ جهاني اول يکي ديگر از نمونه هاي بروز هويت ملي مردم اين منطقه است. در اين راستا غيور مردان آذري که تحمل چپاول هاي بيگانگان را نداشتند، ابتدا کميته اي را تحت عنوان کميته دفاع ملي تشکيل دادند که براي دفاع از کشور عده اي از مبارزان از جان گذشته را گرد هم جمع کرده بود ( عقيقي بخشايشي، 1379، 27-57 ). پيش از آن مردم، رجال و علماي شهر تبريز، از جمله ميرزا علي ثقة الاسلام تبريزي، از طريق تلگرافي به شاه سعي کردند که پاي روس ها به آذربايجان باز نشود. از جمله در اين تلگراف آمده بود که: « شاها ما هرچه مي خواستيم از آن در مي گذريم و شهر را به اعليحضرت مي سپارم تا هر رفتاري با ماها مي خواهند بکنند و بي درنگ دستور بدهند راه خواربار باز شود تا بهانه اي براي گذشتن سپاهيان روس به خاک ايران باقي نماند ».
با وجود اين، هنگامي که متفقين در شهريور 1320 تصميم به اشغال ايران گرفتند، آذري ها ايستادگي و مقاومت بزرگي در برابر اين اشغالگري از خود نشان دادند. در اين راستا، اولين مواجهه از سوي مرزبانان غيور آذري که وظيفه پاسداري از مرزهاي شمالي ايران را بر عهده داشته اند، صورت گرفت. پس از آنکه ارتش روس ها براي ورود به خاک ايران به پل فلزي جلفا - نخجوان که عملاً تنها و بهترين محل عبور از رود پرخروش ارس در اين ناحيه است نزديک شدند، با مقاومت سه سرباز آذري روبرو مي شوند. اين مرزبانان غيور و شجاع مرزهاي ايران با اشراف به پل، دو روز تمام ارتش روس را زمين گير کرده و در نهايت با شهادت « سرجوخه شهيد ملک محمدي »، « شهيد سيد محمد راثي هاشمي » و « شهيد عبدالله شهرياري » روس ها توانستند وارد خاک ايران شوند.
مقاومت شجاعانه اين سه سرباز خاک ايران چنان تأثيري بر ارتش متجاوز شوروي مي گذارد که پيکر پاک آنان در همان محل مقاومت با احترام به خاک سپرده مي شوند. اگرچه روس ها با گذشتن از اين مانع، وارد خاک ايران مي شوند اما با مانع بزرگ تري روبرو شده و عملاً روحانيون، مردم آذربايجان و عشاير آذري وارد رويارويي با روس ها شدند. در اين رابطه کنسولگري روسيه از اردبيل گزارش کرد: « روحانيت و انجمن اينجا از روحانيت تهران تلگرافي گرفته، که مردم را دعوت به همبستگي و اقدام براي بيرون کردن نيروهاي روسي از ايران کرده است. انجمن درصدد است که اين تلگراف را براي شاهسون ها بفرستد و آنان را دعوت به اتحاد با جنبش نمايد » ( بي نام، 1368، 72 ).
در اين ميان دفاع عشاير شاهسون قابل توجه است. در واقع عشاير شاهسون از جمله ايلات قدرتمندي بودند که نقش مهم و مؤثري در تاريخ ايران ايفا کرده اند. ايلات آذري شاهسون، افشار، ساير ايلات بزرگ آذربايجان در جنگ با عثماني و روسيه، به طور سنتي نيروهاي رزمنده ارتش ايران بودند ( احمدي، 1382، 229 ). روس ها که پس از استقرار کامل در آذربايجان از سال 1327 تا 1329 روز به روز دامنه نفوذ و مداخله خود را مي افزودند، تنها نيروي قابل توجه در مقابل خود را عشاير شاهسون مي دانستند. آن ها سرانجام براي درهم شکستن قدرت ايشان به جنگ و نبرد متوسل شدند. هرچند روس ها، با برتري نظامي توانستند آن ها را سرکوب و اموال بسياري از عشاير غيور شاهسون را غارت نمايند و همچنين شادروان ثقة الاسلام تبريزي و ده تن از مبارزان راه آزادي و استقلال و اسلام را در سال 1320 هـ ق. در تبريز به شهادت برسانند، لکن نتوانستند عرق ايراني و وطن دوستي آن ها را متزلزل سازند ( خاماچي، 1370، 29 ).
پس از جنگ جهاني دوم در جريان غاتله فرقه دموکرات نيز هويت ملي مردم آذربايجان به شدت برانگيخت و بر همين اساس واکنش سختي به اين جريان تجزيه طلب نشان دادند. در واقع آذري ها به خوبي فهميدند که شوروي پيروي از سياست استعماري پطر کبير و آرزوي دستيابي به منابع عظيم نفتي و موقعيت استراتژيکي ايران و در نتيجه تسلط يافتن به کشور ايران درصدد است تا پيش از تخليه ايران، از طريق گروه هاي وابسته به خود جاي پاي در اين کشور مهيا کند و ضمن گرفتن امتيازهاي سياسي و اقتصادي مقدمات انضمام آذربايجان را به خاک خود فراهم سازد. در اين ميان، پيشه وري که اعتبارنامه اش در مجلس چهاردهم لغو و روزنامه اش توقيف شده بود، با همکاري صادق پادگان، مسئول وقت حزب توده شاخه تبريز، اساس فرقه دموکرات آذربايجان را طرح ريزي کرد و طي برنامه هاي از پيش تعيين شده اي آذربايجان را تحت اشغال خود درآوردند.
اين در حالي بود که پيش از ورود قواي دولتي به اروميه، ميهن پرستان آذري، سران دموکرات ها را دستگير و در استانداري جمع کردند. اين افراد عبارت بودند از: آزاد وطن رئيس فرقه دموکرات اروميه، عباس تقي معاون و مشاور وي، محمد عليخان مؤيد زاده، بهرام نامي، دکتر به به، يکاني، جيبود درشکه چي و عده اي ديگر. اين افراد همگي تيرباران شدند. ستون نظامي که از تبريز به سوي اروميه حرکت کرده بود روز بيست و پنج آذر ماه 1325 وارد شرف خانه شد و با کشتي از درياچه اروميه گذشت. شب بيست و شش آذر در ميان احساسات شديد اهالي به شهر اروميه وارد شدند و حکومت دموکرات ها در آذربايجان غربي خاتمه يافت ( افشار سيستاني، 1369، 460-468 ).
دفاع مقدس
يکي ديگر از تجليات پايداري و جوانمردي آذري ها، دفاع از هويت و حيثيت ايراني در جنگ تحميلي هشت ساله است. به عنوان نمونه، رشادت ها و از جان گذشتگي هاي رزمندگان آذربايجان در آزاد سازي سوسنگرد در تاريخ دفاع مقدس فراموش ناشدني است. عمليات فتح سوسنگرد، يکي از عمليات هاي بزرگ و غرور آفرين دوران دفاع مقدس بود که رزمندگان بسيجي و دلاور تبريزي و آذربايجاني با جان فشاني توانستند اين شهر را از دست مزدوران بعثي نجات دهند. در اين عمليات رزمندگان آذربايجاني با دلاوري و رشادت هاي خود توانستند نقش مؤثر و بسزايي ايفا کنند و نام خود را در تاريخ سوسنگرد ثبت نمايند. از سوي ديگر، لشکر عاشورا از آذربايجان يکي از لشکرهاي بزرگي بود که در طول جنگ بيشترين خدمت را به کشور داشته و شهداي زيادي را تقديم نظام کردند.ترديدي نيست که آذري ها علاوه بر مناطق کاملاً آذري زبان در ساير مناطق نيز داراي جمعيت قابل توجهي هستند؛ به همين جهت آمار حضور آن ها در جبهه هاي دفاع مقدس و شهدا و جانبازاني که تقديم ايران کردند، قابل تخمين نيست، لذا با علم به اين موضوع به ذکر رشادت هاي برخي از استان هاي آذري نشين بسنده خواهد شد.
استان آذربايجان شرقي داراي نه هزار و هشتصد و پنجاه شهيد مي باشد و در اين ميان، صد و بيست و پنج سردار شهيد و بيست هزار جانباز و هزار و هشتصد آزاده در دوران جنگ تحميلي تقديم اسلام و انقلاب کرده است. از ميان کل شهداي اين استان، شهداي روحاني صد و پنجاه و نه نفر مي باشد. تيپ پشتيباني و مهندسي جنگ پنجاه و هفت فجر جهاد سازندگي آذربايجان شرقي با انجام فعاليت هاي مختلف نقش مهمي را در پيشبرد اهداف دفاع مقدس ايفا کرد و با رشادت ها و فداکاري هاي خود در طول دوران هشت سال دفاع مقدس توانست سهم ارزنده اي در پيروزي هاي رزمندگان اسلام داشته باشد.
اعزام بيش از سي و هفت هزار نفر نيروي فني و مهندسي، احداث هفت هزار و دويست و هشتاد کيلومتر جاده، سيصد و شصت مورد پايگاه پدافندي، سه هزار و پانصد مورد انواع سنگر، پنج هزار کيلومتر خاکريز در حين عمليات ها، يازده مورد سايت موشک زمين به زمين در مناطق غرب و جنوب کشور از جمله اقدامات اين تيپ است.
آذري هاي ساکن در استان اردبيل سه هزار و چهار صد شهيد در دفاع مقدس تقديم انقلاب کردند که از اين ميان شهداي روحاني سي و نه نفر مي باشد. همچنين اين استان دو هزار و هشتصد و هفتاد و يک جانباز بالاي بيست و پنج درصد و پنج هزار و هشتصد جانباز زير بيست و پنج درصد و هفتصد آزاده دارد.
استان آذربايجان غربي نيز شاهد فداکراي هاي مردان و زنان در دوران انقلاب و دفاع مقدس بوده است. اين استان با تقديم دوازده هزار شهيد، از نظر تعداد شهدا در سطح کشور در رتبه هشتم جاي دارد. اين استان هفت هزار و پانصد و بيست و هشت جانباز بالاي بيست و پنج درصد و دو هزار و پانصد و هشتاد و نه جانباز زير بيست و پنج درصد دارد.
اين استان به دليل موقعيت حساس خود همچنين مشهد سرداران بزرگواري بود که هر يک به نوبه خود تأثيرات عمده اي در روند شکل گيري انقلاب داشتند. اين نام آوران عرصه جهاد به عزم راسخ به جنگ به ايادي استکبار جهاني و ضد انقلاب همت گماشتند و از خود سيماي مرداني پايمرد را در تاريخ به ثبت رساندند. همچنين نام و آوازه باکري ها و اميني ها از اين خطه، در گوشه گوشه ايران اسلامي طنين انداز گشت و ملت قهرمان را به تحسين دلاور مردي هاي فرزندانشان فراخواند.
استان آذربايجان غربي از ابتداي انقلاب شکوهمند اسلامي به دليل حساسيت منطقه و نيز در طول هشت سال دفاع مقدس صد و سي و پنچ روحاني شهيد تقديم اهداف والاي انقلاب اسلامي نموده که از اين تعداد بيست و سه تن از شهداي روحاني اهل تسنن بوده اند که خود اين آمار بيانگر وحدت و انسجام شيعه و سني در سطح منطقه است. آذربايجان غربي با تقديم پانصد شهيد زن به انقلاب اسلامي بعد از استان خوزستان در سطح کشور در رتبه دوم قرار گرفته است.
پينوشتها:
1- غده بذري سيب زميني که در شرايط آزمايشگاهي توليد مي شود.
منبع مقاله :
باقري چوکامي، سيامک؛ (1391)، قوم آذري، تهران: اميرکبير، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}