چرا ورزشکاران چپ دست برنده میشوند؟
در ورزشهایی که دو ورزشکار روبروی یکدیگر قرار میگیرند، تعداد چپ دستها، به نسبت آنچه که در زندگی روزمره با آنها مواجه هستیم، بین دو تا چهار بار بیشتر است. ورزشکاران چپ دست با استفاده از سازمان ویژهی مغز
مترجم: حمید وثیق زاده
منبع:راسخون
منبع:راسخون
در ورزشهایی که دو ورزشکار روبروی یکدیگر قرار میگیرند، تعداد چپ دستها، به نسبت آنچه که در زندگی روزمره با آنها مواجه هستیم، بین دو تا چهار بار بیشتر است. ورزشکاران چپ دست با استفاده از سازمان ویژهی مغز خود، از امتیازات تاکتیکی بیشتری بهرهمند میشوند. حتی راست دستها هم از قسمتی از چپ دستی پنهان خود سود میبرند.
اول دسامبر1991: در مسابقات فینال تنیس، زوج گی فورژه- آنری لوکنت، جام دیویس را که همواره چشم قهرمانان تنیس به دنبال آن است، نصیب فرانسه میکند. بیستم مارس 1992: تیه ری ژاکوب در مسابقهی بوکس قهرمانی جهان در برابر دانیل ساراگوزای مکزیکی، عنوان قهرمانی جهان در خروس وزن را به خود اختصاص میدهد. وجه مشترک همهی این ورزشکاران سطح بالا، چپ دستی آنهاست. آیا این یک امر تصادفی مربوط به برد و باخت در مسابقات است؟ به این ارقام توجه کنید: از 25 تنیس باز رده بالا در سطح بینالمللی، 5 نفرشان چپ دست هستند. همچنین چهار نفر از میان بهترین ده بازیکن تنیس روی میز اروپا، و هفت نفر از میان 16 شمشیر باز ردیف اول جهان، چپ دستاند. بنابراین نسبت چپ دستی در میان قهرمانان بین 20 تا 40 درصد متغیر است در حالی که در "زندگی روزمره" نسبت چپ دستها فقط 10 درصد است.
این میزان بالای غیر عادی چپ دستی در میان ورزشکاران از کجا ناشی میشود؟ از نظر دکتر گی آزمار، پژوهشگر علوم عصبی در مؤسسه ملی ورزش و تربیت بدنی در فرانسه، پاسخ این پرسش در جمجمهی چپ دستها نهفته است.
مغز ما از دو نیمکره تشکیل شده است که بین خود وظلیف و کارهایشان را تقسیم کردهاند. نزد 97 درصد راست دستها، نیمکرهی چپ مغز تکلم و حرکات را کنترل می کند و نیمکرهی راست تجسمهای فضایی را بر عهده دارد. تا همین اواخر دانشمندان میپنداشتند که مغز چپ دستها سازمانی متقارن دارد. اما امروز میدانیم که کارکردهای دو نیمکره بوضوح از یکدیگر متمایز نمیشوند و کم و بیش در هر دو نیمکرهی مغز چپ دستها توزیع شدهاند. مثلاً در تنیس بازان چپ دست، فرمان حرکتها و قسمتی از تسلط بر فضا در همان نیمکرهی راست تحقق مییابند. بنابراین برای چنین ورزشکاری، بین زمانی که توپ را میبیند و زمانی که بر آن ضربه میزند، مه چیز در "یک سو" انجام میپذیرد. به عکس در راست دستها، این نیمکره راست است که کنترل دیدار را بر عهده دارد و بعد اطلاعات حاصل را به نیمکرهای که حرکات را "رهبری" میکند، منتقل مینماید. فاصلهی زمانی این انتقال 30 هزارم ثانیه است که چپ دستها به واسطهی برخورداری از "مدار مغزی" کوتاهتر، این فرصت بسیار اندک را هم صرفه جویی میکنند.
در وهلهی اول، این صرفه جویی در وقت مضحک به نظر میرسد اما اگر به حرکات ورزشی بیندیشیم که در آن فاصلهی زمانی بین ده حرکت بسیار کوتاه میشود، به اهمیت موضوع پی میبریم. دکتر گی آزمار، تأکید دارد که: "در شمشیر بازی، فواصل واکنشها حدود 300 تا 400 هزارم ثانیه است و در تنیس 300 تا 500 هزارم ثانیه."
مارسل بازن، مربی بوکس (در فرانسه) میگوید: "چپ دستها، به خصوص در مقابله با حریف، واکنش سریعتری نشان میدهند." دکتر آزمار در توضیحات بیشتری در این زمینه چنین نظر میدهد که چپ دستها از نظر تاکتیکی نیز از مغز خود بیشتر بهرهگیری میکنند: "زاویهی دید چپ دستها وسیعتر است. مثلاً در بازی تنیس،چشم آنها مه تنها مسیر توپ را دریافت میکند، بلکه موقعیت و رفتار حریف را هم میبیند. به واسطه این اطلاعات جنبی،بازیکن، حتی پیش از چشم دوختن به توپ، به صورتی تقریباً خودکار واکنش میکند. بویژه در ضربههای فورهند که با بک هند پاسخ میدهد. به همین دلیل است در ورزشهایی که نیاز به واکنش سریع باشد، چپ دستها بهتر عمل میکنند."
درست است که بین سالهای 1975 تا 1991، چپ دستها در زمین تنیس رولان گاروس در پاریس (جنوب جنگل بولونی) فقط دوبار جام قهرمانی را ربودند، اما در فلاشینگ میدو (زمین بازی تنیس در نیویورک) 12 بار به قهرمانی جهان دست یافتهاند.
کامی نوبله، سرپرست فنی تیم تنیس روی میز فرانسه نیز به سهم خود تأکید دارد که "چپ دستها راحتتر میتوانند نحوهای را که حریفشان توپ را برگشت خواهد داد، پیش بینی کنند."
اگر ورزشکار چپ دستی ضمن بازی صحبت هم بکند، حرکاتش دقیقتر میشود
و اما راست دستها؟ در این زمینه دکتر آزمار یادآور میشود که : "حرکات راست دستها را نیمکرهی چپ کنترل میکند که کارکرد آن در ارتباط با دوختن نگاه (دو چشم) به یک نقطه است (به طوریکه تصویر شیء بر روی شبکیه بیفتد). بدین سان تنیس بازان راست دست توپ را در مرکز دید خود، آسانتر میبینند، دستشان بهتر رهبری میشود، و با باریک بینی و دقتی بیشینه بر توپ ضربه میزنند. بنابراین راست دست بیشتر از نظر استراتژی (مجموع حرکات هماهنگ) برتری دارد، بدین معنی که در مسیرهای طولانی و تبادل توپهایی که از فواصل دور زده میشود، راحتتر عمل میکند." متوجه میشویم که رویارویی میان راست دستها و چپ دستها با سبکهای بازی کاملاً مقابل یکدیگر انجام میگیرد. دکتر آزمار از این هم فراتر میرود: "اگر چپ دستی ضمن بازی صحبت هم بکند، حرکاتش دقیقتر میشوند. نیمکرهی راست مغزش که بر حرکات کنترل دارد، از فعالیتی که در مغز چپش در جریان است (زبان) دچار اختلال نمیشود، و این امر سطح هوشیاری او را بالاتر میبرد. به عکس، راست دستها که ناگزیرند این دو کار را در همان نیمکره هماهنگ کنند، دچار "ترافیک مغزی" میشوند. هنگامی که جان مک انرو، قهرمان چپ دست تنیس –که عصبانی شدنهایش معروف است- ضمن بازی در زمین تنیس غرولند میکند، با این کار، در عین بر هم زدن تعادل حریفش، کیفیت بازی خود را هم بهبود میبخشد، یعنی در حقیقت اقدام به نوعی دوپینگ شفاهی میکند...دکتر آزمار تأکید دارد که اینها همه فرضیه هستند، زیرا اطلاعات متخصصان در زمینهی کارکرد مغز و مسائل جانبی بودن، هنوز کامل نیست. افزون بر این، در رقابتهای سطوح بالا، تفاوتها بین راست دستها و چپ دستها کمرنگتر میشوند. دکتر آزمار در این زمینه هم میگوید: "در این رده، بازیکنان تلاش میکنند نقطه ضعفهای خود را بهبود ببخشند و دست راستشان از نظر سرعت و دست چپشان از نظر دقت، کارایی بیشتری داشته باشد. اصولاً دستگاه عصبی انسان چنان پیشرفته است که در اثر تجربه و تمرینهای پیگیر به نتایجی بسیار شگفت انگیز دست مییابد." در واقع از نظر بازیکنان و مربیان، برتری نسبی چپ دستها بیشتر به عوامل "برون- مغزی" مربوط میشود. مسسئلهی نخست، کم بودن تعداد چپ دست هاست:
فیلیپ امنس، قهرملن شماره یک شمشیر بازی فرانسه میگوید: "هنگامی که در 5 یا 6 سالگی بازی را شروع کردم، مرتباً با راست دستها روبرو میشدم، بنابراین ناگزیر شدم برای شکست دادن حریفانم یک سبک بازی خاص برای خودم بسازم."
به عکس، راست دستها که کمتر با چپ دستها روبه رو میشوند، برای تطبیق دادن خود با بازی چپ دستها باید سالها تمرین کنند. در بازی بوکس، موقعیت چپ دستها به آنها فرصت میدهد که بر حریف خود برتری داشته باشند. مارسل بازن، مربی سابق کریستف تیوزو در این زمینه میگوید: "بازیکن راست دست با گرفتن مشت چپ در جلو و مشت راست در عقب برای ضربه زدن، گارد میگیرد. بازیکن چپ دست عکس این موقعیت را دارد و همین "گارد بدلی" است که به او فرصت این برتری را میدهد که به پهلوی راست حریف خود ضربه بزند. علاوه بر این، چون او در جهت عکس معمول مشت زنها میچرخد، از این بابت میتوانیم هشدار استفان هاکون، یکی از بهترین امیدهای چپ دست فرانسه را درک کنیم: "اگر یک راست دست فرصت بازی به من بدهد، باخته است."
یکی دیگر از عوامل برتری چپ دستها ممکن است مربوط به مقررات بازی باشد. در این باره دکتر مونتالوان، پزشک فدراسیون تنیس فرانسه میگوید: "برای برد در یک گیم، همهی سرویسها به جز یکی، از سمت چپ زمین زده میشوند. بنابراین بازیکن توپ را از چپ به راست میزند، یعنی سمت چپ حریف راست دست خود. اما اگر چپ دست سرویس خوبی بزند، راست دست را به شدت به حاشیه زمین میکشاند و این برایش فرصتی پدید میآورد که برای زدن توپ بعدی خود را به کنار تور برساند."
مع هذا، همهی این ترفندها در مسابقات سطح بالا، کم اثرتر میشوند. فیلیپ اومنس میگوید: "رویارویی با یک چپ یا راست دست چندان اهمیتی ندارد. آنچه که بیش از همه چیز به حساب میآید شخصیت و سبک بازی حریف است و البته برتری روانشناختی که میتوان با آن بر حریف پیشی گرفت."
ورزش و سهم چپ دست
به نظر میرسد که مرز میان راست و چپ دستی آن چنان که تصور میرود، واضح نباشد. در هر حال این چیزی است که ونسان دشلت، استاد تنیس مدعی آن است. وی، که در پی حادثهای چپ دست شد، به این فکر افتاد که نسبت به تک دست بودن (راست یا چپ دست بودن) شاگردانش بیشتر توجه کند و از نزدیک به بررسی آن بپردازد. بدین منظور شاگردانش را به دو گروه تقسیم کرد یعنی کسانی که در ضربهی راست-سادهترین ضربهی تنیس- "خوب" یا "بد" بودند، و برای تجزیه و تحلیل حرکاتشان، از آنها فیلمبرداری کرد. مشاهده نمود که "خوبهای" چپ یا راست دست، حرکاتشان را به اشکال مختلف سازماندهی میکنند. اما راست دستهای "ضعیف" حرکاتی شبیه به چپ دستهای "قوی" دارند. نتیجه: آنها چپ دستهایی هستند که خود از آن بیخبرند! از آن زمان به بعد، 40 درصد از شاگردان راست دستش با دست چپ بازی میکنند و به پیشرفتهای بزرگی نایل آمدهاند. اگر به این رقم، عدد 10 درصد را بیفزاییم که میزان چپ دستهای طبیعی است، در مکتب ونسان دشلت، چپ دستها هم ب اندازه راست دستها زیاد هستند!البته این تجربه بر هیچ گونه پایه علمی استوار نیست. به هر حال به نظر میرسد که در هریک از ما، همزمان دو نوع تک دستی یا یکسویگی وجود دارد. اولی که مربوط به تنه میشود از بدو تولد استقرار مییابد و دومی که دستها را کنترل میکند، بعدها در اثر تقلید، اکتساب میشود. پس در ورزش، که حرکات تقریباً به صورت خودکار عمل میکنند، فرصتی پدید میآید که سهم چپ دستی ما به صورت آزادتری تجلی یابد که تا آن زمان تحت تأثیر اطرافیان راست دستی که تعدادشان بیشتر بود، سرکوب میشد.
چنانچه این نظریه تأیید شود، بیم آن میرود که چپ دستها زمینهای ورزشی را به انحصار خود در بیاورند و در آن صورت راست دستهای واقعی آن قدرها فرصت و امکان نخواهند داشت از برتری خود بهرهگیری کنند.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}