نويسنده: دکتر يداله دادگر




 

با توجه به کثرت اقتصاددانان تلاش شده است که در زمينه ي هر يک از مکاتب، به يک يا چند مورد اشاره شود. اين اشارات از قديمي ترين آن ها آغاز شده و تا زمان حال پيش رفته است. توجه داشته باشيد که گرايش غير اقتصادي اقتصاددانان، لزوماً يک امتياز منفي يا مثبت براي آن ها محسوب نمي شود، اما تأثير آن گرايش ها بر ديدگاه اقتصادي مورد توجه است.
توماس مان يکي از اولين اقتصاددانانِ مکتب مرکانتيليسم است. (1) از وي صرفاً عقايدي کلي نقل شده است. او هزينه کردن براي کالاهاي لوکس را مردود مي دانست. او حتي پول و سرمايه را يکسان تلقي مي کرد که اين امر به عنوان يک اشتباه استراتژيک در تاريخ عقايد اقتصادي ثبت شده است. (2) توماس مان اصالتاً يک تاجر و دغدغه ي اصلي وي همکاري با کمپاني هند شرقي بود. ويليام پتي، اقتصاددان معروف ديگري است. او با وجود تأليفات و انديشه هايش در امور اقتصادي، مطالعات آکادميک نداشت. وي ابتدا به پزشکي پرداخت، سپس دستيار تامس هابز ( فيلسوف سياسي ) شد و سرانجام دکتراي فيزيک گرفت. با وجود اين که کارهاي آماري، سهم قابل توجهي از فعاليت هاي او را تشکيل مي دادند، اطلاع کافي از علم آمار نداشت، (3) اما در عين حال همواره به دنبال حل و فصل مشکلات اقتصادي و يافتن راه حل هاي عملياتي براي آن ها بود. جان لاک نيز با وجود نقش قابل توجهش در اقتصاد، اساساً يک صاحب نظر انديشه ي سياسي بود و بعدها استاد فلسفه ي اخلاق شد. او با توجه به ارائه ي چند نقطه نظر اقتصادي، به عنوان اقتصاددان شناخته شده است. از جمله کارهاي اقتصادي او مطالعاتي است که در زمينه ي مباني ارزش کار انجام داده ( که بعدها مورد استفاده ي کلاسيک ها واقع شد ) و ديگر، تلاشي که پيرامون کاهش نرخ بهره و نظريه ي مقداري پول و انباشت طلا انجام داده است. (4) چارلز داوينه نيز از اقتصاددانان مکتب مرکانتيليسم و عمدتاً به کار نمايش نامه نويسي و تصدي جمع آوري ماليات مشغول بود، او موازنه ي تجارت مثبت را منبع اصلي قدرت سياسي مي دانست.
برنارد مندويل پزشک و اقتصاددان هلنديِ پيشرو مکتب کلاسيک بود. مقوله ي نفع شخصي و ارتباط آن با نفع اجتماعي، قبل از آدام اسميت توسط وي مطرح شد و کتاب افسانه ي زنبورهاي عسل او را مي توانيم يکي از منابع تدوين کتاب ثروت ملل آدام اسميت بدانيم. (5) از ديگر اقتصاددانان اين عصر مي توانيم از جان لا و ريچارد کانتيون نام ببريم که مطالعه ي قابل قبولي در اقتصاد نداشتند و کلاً از بانکداران معروف زمان خود بودند. فرانسيس کنه اقتصادداني ديگر و از بنيانگذاران مکتب فيزيوکرات است. او پزشک بود و علاقه اي هم به علم اقتصاد نداشت و تنها آن را به عنوان ابزاري براي بهبود اقتصاد فرانسه ( در رقابت با اقتصاد انگليس ) تلقي مي کرد. (6)
دانيل برنولي، اقتصاددان معروف نيز در رشته هاي رياضيات و آمار تحصيل کرده بود و با وجود اين که اين رشته ها کاربرد قابل توجهي در اقتصاد دارند، برنولي از اين مسئله آگاه نبود. (7) البته فرضيه ي برنولي مبني بر منفي بودن مطلوبيت انتظاري، بعدها در توجيه نزولي بودن مطلوبيت نهاييِ درآمد، مورد استفاده ي مطلوبيت گرايان قرار گرفت. ديويد هيوم نيز که به بزرگ ترين اقتصاددان قبل از آدام اسميت معروف است، معلم اخلاق و سياست بود. طبق نظر وي آزادي سياسي از آزادي اقتصادي نشئت مي گيرد. وي به اولين مباحث جدايي امور اثباتي از امور دستوري نيز اشاره کرده است. (8) اين موضوع بعدها به طور صريح تر توسط سن سيمون و پس از آن به طور جدي تر به وسيله ي سينور مطرح شد. هيوم نسبت به آموزه هاي قياسي کليسا به خصوص در مورد مباحث ارزشي و ديني مشکوک بود، بنابراين در مطالعات خود بيش تر بر روش هاي تجربي تأکيد داشت. اقتصاددان ديگر جيمز استيوارت، نويسنده ي کتاب معروف اصول اقتصاد سياسي، است ( لازم است اشاره شود که عنوان اقتصاد سياسي در قرن هجدهم و نوزدهم با علم اقتصاد مترادف بود ). تحصيلات استيوارت عمدتاً در زمينه ي حقوق و ادبيات بود.
خود آدام اسميت که به بنيانگذار علم اقتصاد مشهور است، استاد منطق و اخلاق بود. (9) مطالعات اصلي جرمي بنتام، صاحب نظر معروف اقتصادي، در زمينه ي حقوق و فلسفه بوده، با اين حال مقوله « لذت » و « درد » مطرزح شده و يا احيا شده از سوي وي تأثيري فراگير بر انديشه ي اقتصادي داشته است. (10) تحصيلات توماس مالتوس، اقتصاددان معروف کلاسيک، و چارلز بابيچ نيز، هر دو در زمينه ي رياضيات بود. آنتوان کورنو، اقتصاددان معروفي که تأثيري بسزا بر تفکر اقتصادي والراس، منگر و جونز داشت، خودْ صاحب نظر برجسته ي رياضي و فلسفه بود. ژول دوپوئه اقتصاددان ديگري است که انديشه ي وي، هم به تکامل نظريه ي اقتصاد کمک کرد و هم بر افرادي چون مارشال اثر گذاشت. اما تحصيلات عمده ي وي در امور مهندسي بود. هرمان هاينريش گوسن اقتصاددان معروف ديگري است که دفاع از نفع شخصي و مالکيت خصوصي، مخالفت با دخالت دولت در اقتصاد و طراحي ابعادي از مطلوبيت نهايي از سهم وي در علم اقتصاد حکايت مي کند. با اين حال مطالعات رسمي وي عمدتاً شامل حقوق و رياضيات بود. ويلهلم روشر، از بنيانگذاران مکتب تاريخي و تحصيلات وي در رشته ي تاريخ و علوم سياسي بود. کارل مارکس معروف ترين چهره ي اقتصاد سوسياليستي و کمونيستي، دکتراي فلسفه داشت. کلمنت ژوگلار اقتصاددان ديگري است که با وجود معرفي پديده ي دور کسب و کار، رشد اقتصادي، و اثر جمعيت بر امور اقتصادي يک پزشک بود. لئون والراس که از بنيانگذاران اقتصاد نهايي گرايي و از اولين نويسندگان کتاب هاي خالص اقتصادي است، مطالعاتش در رشته هاي فني، علوم تجربي، و ادبيات بود. (11)
ويليام استانلي جونز، اقتصاددان معروفِ نهايي گرا و از بنيانگذاران آن مکتب، در عين حال کاشف و يا دست کم احياگر نظريه ي « مطلوبيت - نهايي » است. مطالعات اقتصادي او در آغاز تحت تأثير فيلسوف و حقوق دان معروف بنتام بود ( و مقوله ي لذت و درد را از او الهام گرفته بود ) و پس از آن از افکار دو مهندس انگليسي به نام هاي ديونيسيوس لاردنر و فلمينگ جنکين نيز استفاده کرد. اما تحصيلات جونز عمدتاً در شيمي و گياه شناسي بود. تحصيلات سايمون نيوکام، اقتصاددان معروف و پيرو ريکاردو، به طور اساسي رياضيات و نجوم بود. او با چارلز پيرس، فيلسوف مشهور، مرتبط بود و با کتاب اصول رياضي نظريه ي ثروت، اثر کورنو، آشنايي داشت. وي استاد کرسي رياضي دانشگاه جان هاپکينز شد و علاوه بر نجوم و رياضيات، در زمينه ي سياست، روان شناسي، مذهب، تعليم و تربيت، و اقتصاد نيز مطالبي نوشت.
هنري سيجويک اقتصاددان معروفي است که بر افکار مارشال تأثير زيادي داشته و حامي اقتصاد فردگرايانه بوده است. وي با وجود تلاش زياد در مطالعات اقتصادي و داشتن طلايه داري مکتب کمبريج يک فيلسوف سياسي انگليسي و در عين حال فارغ التحصيل رياضيات بود. (12) نوشته هاي او عمدتاً در زمينه ي اخلاق و سياست اند. کارل منگر که يکي از بنيانگذاران مکتب نهايي گرايان است، پس از اخذ دکتراي حقوق به مطالعات اقتصادي روي آورد. (13) آلفرد مارشال، اقتصاددان معروف و صاحب کتاب اقتصاد سياسي، نيز فارغ التحصيل و استاد ممتاز رياضيات بود. (14) اقتصاددان معروف ديگر فيليپ هنري ويک استيد است که تحصيلات او عمدتاً در ادبيات و فلسفه بود. وي کتاب فيزيک ارسطو و نيز کتاب کمدي الهي دانته را ترجمه کرد و پس از سال 1879 به علم اقتصاد روي آورد. شايد بتوانيم وي را اولين طرفدار جدي استانلي جونز محسوب کنيم. فرانسيس اجورث که به اقتصاددانِ اقتصاددانان معروف و مبدع تعداد قابل توجهي از موضوعات اقتصادي است، فارغ التحصيل رياضيات، منطق، و اخلاق بود. (15) او نيز به همراه برنولي و اسلاتسکي صاحب نظر برجسته ي آمار رياضي محسوب مي شود.
ويلفردو پارتو اقتصاددان معروف ديگري است که مطلوبيت رتبه اي و ترسيم رفتار بهينه در اقتصاد را تدوين کرده است. او فارغ التحصيل رياضيات، مهندسي و ادبيات کلاسيک و همچنين صاحب نظر فلسفه بود و پس از 42 سالگي به مطالعات اقتصادي روي آورد. ويليام کانينگهام اقتصاددان معروف ديگري است که طرفدار حمايت از اقتصاد ملي بود. تحصيلات او در زمينه ي تاريخ، اخلاق، و الهيات بود. (16) بوم باورک اقتصاددان مشهور ديگري است که در ترسيم نرخ بهره مطالعات قابل توجهي داشته است؛ او نيز فارغ التحصيل رشته ي حقوق بود. اقتصاددان معروف ديگر فريدريک فون ويزر و از اولين بنيانگذاران « مطلوبيت نهايي » است. وي ضمن مطالعات اقتصادي، در رشته ي حقوق فارغ التحصيل شد. ويزر همچنين مقوله ي « اقتصاد اجتماعي » را مطرح کرد.

نات ويکسل اقتصاددان، از طراحان معروف تقابل کارايي و عدالت و فارغ التحصيل رياضيات است که پس از فراغت از تحصيل به مطالعات اقتصادي علاقه مند شد. وي ديدگاه تجريدي نسبتاً سفت و سختي در نظريه ي اقتصادي داشت. لاريلاس بوريکيويچ ديگر صاحب نظر اقتصادي است که دکتراي آمار داشت. وي پيرامون نظريه ي احتمالات و تفسير آماري راديواکتيويته تلاش هاي زيادي به عمل آورد. جان نويل کينز اقتصاددان ديگري که علاوه بر اقتصاد، صاحب نظر و استاد منطق بود. رشته ي دانشگاهي انريکو بارونه، اقتصاددان ايتاليايي، نيز رياضيات و مهندسي بود. وي دوست و پيرو والراس بود. اندرسون سليگمان صاحب نظري ديگر که فارغ التحصيل حقوق و علوم انساني بود. جان کامونز اقتصاددان نهادگرا نيز فارغ التحصيل حقوق و اقتصاد بود. شايد بتوانيم وي را يکي از ايجاد کننده هاي رشته ي « اقتصاد و حقوق » نيز بدانيم. وارنر زمبارت اقتصاددان ديگري است که علاوه بر اقتصاد، فارغ التحصيل حقوق و تاريخ بود. گوستاو کسل هم اقتصاددان ديگري است که پس از اخذ درجه ي دکتراي رياضيات، مطالعات اقتصادي را آغاز کرد.

ايروينگ فيشر اقتصاددان برجسته ي ديگري است که مطالعات وي در نظريه ي پولي معروف است. وي علاوه بر اقتصاد، در رياضيات و آمار نيز صاحب نظر بود و موضوعات پيچيده را عمدتاً با کمک جبر و هندسه حل و فصل مي کرد. آرتور باولي اقتصاددان ديگري است که کارهاي او در آمار و اقتصاد رياضي مشهورند. (17) مطالعات هنري مور، صاحب نظر اقتصادسنجي، را قبل از اقتصادْ آمار و رياضيات تشکيل مي داد. آرتور پيگو، اقتصاددان ديگري است که ديدگاه هاي وي در اقتصادِ بخش عمومي، ماليه ي عمومي، اقتصاد رفاه و مباحثي از اقتصاد کلام معروف است. او فارغ التحصيل الهيات بود و بعد از دهه ي 30 به جهت مطالعات اقتصادي مشهور شد. يوگن اسلاتسکي نيز که در تکامل برخي قواعد و ضرائب اقتصاد خرد، نقش دارد، اقتصادداني است که مطالعات مهندسي و رياضيات، بخش اعظم فعاليت آکادميک وي را به خود اختصاص داده بود.
جان مينارد کينز، معروف ترين اقتصاددان قرن بيستم و از نظريه پردازان مشهور اقتصاد کلان و اقتصاد مختلط نيز نوشته هايي در آمار و احتمالات دارد. وي فارغ التحصيل رياضيات و ادبيات کلاسيک بود. نيکلاي کندراتيو، اقتصاددان معروف روسي عمدتاً آمارشناس است و اقتصاددان برجسته ي ديگر، اسکار لانگه، فارغ التحصيل حقوق بود. رالف هاوتري، اقتصاددان پول گراي معروف، نيز دکتراي رياضيات داشت، هارولد هاتلينگ صاحب نظر در اقتصاد منابع، ساختارهاي رقابتي در اقتصاد و نرخ بهره، اقتصادداني برجسته است که دکتراي رياضيات و آمار داشت و همچنين در فيزيک صاحب نظر بود. ياکوب مارشاک ديگر اقتصاددان و صاحب نظر اقتصادسنجي است که از دانشکده هاي فني و مهندسي مدرک گرفت. گونارد ميردال، اقتصاددان نهادگرا، نيز در کنار اقتصاد، مطالعات و ديدگاه هاي جامعه شناسي و سياسيِ قابل توجهي داشت. مطالعات آکادميک اقتصاددان نامدار مايکل کالسکي در رشته ي مهندسي بود.
فون هايک از صاحب نام ترين اقتصاددانان، دکتراي اقتصاد را پس از اخذ دکتراي حقوق گرفت. وي همچنين از صاحب منصبان سياسي بود. تخصص اقتصاددان معروف، تئودور شولتز، در زمينه ي مهندسي کشاورزي بود. يان تين برگن، اولين برنده ي جايزه ي نوبل در اقتصاد و صاحب نظر اقتصادسنجي، ابتدا دکتراي فيزيک گرفت، سپس به پژوهش هاي اقتصادي تمايل پيدا کرد. واسيلي لئونتيف نيز که از مشهورترين اقتصاددانان معاصر بوده و کارهاي او در مقوله ي داد و ستد و برخي نظريه هاي اقتصاد بين المللي معروف است، ابتدا مطالعاتي در فلسفه و جامعه شناسي و رياضيات داشته است. صاحب نظر اقتصادي معروف ديگر، تجالينگ کوپمنز، پس از اخذ دکتراي فيزيک و رياضيات به اقتصاد علاقه پيدا کرد. ويليام فيليپس نيز پس از فارغ التحصيل شدن از رشته ي مهندسي و علوم اجتماعي، به اقتصاد روي آورد.
هربرت سايمون، اقتصاددان نامدار و برنده ي جايزه ي نوبل در اقتصاد، رشته هاي مهندسي و روان شناسي را قبل از اقتصاد به پايان رساند. هوليس چنري اقتصاد را پس از فراغت از تحصيل رياضيات و مهندسي دنبال کرد. ژرارد دبرو نيز اقتصاد را پس از اتمام دوره ي رياضيات آغاز کرد. ادموند مالينوود، صاحب نظر برجسته در اقتصاد خرد، پس از مطالعه ي آمار و رياضيات و دروس مهندسي به مطالعه ي اقتصاد پرداخت. رابرت لوکاس صاحب نظر و از بنيانگذاران نظريه ي انتظارات عقلايي، پس از تحصيل در تاريخ و سياست وارد حوزه ي اقتصاد شد.
همچنين ساير اقتصاددانان از قبيل ليپسي، ماسگريو، مک کلاسکي، مک لاپ، مورگنشترن ( طراح نظريه ي بازي ها )، موريشميا، فرانک نايت، هيرشمن، هيکس، فريدمن، ساموئلسون، و ديگران نيز علاوه بر تخصص اقتصاد، مطالعاتي در علوم ديگر داشته اند. پس نظريه ي اقتصادي که ساخته و پرداخته ي متفکران پيش گفته است، همانند خود آنان مي تواند تحت تأثير سنتزي از رشته ها و معارف غير اقتصادي باشد، و اين يک واقعيت غير قابل بحث است. اما اين که پديده ي مذکور به نظريه ي اقتصادي لطمه و آسيب وارد مي سازد يا آن را غني مي کند، به اهداف ترکيب ياد شده؛ سازگاري و يا عدم سازگاري؛ و طبيعي يا تصنعي بودن آن ها بستگي خواهد داشت. مثلاً اگر آمار و رياضيات و حتي فيزيک به عنوان ابزار جهت توصيف و توضيح و حتي پيش بيني دقيق تر نظريه ي اقتصادي به کار روند، امري طبيعي و سازگار است. اما اگر هدف از اين کار صرفاً علمي جلوه دادن نظريه ي اقتصادي باشد، تصنعي و نامطلوب خواهد بود.

پي‌نوشت‌ها:

1. Thomas Mun ( 1571-1641 )، اقتصاددان انگليسي است که در سال 1628 کتاب معروف گنج اندوزي انگليس را منتشر ساخت.
2. البته پول را مي توان سرمايه ي دلالي، سرمايه مالي ( يا سرمايه ي واسطه اي ) ناميد و از اين جهت در ظاهر نظر توماس مان را توجيه کرد، اما سرمايه ي اقتصادي به طور اساسي سرمايه ي فيزيکي و مولد ( نظير ماشين ها، کارخانه ها، ساختمان ها و ابزارها و تجهيزات ) است، حتي به طلا و اوراق بهادار و ارز نيز سرمايه ( به اصطلاح اقتصادي ) اطلاق نمي شود در ضمن سرمايه ي انساني و اجتماعي نيز مکمل سرمايه ي فيزيکي است ( ر.ک.: يداله دادگر، و تيمور رحماني، مباني علم اقتصاد، انتشارات بوستان کتاب، چاپ يازدهم، 1390 ).
3. رساله اي در مورد ماليات و مقالاتي در مورد چگونگي تأمين مالي هزينه هاي جنگ از ديگر آثار اوست. پتي تنها نيروي کار و زمين را به عنوان عوامل توليد به رسميت شناخت. بحث اشتغال کامل ( با فرض ثبات ساير چيزها ) توسط وي مطرح شد. کتاب حساب سياسي وي نيز مجموعه قواعد سرانگشتي اي بود که با کمک آن ها دنبال برآورد درآمد ملي بود تا بتواند براساس آن ماليات را حساب کند.
4. جان لاک براساس آموزه ي حقوق طبيعي عقيده دارد که انسان تنها صاحب مالي است که از راه کار به دست آورده است. او در مورد کميابي کالاها نيز اظهارنظر کرده است. تأکيد بر سرعت گردش پول نيز از ديگر نقطه نظرهاي اقتصادي اوست.
5. مندويل در قالب اين کتاب ( با تشبيه جامعه به کندوي زنبور عسل ) مي گويد نفع شخصي يک فضيلت اخلاقي است که اعمال آن به طور غير مستقيم به نفع کل جامعه خواهد شد. وي عقيده دارد امور منفي و شر مي توانند ( تحت مديريت قوي ) به امور مثبت بدل شوند و برعکس ( تحت مديريت ضعيف ) صفات خوب مانند صرفه جويي و کمک به فقرا اوضاع اقتصادي را وخيم تر خواهد کرد.
6. کنه در سال 1758، جزوه اي به نام تابلو اقتصادي منتشر ساخت که در آن ادعا شده، تنها کشاورزي است که مي تواند به توليد خالص بينجامد و فعاليت هاي صنعتي بي فايده تلقي شده است.
7. برنولي در توسعه ي رياضيات و آمار سهمي بسزا داشت. در نوشته هاي برنولي براي اولين بار از يک نمودار هندسي استفاده شد که بعدها در علم اقتصاد توسعه پيدا کرد.
8. هيوم در کتاب ماهيت انسان مي گويد: « نمي توان ’بايد‘ را از ’هست‘ به دست آورد ». به عقيده ي وي اگر تمامي حقايق عالم جمع شوند، ممکن است حتي به يک حکم اخلاقي با ارزش منجر نشوند. فضاي جزمي و تک قرائتي انديشه ي کليسا در عصر هيوم را مي توان يک عامل اصلي بي اعتمادي او به امور ارزشي و ديني تلقي کرد.
9. با مرور کتاب ثروت ملل از آدام اسميت، مي توان ملاحظه کرد که مطالب اين کتاب ملغمه اي از تاريخ، سياست، مردم شناسي، روش هاي حقوقي جوامع مختلف، آموزش و پرورش، و در عين حال مطالبي در مورد قيمت هاي طبيعي و امثال آن است.
10. طبق عقيده ي بنتام عمل هر فرد با توجه به لذت و دردي که همراه دارد، صورت مي گيرد. اين پديده بعداً ايجادگر انديشه ي مطلوبيت در تفکر نئوکلاسيک ها شد.
11. والراس کتابي به نام اقتصاد محض منتشر ساخت. وي براي آموزش اقتصاد محض ابتدا رياضيات تدريس مي کرد. شايد به همين دليل، عده اي او را متهم به ظاهرگرايي و شکل گرايي در اقتصاد کرده اند. عده اي مي گويند کار والراس باعث شده است که اقتصاد عمدتاً جنبه ي رياضي به خود بگيرد و از مسائل عملي و اساسي تر دور شود.
12. وي به شدت از فردگرايي حمايت و با سوسياليسم و تشکل هاي کارگري مخالفت مي کرد. آلفرد مارشال مي گويد: « سيجويک هم پدر و هم مادر من محسوب مي شود ».
13. منگر، والراس و جونز با ردّ نظريه ي ارزش بر مبناي هزينه ي توليد ( مربوط به کلاسيک ها )، اصل « مطلوبيت نهايي » را مطرح کردند. منگر در کاربرد رياضيات در اقتصاد شبهه داشت، ولي جونز و والراس طرفدار آن بودند. افرادي چون بوم باورک و ويزر به پيروي از منگر پرداختند و افکار او بر انديشه ي فون ميزز تأثير عميقي داشت.
14. ذکر اين نکته جالب است که استفاده ي مارشال از رياضيات در اقتصاد به صورتي حاشيه اي است و در متن نوشته هاي اقتصادي اش از رياضيات استفاده نکرده است.
15. در تمامي آثار اجورث، اقتصاددانان مورد خطاب قرار مي گيرند. او در کتاب روحيات رياضي، اخلاق مطلوبيت گرايي را در اقتصاد تشريح مي کند. وي براي نخستين بار قانون بازدهي نزولي را برحسب کاهش توليد نهاييِ يک عامل توليد بيان کرد. اجورث اولين اقتصادداني است که تابع مطلوبيت عمومي را مطرح ساخت و اولين کسي است که منحني هاي بي تفاوتي و منحني قرارداد را عنوان کرد.
16. کانينگهام، در تثبيت درس « تاريخ عقايد اقتصادي » نقش قابل توجهي داشته است. وي مانند متفکران مکتب تاريخي به حمايت از صنايع داخلي عقيده داشت.
17. باولي در کتابي مستقل پيرامون اقتصاد رياضي، روش هاي رياضي مورد نظر اقتصادداناني چون کورنو، جونز، اجورث، مارشال، پيگو و جانسون را به شکلي جديد سازمان دهي کرد. اين کتاب تا زمان انتشار کتاب آلن در سال 1938، تنها کتاب در تحليل رياضيات براي اقتصاد محسوب مي شد. ضمناً معروف است که علاقه ي باولي به اصلاحات اجتماعي او را به مطالعه ي اقتصاد کشاند.

منبع مقاله :
دادگر، يداله؛ (1391)، درآمدي بر روش شناسي علم اقتصاد، تهران: نشر ني، چاپ سوم