نويسنده: تن ناز اسدي دربندي (1)




 

تأثير آن بر امنيت اجتماعي در حيات جوامع

چکيده

ارزش و اعتبار وجود امنيت به معناي عام آن و به صورت خاص و ويژه امنيت اجتماعي در هر جامعه، کاملاً ملموس و عيني است. در همين راستا، در ميان عوامل مؤثر در روند امنيت اجتماعي، سرمايه اجتماعي و مؤلفه هاي آن، يکي از فاکتورهايي است که نقش بسيار مهمي در امنيت اجتماعي يک جامعه دارد. نقش سرمايه اجتماعي بسيار مهم تر از سرمايه فيزيکي و انساني در جوامع بوده و امروزه بر تأثير مستقيم اين سرمايه در حيات اجتماعي جوامع تأکيد ويژه اي شده است. فقدان يا کاهش سرمايه اجتماعي منجر به بروز معضلات، بحران ها و تعارضات متعدد اجتماعي مي شود که اين معضلات در قالب ضعف امنيت اجتماعي متبلور و نمايان مي گردد.

واژگان کليدي

سرمايه اجتماعي، امنيت اجتماعي، اعتماد، شبکه ها، هنجارها و مدني و کنش متقابل.

مقدمه

جامعه به عنوان يک کل ديناميک و مجموعه اي بسيار پيچيده است و دولت ها با استفاده از گروه هاي مختلف اجتماعي رسالت خود را بر دوش مي کشند و هرگاه از اين سير خارج شدند، حاصل آن، نتايجي معکوس بوده است. با توجه به اينکه انسان به طور ذاتي در تعامل و تقابل با ديگران نيازهاي خود را برطرف ساخته و گذران امور مي کند، اثرات اين کنش (2) متقابل تا حدي است که حذف آنها، زندگي اجتماعي را غير ممکن مي سازد. اما در اين ميان دانشمندان علوم اجتماعي با نگرشي کنجکاوانه به شناسايي اين کنش ها پرداخته و به مجموع عواملي پي برده که آن را سرمايه اجتماعي (3) ناميده اند ( اختر محققي، 121:1385 ). سرمايه ي اجتماعي در زمينه و اشکال گوناگون به عنوان يکي از مهم ترين مفاهيم در علوم اجتماعي ظهور يافته است. هرچند اين موضوع در ميان صاحب نظران و پژوهشگران يک چهارچوب مفهومي و ابزار تحليلي ايجاد کرده، ليکن نگرش ها و انتظارات متفاوتي را نيز دامن زده است. افزايش حجم قابل توجه پژوهش ها در اين حوزه، بيانگر اهميت و جايگاه سرمايه اجتماعي در حيات اجتماعي است. سرمايه اجتماعي در خدمت اهداف مهمي در زمينه تحليل و تجويز اصول و قواعد در انديشه اجتماعي و حوزه جامعه شناسي معاصر است و از اين رو، مفهوم سرمايه اجتماعي در يک سطح وسيع در بدنه ادبيات اخير در قالب آموخته هاي دانشگاهي، خط مشي ها و قانونگذاري هاي حکومتي، سازمان هاي اقتصادي بين المللي، متون اجتماعي و... ظهور يافته است. اگرچه سرمايه اجتماعي در طول سال ها وجود داشته و مفهوم تازه اي نيست، ليکن امروزه ارزش بالايي يافته و تحت عناوين مختلف مطرح و بيشتر بر آن به عنوان يک عامل مثبت و سودمند تأکيد شده است (Dewey, 2000:3).
از سوي ديگر امنيت (4) نيز بر اساس تئوري هاي جامعه شناسان و روان شناسان معروف در هرم نيازها، جزء اولين نيازهاي اساسي محسوب شده و بعد از نيازهاي فيزيولوژيکي، نياز به امنيت در صدر قرار دارد. وقتي امنيت در جامعه نباشد، رفاه، (5) توسعه، پيشرفت و پويش نخواهد بود. نکته شايان توجه، ارتباط معنادار ميان سرمايه اجتماعي و مقوله امنيت است. تأمين و حس امنيت مهم ترين عامل به وجود آورنده سرمايه اجتماعي در جامعه است. لازم به ذکر است که امنيت يکي از مؤلفه هاي مهم سرمايه اجتماعي محسوب مي شود ( تيموري، (6) 1389 ) و سرمايه اجتماعي نيز موجب تقويت و استحکام امنيت و به خصوص امنيت اجتماعي است. به عبارت بهتر، اين دو مقوله مکمل يکديگر و داراي رابطه متقابل معناداري هستند، به طوري که سرمايه اجتماعي که حاصل عمل متقابل افراد در طول زمان و در بستري اجتماعي است، با استقرار خود به جهت بخشي و معنادهي رفتار افراد مي پردازد و از اين رو با زمينه سازي رفتار هنجارمند، نقشي تعيين کننده در امنيت اجتماعي ايفا مي کند ( تقي لو، 1:1385 ). بنابراين مي توان گفت که امنيت اجتماعي بر اساس عوامل گوناگوني ايجاد شده و شکل مي گيرد، ليکن در اين ميان نقش سرمايه اجتماعي و مؤلفه هاي آن از ارزش بالايي برخوردار است. در اين مقاله سعي بر آن است که به بررسي تبعات و دستاوردهاي مثبت اين مفهوم تمرکز پرداخته تا معلوم گردد اين مفهوم چند وجهي با برداشت هاي گاه گوناگون تا چه حد توانسته و يا مي تواند بر امنيت اجتماعي در جامعه تأثير گذارد. به عبارت ديگر، در اين مقاله بررسي رابطه سرمايه اجتماعي با امنيت اجتماعي از منظر نقش سرمايه اجتماعي در معنادهي به کنش هاي اجتماعي مورد توجه قرار مي گيرد.

1. پيشينه و بنياد نظري

اصطلاح سرمايه اجتماعي، به رغم شهرت هاي اخير در جامعه شناسي، از لحاظ پيشينه تاريخي، به تأکيد دورکيم، بر حيات گروهي به عنوان پادزهري براي بي هنجاري (7) بازمي گردد. بنابراين اصطلاح سرمايه اجتماعي به زبان ساده، بصيرت و بينشي که از اوان شکل گيري رشته جامعه شناسي حضور داشته است را دوباره خلق مي کند. البته لازم به ذکر است که تازگي و نيروي اکتشافي سرمايه اجتماعي دو سرچشمه دارد: نخست آنکه اين مفهوم بر پيامدهاي مثبت جامعه پذيري متمرکز است و ويژگي هاي کمتر جالب توجه آن را کنار مي گذارد و دوم آنکه پيامدهاي مثبت را در چهارچوبي فراخ تر از بحث سرمايه جاي مي دهد ( تاجبخش، 307:1384 ).
در تعريف مفهوم سرمايه اجتماعي، نخست مي توان به نظر رابرت پاتنام (8) که در اين باب از صاحب نظران برجسته است، اشاره داشت. وي بر اين باور است که منظور از سرمايه اجتماعي وجوه گوناگون سازمان اجتماعي (9) نظير اعتماد (10) هنجارها (11) و شبکه ها (12) است که مي توانند با تسهيل اقدامات هماهنگ کارايي جامعه را بهبود بخشند ( پاتنام، 285:1380 ). ايده اصلي وي اين است که شبکه ها از ارزش بالايي برخوردارند و ارتباط اجتماعي قابليت توليدکنندگي اشخاص و گروه ها را افزايش مي دهد (Putnam, 2000:18).
پير بورديو ديگر صاحب نظري است که از منظري ساختارگرايانه به موضوع پرداخته و بر اين باور است که سرمايه اجتماعي مجموع منابع بالقوه (13) و بالفعلي (14) است که نتيجه شبکه پايداري از روابط نهادينه شده بين افراد و به عبارت ساده تر، عضويت در يک گروه است (Siisianen, 2000:1).
جيمز کلمن سرمايه اجتماعي را نوع خاصي از ذخاير و مفاهيمي تعريف کرده که در دسترس کنشگر قرار مي گيرد و کنش هاي معين کنشگران را بارور و مستعد مي سازد ( کلمن، 464:1377 ). فرانسيس فوکوياما از ديگر نظريه پردازان جامعه شناسي، معتقد است: سرمايه اجتماعي را مي توان به سادگي وجود مجموعه معيني از هنجارها يا ارزش هاي غير رسمي که اعضاي گروهي که همکاري و تعاون ميانشان مجاز است و در آن سهيم هستند، تعريف کرد (Fukuyama, 1992:2). در يک نگاه ديگر به سرمايه اجتماعي در قياس با ساير انواع شناخته شده سرمايه، مي توان آن را از حيث اينکه ناظر بر منابع موجود در تعاملات اجتماعي براي گسترش کنش ها و تحصيل اهداف کنشگران اجتماعي است، تعريف کرد. اين تلقي نزديک به ديدگاه افرادي چون آرو (15) است که معتقدند: سرمايه اجتماعي چيزي جز « تعاملات اجتماعي » نيست. اين « سرمايه » به طور خلاصه در شاخص هاي زير تجلي مي يابد: 1. وفاداري، 2. اعتماد، 3. اتصالات شبکه اي، 4. اقتدار فردي، 5. هويت سازماني، 6. عمل متقابل، 7. هنجارهاي اجتماعي و 8. اعتبار.
علاوه بر تعاريف مطرح شده از سرمايه اجتماعي، مي توان به تعريف کاراکن و جانسون (16) (1998) نيز اشاره کرد. آنها بر اين باورند که سرمايه اجتماعي موضوعاتي اعم از شدت و کيفيت روابط و تعاملات بين افراد و گروه ها، احساس تعهد و اعتماد دوجانبه نسبت به هنجارها و ارزش هاي مشترک را شامل شده و به عنوان يک حس تعلق و همبستگي، پايه مهم پيوستگي اجتماعي (17) در نظر گرفته مي شود ( مدني، 1382:10 ).

2. امنيت اجتماعي و سرمايه اجتماعي

امنيت بالاترين سرمايه در حوزه منافع ملي، در دو بعد داخلي و خارجي است. هابز در بحث تعارض بين آزادي و امنيت تصريح مي کند که انسان ها در حقيقت اجتماعي خود در مقام تأسيس دولت، جهت چشم پوشي از پاره اي آزادي هاي خود و درصدد کسب سرمايه بزرگ امنيت برآمده اند ( اخترمحققي، 115:1385 ). بنابراين اهميت امنيت در اين نظر کاملاً ملموس و عيني است. « امنيت » ازجمله مفاهيم پيچيده اي است که ارائه تعريف واحدي از آن به سادگي ميسر نيست. « امنيت » پيش از آنکه مقوله اي قابل تعريف باشد، پديده اي ادراکي و احساسي است، يعني اين اطمينان بايد در ذهن توده مردم، دولتمردان و تصميم گيران به وجود آيد که براي ادامه زندگي بدون دغدغه امنيت از ضروريات محسوب مي گردد ( حسني فر، 1383 ). ايجاد « رضايتمندي » و کسب اعتماد مردم، مبناي اصلي « امنيت » به شمار مي آيد. با اين تعريف ساده مشخص مي شود که مطالعات و برنامه هاي امنيتي به شدت متوجه مقولاتي چون « سرمايه اجتماعي » شده اند و حتي معادلات و توانمندي هاي نظامي و فناوري را در همين چهارچوب، فهم و تجزيه و تحليل مي کنند. نتيجه آنکه دولت ها افزون بر سياست هاي خود در حوزه افزايش توان نظامي، اقتصادي و فني لازم است تا به افزايش ميزان سرمايه اجتماعي همت گمارند بتوانند در تأمين امنيت داخلي و ملي توفيق يابند. به عبارت ديگر، تأمين امنيت بدون داشتن سرمايه قابل توجه در حوزه اجتماعي ميسر نبوده و يا حداقل بسيار دشوار خواهد بود.
در اين ميان امنيت اجتماعي عبارت است از: آرامش و آسودگي خاطري که جامعه و نظام سياسي براي اعضاي خود ايجاد مي کند. به طور کلي امنيت اجتماعي به قلمروهايي از حفظ حريم فرد مربوط مي شود که به نحوي در ارتباط با ديگر افراد جامعه هستند و به نظام سياسي و دولت مربوط مي شوند. اين قلمروها مي توانند زبان، نژاد، قوميت، اعتبار، نقش اجتماعي، کار، درآمد، رفاه، مشارکت سياسي، آزادي، اعتقاد و... باشند ( همان ).
با توجه به مطالب فوق بايد بر اين امر تأکيد شود که در ميان عواملي که در روند امنيت اجتماعي مؤثر هستند، سرمايه اجتماعي يکي از فاکتورهايي است که نقش بسيار مهمي در امنيت اجتماعي يک جامعه دارد و امروزه اين سرمايه، نقشي بسيار مهم تر از سرمايه فيزيکي و انساني در جوامع ايجاد مي کند و در غياب سرمايه اجتماعي، ساير سرمايه ها اثر بخشي خود را از دست مي دهند. کارکرد سرمايه اجتماعي در بعد امنيت، حداقل سه مؤلفه اساسي دارد:
الف) اعتماد بين دولت و شهروندان.
ب) احساس وجود هنجارهاي مشترک.
ج) ارتباطات مناسب با شبکه ارتباطي ( اخترمحققي، پيشين: 115 ).
هر چقدر اعتماد بين افراد، گروه ها و نظام هاي اجتماعي و سياسي نسبت به هم در سطح محيط داخل بالاتر و بيشتر باشد و افراد و گروه ها بتوانند ميزان ايفاي نقش و مشارکت خود را به تناسب داشتن ميزان سرمايه اجتماعي و اکتساب آن بالا ببرند و با توجه به داشته هايشان که همان سرمايه هاي اجتماعي است در تصميم سازي ها و تصميم گيري هاي نظام اجتماعي دخيل باشند و روابط بين افراد و نظام ها و خرده نظام ها با نظام کلان، عادلانه و عاقلانه باشد، ميزان امنيت اجتماعي بالا بوده و از نهادينگي زيادي بهره مند خواهد بود ( تقي لو، 2:1385 ). نظريه کاکس به اين مهم اشاره دارد که اگر جامعه اي با مشکلات اجتماعي متعددي دست به گريبان باشد، سطح سرمايه اجتماعي در کل جامعه و يا در بين گروه هاي فرعي خاص پايين است ( مدني، پيشين: 1 ).
با تنزل و يا فروپاشي سرمايه اجتماعي، جامعه دچار ضعف، بي نظمي و در نهايت آنومي در سطح گسترده خواهد شد و امنيت اجتماعي آن به مخاطره خواهد افتاد. بنابراين اگر در ميان مردم اعتماد اجتماعي کاهش پيدا کند ( اعتمادي که نسبت به هويت و جايگاه مشترک در بين افراد يک جامعه مطرح است ) آن ملت روند رو به زوال را طي خواهد کرد. همين طور ارزش هاي واحد مي تواند به انجام اجتماعي کمک کند و در نتيجه نظم اجتماعي که زيربناي امنيت اجتماعي است، فراهم شود. ضمن آنکه امنيت در همه زمينه ها بدون مشارکت و همياري مردم و اقشار مختلف جامعه امکان پذير نيست ( تيموري، 1389 ). سرمايه اجتماعي داراي يک هويت واحد نيست، بلکه تنوعي از هويت هاي چندگانه است که در مجموع داراي دو مشخصه هستند: 1. تمام آنها داراي رويکردهاي مختلف به يک ساختار اجتماعي هستند و 2. کنش هاي مشخصي را براي اشخاصي که در درون اين ساختار قرار دارند، تسهيل مي کنند (Coleman, 1994:302). سرمايه اجتماعي در روابط ميان افراد تجسم مي يابد و هنگامي سرمايه اجتماعي به وجود مي آيد که روابط ميان افراد به شيوه اي دگرگون شود که کنش را تسهيل کند ( شيخي، 1387 ). به نظر پاکستون (1999)، سرمايه اجتماعي دو مؤلفه پيوستگي هاي عيني بين افراد به عنوان شبکه عيني که افراد را در يک فضاي اجتماعي به يکديگر پيوند مي دهد و نوعي پيوند ذهني که موجب شکل گيري روابط مبتني بر اعتماد متقابل و روابط عاطفي مثبت اعضاي جامعه نسبت به يکديگر مي شود را شامل مي شود. سرمايه اجتماعي نوعي انرژي بالقوه و تسهيل کننده کنش است که مي تواند در سطوح مختلف ساختار اجتماعي، سطوح خرد، مياني و کلان مورد استفاد. قرار گيرد ( همان ). نکته درخور توجه در اين باب، اين است که امنيت به عنوان يکي از عناصر مهم سرمايه اجتماعي محسوب مي شود. چنانکه بولن و انيکس (18) اشاره دارند، هشت عنصر سرمايه اجتماعي به قرار زير مطرح است:
- مشارکت در اجتماعات محلي؛
- کنشگرايي در يک موقعيت اجتماعي؛
- احساس اعتماد و امنيت؛
- پيوندهاي همسايگي؛
- پيوندهاي دولتي و خانوادگي؛
- ظرفيت پذيرش تفاوت ها؛ (19)
- بها دادن به زندگي؛
- پيوندهاي کاري ( مدني، 11:1382 ).
بنابراين نقش مؤلفه هاي سرمايه اجتماعي در رابطه با ايجاد و تقويت امينت اجتماعي قابل تأمل و پيگيري است. در همين ارتباط مي توان به آراي گيدنز (20) با نظريه ساخت يابي (21) وي اشاره داشت. وي معتقد است که ساخت اجتماعي همچون يک ديوار سخت اما قابل جابجايي است. اين ديوار سخت با رفتار عامدانه انسان اجتماعي قابليت دوباره سازي به خود مي گيرد. اين ديوار مجازي به ندرت مي تواند کاملاً تخريب شود و نيز به ندرت دست نخورده باقي مي ماند و اين انسان ها هستند که جامعه را به عنوان کنشگران مي سازند و عمل مي کنند ( اخترمحققي، 78:1385 ). تأکيد اصلي گيدنز در اين مهم، بر نقش اعتماد در دنياي مدرن است در اين دنياي تکنولوژيکي و صنعت که بر زندگي انسان عصر مدرن سايه سنگين دارد، گيدنز با تکيه بر بازانديشي که ويژگي اصلي روش شناختي اوست، بازنگري دائمي فناوري را تشويق مي کند، فرايندي که علم به طور فزاينده به درون آن کشيده مي شود. او معتقد است: با اين بازنگري مي توان تبعات مدرنيته را کنترل کرد. کلي ترين پيشنهاد او بحث اعتماد به عنوان يک ارزش و يا سرمايه اجتماعي است که اين نقش مهم را مي تواند بر عهده گيرد ( همان: 85 ). اعتماد اجتماعي بر انتظارات و تعهدات اکتسابي و تأييد شده به لحاظ اجتماعي که افراد نسبت به يکديگر و نسبت به سازمان ها و نهادهاي مربوط به زندگي اجتماعيشان دارند دلالت دارند.
اعتماد داراي دو بعد است. امنيت شخصي، انتظار همکاري و سود متقابل. در جوامعي که فاقد اعتماد اجتماعي و همکاري متقابل بين افراد هستند گسيختگي و شکاف هاي ژرفي ميان گروه هاي اجتماعي مشاهده مي شود. آنتوني گيدنز اعتماد را عامل احساس امنيت وجودي مي داند که موجود انساني منفرد را در نقل و انتقال ها در بحران ها و در حال و هوايي آکنده از خطرهاي احتمالي قوت قلب مي بخشد ( قادري، (22) 1:1389) در واقع سرمايه اجتماعي به عنوان يک مفهوم جديد مي تواند موجد اعتماد شده و اعتمادسازي بين دولتمردان و مردم بر پايه ارتباطات مناسب که مبتني بر ارزش ها و هنجارهاي جامعه است را به عمل آورده و ارتباط مناسب بين دولتمردان و مردم را شکل بدهد و اين سرمايه اجتماعي به عنوان امنيت اجتماعي در محيط دروني و داخل نظام، انسجام، يکپارچگي، وحدت و کارآمدي را به دنبال داشته و حتي در حوزه روابط بين الملل نيز بيانگر امنيت پايدار و اقتدار خواهد بود ( تقي لو، پيشين: 5 ). اين مهم در آراي پاتنام در باب سرمايه اجتماعي کاملاً قابل مشاهده است. مفهوم سرمايه اجتماعي از نظر وي، شامل ساختن يا بازسازي اجتماع و اعتماد مورد نياز متقابل مي باشد. وي معتقد است: کنش متقابل، مردم را قادر به ساختن جامعه مي کند و همچنين باعث ايجاد تعهد متقابل و نيز موجب تقويت بافت اجتماعي (23) و نهايتاً تحکيم امنيت اجتماعي مي گردد. در نتيجه به عنوان نمونه اعتماد ميان افراد، اعتماد ميان ناآشنايان و اعتماد در بافت وسيعي از سازمان هاي اجتماعي تبديل به اشتراک ارزش ها، فضيلت ها (24) و انتظارات (25) در درون جامعه يکپارچه، مي شود. بدون اين کنش ها مسلماً اعتماد در مرحله اي رو به زوال مي گذارد و اين زوال به صورت آشکار خود را در معضلات اجتماعي نمايان مي سازد (Smith, 2002:3). (26) لذا بايد توجه داشت که سرمايه اجتماعي تا هنگامي مي تواند مؤثر باشد که مورد استفاده قرار گيرد، اگر از آن استفاده نشود، کاهش يافته و نتايج آن آشکارا نمايان مي شود. بنابراين از آنجا که سرمايه اجتماعي مجموع منابع بالقوه و بالفعلي است که به يک شبکه پايدار از روابط نهادينه شده ( آشنايي و همکاري ) مربوط بوده و براي هر يک از اعضايش پشتوانه اي جمعي فراهم مي کند و در اختيار وي قرام مي دهد، به نهادها، روابط و هنجارهايي برمي گردد که کميت و کيفيت تعامل اجتماعي يک جامعه را شکل مي دهند ( تاجبخش، 114:1384 ).
سرمايه اجتماعي هم خارج از مالکيت افراد است و هم بايد آن را در متن ارتباطات اجتماعي جستجو کرد که در نتيجه مبادله اطلاعات، روابط مبتني بر اعتماد، حمايت اجتماعي، همکاري و نهايتاً امنيت در معناي عام آن و به صورت خاص امنيت اجتماعي، معنا مي يابد. از آنجا که يکي از معضلات جمعي در يک جامعه، عدم وجود امنيت اجتماعي و يا وجود امنيت اجتماعي شکننده است و اين به عنوان يکي از مشکلات عمل جمعي محسوب مي شود. بايد در نظر داشت که علاوه بر اعتماد، هنجارها و شبکه هاي اجتماعي که در چهارچوبي بزرگ تر از روابط شخصي هستند و اعتماد هم در آنها حاصل مي گردد، مي توانند بر فرصت طلبي ها فائق آمده و مشکلات عمل جمعي را حل کند ( پاتنام، 297:1380 ). بنابراين هر يک از مؤلفه ها و شاخص هاي سرمايه اجتماعي مي توانند در اين مهم مؤثر باشند. توافق جمعي ميان اعضاي يک اجتماع که حاصل دروني شدن نظام ارزشي و هنجاري آن جامعه و وجود حس تعلق جمعي است، داراي تأثير مهمي در تقويت امنيت اجتماعي است و احساس امنيت در انسان موجد حرکت صحيح در شرايط مختلف زندگي اجتماعي و ارتباطات اجتماعي که لازمه آن است خواهد بود. رابطه معنادار سرمايه اجتماعي و امنيت را مي توان به شيوه اي ديگر و آن از طريق اين نگاه به جامعه اي که در آن امنيت در معناي واقعي آن وجود ندارد و يا در سطح پاييني قرار دارد، نگريست. چنانکه در نبود آنچه در جامعه « امنيت » گفته مي شود، ترس و وحشت، بي اعتمادي و سردرگمي حاکم شده و هر شخص نگران از چگونگي سرنوشت و جايگاه خود در اين شرايط، تنها به نجات خويش مي پردازد و فارغ از هر چه بر سر جمع مي گذرد، درصدد يافتن راه حلي براي فرار خود از مهلکه بوده و اين تنها به بهاي ناديده گرفتن حقوق افراد جامعه، بر اولويت خواسته هاي فردي خود تأکيد مي کند. تضارب و تقابل خواسته هاي فردي موجود در جامعه اي که دستخوش بي قانوني است، مي تواند متفاوت و متعدد باشد، استقامت و استواري چهارچوب هاي اجتماعي را درهم کوبيده و به ناهنجاري هايي ميدان مي دهد که به تشديد ناامني و تقويت تفکر « هر کس براي خود » و « همه براي من » مي انجامد. بنابراين در سايه عدم امنيت اجتماعي، رضايتمندي از زندگي و شرايط اجتماعي کاهش يافته و ياس و انفعال، افسردگي فردي و اجتماعي جايگزين شادابي، تحرک و نشاط مي شود. در چنين شرايطي است که فرد به خاطر حفاظت از خود در برابر تهديدات گوناگون برگرفته از اجتماع در غياب قانون و مقرراتي که ضامن ادامه حيات جمعي و اجتماعي است، به هر وسيله اي براي حمايت از خود و دور شدن از مسائل و خطرات، به خود بيشتر مي انديشد تا به بقاي جمع و اجتماعي که در آن زندگي مي کند. ( مهرنگ، (27) 1387 ) و اين به خوبي تصويري از عدم وجود سرمايه اجتماعي را در آن جامعه نمايان مي سازد، چرا که با توجه به نقش ميزان بالاي اعتماد و هنجارهاي مدني به عنوان مؤلفه هاي سرمايه اجتماعي، در يک جامعه اين اعتقاد شکل مي گيرد که ديگران در بدترين شرايط، آگاهانه و عادلانه آسيبي به او نمي رسانند و در بهترين شرايط به نفع او عمل مي کنند. بنابراين روابط اجتماعي، محکم و حفظ مي شود و اين به نوبه خود، پايه و اساس رفتارهاي جمعي و همکاري هاي سازنده است (Newton, 2001:202). ذخاير سرمايه اجتماعي از قبيل اعتماد، هنجارها و شبکه ها، ضامن حسن اجراي خود هستند، انباشته مي شوند و همکاري موفقيت آميز در يک مورد، پيوندها و اعتماد، يعني دارايي هاي اجتماعي اي را ايجاد مي کند که همکاري هاي آتي درباره موضوعاتي که ارتباطي با اين موارد ندارند را تسهيل مي کنند.

3. نتيجه گيري

با توجه به اهميت بالايي که امنيت به عنوان يک مقوله چند وجهي در يک جامعه دارد و اين اهميت تا حدي است که در نظام حقوقي جديد فرض بر اين است که قانون با تعريف و حدگذاري آزادي ها و حقوق فرد و کيفر دادن کساني که از آن حدود پا فراتر گذاشته اند، امنيت فردي و اجتماعي را پاسباني مي کند ( آشوري، 39:1376 )، لذا ارزش و اعتبار وجود امنيت به معناي عام آن و به صورت خاص و ويژه امنيت اجتماعي کاملاً ملموس است. در همين راستا، در ميان عواملي که در روند امنيت اجتماعي مؤثر هستند، سرمايه اجتماعي يکي از عواملي است که نقش بسيار مهمي در امنيت اجتماعي يک جامعه دارد و اين امر تا حدي است که نقش سرمايه اجتماعي بسيار مهم تر از سرمايه فيزيکي و انساني در جوامع بوده و نوعي اجماع در ميان صاحب نظران پيرامون ارزش اين سرمايه وجود دارد. مي توان چنين عنوان کرد که در غياب سرمايه اجتماعي، ساير سرمايه ها اثربخشي خود را از دست مي دهند، چرا که با نزول سطح مؤلفه هاي سرمايه اجتماعي در يک جامعه اعتماد، همبستگي، انسجام و نظم در آن جامعه تنزل يافته و به دنبال آن پايين آمدن سطح امنيت اجتماعي و تبلور آن را در قالب آسيب هاي اجتماعي و شکل گيري فضاي آنوميک شاهد خواهيم بود. بايد توجه داشت که امنيت در تمامي زمينه ها و بسترها بدون وجود مشارکت و همکاري مردم و در تمامي سطوح جامعه امکان پذير نخواهد بود، استفاده از اين نيروها با تقويت کنش هاي متقابل و زمينه سازي اعتماد اجتماعي و افزايش شبکه هاي مشارکتي و مقيد بودن به هنجارهاي مدني که ايجادکننده انتظارات متقابل است، نه تنها زمينه امنيت اجتماعي افزايش مي يابد، بلکه رشد شبکه اي و غير رسمي شاخص هاي سرمايه اجتماعي مي تواند نفوذ و اثر بخشي آحاد جامعه را در تعاملات اجتماعي شدت بخشد.
منابع تحقيق:

1. آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي فرهنگ اصطلاحات و مکتب هاي سياسي، تهران: نشر مرواريد، 1376.
2. اخترمحققي، مهدي، سرمايه اجتماعي، تهران: انتشارات محققي، 1385.
3. پاتنام، روبرت، دموکراسي و سنت هاي مدني، ترجمه عمد تقي دلفروز، تهران: نشر روزنامه سلام، 1380.
4. تاجبخش، کيان، سرمايه اجتماعي، اعتماد، دموکراسي و توسعه، ترجمه افشين خاکباز، حسن پويان، تهران: شيرازه، 1384.
5. تقي لو، فرامرز، « بررسي رابطه سرمايه اجتماعي با امنيت اجتماعي »، فصلنامه سياسي، مسائل استراتژيک و بين الملل، شماره 2، 1385.
6. تيموري، محمد، « سرمايه اجتماعي و ارتباط آن با امنيت »:
- http://shomalpress.blogfa.com/cat-5.aspx
7. حسني فر، عبدالرحمن، « دولت و امنيت اجتماعي در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران »، فصلنامه پژوهشي دانشگاه امام صادق (عليه السلام)، شماره 23، 1383.
8. شيخي، غفور، « بررسي سرمايه اجتماعي و ابعاد آن »، همايش جمعيت هلال احمر، 1387.
9. قادري، محمد، « تأملي در معنا و مفهوم سرمايه اجتماعي »، 1389:
- http://www.tabnak.ir/fa/news/135163
10. کلمن، جيمز، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران: ني، 1377.
11. مدني قهفرخي، سعيد، « پيامدهاي جنسيتي تخريب سرمايه اجتماعي »، پژوهش زنان، شماره 5، 1382.
12. مهرنگ، فرين، « امنيت اجتماعي عاملي بر رشد اميدواري در جامعه »، مجله اينترنتي فصل نو، 1387:
- http://www.fasleno.com/archives/social_psychology/000838.php.

1. Coleman, James, Foundation of Social Theory, Belknap Press Cambridge, 1994.
2. Dewey, John, A Conceptual Framework of Social Capital and Civil Society, Southern llinois University United States, 1994.
3. Fukuyama, Francis, "Social Capital and Civil Society, George Mason university", prepared for delivery at the IMF conference on second generation, 1999.
4. Newton, Kenneth, "Trust, Social Capital, Civil Society and Democracy", International Political Science Review, 2001, Vol.22, No. 2: 201-214.
5. Putnam, Robert, Bowling Alone: the Collapse And Revival of American community, Simon and Schuster, New York, 2000.
6. Siisiainen, -Martti, Two Concepts of Social Capital, Trinity college, Dublin, 2000.
7. Smith, M. K. Social Capital, http://www.infed.org/biblio/social-capital.htm.

پي‌نوشت‌ها:

1- کارشناس ارشد علوم سياسي.
2- Action
3- Social capital
4- Security
5- Welfare
6- http://shomapress.blogfa.com/cat-5.aspx
7- Anomie
8- Robert Putnam
9- Social Oraganization
10- Trust
11- Norms
12- Networks
13- Potential
14- Actually
15- Arrow
16- Karaken & Johnson
17- Social cohesion
18- Bulen & Enicks
19- Tolerance of diversity
20- Giddens
21- Structuration
22- http://www.tabnak.ir/fa/news/35163/
23- Social fabric
24- Virtue
25- Expectations
26- http://www.infed.org/biblio/saaal_capital.htm
27-http://www.fasleno.com/archives/social_Psychology/000838.php.

منبع مقاله :
صالحي اميري، سيد رضا؛ (1391)، امنيت اجتماعي، تهران: مرکز تحقيقات استراتژيک، چاپ اول