نویسنده: احمد بهمنیار




 

تدریس و املاء

صاحب بن عباد نه تنها به ترویج فنون ادب علاقه و دلبستگی داشت، بلكه نسبت به علوم و معارف عقلیه و ثقلیه و علماء معقول و منقول نیز توجه و عنایت كامل مبذول می نمود، و علاوه بر این كه اهل علم را بر تألیف كتب و نشر معارف و حكم تشویق می كرد، خود نیز قسمتی از اوقات پرمشغله ی خود را به نوشتن كتب علمی و ادبی و تعلیم و تدریس طلاب علوم مصروف می داشت، و چنان كه از اخبار او مستفاد می شود در اوقات مخصوص و معین مجلس تدریس و املاء تشكیل می داد، و چنان كه در آن عهد معمول بود احادیث و اخبار و یا مطلب ومسائل علمی را بر شاگردان املا می كرد و آنها می نوشتند. از جمله اخباری كه از مجالس درس و املاء صاحب و طزر تشكیل آن حكایت می كند، خبری است كه هند و شاه بن سنجر در تجارب السلف نقل كرده كه گویند: صاحب بن عباد كتابی تصنیف كرد مشتمل بر اسماء انواع طیب و نام آنرا «لطیمه» نهاد و این كتاب را بر طلبه املا می كرد و ایشان می نوشتند. ابوالندی عبد جانی (1) ادیب از بادیه بیامد و در حال به مجلس صاحب رفت و اتفاقاً صاحب به املاء كتاب لطیمه مشغول بود و می گفت خضم لقب عتبر است. ابوالندی به آواز بلند گفت لا فضل الله تعالی فاك. مردم بازنگریستند و از دلیری او تعجب نمودند و باو گفتند ای شیخ ترا چه شد؟ گفت: خضم به فتح خا و ضاد و تشدید ضاد لقب عنبر بن عمرو بن تمیم است نه لقب عنبر طیب و این بیت بخواند:
قد علمت اسیّد و خضّم
ان ابا حرزة شیخ مرجم

و این مصراع را نیز انشاد كرد:

و بنو اسید اسلموك و خضّم

صاحب ساعتی خاموش شد و باز بر سر املاء رفت، و مردم به
ابوالندی اشاره كردند كه بیرون رود، در حال بیرون شد و بر شتر نشست و از اصفهان برفت. صاحب چون از املاء فارغ گشت او را طلبید تا از او فایده گیرد، و او رفته بود.
از این حكایت معلوم می شود كه صاحب از اوقات جوانی كه در اصفهان اقامت داشته به كار تدریس و املاء می پرداخته است. و در اخبار ایام وزارت او كه ایام اقامت در ری و گرگان بوده است حكایت كرده اند كه وقتی عزم املاء حدیث كرد، پس روزی به زی اهل علم یعنی با طیلسان و تحت الحنك بیرون آمد، و به یاران خود گفت قدم مرا در علم دانسته اید، و اینك قدم مرا در املاء شاهد باشید. پس گفت من با این كه متقلد وزارتم آنچه از كودكی تا به امروز خرج كرده ام از میراث پدر و جدم بوده است، و با این همه از تبعات خالی نیستم و خدا و شما را گواه می گیرم كه از هر گناه كه مرتكب شده ام توبه می كنم. آنگاه حجره ی خاص برای خویشتن بگرفت و آن را بیت التوبه نام گذارد و یك هفته در آن حجره اعتكاف كرد، پس بر صحت توبه ی خود از فقها خط گرفت، آنگاه بیرون آمد و به املاء حدیث نشست و خلق بسیار در مجلس او حاضر شدند. و گروهی از اهل علم حتی قاضی عبدالجبار از وی حدیث استماع كردند و نوشتند، و در مجلس املاء او به
واسطه ی بسیاری جمعیت شش نفر مرتب ایستاده سخنان صاحب را به آواز بلند به مردم می رسانیدند.
صاحب در علم و ادب شاگردان بسیار داشت، و ادبا و نویسندگان كه ملازم درگاه او بودند غالباً در خدمت او كسب معلومات می كردند و از تلامذه ی او محسوب می شدند، شیخ عبدالقادر گرگانی واضع علم معانی و بیان را آورده اند كه از شاگردان صاحب بوده و گویند چلبی در حاشیه بر مطول بدین معنی اشاره كرده و گفته است كتب شیخ مملو از سخنانی است كه از صاحب منقول می باشد (2).

تألیف كتاب

یكی دیگر از طرق افاده و افاضه ی صاحب، تألیف كتب علمی و ادبی بود كه با وجود اشتغال به كارهای دیوان و مسافرت ها و جنگ و صلح ها، از آن غفلت نداشت، و قسمتی از اوقات خود را در نوشتن كتب و رسالات در فنون مختلفه صرف می كرد. متأسفانه از كتب و مؤلفاتی كه در تواریخ و تذكره ها به نام صاحب یاد شده است هیچ كدام در این عصر موجود و اگر بعضی موجود باشد معروف و مشهور نیست، و اگر نسخه ی بعض آنها در بعضی از كتابخانه های خصوصی و شخصی یافته شود، نگارنده را با اندكی وقت و كثرت مشاغل فرصت تفحص و تجسس نیست. و امید است كه در هنگام فرصت تحقیق بیشتری در این موضوع به عمل آید و در اصل این مختصر كه نشر خواهد شد اطلاعات مهمتری به خوانندگان محترم داده شود. عجالةً به ذكر اسامی مؤلفاتی كه در كتب مختلفه به نام صاحب نام برده شده است اكتفا می كنیم عده ی مؤلفات مذكور بیست و شش و اسامی آن ها به قرار ذیل است:
1)- كتاب محیط در لغت، شامل بر هفت جلد. صاحب، لغات را در این كتاب به ترتیب حروف تهجی ضبط كرده و بیشتر به ضبط الفاظ و كلمات پرداخته و شواهد كم آورده است- جلد سوم این كتاب چنان كه جرجی زیدان در تاریخ خود گفته در كتابخانه ی خدیوی در مصر موجود می باشد.
2)- كتاب اسماء الله و صفاته كه بعضی آن را به نام مختصر اسماء الله و صفاته یاد كرده اند.
3)- كتاب در علم كلام.
4)- كتاب الشواهد.
5)- كتاب التذكرة.
6)- كتاب التعلیل.
7)- كتاب الانوار.
8)- كتاب الوقف و الابتداء.
9)- كتاب العروض الكافی.
10)- جوهرة الجمهره (ملخص جمهره ابن درید).
11)- كتاب الاعیاد و فضائل النیروز.
12)- كتاب الامامة، و ابن خلكان گوید كه صاحب در این كتاب فضایل علی (ع) را ذكر و امامت متقدمین را ثابت كرده است.
13)- كتاب الوزرا كه گویند كتابی لطیف است.
14)- كتاب الكشف عن مساوی المتنبی در انتقاد بر اشعار متنبی و شرح معایب آنها.
15)- كتاب القضاء و القدر.
16)- مقاله در شرح حال سید عبدالعظیم كه در ری مدفون است و بیان ثواب زیارت او.
17)- عنوان المعارف در تاریخ.
18)- نهج السبیل در اصول.
19)- اخبار ابی العیناء.
20)- نقض العروض.
21)- تاریخ الملك و اختلال الدول.
22)- لطیمه مشتمل بر اسماء انواع طیب.
23)- كتاب الزّیدین كه در بعض كتب الزیدیه نوشته شده و تصور می رود كه یكی از این دو كلمه تحریف كتاب التذكره باشد.
24)- كتاب روزنامه در شرح مناظراتی كه در سفر بغداد با علما و ادبا روی داده بود.
25)- دیوان رسائل و منشآت موسوم به كافی، جرجی زیدان در تاریخ آداب اللغة گوید منتخباتی از این مجموعه در كتابخانه ی پاریس یافته می شود.
26)- دیوان اشعار كه هم به روایت جرجی زیدان نسخه ای از آن در كتابخانه ی ایاصوفیا در اسلامبول مضبوط است.
از جمله مؤلفات صاحب كه در هیچ یك از تذكره ها و تواریخ نامی از آن نبرده اند و نسخه ی آن اتفاقاً موجود و سهل التناول می باشد، رساله ایست در امثال سائره ی متنبی كه برای مخدوم خود فخرالدوله جمع كرده است. این رساله را سید علی خان (متوفی در سال 1120) در انوار الربیع در باب ارسال المثل به تمامه نقل نموده و در توصیف نسخه ی اصل چنین گفته است كه بر سر بعض ابیات آن علامتی دیده می شود كه فخرالدوله به خط خود گزارده، حاكی از این كه آن بیت را پسندیده است، و بعد می گوید رساله را عیناً نقل می كنم و علامات را كه حرف خاء معجمه است باقی می گذارم، زیرا دلیل بر ذوق و حسن نقد و اختیار ادبی پادشاهان و صاحبان همم عالیه است. صاحب بن عباد در ابتدای رساله پس از حمد و ثنا می گوید: چون شاهنشاه بزرگ فخرالدوله غالباً در سخن به اشعار متنبی تمثل و استشهاد می كند، از دیوان متنبی
كلیه ی ابیاتی را كه در حكم مثل است در این مجموعه گرد آوردم، تا در آن مجلس عالی تذكره ای باشد، و اگر فرمان عالی صادر شود به خواست خداوند تمام امثال و حكم شعری را كه در دیوان هر شاعر جاهلی یا مخضرم یا اسلامی یافته می شود جمع خواهم كرد، چه كسی از ادباء تاكنون در این باب كتابی جامع نپرداخته است- عده ی ابیاتی كه صاحب انتخاب كرده سیصد و هفتاد و عده ی ابیاتی كه فخرالدوله از بین آن ها اختیار و بر سر آنها حرف خاء نوشته هشتاد و یك بیت است.

پی‌نوشت‌ها:

1. ظ: عندجانی است و عندجان بضم اول و كسر دال شهركی از فارس بوده و ابوالندی محمد بن احمد استاد حسن بن احمد معروف با سود و مكنی به ابومحمد اعرابی است كه در قرن پنجم می زیسته است.
2. وفات عبدالقاهر در سال 471 و به روایتی 474 یعنی هشتاد و نه سال بعد از وفات صاحب بوده و ممكن نیست وی در نزد صاحب كسب علم كرده باشد. سیوطی در بغیة الوعاة تصریح كرده است كه شیخ عبدالقاهر هیچ گاه از مولد خود خارج نشده و از كسی جز ابوالحسین فارسی خواهر زاده ی ابوعلی فارسی اخذ علم نكرده است (مؤلف).

منبع مقاله :
بهمنیار، احمد؛ (1383)، صاحب بن عباد (شرح احوال و آثار)، تهران: مؤسسه ی و انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم