نویسنده: مهسا طاهری جو




 

ویژگی های عمومی و خصایص روان شناسانه ی هر رشته ی ورزشی، می تواند ربطی مستقیم با حرفه ی بدلکاری داشته باشد. با بررسی هر یک از رشته های ورزشی، دست کم در سطوح کلی، آگاهی و علم بیشتری در زمینه ی آمادگی جسمانی و تمرینات بدنی بدلکاران به دست خواهیم آورد و آشکار خواهد شد که با توجه به ویژگی های جسمانی هر کسی چه شاخه ای سبب بالا بردن کارایی بدنی اش در اجرای صحنه های پرتحرک در سطوح حرفه ای می شود.
البته استعداد فطری و توانایی روحی و روانی هر کسی، ارتباط مستقیمی با این مبحث دارد. اجرای موفقیت آمیز حرکت های پیچیده و شگفت انگیز، با اتکا به تمرین های سخت چندین رشته ی ورزشی، ایجاد آمادگی ذهن و روان، و محاسبات دقیق ریاضی و فیزیکی دست یافتنی است.
برای ایجاد صحنه های پرتحرک، یک رشته ی خاص و معیّن ورزشی، به منزله ی مرجع، تعریف و تثبیت نشده است، زیرا این حرفه، محصول ادغام چندین شاخه ی ورزشی است که هر یک با یکی از حرکات بدلکاری در خور قیاس اند. هر کنش و واکنشی برگرفته از یک یا چندین حرکت ورزشی به صورت حرفه ای است که با تمرین های جدی و به کار بستن محاسبات، تأثیر فراوانی بر کیفیت کار می گذارند. هر یک از رشته های ورزشی، مجموعه ای از کنش ها و واکنش های ویژه ی خود را دارند و نیازمند تمرین های خاصی هستند و این تمرین ها نیز به نوبه ی خود آمادگی های فیزیکی و ذهنی ویژه ی خویش را می طلبند.

بررسی رشته های ورزشی از نظر جسم و روان

در نگاه نخست شاید چنین بنماید که همه ی رشته های رزمی مانند یکدیگر هستند و کنش ها و واکنش هایی نظیر هم دارند. اگر چه ورزش های رزمی همگی در اصول و برخی حرکت های بنیادین، و در شکل به نظر یکسان می آیند، اما هر یک در عمل، شگردهای گوناگون و تمرین های متفاوتی دارند.
تشابهات تنها محدود به زیرساخت کلی حرکات رزمی است و این زیربنا نیز شاخه های منحصر به فردی دارد. برای مثال کاراته و تکواندو در اجرای حرکات، بسیار نزدیک و مشابه یکدیگرند، در حالی که در کاراته تقریباً 70 درصد حرکات رزمی با دست و تنها 30 درصد آن ها با پا اجرا می شود ولی در تکواندو موضوع کاملاً برعکس است؛ یعنی، 70 درصد حرکت ها با پا و 30 درصد آن ها با دست اجرا می شود. پس می توان چنین نتیجه گرفت که ورزش کاراته مناسب افرادی است که دست های نیرومندتری دارند و تکواندو مناسب کسانی است که پاهایشان قدرتمندتر است.
در این میان، کسانی نیز هستند که به یاری اندام مناسب و تمرین های همه جانبه می توانند از همه ی ماهیچه های بدنشان به خوبی استفاده کنند و حرکات رزمی را تمام و کمال با استفاده از دست و پا و دیگر عضوهای بدنشان انجام دهند. مثال برجسته ی چنین فردی بروس لی است که توانست خود را یک رزمی کار حرفه ای و تما عیار به جهانیان معرفی کند و با توجه به نبوغ ذاتی ای که در شناخت زوایای ورزش های رزمی داشت، حرکت های آن ها را به طرز درست و کامل و نیز با ابتکار و خلاقیت شخصی اش، در عرصه ی سینما به نمایش بگذارد.
از دیگر ورزش های رزمی می توان به کُنگ فو اشاره کرد که در دل خود بسیاری از ورزش ها و توانایی های آن ها را نهفته دارد. در کنگ فو برای گرم کردن ماهیچه های بدن از حرکت های برپایه ی ژیمناستیک، برای آمادگی ماهیچه ها از ورزش دو، و برای مستحکم کردن عضلات از ورزش مشت زنی استفاده می شود.
بسیاری از رشته های ورزشی مبارزه ای که این روزها با نام های گوناگونی خوانده می شوند و طرفداران خاص خود را دارند، از دل کنگ فو درآمده اند؛ برای نمونه می توان به رشته های ووشو، تای بوکس، و جودو اشاره کرد که همگی از خانواده ی کنگ فو هستند.

روان شناسی افراد بر اساس رشته ی ورزشی

امروزه برخی از روان شناسان در مورد ویژگی های ورزشکاران هر یک از رشته های ورزشی مجموعه ای اطلاعات کلی و عمومی عنوان می کنند. این اطلاعات از بررسی و مطالعه ی شخصیت فردی و اجتماعی هر ورزشکار با توجه به انتخاب رشته ی ورزشی اش حاصل می شود. البته این دسته بندی ها کلی است و لزوماً درباره ی تک تک ورزشکاران صادق نیست.
برای مثال، گفته می شود کسانی که ورزش های رزمی مانند فوق کنتاکت، بوکس، تای بوکس و کُشتی را بر می گزینند و در آن به مهارت می رسند، خشن، سرسخت، یک دنده، عصبی و اهل خشونت اند. بدن آنان نیز عضلات سنگین و مستحکمی دارد و از استقامت فیزیکی بالایی برخوردارند، اما افرادی که ورزش هایی مانند شنا، دو و میدانی، دوچرخه سواری را بر می گزینند، آدم هایی خونسرد و مهربان اند و طبعی لطیف دارند.
کسانی که ژیمناستیک کار می کنند، روحیه ی کار گروهی ندارند و آدم هایی غیر اجتماعی و گوشه گیر هستند و هنگام صحبت کردن نمی توانند به چشمان مخاطب خود مستقیماً بنگرند. طبعاً چنین افرادی گزینه ی مناسبی برای ورود به حرفه ی بدلکاری نیستند و کمتر پیش می آید که علاقه ای به عملیات صحنه هایی پرتحرک و بدلکاری نشان دهند، اما عملیات آکروباتیک این رشته، مناسب این حرفه است و بسیار کاربرد دارد.
کسانی که شطرنج بازی می کنند، بسیار باهوش و زیرک اند. آنان کنش و واکنش فیزیکی و جسمانی ندارند، اما تک تک سلول های بدن شان با محوریت مغز فعالیت می کند، به همین سبب پس از مسابقه به شدت خسته می شوند. آنان اغلب منطقی، تیزبین و کم حرف اند.
کسانی که در رشته های ورزشی شنا و شیرجه فعالیت می کنند، بسیار باهوش اند، قدرت تفکر و تمرکز بالایی دارند، زیرا هنگامی که شخص می خواهد از ارتفاع چند متری به درون استخر، با چند پیچ و پشتک در هوا فرود بیاید، باید محاسبات دقیق ذهنی اش بر پایه ی ریاضی و فیزیک به درستی انجام پذیرد تا بتواند درک کند که در مدت زمان بسیار کم، چه زمانی در هوا پیچ بخورد و پشتک بزند و چه وقت دست و پا و کل بدن را باز کند تا به راحتی و به حالتی زیبا و شکیل به درون آب فرود آید. تمرینات جسمانی بسیار حائز اهمیت اند، اما قدرت تفکر و محاسبات دقیق نیز باید هماهنگ با بدن و تمرینات فیزیکی پیش برده شوند. در رشته ی شنا، آب باعث می شود که فشاری که آب به بدن وارد می کند بر روی همه ی ماهیچه ها و مفاصل وارد شود و بدن به نرمی و توازن برسد، در نتیجه موجب می شود که ماهیچه ها خشک نشوند و اعضای بدن همواره انعطاف خود را حفظ کنند.
در رشته ی وزنه برداری، همه ی تمرکز در بازوها و پاهاست و همه ی سلول های بدن در اختیار قدرتی است که باید وزنه ی بسیار سنگین را بلند کند. مسلم است که در این رشته قدرت جسمانی اهمیت زیاد دارد و طبعاً کمتر از نیروی ذهن استفاده می شود.
ورزشکاران رشته ی سوارکاری بسیار غریزی عمل می کنند، درک و فهم بالایی دارند و احساسی، مهربان و باهوش هستند و معمولاً در تحصیل خود به درجات بالایی می رسند، زیرا از نظر ذهنی کاملاً آماده اند و از قدرت گیرندگی بالایی برخوردارند.
البته همه ی رشته های ورزشی، با تفاوت در نسبت ها به توازن نیروی فکری و جسمی نیازمندند و صرفاً در تقسیم بندی ها متفاوت اند. ورزش هایی که در آن نیروهای ذهنی هم زمان با نیروی جسمی در تعادل کامل به سر می برند، براساس اولویت، شنا، ژیمناستیک، و ورزش های رزمی اند. البته اندام و سبک بدنی، روحیه، شخصیت و طرز اندیشه ی هر کسی، عاملی تعیین کننده در انتخاب رشته ی ورزشی او خواهد بود.
ساخت و پرداخت یک صحنه ی اکشن، به جز نیروی انسانی متخصص که فاعل و اجرا کننده است (و این نیرو باید پس از گزینش جسمی و روحی، با ورزش های مختلف و تمرینات ویژه ی بدنی تعلیم داده شود و به سطح حرفه ای برسد) نیازمند محاسبات ریاضی و فیزیکی است که اگر به درستی انجام نشوند، آسیب های جبران ناپذیری به شخص بدلکار یا عوامل حاضر در صحنه (یا در بهترین شکل آن، به ابزارها و ادوات صحنه) وارد می آورند.
برای مثال، اگر در صحنه ای سه خودرو با سرعت بسیار بالایی بخواهند هم زمان عملیات ویژه انجام دهند (مثلاً یک خودرو از بین دو خودروی دیگر با سرعت زیاد رد شود) و سرعت خودروها به صورتی بسیار دقیق و درست محاسبه و اندازه گیری نشده باشد، به شدت به یکدیگر برخورد می کنند و به افراد آسیب فراوانی می رسانند. یک مثال دیگر؛ اگر بدلکار بخواهد از ارتفاع چهل متری از بالای یک ساختمان بلند به روی یک تشک 5×5 متر فرود آید، و پرش او، 10 سانتی متر بیشتر به سمت رو به رو جهش داشته باشد در پایین یک تا دو متر اختلاف نقطه ی فرود خواهد داشت و ممکن است منجر به آسیب دیدگی های سخت و حتی مرگ او شود.
یک بدلکار حرفه ای باید غیر از محاسبات فیزیکی و ریاضی حرکات، اندازه ی دقیق قابی را که برای یک صحنه طراحی شده است بداند و آگاهی کاملی از فاصله های مختلف لنزهای دوربین و اندازه های قاب های سینمایی داشته باشد، در غیر این صورت هنگام اجرای آن از قاب خارج می شود، کار بی نتیجه می ماند و کلیّت صحنه از دست می رود و بدلکار نیز انرژی، توان و روحیه ی اولیه ی خود را برای بازآفرینی آن صحنه از دست می دهد.
در اغلب موارد برداشت یک صحنه در نخستین بار قدرتمندتر، تأثیرگذارتر و پرانرژی تر است و تکرار اجرای همان صحنه (به دلیل نداشتن آگاهی درباره ی اندازه و محدوده ی قاب و اشیا در محاسبات) کاری بسیار سخت و پرهزینه و زمان بر می شود و البته اجرای مجدد همان صحنه به صورت متوالی و تکراری به ندرت می تواند مانند برداشت اول، قدرت و تأثیر داشته باشد. برای مثال، در یک صحنه ی پرتحرک وقتی شخص مشتی به صورت دیگری می کوبد، ضربه ی اول و برداشت اول، همیشه و همواره بسیار قدرتمندتر و با استفاده از همه ی انرژی و تأثیرگذارتر اجرا می شود. از سوی دیگر فرد ضربه خورده، برای طبیعی جلوه دادن صحنه باید پرت شود و با زمین برخورد کند که این خود باعث کوفتگی، ایجاد درد و خستگی می شود و اگر قرار باشد بارها و بارها این صحنه تکرار شود، وی هر بار صحنه را ضعیف تر اجرا می کند، زیرا توانش هر بار تحلیل می رود و در نهایت هرگز حس و حال صحنه و برداشت اول را نخواهد داشت. اگر در ابتدا، محاسبات فیزیکی و ریاضی و هم چنین اندازه و محدوده ی قاب مدنظر قرار گیرد، اغلب کار با یک برداشت به سرانجام می رسد و نیازی به تکرار یک صحنه ی طاقت فرسا و خطرآفرین برای بارهای متمادی نیست.
یکی دیگر از رشته های ورزشی که از هیجان انگیزترین ورزش های جهان امروز است پرش بانجی (1) نام دارد. در این ورزش، فرد با یک طناب که خاصیت ارتجاعی دارد از ارتفاع به پایین می پرد و به طور سروته در میان زمین و آسمان، چند ثانیه معلق می ماند. این رشته ی ورزشی تقریباً از 35 سال پیش شناسایی شد و یک رشته ی ورزشی مطرح در سرتاسر جهان شد. این ورزش از حدود 150 سال پیش در کشور نیوزیلند در آیین های قبل از ازدواج اجرا می شد.
این سنت دیرینه بدین صورت اجرا می شد که اگر مرد جوان قصد ازدواج با دختری را داشت، باید در ابتدا از فراز صخره ای بلند به همراه ریسمانی بافته شده از رشته ها و برگ های گیاهان، می پرید. اگر طول ریسمان به اندازه بود، آن مرد جوان پرش را به صورت درست انجام می داد و در نزدیکی سطح زمین می ایستاد. اما اگر طول ریسمان گیاهی و طول ارتفاع درست انتخاب نمی شد، با زمین برخورد می کرد و هرگز نمی توانست با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند.
این ورزش از لحاظ روان شناسی هیجان و تنش فراوانی دارد و کسانی که در این رشته فعالیت می کنند، از لحاظ روانی، افراد طالب هیجان و با قدرت ذهنی بسیار بالا و هم چنین دارای اعتماد به نفس زیادی اند. این افراد به راحتی می توانند از این قدرت ذهنی و اعتماد به نفس بالا برای تصمیم گیری های بسیار دشوار در زندگی شان بهره جویند.
این ورزش می تواند خطر بسیاری داشته باشد، زیرا هنگامی که کسی می خواهد از ارتفاع با یک کِش ویژه به پایین بپرد، لحظات پیش و پس از پرش، سرشار از تنش و هیجان است و همین فشارهای روانی، موجب می شود آدرنالین خون وی به یک باره و با سرعت زیادی، بالا رود و موجب آسیب های شدیدی بر روح و جسمش شود.
گفتنی است، هر بدنی قدرت و تحمل ترشحات بسیار بالای آدرنالین را ندارد و ممکن است همین ترشحات سبب سکته ی قلبی و مغزی شود. در مواردی نیز ممکن است به برخی از سلول های مغزی آسیب وارد شود و بیماری های سخت و ناشناخته ای در بدن پدیدار شود. زیرا سلول های مغزی هنگامی که دچار آسیب می شوند، ترمیم شدنی نیستند. برای مثال: هنگامی که فرد با کش بانجی از ارتفاع زیاد می پرد، در مواردی خاص ممکن است از شدت ترس و هیجان ناشی از پرش، به سرعت رنگدانه های پوست و هم چنین پیازهای موی خود را از دست بدهد؛ یعنی از فرط هیجان و ترس، پوست تمام اعضای بدن، سر و صورتش به یک باره، سفید شود و همه ی موهای بدن و سروصورتش بریزد و کل پوستش بی رنگ و بی مو شود. درمان چنین بیماری ای بسیار دشوار است، زیراد باید زمانی بسیار طولانی از یک تا شش سال بگذرد تا بدن فرد بتواند کم کم رنگ دانه های پوستی خود را بازیابد.
برای این که کسی هنگام پرش از ارتفاع با کش مخصوص بانجی، دچار چنین بیماری های عصبی، روانی و جسمی نشود، باید راهنمای با تجربه ای در کنار خود داشته باشد تا وی را از نظر ذهنی و روانی آماده کند و بتواند پرشی با موفقیت و به دور از هر گونه آسیب جسمی و روانی انجام دهد.
هنگامی که کسی می خواهد از ارتفاع بپرد در یک اغمای ذهنی بسیار دشوار قرار می گیرد که این اغما مانند یک تونل تاریک و بی انتها، سرشار از هیجان و پرسش های بی پاسخ ذهنی است. اگر این شخص را راهنمای باتجربه ای هدایت کند، از لحاظ روحی و جسمی برای پرش آمادگی لازم را به دست می آورد.
اگر هر کسی حتی برای یک بار بتواند ورزش بانجی جامپینگ را به درستی و با موفقیت انجام دهد، پس از آن دارای اعتماد به نفس بالایی می شود و به راحتی می تواند برای همه ی جنبه های زندگی اش به درستی و با اعتماد به نفس تصمیم گیری کند، زیرا این ورزش از نظر روانی بر قدرت تصمیم گیری و تمرکز ذهنی فرد تأثیر بسزایی می گذارد.
این رشته ی ورزشی در حرفه ی بدلکاری نیز کاربردهای فراوانی دارد، زیرا در ابتدا به فرد قدرت تمرکز ذهنی و اعتماد به نفس بالا می بخشد و پس از آن در هنگام اجرای صحنه ای بسیار سخت و هیجان آور صحنه های پرتحرک می تواند به وی قدرت فکری و ذهنی و آمادگی جسمانی لازم را بدهد.
منبع مقاله :
طاهری جو، مهسا؛ (1389)، اصول و فنون بدلکاری در سینما، تهران: (سروش) انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول