نویسنده: دکتر رضا سراج





 


خوانش غلط و تحریف‌آمیز از اندیشه‌ها و اصول مکتب امام خمینی (رحمت‌الله علیه) دور جدیدی از پروژه‌ی امام‌زدایی است که با هدف حساسیت سنجی خواص و آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب اسلامی و نیز با هدف ریل‌گذاری سیاسی، از سوی تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول کردگان از اندیشه‌های امام عظیم‌الشأن راحل، آغاز گردیده است.
این مهم در واقع نقطه‌ی عزیمت سناریوی تغییر نظام ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی (نفی هویت و ساخت حقیقی نظام و جامعه دینی) است که در نهایت می‌تواند استحاله‌ی جامعه و نظام جمهوری اسلامی را رقم بزند.
در این نوشتار واکاوی نسبت پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله‌ی جامعه و نظام مورد اهتمام است و علاوه بر مرور مراحل قبلی پروژه‌ی امام‌زدایی، مرحله‌ی جدید این پروژه نیز موردبررسی قرار می‌گیرد. همچنین ریل‌گذاری برای دولت و اجرایی نمودن سناریوی تغییر و استحاله، تبیین مکتب حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) و اصول آن و بایسته‌های مواجهه و مقابله با این سناریو، بخش‌های بعدی این یادداشت خواهد بود که به‌صورت اختصاصی در اندیشکده‌ی برهان منتشرشده است.

مرحله‌ی اول پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله:

پس از پایان یافتن صورت نظامی جنگ و آغاز دوران سازندگی، تدریجاً نگرشی در برخی از مدیران ارشد اجرایی کشور به وجود آمد مبنی بر این‌که برای سازندگی و توسعه کشور باید واقع‌گرا شد و از آرمان‌ها و ارزش‌های بنیادین نظام عدول کرد. دگردیسی معرفتی در نزد این مدیران منجر به شکل‌گیری جریانی تجدیدنظرطلب، موسوم به فن‌سالاران (تکنوکرات‌ها) گردید. جریان مذکور با این انگاره که محکمات انقلاب اسلامی (مکتب امام خمینی (رحمت‌الله علیه) ) مانعی در برابر تغییرات فضای فرهنگی و اقتصادی کشور است، پروژه‌ی امام‌زدایی را با تلاش برای عقب‌نشینی و رها نمودن اصول مکتب امام خمینی (رحمت‌الله علیه) آغاز نمودند.
تئوریزه نمودن لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا در فضای عمومی کشور و تغییر محیط فرهنگی جامعه، از جمله اقداماتی بود که سناریوی تغییر را به فاز اجرا منتقل می‌ساخت. در همین رابطه یکی از مهم‌ترین اقدامات تکنوکرات‌ها، بازگرداندن عناصر ضدانقلاب متواری و فراماسونر بود که متعاقب آن طیف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از عناصر ضدانقلاب موفق شدند به کشور بازگردند.
از جمله بزرگ نادرزاد – معاون وزیر فرهنگ رژیم فاسد پهلوی– یکی از افرادی بود که در سال 1369 با حمایت عطاءالله مهاجرانی – معاون رئیس‌جمهور وقت- به این ران آمد. وی در اظهاراتی با گستاخی هرچه‌تمام‌تر، دلیل بازگشت خود به ایران را نشانه‌ی دست کشیدن جمهوری اسلامی از آرمان‌های امام خمینی (رحمت‌الله علیه) یاد کرد.
فن‌سالاران برای ایجاد تغییر محیط داخلی کشور و استحاله‌ی ارزش‌های بنیادین و آرمان‌های انقلاب اسلامی آن‌چنان مسیر بازگشت عناصر ضدانقلاب را هموار نمودند که رضا پهلوی در آن مقطع طی اظهاراتی تصریح کرد: «در این مرحله هرچه بیشتر بتوانیم تشویق بکنیم، هم‌میهنانمان خودمان را که بروند به مملکت... این هم بهترین راهی است که می‌توانیم رژیم را با دست خودش، از بین ببریم" (جنگ در پناه صلح، موسسه لوح و قلم صفحه 68)
در چارچوب بازگشت عناصر ضدانقلاب و وابسته به رژیم منحوس پهلوی و تسریع روندهای تغییر، محمد سام (وزیر اطلاعات و کشور در کابینه‌ی هویدا) ، احسان نراقی (مشاور ارشد شاه معدوم و اداره‌کننده‌ی بنیاد پهلوی) ، منوچهر شاه‌قلی (از پیروان فرقه ضاله‌ی بهائیت و وزیر بهداری و علوم و آموزش عالی در کابینه‌ی هویدا) ، بهمن بهزادی (سرپرست برنامه‌های تجاری رضا پهلوی در آمریکا) و... به ایران آمدند.
در دوره‌ی اول پروژه‌ی امام‌زدایی ایجاد تردید و تشکیک در اصول مکتب امام خمینی، مهم‌ترین محور تلاش فن‌سالاران تجدیدنظرطلب و عدول کردگان از اندیشه‌های آن گوهر بی‌همتا برای خارج ساختن جامعه و نظام از مدار ارزش‌های بنیادین و آرمان‌های انقلاب اسلامی (تغییر و استحاله) بود.

مرحله‌ی دوم پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله:

در دومین مرحله از پروژه‌ی امام‌زدایی، تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول‌کردگان از اندیشه‌ها و راه امام راحل عظیم‌الشأن، در پوشش اصلاح‌طلبی، فراتر از مرحله‌ی اول (تردید و تشکیک در مکتب امام خمینی، رحمت‌الله علیه) عمل کردند و نفی و انکار اندیشه‌ها و کارآمدی اصول مکتب آن یگانه‌ی دوران را در دستور کار قرار داند.
در همین رابطه ماهنامه‌ی کیان (ارگان غیررسمی بنیاد فراماسونری کیان در ایران و محفل تجدیدنظرطلبان موسوم به حلقه کیان) در شماره تیرماه 1377 با نفی و انکار دوران پر افتخار امام خمینی (رحمت‌الله علیه) مدعی شد، "سیاست‌های دهه‌ی اول انقلاب، غیرکارا و ناموفق بوده است."
متعاقب این دستورکار، روزنامه‌ی زنجیره‌ای صبح امروز با مسئولیت سعید حجاریان (مشاور سید محمد خاتمی) در مقاله‌ای صراحتاً اعلام نمود که نمی‌توان جامعه را با مختصات دوران امام اداره کرد. این روزنامه در تاریخ 1/12/1377 با انعکاس اظهارات سعید حجاریان، جایگاه مردم را در نگرش حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) این‌گونه تحلیل کرد:
"دیدگاه دیگر معتقد بود، مردم به‌صورت بی‌شکل و توده‌وار در صحنه نگاه داشته شوند و مردم را برای بیعتی مجدد به صحنه فراخواند"
این روزنامه در ادامه، در مقابل نگرش حضرت امام، به نقل از حجاریان، دیدگاه مرحوم طالقانی را بهترین دیدگاه معرفی و مدعی شد: "این دیدگاه مردم را در قالب نهادهای جامعه مدنی می‌بیند"
در ادامه این روند، نشریات زنجیره‌ای تجدیدنظرطلب هرکدام امام‌زدایی را در دستور کار خود قرار دادند. روزنامه همشهری با مسئولیت غلامحسین کرباسچی در تاریخ 19 شهریور 1377 جامعه ولایی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اصول مکتب امام خمینی را این‌گونه معرفی نمود: "جامعه ولایی، انحصارگر، توتالیتر و ضد مردمی است"، همچنین روزنامه زنجیره‌ای نشاط در اسفندماه 1377، امام بزرگوار را خشونت‌طلب معرفی کرد و نوشت؛ "امام خمینی و (شهید) نواب صفوی خشونت‌گرا و کسروی و حکمی زاده اصلاح‌طلب بوده‌اند."
هفته‌نامه آبان نیز در 21 شهریور 1377 نظریه‌ی عینیت دیانت و سیاست شهید مدرس و حضرت امام (رحمت‌الله علیه) را عامیانه معرفی نمود و صراحتاً نوشت؛ "نظریه‌ی عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه و قدیمی است".
نفی و انکار راه و اندیشه‌های امام در این دوره به‌جایی رسید که روزنامه‌ی ایران، ارگان دولت به‌اصطلاح اصلاحات نیز در 18 شهریور 1377 نوشت؛ "روحانیت قشری‌گرا و حتی تقلید از امام خمینی کورکورانه بوده است".
در این مرحله، به دلیل نفی و انکار اندیشه‌های آن عبد صالح، نسبت به پروژه‌ی امام‌زدایی با سناریوی تغییر و استحاله‌ی جامعه و نظام، بیش‌ازپیش مشخص شد. در این راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای طی بیاناتی در تاریخ 9 آذر 1377 فرمودند؛
"اشخاص از انقلاب برگشتند، راه امام را رها کردند، یا بنا دارند امام را رها کنند، با لحن‌های مختلف، به‌خصوص در زمان دولت جدید [دولت موسوم به اصلاحات] البته در زمان دولت قبل هم بود، ولی به این شدت نبود. در زمان دولت جدید بهانه‌ای پیداکرده‌اند."
رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) برای مقابله با روند مذکور و عمق‌بخشی به‌نظام و جامعه، سال 1378 را که مصادف با یکصدمین سال تولد آن گوهر بی‌همتا بود به‌عنوان سال امام خمینی (رحمت‌الله علیه) معرفی نمود این تدبیر حکیمانه‌ی امام خامنه‌ای رهاوردهای زیر را به ارمغان آورد.
- اهتمام نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی به تبیین مکتب امام خمینی و اصول آن
- ایجاد سدی محکم و مقابل پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله‌ی جامعه و نظام
- رجعت جامعه بر مدار استقرار گفتمان انقلاب اسلامی در ارکان نظام
- تبدیل‌شدن مکتب امام خمینی و اصول آن به‌عنوان گفتمان مسلط جامعه
- تأثیر عمق‌بخشی داخلی بر تحولات منطقه‌ای و تحکیم و گسترش عمق نفوذ استراتژیک انقلاب اسلامی.
مرحله‌ی سوم پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله:
از فتنه 88 می‌بایست به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی و مرحله‌ی سوم پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر یاد کرد. در این دوره تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و منحرف‌شدگان از مکتب امام متفاوت‌تر از دو دوره‌ی گذشته عمل کردند. آنان با هدایت عوامل نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه، ضمن پیوند خوردن با جریان‌های ضدانقلاب و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامی، جبهه بسیار گسترده‌ای را در مقابله‌ی با نظام جمهوری اسلامی و مکتب امام خمینی، ایجاد کردند. بر این ساس هجمه برای امام‌زدایی و سناریوی تغییر به نسبت مراحل پیشین به نقطه‌ی اوج خود رسید.
در مرحله سوم، پروژه‌ی امام‌زدایی با دو ویژگی به منصه‌ی ظهور رسید.
1- کینه‌ورزی و انتقام‌جویی از شخص حضرت امام (رحمت‌الله علیه)
2- ستیز و معارضه با اصول مکتب امام خمینی
در این ‌ارتباط و در بازخوانی از فتنه‌ی 88 دو ویژگی مذکور را می‌توان در شاهد مثال‌های زیر به‌صورت کاملاً ملموس مشاهده نمود.
- کینه‌ورزی نسبت به امام راحل عظیم‌الشأن با پاره نمودن تصاویر آن عبد صالح در 16 آذر 88
- انتقام‌جویی از "روح خدا در کالبد زمان" با شعار دادن علیه اصل ولایت‌فقیه
- قانون‌گریزی و تلاش برای مشروعیت‌زدایی از نظام به‌عنوان میراث گران‌بهای حضرت امام با القاء دروغین موضع تقلب در انتخابات
- ستیزه‌جویی با نظام و مکتب امام خمینی و آرمان‌های انقلاب اسلامی در مراسم‌های روز قدس، سیزده آبان و...
فتنه‌ی 88 بیش از دو دوره‌ی گذشته، نسبت پروژه‌ی امام‌زدایی با سناریوی تغییر را اثبات نمود. بر همین اساس با مشخص شدن این نسبت برای آحاد جامعه، مردم در حماسه کم‌نظیر 9 دی 88 خشم انقلابی و انزجار خود را از فتنه‌گران و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند.

مرحله جدید پروژه‌ی امام‌زدایی:

در چندین سال گذشته، پس از روشنگری و آگاهی‌بخشی خواص وفادار به گفتمان انقلاب اسلامی، پیرامون پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله، واکنش جامعه به جریان تجدیدنظرطلب، بسیار هوشمندانه، به‌موقع و تحسین‌برانگیز بوده است. بر این اساس منحرفین از اندیشه‌های نورانی روح خدا، شیوه‌ی دیگری را برای مرحله‌ی جدید امام‌زدایی در دستور کار قرار داده‌اند. جریان پیچیده‌ی نفاق جدید، به‌جای ایجاد تردید، تشکیک، نفی و انکار اندیشه‌های امام بزرگوار و همچنین ستیزه‌جویی با راه امام عظیم‌الشأن راحل، به تحریف مکتب امام خمینی و ارائه قرائت‌های انحرافی از اصول آن روی آورده‌اند تا از این طریق با کم‌رنگ ساختن حضور معنوی و فکری حضرت امام، نظام ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی را تضعیف نمایند.
از این رهگذر، تجدیدنظرطلبان به حاشیه راندن گفتمان انقلاب اسلامی در جامعه و بسترسازی برای تغییر و استحاله‌ی جمهوری اسلامی را به انتظار نشسته‌اند.
در این رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام (30/4/92) با خطرناک دانستن تفسیر غلط از دیدگاه‌های امام می‌فرمایند:
"جهت‌گیری‌های صحیح انقلاب و کشور بر اساس قرائت معتبر امام، در همه زمینه‌ها مشخص است و نیازی به بررسی مجدد جهت‌گیری‌ها نیست... قرائت امام که در سخنان، نوشته‌ها و آثار ایشان، از جمله در وصیت‌نامه‌ی آن بزرگوار، کاملاً بین و آشکار است، به‌عنوان حجت و شاخص موردقبول نخبگان، زبدگان، مسئولان و آحاد ملت است. البته گاه تفسیر غلطی از دیدگاه‌های امام ارائه می‌شود که کار بد و خطرناکی است."
بنابراین دور شدن از مکتب ناب امام خمینی (رحمت‌الله علیه) نسبت مستقیم با تغییر نظام ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی و استحاله‌ی جامعه و نظام دارد. تجدیدنظرطلبان در دور جدید پروژه‌ی امام‌زدایی با روش دو گام به جلو، یک گام به عقب عمل می‌کنند. ازاین‌رو خواص و آحاد ملت می‌بایست با حساسیت هرچه بیشتر به تحریف اندیشه‌ها و اصول مکتب امام بزرگوار توجه نمایند.

سناریوی جدید نظام سلطه برای تغییر و استحاله:

نظام سلطه و دشمنان انقلاب اسلامی با متحمل شدن شکست‌های پی‌درپی در مقابل جمهوری اسلامی ایران، به‌ویژه در فتنه 88، یک‌بار دیگر سناریوی پیچیده و بسیار خطرناکی را طراحی نموده‌اند. طراحان و کارگزاران این سناریو، با بهره‌گیری از عوامل نفوذی، تجدیدنظرطلبان و منحرفین از مکتب امام خمینی، تغییر و استحاله‌ی جامعه و نظام از ساخت و هویت خود، مدنظر قرار داده‌اند.
بر این اساس به‌نظر می‌رسد چارچوب کلی این سناریو بر محورهای زیر استوار است.
- ایجاد ادراک اشتباه (اشتباه محاسباتی) برای برخی از مسئولین
- ایجاد غفلت نسبت به ساخت درونی اقتدار و فرصت‌سوزی از جمهوری اسلامی ایران
- پیوند زدن مشکلات معیشتی مردم به جهت‌گیری‌های سیاست خارجی نظام
- تئوریزه نمودن لزوم تغییر در سیاست خارجی به بهانه‌ی حل مشکلات معیشتی جامعه
- اجتماعی نمودن تغییر با عرفی‌سازی اصول مکتب امام خمینی و شرطی‌سازی پیرامون حل مسائل معیشتی
- حساسیت‌زدایی از خواص و آحاد مردم از طریق تحریف مکتب امام و اصول آن (ارائه‌ی قرائت‌ها و تفاسیر غلط و انحرافی از راه و اندیشه‌ی امام) برای زمینه‌سازی سناریوی تغییر و استحاله
- به هم ریختن انسجام ملی و دوقطبی‌سازی حاکمیت و جامعه با ایجاد موج تغییرطلبی و بهره‌گیری از فرآیندهای انتخاباتی آتی.
- رویارویی بخشی از جامعه با اصول مکتب امام خمینی با هدایت و موج‌آفرینی تجدیدنظرطلبان فتنه‌گر به‌عنوان فاز نهایی سناریوی تغییر و استحاله
نکته مهم در این سناریوی جدید، تعیین مبادی حرکت و نقش‌آفرینی برای تجدیدنظرطلبان فتنه‌گر است. بر خلاف مراحل پیشین پروژه‌ی امام‌زدایی و سناریوی تغییر و استحاله که نقطه عزیمت آن از مبادی فرهنگی و سیاسی بود، در دور جدید، سناریو بر حرکت از مبادی اجتماعی – فرهنگی تکیه دارد. این مهم از یک‌سو این فرصت را در اختیار تجدیدنظرطلبان فتنه‌گر و افراطی قرار می‌دهد تا با بهره‌گیری از فرآیندهای اجتماعی، برای خود در جامعه پایگاه ایجاد نمایند. و از سوی دیگر زمینه‌ای برای استتار و اختفای آنان در پشت مطالبات اجتماعی و موج تغییرطلبی جامعه فراهم می‌آورد.
بنابراین بار دیگر باید متذکر شد که با توجه به نسبت مستقیم دور شدن از مکتب امام خمینی با تغییر نظام ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی، می‌بایست نسبت به تحریف راه و اندیشه‌های نورانی و الهی امام عظیم‌الشأن راحل حساسیت به خرج داد و با تاکتیک دو گام به جلو یک گام به عقب در پروژه‌ی امام‌زدایی، هوشمندانه برخورد کرد و نباید دچار ساده‌اندیشی شد.
این نوشتار را با کلامی هدایت بخش از رهبر معظم انقلاب اسلامی به پایان می‌بریم که فرمودند:
«آیا شخصیت‌ها را هم می‌شود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند یا غلط معنا شود یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنی شود. همه این‌ها برمی‌گردد به تحریف شخصیت. شخصیتی که الگوست، امام و پیشواست و رفتارش برای نسل‌های بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگی به وجود خواهد آمد. ... اگر ملت ایران بخواهد به آن هدف‌ها برسد، بخواهد این راه ادامه دهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند. که تحریف شخصیت امام تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است. ... اینجاست که خطر تحریف امام اهمیت می‌یابد. اگر شخصیت امام تحریف شد، بد معرفی شد، غلط معرفی شد، همه‌ی این خطرات بزرگ متوجه ملت ایران خواهد شد. اینجاست که این خطر، خطر تحریف امام، به‌عنوان یک هشدار باید در گوش مسئولان کشور، صاحب‌نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقه به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان، این خطر باید به چشم همه این‌ها به‌عنوان یک هشدار تلقی شود.» (14/3/1394)
منبع مقاله : برهان