كتابخانه ی صاحب بن عباد
مردمان دانش دوست بعد از مصاحبت و مجالست با دانشمندان، چیزی را خوش تر از مطالعه ی كتب علم و ادب نمی دانند. و بلكه بعض آنها مصاحبت كتاب را بر مجالست با اصحاب ترجیح می دهند، و بعضی بواسطه ی اشتیاق عظیم كه
نویسنده: احمد بهمنیار
مردمان دانش دوست بعد از مصاحبت و مجالست با دانشمندان، چیزی را خوش تر از مطالعه ی كتب علم و ادب نمی دانند. و بلكه بعض آنها مصاحبت كتاب را بر مجالست با اصحاب ترجیح می دهند، و بعضی بواسطه ی اشتیاق عظیم كه به فرا گرفتن و اندوختن معلومات دارند، بر جمع كتب مولع و حریص
می شوند. یكی از این اشخاص صاحب بن عباد است كه در فراهم آوردن كتب علمی و ادبی از هر قبیل سعی بسیار و در نتیجه ی كوشش بسیار و بذل اموال فراوان آن مقدار كتاب جمع كرد كه بنا به گفته مورخین هیچ وزیر بكله هیچ صاحب تاج و سریر را میسر نشده بود. صاحب هر وقت كتابی مفید را می شنید كه تازه تألیف شده است تا نسخه ی آن را بدست نمی آورد آرام نمی گرفت و پس از به دست آوردن، آن را اگر می پسندید نگاه می داشت وگرنه به صاحبش بر می گردانید، چنان كه یاقوت در ترجمه ی احمد بن عبدربه گوید كه صاحب ابن عباد چون آوازه ی عقدالفرید را شنید سعی كرد تا نسخه ای از آن به دست آورد، چون آن را مطالعه كرد گفت: هذه بضاعتنا ردت الینا، من گمان می كردم این كتاب بر اخبار بلاد ایشان (اندلس است و اكنون می بینم اخبار بلاد ما را نوشته است و ما را بدان حاجتی نیست، پس كتاب را پس فرستاد)، وقتی که ابوالفرج علی بن حسین اصفهانی
(متوفی در 356) اغانی را تألیف کرده، صاحب نسخه ی آن را به دست آورد و آن را برخلاف عقدالفرید سخت بپسندید و انیس خود قرار داد، چنانكه ابن خلكان گوید قبل از یافتن اغانی هر وقت به سفری می رفت سی شتر كتاب با خود می برد، چون اغانی باو رسید تنها آن را در سفرها با خود می برد.
معروف است كه وقتی برای او حكایت كرده اند كه ابوالفرج پس از فراغ از تألیف اغانی، یگانه نسخه ی آن را كه خود نوشته بود برای سیف الدولة بن حمدان فرستاد و سیف الدوله هزار دینار برای او ارسال داشت، صاحب گفت سیف الدوله در ادای حق ابوالفرج كوتاهی كرده و ابوالفرج مستحق اضعاف این مبلغ بوده است، خزانه ی من مشتمل بر صد و هفده هزار كتاب و از این همه كتاب تنها انیس من اغانی است، چه راجع به اخبار آن را امتحان كرده ام و هر مطلب را كه می خواهم حتی نوادری را كه به گوش كس نرسیده است در آن می یابم.
بالجمله صاحب بن عباد كتابخانه ای بسیار بزرگ مشتمل بر صد و بیست هزار كتاب تقریباً- كه حفظ و تنظیم آن همیشه به خازنی دانشمند و فاضل مفوض بود- تأسیس كرد.
در عظمت كتابخانه او ثعالبی از ابوالحسین محمدبن حسین فارسی نحوی حكایت كرده است كه وقتی صاحب را شنیدم كه می گفت ابوالعباس تاش حاجبنامه ای به خط خداوندگار خود نوح بن منصور پادشاه خراسان به من فرستاد، در آن نامه نوح مرا به خراسان دعوت كرده و وعده داده بود كه مرا وزارت دهد و در اداره ی امور ملك بر من اعتماد كند و مرا در امر خزانه فرمانروا و مطلق الید دارد، من در پاسخ او عذری چند آوردم از جمله این كه مرا دستگاه تجمل عظیم و خدم و حواشی بسیار است و از جمله برای نقل كتابخانه ی من چهار صد شتر لازم است تا به دیگر اسباب و ادوات چه رسد. مؤلف تاریخ قم در محامد اخلاق و رسوم مستحسنه ی صاحب می نویسد:
پیش از صاحب، ملوك و وزرا را رسم آن بود كه كتب خود را مانند جواهر و زر و سیم در خزانه ای می نهادند و اهل علم و طلبه را از مطالعه ی آن ها محروم می گذاردند، و عاقب آن كتب طعمه ی ارضه و تبدیل به خاك می شد، ولی صاحب بن عباد دفاتر و دواوین و كتب بسیار از انواع علوم و اشعار و اصناف فنون و اخبار بر طلبه و اهل علم وقف كرد تا مطالعه ی آن
می نمودند و از آن فوائد برمی داشتند و می نوشتند، و این صفت گزیده ترین خصال مولاناست كه هیچ وزیر و امیر و ملك و سلطان را این توفیق دست نداده است.
منبع مقاله :
بهمنیار، احمد؛ (1383)، صاحب بن عباد (شرح احوال و آثار)، تهران: مؤسسه ی و انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}