نويسنده: محمدعلي رضايي اصفهاني (1)




 

 نوشته آيت الله محمد هادي معرفت (ره)

چکيده

اين نوشتار، نگاهي روش شناسانه و محتواشناسانه به کتاب التفسير الأثري الجامع اثر گرانسنگ مرحوم حضرت علامه آيت الله محمدهادي معرفت دارد که در سال 1383 ش منتشر شده و گامي نوين در تفسير نگاري قرآن به شمار مي آيد. در اين مقاله نگاهي کلي به کتاب فوق شده و مقدمه فاخر و ساختار و منابع آن مورد بررسي قرار گرفته است؛ سپس روش ها و گرايش هاي تفسيري از نگاه مؤلف محترم، بررسي و بر کتاب فوق تطبيق و در پايان پيشنهادهايي براي تکميل جلدهاي بعدي ارائه شده است.
روش شناسي، تفسير اثري، تفسير روايي، معرفت، اهل بيت، صحابه، تابعين.

مقدمه: پيشينه تفسير نگاري روايي در شيعه و اهل سنت

تاريخچه

سير تاريخي تفسير روايي را مي توان به چند دوره تقسيم کرد:

الف. دوران پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)

تفسير روايي قرآن، همزاد وحي است. چرا که اولين مفسّر قرآن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است که خداي متعال به او دستور بيان و تفسير قرآن داد و فرمود:
« وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ » (2)
" و اين ذکر ( = قرآن ) را به سوي تو فرستاديم تا براي مردم آنچه را که به سوي آنان فروفرستاده شده است، روشن بيان کني. "
البته سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و بيان او نيز در وحي ريشه داشت؛ چنان که از آن حضرت حکايت شده که فرمودند:
" آگاه باشيد که به من قرآن داده شده و نيز مثل آن همراه آن ( به من داده شده است. ) "(3)
صحابيان با رجوع به ايشان، تفسير قرآن را مي آموختند. گاهي پاي سخنان او مي نشستند و معاني و تفسير قرآن را فرامي گرفتند.
از ابن مسعود حکايت شده است:
" هميشه هر فرد از ما هنگامي که ده آيه قرآن را مي آموخت، از آن ها عبور نمي کرد تا اينکه معاني و ( روش ) عمل بدان ها را مي آموخت. " (4)
گاهي اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از ايشان مطالب را مي پرسيدند و حتي دوست داشتند که عرب هاي بياباني بيايند و پرسشي بکنند و آنان گوش دهند. (5)
گاهي هم عمل پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را مفسر آيات قرآن قرار مي دادند، همان طور که از خود ايشان حکايت شده است که در مورد نماز فرمودند:
" نماز بگذاريد، همان طور که مي بينيد من نماز مي گزارم. " (6)
يا در مورد حج حکايت شده است که فرمود:
" مناسک و اعمال خود را از من بگيريد. " (7)
که در اين صورت افعال پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در نماز و حج، تفسير جزييات آيات صلوة و حج بود.
از امام صادق (عليه السلام) حکايت شد که فرمود:
" إن الله انزل علي رسوله الصلوة و لم يسمّ لهم: ثلاثاً و لا أربعاً، حتي کان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) هو الذي فسر ذلک لهم.
خدا ( دستور ) نماز را بر رسولش نازل کرد، ولي براي مردم مشخص نکرد که سه يا چهار رکعت است تا اينکه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اين مطلب را براي مردم تفسير کرد. " (8)
آري! پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مطالب کلي قرآن ( همچون نماز، روزه، حج و... ) را توضيح مي دادند. و نيز موارد تخصيص عمومات و تقييد مطلقات آيات را تبيين، و اصطلاحات جديد، لغت قرآن، و ناسخ و منسوخ آيات را توضيح مي دادند. همه ي اينها تفسير قرآن بود که در روايات و سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) براي ما حکايت شده و به عنوان منابع تفسير روايي باقي مانده است. (9)

ب. دوران اهل بيت (عليهم السلام)

شيوه ي تفسير روايي در عصر امامان (عليهم السلام) نيز ادامه داشت.
امام علي (عليه السلام) که شاگرد ارشد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در تفسير بود، (10) سخنان و توضيحات آن حضرت را شنيده بود و حکايت مي کرد.
همان طور که امامان اهل بيت (عليهم السلام) نيز همين روش را دنبال کرده، احاديث تفسيري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام علي (عليه السلام) را براي مردم حکايت کرده، و بدان ها استدلال مي کردند. تعداد اين احاديث که با واسطه اهل بيت (عليهم السلام) حکايت شده، به هزاران روايت مي رسد. (11)
البته اهل بيت (عليهم السلام) از آنجا که به علوم الهي آگاه بودند، خود نيز به تفسير قرآن اقدام مي کردند و سخنان و سنت آنان نيز منبعي براي تفسير است. اين احاديث جزيي از تفسير روايي به شمار مي آيد.
شخصي در مکه، خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيد و گفت:
" شما از کتاب خدا چيزي تفسير مي کني، که تاکنون شنيده نشده باشد؛ امام فرمود: قرآن قبل از اينکه بر مردم نازل شود، بر ما نازل شده و قبل از اينکه براي مردم تفسير شود، براي ما تفسير شده است؛ حلال و حرام و ناسخ و منسوخ قرآن را ما مي شناسيم و... " (12)
و در حديث ديگري فرمود:
" بر مردم است که قرآن را همان طور که نازل شده، بخوانند و هنگامي که نياز به تفسير قرآن پيدا کردند، هدايت به وسيله ي ما و به سوي ما است. " (13)
بنابراين اهل بيت (عليهم السلام) نيز در زمينه ي مطالب کلي قرآن و آيات الاحکام، مخصص ها، مقيّدها، لغات، ناسخ و منسوخ، اصطلاحات جديد قرآن و نيز در مورد بطن و تأويل و مصادق آيات، مطالب متنوعي بيان کرده اند که به عنوان سنت آنان بر جاي مانده است.

ج. دوران صحابه و تابعان

روايات تفسيري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السلام) مورد توجه صحابيان پيامبر و تابعان آنان قرار گرفت و حتي صحابه ي بزرگ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) همچون ابن عباس و ابن مسعود خود را از تفسير قرآن امام علي (عليه السلام) بي نياز نمي دانستند و از آن استفاده مي کردند. بسياري از احاديث تفسيري ابن عباس از علي (عليه السلام) است. (14)
البته صحابيان و تابعان خود نيز قرآن را تفسير مي کردند و روايات تفسيري زيادي از ابن عباس و ديگران باقي مانده است. (15)
در اين دوره، کم کم روايات تفسيري در مجموعه هايي گردآوري شد که به نام کتاب هاي تفسير روايي مشهور است.

ح. دوران جمع آوري و تأليف روايات تفسيري

اولين رساله از اين مجموعه ها در شيعه، کتاب تفسير منسوب به امام علي (عليه السلام) است که طي يک روايت مفصل در آغاز تفسير نعماني آمده است. (16)
نيز يکي ديگر از آن ها، مصحف علي بن أبي طالب است که علاوه بر آيات قرآن، تأويل، تفسير و اسباب نزول را بيان کرده است. هر چند که اين کتاب اکنون در دسترس ما نيست. (17)
و نيز تفسير منسوب به امام باقر (عليه السلام) ( 114-57 ق ) که ابوالجارود آن را حکايت کرده است. (18) و نيز تفسير منسوب به امام صادق (عليه السلام) ( 148-83 ق ) که به طور پراکنده در کتاب حقايق التفسير القرآني آمده است. (19)
سپس از تفسير علي بن ابراهيم قمي ( 307 ق ) و فرات کوفي ( زنده در سال 307 ق ) و تفسير عيّاشي ( م بعد از 320 ق ) و تفسير نعماني ( م بعد از 324 ق ) و تفسير منسوب به امام حسن عسکري ( م 254 ) مي توان نام برد.
البته روايات فقهي پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) نيز که نوعي تفسير براي آيات الاحکام قرآن است، در مجموعه هايي همچون کافي، من لايحضره الفقيه، تهذيب و استبصار گردآوري شد.
در همين دوران، تفسير جامع البيان في تفسير القرآن، ابن جرير طبري ( م 310 ) را داريم. همان طور که مجموعه هاي حديثي صحاح ستة اهل سنت در اين دوره تدوين شد. سپس تفسير روايي از قرن پنجم تا نهم با رکود نسبي مواجه شد و تفاسير عقلي و اجتهادي شد. اما در قرن دهم تا دوازدهم با رشد اخباري گري در شيعه، تفاسير روايي ديگري همچون: تفسير البرهان في تفسير القرآن، سيد هاشم حسيني بحراني ( م 1107 ق ) و تفسير نورالثقلين، الحويزي ( م 1112 ق ) نوشته شد.
همان طور که مجموعه هاي حديثي بزرگ همچون وسايل الشيعة، وافي و بحارالانوار نوشته شد که بسياري از روايات آن ها، تفسير قرآن به شمار مي آيد.
در اهل سنت نيز در اين دوران تفسير درّالمنثور، جلال الدين سيوطي ( م 911 ق ) گردآوري شد.
اکنون نيز در تفاسير جديد به روايات تفسيري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السلام) توجه مي شود و معمولاً در لا به لاي تفسير يا در بخش جداگانه اي، اين روايات آورده مي شود و مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد؛ همانند علامه طباطبايي در الميزان که در ذيل هر دسته از آيات « بحث روايي » مي آورد.

تذکر:

روايات تفسيري در دوره ي جمع آوري و تدوين، از پديده ي جعل و اسرائيليات مصون نماند و برخي روايات ضعيف و ساختگي در آن ها وارد شد که همين مطلب موجب شد تا در هنگام بهره بردن از روايات تفسير طبري و امثال آن، دقت بيشتري لازم باشد.

درآمد

در اين مقاله، مقصود کتاب التفسير الجامع الاثري تأليف حضرت علامه آيت الله محمدهادي معرفت، چاپ اول است که توسط مؤسسه التمهيد، 1383 ش / 1425 ق / 2004 م در قم منتشر شده است و شيه اي نوين در اين سلسله تفسيري به شمار مي آيد که براي روشن شدن جايگاه آن در سير تطور تفاسير شيعه و اهل سنت، و تبيين روش و ساختار و محتواي آن لازم است که از زواياي مختلف بدان بنگريم و آن را مورد بررسي، تجزيه و تحليل قرار دهيم.

اول: نگاهي کلي به کتاب « التفسير الاثر الجامع »

الف. عنوان

عنوان کتاب التفسير الأثري الجامع به سه مطلب اشاره دارد:
1. اينکه کتاب تفسير قرآن کريم است.
2. اينکه کتاب نوعي تفسير اثري به شمار مي آيد؛ يعني در آن از احاديث و روايات و شيوه نقلي استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از « اثري » روايات و اخبار تفسيري شيعه و اهل سنت، اعم از احاديث پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اهل بيت (عليهم السلام) و صحابه و تابعان است. همانطور که از متن کتاب و مقدمه استفاده مي شود.
3. اينکه کتاب جامع است؛ يعني احاديث شيعه و اهل سنت را جمع آوري کرده و به منابع فريقين توجه کامل داشته است و نوعي تفسير مقارنه اي، تطبيقي و تقريبي به شمار مي آيد.
اما با بررسي محتوا و ساختار کتاب روشن خواهد شد که در اين کتاب، تنها از روش روايي استفاده نشده، بلکه از روش ها و گرايش هاي مختلفي استفاده شده است.

ب. مؤلف

نويسنده کتاب، مرحوم حضرت علامه آيت الله محمدهادي معرفت - دامت برکاته - است. ايشان در سال 1309 ش در کربلا متولد شد. او در حوزه علميه کربلا و نجف تحصيلات خود را در زمينه ادبيات، منطق، علوم کيهان شناسي و رياضي، فقه، اصول و فلسفه نزد اساتيد بزرگ عصر خويش فراگرفت و از درس اساتيدي همچون آيات عظم سيد محسن حکيم، سيد ابوالقاسم خوئي، ميرزا باقر زنجاني، شيخ حسين حلّي، سيد علي فاني اصفهاني و امام خميني (رحمه الله) بهره برده است.
ايشان در کنار تحصيل به تحقيق و تدريس همت گماشت و سال ها فقه و اصول و تفسير و علوم قرآن در حوزه علميه نجف و قم و برخي دانشگاه ها تدريس کرده و نيز به تدريس درس خارج و تأليف اثر گرانسنگ التفسير الأثري الجامع پرداختند.
اين قرآن پژوه محقق، بيش از بيست کتاب تأليف کرده است؛ از جمله: التمهيد في علوم القرآن ( 6 مجلد )، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب ( 2 مجلد )، صيانة القرآن من التحريف، علوم قرآني، تاريخ قرآن، ولايت الفقيه ابعادها و حدودها، مالکية الارض، مسائل في القضاء و تناسخ ارواح.
ايشان داراي ديدگاه هاي نوين تفسيري و علوم قرآني است؛ از جمله: « نظريه بطن قرآن » و « نظريه نسخ مشروط و نسخ تمهيدي ».
مؤلف محترم در سال 1351 ش از عراق به ايران مهاجرت کرد. او يکي از فرزندان خويش را تقديم اسلام کرد که در راه انقلاب اسلامي شهيد شد.

ج. مجلدات

کتاب التفسير الأثري الجامع داراي مجلدات متعدد خواهد بود، پيش بيني مي شود که بيش از 45 جلد خواهد شد، (20) ولي اکنون جلد اول آن با مشخصات زير چاپ شده است:
- التفسير الاثري الجامع؛ الجزء الاول - المقدمه - سوره الحمد؛ محمدهادي معرفت؛
- تحقيق مؤسسة التمهيد
شمارگان: در کتابشناسي ذکر نشده است، ولي شنيده شد که پانصد جلد منتشر شده و قصد نويسنده محترم از انتشار محدود آن، نظرخواهي از صاحب نظران تفسير بوده است. (21)
پنج جلد ديگر آنکه حاوي سوره بقره است، به قلم مؤلف آماده چاپ و مجلدات بعدي توسط گروه همکار مؤلف در حال آماده سازي است.

د. هدف کتاب

هدف اصلي کتاب، جمع آوري اخبار تفسيري و نقد و بررسي آن ها است.
نويسنده محترم در پيشگفتار کتاب، به پيشينه تفسير و برخي شخصيت هاي تفسيري همچون ابن عباس، مجاهد بن جبر و ميراث تفسيري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه و تابعين، اشاره مي کند سپس به خلط بين تفاسير صحيح و غير صحيح در اين ميراث تفسيري اشاره کرده و هدف نوشتن اين تفسير را اين گونه بيان مي کند:
" و هذا الذي بين ايديکم محاولة - مبلغ الجهد - لمعرفة الصحيح من الضعيف من الاخبار، فيما يعود الي تفسير القرآن الکريم، محاولة في ضوء محکمات الکتاب و السنة القويمة، عرضاً فنيّاً وفق اصول تقسيم الآثار. " (22)
البته در مباحث بعدي روشن خواهد شد که با توجه به وجود روايات ضعيف و اسرائيليات در بين روايات تفسيري در طول تاريخ تفسير روايي، جاي اين مطلب خالي بوده است و مي توان ادعا کرد که هيچ کدام از مفسران بزرگ شيعه و اهل سنت، اقدام کاملي در زمينه جمع آوري تفاسير روايي فريقين و نقد و بررسي آن ها نکرده اند. بنابراين تأمين اين هدف، گامي نو و ضروري در تفسير به شمار مي آيد.

ه‍. همکاران

نويسنده محترم در پيشگفتار کتاب مي نويسد:
"و ساعدنا علي ذلک جماعة من العلما من ذوي الاختصاص بعلوم القرآن في الحوزة العلمية بقم المقدسه، سوف ننوه باسمائهم. "
بنابراين روشن مي شود که اين تفسير يک تحقيق جمعي است که حضرت آيت الله معرفت سرپرستي و هدايت گروه و تنظيم نهايي مطالب تفسير را به عهده داشته است.
اين گروه عبارتند از:
حجج اسلام مهدي رستم نژاد، اديب زاده، آمره، سليمي، عباسي، حسيني، فلاح، شريعتي، روح بخش و کاويان.

دوم: ساختارشناسي کتاب

الف. ساختار کلي کتاب

کتاب التفسير الجامع الاثري جلد اول شامل پيشگفتار، مقدمه اي طولاني و تفسير سوره حمد است. و موضوعات جالب و جزئي و نو را پي گيري کرده، که فهرست آن ها اين گونه است:
- پيشگفتار مؤلف ( صص 6-5 )
- المقدمه ( صص 248-11 )
در اين مقدمه طولاني مباحث زير به چشم مي خورد:
1. فضايل قرآن ( اسامي القرآن - اشتقان لفظة القرآن - التفسير في مراحل التکوين )
2. التفسير و التأويل ( الظهر و البطن )
التأويل من المدلول التزامي - طريق الحصوص علي بطن الآيه - ضابطة التأويل - تأويلات قد تحتمل القبول - التأويل عند ارباب القلوب - ظاهرة تداعي المعاني - تذويل او اخذ بفحوي الآية العامّ - تأويلات مأثورة عن ائمة اهل البيت عليهم السلام - تأويلات هي تخرصات - التفسير بالرأي - لسان القرآن - صياغة القرآن - اسلوب القرآن - حجية ظواهر القرآن - السياق في القرآن - شرط الاخذ بالسياق.
3. صيانة القرآن من التحريف.
4. التفسير الاثري في مراحلة الاولي. التفسير في دور الصحابة - تفسير الصحابي في مجال الاعتبار - التفسير في دور التابعين - مدارس التفسير - اعلام التابعين - اتباع التابعين - تفسير التابعي في کفة الميزان - موضع للحديث من التفسير.
5. آفات التفسير. الوضع في التفسير - اهمّ اسباب الوضع في الحديث - الکذابون علي الائمة - ماورد بشأن فضائل السور - ماورد بشأن خواص القرآن. قصة القَنلَسوة العجيبة - الاسرائيليات - ماورد بشأن اسباب الترول.
6. الحروف المقطعة: هل الحروف المقطعة آية - التلهج بالحروف المقطعه - الحروف المقطعة في مختلف الآراء - ما قيل في حلّ تلک الرموز - الرأي المختار - الحروف المقطعه في مختلف الروايات - القول بانها اقسام اقسم الله بها - القول بانها تشکل الاسم الاعظم - القول بانها اسماء السور - القول بانها من اسماء القرآن - القول بانها هجاء موضوع افتتح بها السور - القول بانها اسرار و رموز - فضل قرائة هذه الحروف.
7. نقد الآثار علي منصة التمحيص. کيف العرض علي کتاب الله - نماذج من نقد الحديث ذاتياً - منهجنا في هذا العرض.
- سورة الحمد
1. فضل سورة الحمد. 2. ماروي عن السلف بشأن قرائتا. القرائة في الرواية عن السلف. کان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) يُمدُّ في قرائة. قرائة مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ- قرائت ملكِ يَوْمِ الدِّينِ
- قرائة « مالِكِ » في الرواية عن السبعة - قرائة إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ - قرائة اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ - قرائة صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ- اللغة و الادب. 3. نظمها البديع. 4. الاستعاذة. 5. البسلمة: فضيلة البسملة - البسملة آية من القرآن - البسملة فاتحة کل سورة سوي برائة - البسملة مفتاح کل کتاب.
تفسيرها الرمزي ( الاشاري ) - في الاجهار ب‍ـ « بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » - ماورد من الاسرار بالبسملة او ترکها - في کتابة البسملة.
6. تفسير سورة الحمد: تفسير اَلْحَمْدُ لِلّهِ - تفسير الْعالَمِينَ - تفسير مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ - تفسير إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ - تفسير اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ - تفسير صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ. 7. ذکر آمين. اختلافهم في المدّ و الجهر و الاخفات بلفط « آمين ».
= رموز المصادر ( ص 407 )
= فهرست مصادر التحقيق ( ص 408 )

ب. ساختار تفسير هر سوره

در جلد اول کتاب، تفسير سوره حمد آمده است که در تفسير اين سوره به مباحث زير توجه شده است:

1. فضيلت سوره

فضايل سوره حمد را به پنج دسته تقسيم مي کند، سپس روايات را به ترتيب بيان مي کند.
در اين بخش 70 روايت بيان شده است. از منابع شيعه و اهل سنت مثل امالي شيخ صدوق - بحارالانوار - جامع الاخبار - مناقب ابن شهر آشوب - الدر المنثور، کنز العمال - فردوس الاخبار - مجمع البيان - المحررّ الوجيز، العياشي، مجمع الزوايد، تفسير طبري و مانند آن ها استفاده شده است.
در اين بخش مؤلف محترم مکرر به نقد و بررسي احاديث فضائل سوره حمد پرداخته است.
براي مثال ذيل روايت 1/33، هنگامي که از ابوهريرة نقل مي شود که سوره حمد در مدينه نازل شده است؛ مي نويسند:
« قلت: و هذا و هم من ابي هريره، رواه عنه مجاهد روايةً لا اعتقاداً و قد اسبقنا الکلام عن ذلک في الجزء الاول من التمهيد. » (23)
و نيز ذيل روايت 36/1 پنج اشکال به روايت وارد و نيز ذيل 37/1 اشکالاتي را مطرح مي کند.

2. قرائت هاي مختلف آيات سوره حمد

در اين بخش به صورت مفصل رواياتي که در مورد قرائت: مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ و آيات ديگر سوره آمده است را حکايت مي کند سپس به بررسي آن ها مي پردازد.
در قرائت هاي مختلف مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ را صحيح مي داند که قرائت جمهور مسلمانان است. و قرائت ملكِ يَوْمِ الدِّينِ را بدون اعتبار و از اختراعات مروان معرفي مي کند. (24)
در قرائت اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صراط را با « صاد » صحيح مي داند که مطابق قرائت حفص از عاصم و مستند به امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. (25)
توجه مؤلف در اين بخش بيشتر به قرائات سلف ( پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، اهل بيت (عليهم السلام)، صحابه و تابعان ) است.

3. مباحث لغوي و ادبي

در اين بخش واژگان سوره حمد ريشه يابي شده است. براي مثال در « اَلْحَمْدُ لِلّهِ » لام را براي جنس معرفي مي کند و « ربّ » را از ريشه « ربَبَ » به معناي مالک متصرف مي داند و « عالمين » را اسم جمع براي جماعت عقلا معرفي مي کند. سپس التفاف از غيبت به خطاب در « إِيِّاكَ نَعْبُدُ » را يادآور مي شوند. (26)

4. نظم سوره

سوره حمد سه مرحله دارد که با ستايش و تمجيد خداي متعال شروع مي شود، سپس در مرحله دوم، انقطاع کامل بنده به درگاه الهي است که با ياري جويي و پناه بردن به او نمايان مي شود و در مرحله سوم، دعا و درخواست ها به درگاه الهي است.
اين سه مرحله، ترتيبي طبيعي دارد که هر مرحله، مقدمه ورود به مرحله بعدي است.
در برخي احاديث نيز به اين مراحل اشاره شده است. (27)
در اين بخش مجموعاً يازده حديث نقل شده و نويسنده محترم پس از ذکر مقدمه ( که در بالا آورديم ) به ذکر احاديث اکتفا کرده است.

5. تفسيرهاي موضوعي

در قبل و بعد سوره حمد، سه مبحث بيان شده که به شکل تفسير موضوعي جلوه گر شده است.

اول:

استعاذه ( صص 306-295 ) که آيات و روايات استعاذه ( اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ) را بيان کرده و مورد بررسي قرار داده است.

دوم:

البسملة ( صص 362-307 ) که در اين مبحث آيه بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و روايات آن را مورد بررسي قرار داده اند. البته « بِسْمِ اللّهِ » آيه اول سوره حمد است، اما مباحث مطرح شده فراتر از تفسير آيه است که به صورت تفسير موضوعي جلوه گر شده است.

سوم:

ذکر آمين ( صص 406-399 ) که روايات مربوط به آن و حکم فقهي و تاريخي آن را مورد بررسي قرار داده اند.

تذکر:

در اين مورد ذيل مبحث روش شناسي تفسير، توضيحات بيشتري خواهد آمد.

6. تفسير آيات سوره حمد

در اين بخش تفسير هر آيه را به صورت مستقل مورد بررسي قرار داده اند. ساختار اين بخش در مبحث بعدي مورد بررسي قرار مي گيرد.

ج. ساختار تفسير هر آيه

به نظر مي رسد که مؤلف محترم براي تفسير هر آيه مراحل زير را طي کرده است:

اول. مباحث مقدماتي قبل از تفسير آيه

1. بررسي قرائت آيه. 2. بررسي واژگان هر آيه. 3. بررسي مسائل ادبي هر آيه.

تذکر:

موارد سه گانه فوق به صورت جداگانه در مباحث مقدماتي سوره آمده و داخل تفسير آيه نشده است.
البته برخي آيه ها ممکن است نکته خاصي در باب قرائات، لغت و ادب نداشته باشد و چيزي بيان نشده باشد.

دوم. مباحث تفسيري آيه

در اين بخش که ذيل هر آيه آمده، مراحل زير طي شده است:
1. تفسير اجمالي آيه.
براي مثال در مورد تفسير اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ تفسيري مختصر در هشت خط بيان و مقصود از حمد و تعليل « رَبِّ الْعالَمِينَ » براي اين سپاسگزاري يادآوري شده است و توضيحات مختصري براي روشن شدن مفهوم و معنا مقصود آيه آمده است. (28)
2. اشاره به برخي اقوال مفسران در مورد معناي آيه. (29)
3. اشاره به تفسير عرفاني ( اشاري ) آيه از زبان مفسران عرفاني مثل ابوعبدالرحمان المسلمي و احاديث منقول از امام صادق (عليه السلام). (30)
4. استفاده از روش تفسير قرآن به قرآن به مناسبت برخي آيات مثل ذيل آيه 4 و 6 و 7 سوره حمد که از اين شيوه استفاده شده است. (31)
5. نقل احاديث فريقين در مورد آيه که در اين مورد احاديث پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السلام) و برخي صحابه و تابعين آورده شده است. (32)
6. بررسي احاديث؛ ايشان در برخي موارد به ضعف سندي احاديث اشاره کرده اند، از جمله ذيل حديث 503/1 به ضعف سند روايات يا قابل تأويل بودن آن ها اشاره مي کند. (33) و در برخي موارد توضيح مختصري در مورد روايات آورده اند که در فهم آن ها مؤثر است. براي مثل ذيل حديث 428/1 و 482/1. (34)

تذکر 1:

البته ايشان در لا به لاي احاديث، نظرات برخي مفسران را به مناسبت ذکر مي کند. براي مثال ذيل روايت 478/1 سخن ابن کثير و ابوالفتوح رازي را حکايت کرده است. (35)
و اگر در مواردي حديث مشابهي در منبع ديگر بوده است، تذکر داده اند؛ براي مثال ذيل روايت 477/1. (36)

تذکر 2:

مؤلف محترم تلاش کرده است در تفسير آيات از يک الگوي نسبتاً هماهنگ استفاده کند. اما در عمل گاهي اين شش مرحله که ذيل آيه دوم سوره حمد طي شده است، به صورت کامل و مرتب ذيل آيات ديگر انجام نگرفته است. براي مثال ذيل آيه چهارم حمد مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ اشاره اي به تفسير اجمالي آيه شده است، اما اقوال مفسران و تفسير عرفاني به دنبال آن نيامده است. بلکه اين مطالب با روايات تفسيري مخلوط شده است.
همين مشکل ذيل آيه اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ( حمد / 6 ) تا حدودي خود را نشان داده است که نوعي ناهماهنگي و عدم ارائه الگوي واحد در تفسير هر آيه را به ذهن متبادر مي کند.
البته وقتي در متن تفسير دقت کنيم، در ذيل اکثر آيات از همين مراحل استفاده شده، اما در برخي مخلوط و در برخي مجزا شده است.

سوم. منبع شناسي « التفسير الاثري الجامع »

يکي از نقاط قوت اين تفسير، استفاده از منابع متنوع و اصيل شيعه و اهل سنت و مستشرقان است.
در جلد اول تفسير فوق از بيش از 200 منبع استفاده شده است که مهم ترين آن ها عبارتند از:

الف. منابع حديثي شيعه

ارشاد، شيخ مفيد، استبصار - شيخ طوسي - بحارالانوار، علامه مجلسي - البصائر، الصفار، التهذيب، شيخ طوسي - اصول کافي، کليني - معاني الاخبار، صدوق - وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي - عيون اخبار الرضا عليه السلام - من لايحضره الفقيه، الصدوق - جامع احاديث شيعه و...

ب. منابع تفسيري شيعه

تفسير العياشي - تفسير الصافي، فيض کاشاني - تفسير القمي، علي بن ابراهيم - الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي - التفسير المنسوب الي الامام العسکري (عليه السلام) - التبيان في تفسير القرآن، شيخ طوسي - روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ابوالفتوح رازي - مجمع البيان، شيخ طبرسي - نهج البلاغه و...

ج. منابع حديثي اهل سنت

صحيح بخاري - صحيح مسلم - سنن ابن ماجه - سنن ابي داود - السنن الکبري، النسائي - سنن الدارمي - سنن الدار القطني - الموطأ، ابن مالک و...

د. منابع تفسيري اهل سنت

جامع البيان، الطبرسي - الدر المنثور، السيوطي - تفسير الثعلبي ( الکشف و البيان ) - تفسير معالم التنزيل، البغوي - تفسير القرآن العظيم، ابن کثير، تفسير القرآن العظيم، ابن ابي حاتم - تفسير البحر المحيط، ابوحيان الاندلسي - تفسير البيضاوي - تفسير القاسمي - تفسير القرآن الکريم، شيخ محمد عبده - التفسير الکبير، فخر رازي - تفسير روح المعاني، آلوسي - في ظلال القرآن، سيد قطب - المنار، رشيد رضا و...

ه‍. منابع علوم قرآن فريقين

التمهيد في علوم القرآن، محمدهادي معرفت - التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، محمدهادي معرفت - الاتقان في علوم القرآن، سيوطي - البرهان في علوم القرآن، الزرکشي - مقدمة في اصول التفسير، ابن تيميه - مقدمة - صيانة القرآن من التحريف، محمدهادي معرفت.

و. منابع در مورد آراي مستشرقان

آراء المستشرقون حول القرآن الکريم و تفسيره، عمر بن ابراهيم رضوان - بحوث جديدة في القرآن ( آراء المستشرقين حول القرآن ) عمر بن ابراهيم - الدفاع عن القرآن ضد منتقديه، عبدالرحمان بدوي - شبهات وردود، محمدهادي معرفت - قضايا قرآنية في الموسوعة البرطانيه، دکتر فضل حسن عباس.

ز. منابع رجال فريقين

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، محمد بن احمد الذهبي - الاصابة في تمييز الصحابة، ابن حجر العسقلاني - الجرح و التعديل، شيخ الاسلام الرازي - خلاصة تهذيب التهذيب، احمد بن عبدالله الانصاري - الذريعة الي تصانيف الشيعه، آقا بزرگ الطهراني - طبقات ابن سعد - طبقات المفسرين، محمد بن علي الداودي - طبقات الحنابلة، القاضي - الفهرست، ابن نديم - قاموس الرجال، تستري - الکامل في ضعفاء الرجال، الجرجاني - اللئالي المصنوعة، سيوطي - کتاب المجروحين من المحدثين و الضعفاء و المتروکين، محمد بن حيّان التميمي.

ح. منابع لغوي و ادبي

کتاب العين، خليل بن احمد فراهيدي - البهجة المرضية في شرح الألفيه، جلال الدين السيوطي، لسان العرب، ابن منظور - مجمع البحريان، الطريحي.

ط. منابع تاريخي

تاريخ ابن عساکر - التاريخ الکبير، البخاري - تاريخ بغداد او مدينة الاسلام، الخطيب البغدادي - رجال الطوسي - رجال العلامه الحلي - رجال الکشي.

ي. منابع اصول الفقه

اجود التقريرات، ابوالقاسم خوئي - عدة الاصول، شيخ طوسي - فوائد الاصول، محمدعلي الکاظمي الخراساني - کفاية الاصول، شيخ محمدکاظم خراساني الاخوند - مصباح الاصول، محمد سرور الواعظ الحسيني - الهداية في الاصول، شيخ حسن صافي اصفهاني.

ک. منابع قرائات

حجة القرائات، عبدالرحمن بن محمد - الکشف عن وجوه القرائات السبع، مکي بن ابي طالب القسي - النشر في القرائات العشر، ابن جزري.

پي‌نوشت‌ها:

1. استاديار جامعة المصطفي العالمية.
2. نحل، آيه 44.
3. ألا و اني أوتيت القرآن و مثله معه؛ الاتقان، ج 4، ص 174.
4. تفسير طبري، ج 1، صص 28-27 و ص 30.
5. اسکافي، المعيار و الموازنة، ص 304؛ محمدهادي معرفت، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج 1، ص 175.
6. صلوا کما رأيتموني اصلي؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 85، ص 279.
7. خذوا عني مناسککم. ( اين روايت را با اين لفظ نيافتيم اما مضمون آن در بحار، ج 28، ص 95 و ج 37 ص 115 آمده است ).
8. محمد بن يعقوب کليني، کافي، ج 1، ص 286؛ عياشي، ج 1، صص 251-249؛ حاکم حسکاني، شواهد التنزيل، ج 1، ص 149؛ محمدهادي معرفت، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج 1، ص 181.
9. براي اطلاع از احاديث تفسيري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ر.ک: الاتقان، ج 4 ص 180 و صص 257-214 و نيز ر.ک: محمدهادي معرفت، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج 1، صص 199-181.
10. اين مطلبي است که ذهبي، در التفسير و المفسرون، ج 1، ص 89، بدان اعتراف دارد.
11. آيت الله معرفت در التفسير و المفسرون، ج 1، ص 181 از نوه ي سيد هاشم بحراني نقل مي کند که روايت پيامبر و روايات ايشان که از طريق بيت (عليهم السلام) نقل شده را جمع آوري کرده و تاکنون به چهار هزار حديث رسيده است.
12. قال له رجل انک لتفسّر من کتاب الله ما لم يسمع، فقال: علينا نزل قبل الناس و لنا فسّر قبل أن يُفَسّرُ في الناس، فنحن نعرف حلاله و ناسخه و منسوخه و...؛ نورالثقلين، ج 4، ص 595، ح 19.
13. تفسير فرات کوفي، ص 258، ح 351.
14. قال ابن عباس: جلّ ما تعلمت من التفسير، من عليّ بن أبي طالب؛ بحار، ج 89، صص 106-105.
15. ر.ک: التفسير و المفسرون، دکتر ذهبي و آيت الله معرفت، ( مبحث ابن عباس ).
16. اين رساله گاهي تحت عنوان « رسالة المحکم و المتشابه »، به سيد مرتضي نسبت داده مي شود و در مجلدات قرآن بحارالانوار نقل شده است. ر.ک: سيد حسن صدر، تأسيس الشيعه ي لعلوم الاسلام، ص 318.
17. ر.ک: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 89، ص 40؛ محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 292؛ سيد محمد علي ايازي، سير تطور تفاسير شيعه، ص 28.
18. ابن نديم، الفهرست، ص 36.
19. سير تطور تفاسير شيعه، ص 39.
20. اين مطلب را همکاران مؤلف براساس حجم فيش برداري هاي موجود اظهار کردند.
21. همان.
22. التفسير الجامع الاثري، ج 1، ص 6.
23. محمدهادي معرفت، التفسير الاثري الجامع، ج 1، ص 259.
24. همان، ص 278.
25. همان، ص 284.
26. همان، صص 287-285.
27. همان، صص 290-289.
28. همان، ج 1، ص 363.
29. همان، صص 364-363.
30. همان، ص 364.
31. همان، صص 378 و 381.
32. همان، صص 377-364.
33. همان، ص 378.
34. همان، صص 366 و 374.
35. همان، ص 374.
36. همان.

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول