ما و بچه ها هميشه آزمايش مى شويم
نويسنده:دكتر شيرين عبدخدايى
منبع:روزنامه جوان
پدرى و مادرى كردن هميشه كار ساده اى نيست. گاه براى والدين آسان تر آن است كه فقط به رفتارهاى نادرست و يا درست آنها به صورت خط كشى شده، توجه كنند و در صورت بروز مشكل، همه اشتباهات را به تمامى به گردن «باريك تر از موى» كودكشان بيندازند. كارشناسان متفق القول بر اين باورند كه انتقاد همراه با اندكى ستايش و تحسين هوشمندانه، همواره نتايج بهترى به بار مى آورد. اگر در شمار پدر و مادرهايى هستيد كه مايليد حس اعتماد به نفس و عزت نفس را در كودكتان افزايش دهيد ابتداى به اعمال و رفتار خود دقيق شويد و ببينيد چه عملى از شما سر مى زند كه مانع رسيدن به هدف مى شود. اگر به انگيزه هاى خود پى ببريد روش هاى خود را تغيير مى دهيد.

    ۱- بچه مطيع و سر به راه را آسانتر مى توان اداره كرد.
    ۲- وقتى به جاى بچه، خود فكر و صحبت مى كنيد احساس برترى و بزرگى به شما دست مى دهد. در اينجا شنونده تسليم شده اى داريد كه ناگزير است از شما حرف شنوى داشته باشد و ضمنا تسلط داشتن روى كودك به شما احساس قدرت و اعتبارى مى دهد كه احتمالا در ديگر جنبه هاى زندگى فاقد آن هستيد.
    ۳- وقتى گناه «سطح فكر پايين داشتن و خودكم بينى» را متوجه فرزندتان مى كنيد در واقع مسووليت كوشش براى پيشرفت او را از دوش خود برداشته ايد. خيلى راحت است كه به بهانه نقص ژنتيكى بار مسووليت پدر و مادر بودن را از شانه خود برداريد.
    ۴- با اندرز و پند دايمى دادن و متكى نگاه داشتن كودك مى توانيد در محيطى ترس آلود به حكومت خود ادامه دهيد. جمله «تقصير از خود اوست» به شما اين تسكين را مى دهد كه حق با شماست.
    ۵- با همه افراد خانواده يكسان برخورد كردن كار شما را راحت تر مى كند. مقايسه بچه ها با يك استاندارد خاص سبب مى شود لزومى نداشته باشد كه با هر كدام رفتار ويژه اى داشته باشيد.
    ۶- بچه ها وابسته و متكى و حرف شنو هستند.
    ۷- بچه هاى تاييد طلب يك عمر در فهرست بچه هاى ايمن از خطر باقى مى مانند.
    ۸- به بچه ها القاى ناتوانى جسمى و فكرى كردن، آنها را وابسته به تصميمات شما بارمى آورد.
    ۱- به بچه هاى خود بگوييم دختر يا پسر بدى هستيد.
    ۲- هر وقت از آنها رفتار خوبى سر بزند و به آنها بگوييم دختر و پسر خوبى هستند. در اينجا هم تفاوت ميان رفتار درست داشتن و انسان خوبى بودن مشخص نشده.
    ۳- تمام مدت از بچه مچ گيرى كردن و كارهاى زشت او را به او گوشزد كردن.
    ۴- بچه ها را به اسامى خودمانى ناميدن طورى كه احساس حقارت در آنها پديد آورد. القابى مانند «فسقلى»، «تپلى»، «كوتوله»، «گامبو»، «خنگه» و … ارزش و اعتبار بچه ها را در نظر خودشان پايين مى آورد.
    ۵- با بچه ها مثل نوآموز رفتار كردن يعنى كسانى كه هنوز به صورت انسان كامل در نيامده اند.
    ۶- مقايسه كردن بچه ها با يكديگر.
    ۷- از دادن مسووليت به بچه ها خوددارى كردن، به جاى بچه ها فكر وعمل كردن.
    ۸- انتقاد به هنگام اشتباه.
    ۹- در عوض بچه جواب سوالى را دادن به جاى آن كه به خودش فرصت داده شود به مقتضاى سنش پاسخ گويد.
    ۱۰- در برابر فرزندتان درباره او صحبت كردن به طورى كه گويى خود او وجود خارجى ندارد.
    ۱۱- هميشه از كودك فاصله گرفتن و از بوسيدن، لمس كردن، در آغوش فشردن، كشتى گرفتن و بازى كردن با او خوددارى كردن.

۱- از تنبيه مخرب استفاده نكنيم. تنبيه مخرب بر پايه انتقاد مخرب استوار است. روش هاى پيشنهادى براى تنبيه بدين صورتند كه:
الف ـ روشى را كه به كودك كمك مى كند نشان دهيد.
ب ـ نارضايتى خود را بدون اينكه كسى را مورد حمله قرار دهيد نشان دهيد.
پ ـ انتظارات خود را بيان كنيد.
ت ـ روشى براى جبران اشتباه نشان دهيد.
ث ـ پيشنهاد بدهيد.
ج ـ بگذاريد تا كودك نتيجه رفتارش را ببيند.
۲- از تحسين مخرب هم استفاده نكنيم، تحسين نبايد كودكان را به تاييد بزرگسالان وابسته كند بلكه بايد به او كمك كند تا به قدرتش در آن مورد به خصوص پى ببرد.
۳- به جاى برچسب زدن، به كودك بفهمانيم كه انسانى پوياست و مى تواند خود را هر روز و هر لحظه پيش تر ببرد و چنان چه دچار ضعف و ناهنجارى و مشكل است، راه هاى زيادى براى بهبود خود در اختيار خواهد داشت.
۴- به هنگام قرار گرفتن در موقعيت هايى كه با پرخاش، تمسخر و تحقير شخصيتش مورد حمله قرار گرفته است، عقيده اش را در مورد خودش بهبود ببخشيم. مى توانيم به او اطمينان بدهيم كه خصوصيات اخلاقى يا ظاهرى او مانعى در برابر رشد او نخواهند بود.
۵- در هر زمان توانايى هاى كودكمان را بشناسيم و مسووليت هايى كه برعهده اش مى گذاريم، را متناسب با توانايى هايش در نظر بگيريم.
۶- وقتى براى كودك ما رويداد ناگوارى اتفاق مى افتد، اعتماد به نفسش تضعيف مى گردد و كم شدن اعتماد به نفس سبب نگرش منفى به خود مى شود و همين نگرش منفى و تزلزل باعث پديد آمدن رويداد ناگوار ديگرى مى شود و كودك در اين چرخه ناسالم فرو مى رود. اين چرخه معيوب تنها با حمايت معجزه آساى عاطفى و كلامى ماست كه از بين مى رود و به او كمك مى كند تا دوباره توانايى هايش را در زمينه فوق به آزمايش بگذارد.