مراحل هضم چهار گانه در جسم انسان
بايد دانست که چون طعام هاي خورده شده به معده در آيند، حرارت معده آن را هضم مي کند و با آب بياميزد تا حرارت معده آن را بگوارد و به صورت کشکاب در آرد که آن را کيلوس مي گويند و اين گوارش را طبيبان هضم نخست مي گويند.
نويسنده: جمشيد خدادادي
بايد دانست که چون طعام هاي خورده شده به معده در آيند، حرارت معده آن را هضم مي کند و با آب بياميزد تا حرارت معده آن را بگوارد و به صورت کشکاب در آرد که آن را کيلوس مي گويند و اين گوارش را طبيبان هضم نخست مي گويند.(1)
هضم اول:
حرارت معده در اين گواريدن، تنها بسنده نباشد، بلکه حرارت اندام هاي ديگر که گرداگرد معده قرار دارند آن را ياري مي دهند، چون حرارت کبد که از سوي راست آن را ياري کند، و از سوي چپ حرارت شريان ها که در سپرز ( طحال ) است و از طرف بالا از حجاب به حرارتي که از قلب به آن مي رسد و از پيش آن، عضلات شکم که از همه سو معده را ياري مي کنند تا تمام غذا پخته شود و کيموس گردد. اين حالت در طب قديم ( اوّل ) مي گويند.هر غذا يا دارويي که در اين حالت تأثير گذار باشد، به همان حالت معروف است. مثال: زنجبيل در اول گرم است؛ يعني آن حالت گرمي را در هضم اول ايجاد مي کند.
هضم دوم:
مرحله اي است که کبد در پختن کيموس که از معده عبور کرده است دخالت داشته، آنچه که لطيف تر است به سوي خود مي کشد در اين جا حرارت کبد به کيموس مي رسد و از آن حرارت، پختگي و گوارشي ديگر روي داده که آن را دومين گوارش يا هضم ثانويه مي گويند.کليد:
اين حالت را در طب قديم ( دوم ) مي گويند.انواع داروها و غذاهايي که در اين مرحله تأثير گذارند، به اين نام معروفند. اين کيموس در کبد سه قسمت مي شود:
نخست که آن را صفرا نامند و ديگري دردي مي شود و آن را سودا مي گويند و سومي خلطي صاف و پاکيزه مي گردد که آن را خون مي نامند. هر گاه کبد گرم تر باشد، کفک کيموس بيشتر مي شود، که بخش گرم تر آن را صفراي سوخته مي نامند و اگر به غايت سوختگي خود برسد، به آن سودا مي گويند. گرماي کبد بايد طوري باشد که در پروردن کيموس که آن را ( هضم دوم ) مي نامند، توانا باشد. اگر در اين حالت اشکالي پيش آيد و چيزي بماند که به خامي گرايد، به آن بلغم مي گويند. از اين جا معلوم مي شود که هر گاه مزاج کبد معتدل باشد، خون صافي به وجود مي آيد و صفرا و سودا که با وي متولد مي شوند، طبيعي اند.
هر گاه که کبد به گرمي ميل کند، صفراي بيشتر توليد مي کند و هر گاه که بسيار گرم باشد، صفراي سوخته به وجود مي آورد که به آن سودا مي گويند. هر گاه که مزاج کبد سرد باشد، بلغم توليد مي کند و هر گاه که بسيار سرد باشد، بلغمي فِسُرده به وجود مي آورد که به آن سودا مي گويند و آن مزاجي سرد و خشک است که به سبب عدم گوارش طعام، رطوبت غير طبيعي توليد مي کند، چنان که در جسم پيران به سبب سردي و خشکي مزاج و عدم گوارش تمام طعام اين حالت روي مي دهد؛ و توليد بلغم بيشتر در معده است و توليد صفرا و سودا بيشتر در کبد مي باشد.
کليد:
به نظر نگارنده مصرف غذاهاي سرد رسوب خون را افزايش مي دهد و لبنيات و ترشيجات و هر گونه مواد غذايي سردي بخش (ESR) خون را افزايش مي دهد. هم چنين سيستم ايمني بدن را مختل مي کند و موجب بيماري هاي اتوايميون مي شود.وارد شدن طعام از معده به کبد و عبور آن در رگ هاي باريک کبد، بدون نوشيدن آب و مايعات ممکن نيست. لذا براي روان شدن کيموس و پخته شدن آن و تبديل آن به خون، نوشيدن آب کافي ضروري است.
هضم سوم:
بايد دانست که خون و هر خلطي که با خون به رگ ها وارد شود گوارش ديگري روي آن انجام مي شود که به آن گواريدن سوم مي گويند.کليد:
مواد غذايي که از روده جذب خون مي شود، آن را هضم سوم مي نامند. به اين حالت در طب قديم ( سوم ) مي گويند. مواد غذايي وارد شده در مويرگ ها که فاصله ي آن ها تا سلول 25 تا 50 ميکرون است و سلول ها از اين طريق تغذيه مي شوند.هضم چهارم:
چون اين مواد به اندام ها برسد، درهر اندامي گوارش ديگري صورت مي گيرد که به آن گواريدن چهارم مي گويند. اين حالت را از نظر علم روز فشار اسمزي مي نامند که مواد غذايي موجود در خون از اين طريق جذب سلول شده و حيات ادامه پيدا مي کند.کليد:
اين حالت را در طب قديم ( چهارم ) مي گويند.سؤال: خوانندگان گرامي درکتب قديمي بسيار ديده اند که فلان دارو درحالت چهارم کشنده است؟! چرا؟
جواب: هر غذا يا دارويي داراي PH خاصي است و اگر با همان حالت وارد خون شود حقيقتاً کشنده است! چرا، چون تعادل PH خون را مختل کرده و شخص دچار اغما مي شود.
توجه: دو حالت اول و دوم گوارش PH مواد غذايي يا دارو را به حالت تعادل در مي آورد، تا خطري متوجه شخص نشود.
سؤال: انسان موجودي است خونگرم، علت خونگرم بودن انسان چيست؟جواب: به عقيده ي نگارنده چون PH خون انسان 7/4 مي باشد، اين حالت بيان کننده ي اين مسئله مي باشد که انسان موجودي خونگرم است!
پينوشتها:
1. همان، باب ششم از گفتار سوم، ص 14
منبع مقاله :خدادادي، جمشيد، (1391)، خلاصه ي کليد ورود به طب قديم، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ چهارم.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}