امام جواد(ع) و موج نهم اصلاحات
امام جواد(ع) و موج نهم اصلاحات
نويسنده:طيبه مروت
منبع:روزنامه قدس
منبع:روزنامه قدس
بازخواني تاريخ حيات فكري- فرهنگي اهل بيت(ع) براي نسل معاصر كه در دريايي از مشكلات فرهنگي و عقيدتي غوطه ور است و هر لحظه و از هر سو به شكل تازه اي مورد هجوم فكري واقع مي شود، امري است بسيار خطير، ارزشمند و سرنوشت ساز . اما آنچه در اين راستا از اهميت برخوردار است و نبايد از ديد محققان، پژوهشگران و تحليلگران تاريخ اسلام دور بماند، نيازسنجي، مخاطب شناسي و ارايه تحليلهاي منطقي و تعيين كننده از مطالعه زندگي اهل بيت(ع) است.
دوره معاصر ما نيز بي شباهت به ادوار اهل بيت(ع) از حيث ظهور فرق مذهبي و مسلكهاي بشري نيست و باز آنچه در اين ميان وظيفه انديشمندان را خطير مي سازد، ارايه پرونده اي از زندگي اهل بيت(ع) است كه اولاً در رفع مشكلات فكري و عقيدتي نسل حاضر مؤثر افتد و در ثاني جذابيتهاي نوشتاري و تحليلهاي مطابق با واقعيت، زمينه رغبت مخاطبان را فراهم سازد. سرگذشت پژوهي ائمه معصومين(ع) را نمي توان با اتكا به يك دوره از زندگي يك امام به نتيجه رساند، بلكه تحقيقي كلي مي طلبد تا اين زنجيره به هم پيوسته بهتر به نمايش گذاشته شود. غفلت از هر يك از اين زنجيره هاي تاريخي، باعث نقصان در بيان حقيقتهاي نهفته در زندگي آنان خواهد شد.
حيات سياسي- فكري امامان شيعه(ع) از آن جهت موجب اهتمام است كه فعاليت آن بزرگواران در برهه هاي گوناگون و شيوه مقابله و نحوه مبارزه ايشان، حكايت از نكات نهان و رازهاي پنهاني دارد كه بيان آنها مي تواند علاوه بر معرفت شناسي ابعاد وجودي امام(ع)، زمينه بهره مندي جامعه مسلمان را از علوم سرشار آنان و سياست الهي شان مهيا سازد. همان گونه كه بيان شد، يكي از مشتركات دنياي معاصر با برخي از ادوار حيات ائمه معصومين(ع) وجود فرقه هاي فكري و رواج نحله هاي عقيدتي باطل در جمع مسلمانان است. اين انشعاب از اولين لحظات رحلت پيامبر(ص) شروع شد و در دوره اي كه حكومت سلطنتي امويان زمام امور را در دست گرفت، با ترويج تفكر جبرگرايي بر دامنه اين رويداد ناخرسند فرهنگي افزوده شد. شايد به جرأت بتوان يكي از استوارترين دلايل رشد اين گونه تفكرات را كه بعدها و در مدتي كوتاه سبب شكل گيري برخي فرق باطل و انحرافي شد، حمايت حكام جور و تأمين تغذيه فاسد آن از ناحيه عالمان درباري دانست، در اين جريانها آنچه مي توانست ريشه نهال تازه جوانه زده دين را استوار نگه دارد واز گزند آفتها و طوفان اين تهاجمها حفظ كند، تأسي به اهل بيت(ع) و يادگاران پيامبر(ص) بود.
عدم دسترسي ائمه(ع) به حاكميت سياسي و همچنين فشارهاي سياسي، آنان را بر آن داشت تا از راه نشر معارف حق اسلام راستين، به حفظ و صيانت از پايه هاي دين بپردازند. وضعيت و جو حاكم بر جامعه در هر دوره، شرايط خاصي را براي ايشان به وجود آورد كه همان شرايط، امامان(ع) را در طراحي شيوه مبارزاتي ايشان ياري مي رساند، چنانكه تأسيس دانشگاه جعفري و تربيت جمع زيادي از دانشمنداني كه از آبشخور علم اهل بيت(ع) سيراب شده بودند، تا تربيت شيعيان سياستمدار و آگاه در عصر امام كاظم(ع) و اعتلاي فرهنگ اسلام در دوره ثامن الحجج(ع) همگي بر مبناي تشخيص به هنگام و هوشمندانه ائمه(ع) صورت گرفت.
عصر جوادالائمه(ع) عصر «شكوفايي تمدن اسلامي» نام گرفته است، زيرا در اين دوره تمدنها و فرهنگهاي گوناگون كه به دليل گسترش مرز جغرافيايي در تمدن اسلامي هضم شده بودند، بر غناي آن افزوده بودند واز طرف ديگر انبوهي از شبهات كه ناخالصي آن فرهنگها بود، به بدنه نظام فكري اسلام نفوذ كرده بود كه اين خود يكي از عمده دلايل گسترش انشعابهاي فكري در جامعه اسلامي است. در اين ميان، امام جواد(ع) به عنوان مرجع فكري مسلمانان، به تصفيه ناخالصي هاي عقيدتي و هدايت افكار عمومي به سوي اسلام راستين پرداخت.
چند جريان افراطي و تفريطي در مقابل تفكرات فلسفي بيروني شكل گرفته بود كه اين جريانها در گرايشهاي بعدي مسلمانان تأثير بسزايي داشت؛ اهل حديث و اشاعره افكار فلسفي را رد مي كردند و اجازه حضور عقل در حوزه دين را نمي دادند و معتزله كه جريان افراطي عقل گرايي بود. اين دو جريان بحران فكري عميقي در جامعه شكل داد؛ بحراني كه در حوزه بهره برداري از عقل و فلسفه و آراي فلسفي بين مكاتب اسلامي به وجود آمد. اين اختلاف گرچه در بسياري موارد باعث بالندگي و رشد فزاينده علم در جامعه مي شد، اما براي عامه مردم كه از حواشي اين جريانها به دور بودند، مشكل ساز بود و زمينه انحراف فكري آنان را مهيا مي ساخت. امام(ع) براي رفع هرگونه ناخالصي از بدنه نظام فكري اسلام، به چند اقدام مهم دست يازيد. اولين اقدام ايشان، موضعگيري صريح در مقابل فتنه خلق قرآن بود.
اقدام ديگر ايشان، حضور در جلسات مناظره اي بود كه مأمون تشكيل مي داد. موضوع عمده اين جلسات، رد احاديث جعلي بود كه يكي از محوري ترين دلايل ايجاد انحراف در گرايشهاي فكري مسلمانان بود. امام با تأسي به سنت و قرآن، به اثبات ساختگي بودن احاديث مي پرداختند و سره را از ناسره مشخص مي ساختند. سومين اقدام امام(ره) موضعگيري در برابر علماي درباري بود. اين حربه از ديرباز عليه ائمه(ع) به كار گرفته مي شد؛ يعني ساخت مترسكهايي به نام دانشمند ديني كه چون عروسك خيمه شب بازي در راستاي اهداف سياسي حكام به صدور فتوا و حكم مي پرداختند.
اين تغيير و تبدلات فرهنگي، نيازمند يك طرح دقيق، برنامه ريزي مطالعه شده و مديريتي توانمند بود تا بر اساس موج عظيم اصلاحات به شفاف سازي فضاي جامعه بپردازد. امام جواد(ع) در برابر تمام فتنه هاي مذكور ايستاد و چهره اي متين و تابناك از اسلام براي دلهاي جوياي حقيقت به تصوير كشيد. نقش مؤثر آن حضرت به حدي چشمگير بود كه حتي دشمنان آن حضرت را به زانو درآورد. رهاورد اين تلاشهاي بي شائبه، انسجام تشكيلات شيعه در دوره امام جواد(ع) بود كه همگان انتظار ركود آن را داشتند. در زمان ايشان يك وحدت رويه محسوس ميان بزرگان شيعه به وجود آمد و با تدبير آن حضرت نوعي سلسله مراتب در ميان بزرگان شيعه رايج شد كه اين امر نه تنها بر عظمت شيعه افزود، بلكه در مسير موفقيتهاي حركات اجتماعي و انقلابي شيعه هم تأثير بسزايي داشت. اين وحدت نظر علماي شيعه كه برخاسته از عظمت شخصيت علمي- اجتماعي امام جواد(ع) بود، باعث شكل گيري فضاي مناسب براي طرح آرا و افكار اسلامي شد و فرصتي را براي مطرح شدن مباني نظري فراهم ساخت و بسياري از صاحب نظران جوياي حقيقت را به فرهنگ غني اسلام جذب نمود.
آنچه در اين فرايند رخ داد، ادامه پروژه اصلاحات فرهنگي بود كه از دوره اولين مصلح جهان اسلام آغاز شد و موج جديدي از آن در دوره امام علي(ع) شكل منسجم و بنيادي به خود گرفت و مسير حقيقت مطلق را روشن ساخت. ادوار مختلف امامت امامان معصوم(ع) نيز هر يك به تناسب ساختار سياسي، فرهنگي و اجتماعي خود شكل جديدي از اصلاحات را مي طلبيد. در دوره امام جواد(ع) موج نهم اين حركت خجسته باعث ايجاد وحدت رويه فكري و تثبيت وضعيت عقيدتي شيعيان شد. حلقه هاي حركت اين درياي خروشان كه از سرچشمه علم امامت و وحي سيراب گشته، در پايان تاريخ با ظهور منجي انسان، كامل خواهد شد تا بشر با حقيقت اصلاحات و به واسطه مصلح حقيقي آشنا و از بركات آن بهره مند شود.
دوره معاصر ما نيز بي شباهت به ادوار اهل بيت(ع) از حيث ظهور فرق مذهبي و مسلكهاي بشري نيست و باز آنچه در اين ميان وظيفه انديشمندان را خطير مي سازد، ارايه پرونده اي از زندگي اهل بيت(ع) است كه اولاً در رفع مشكلات فكري و عقيدتي نسل حاضر مؤثر افتد و در ثاني جذابيتهاي نوشتاري و تحليلهاي مطابق با واقعيت، زمينه رغبت مخاطبان را فراهم سازد. سرگذشت پژوهي ائمه معصومين(ع) را نمي توان با اتكا به يك دوره از زندگي يك امام به نتيجه رساند، بلكه تحقيقي كلي مي طلبد تا اين زنجيره به هم پيوسته بهتر به نمايش گذاشته شود. غفلت از هر يك از اين زنجيره هاي تاريخي، باعث نقصان در بيان حقيقتهاي نهفته در زندگي آنان خواهد شد.
حيات سياسي- فكري امامان شيعه(ع) از آن جهت موجب اهتمام است كه فعاليت آن بزرگواران در برهه هاي گوناگون و شيوه مقابله و نحوه مبارزه ايشان، حكايت از نكات نهان و رازهاي پنهاني دارد كه بيان آنها مي تواند علاوه بر معرفت شناسي ابعاد وجودي امام(ع)، زمينه بهره مندي جامعه مسلمان را از علوم سرشار آنان و سياست الهي شان مهيا سازد. همان گونه كه بيان شد، يكي از مشتركات دنياي معاصر با برخي از ادوار حيات ائمه معصومين(ع) وجود فرقه هاي فكري و رواج نحله هاي عقيدتي باطل در جمع مسلمانان است. اين انشعاب از اولين لحظات رحلت پيامبر(ص) شروع شد و در دوره اي كه حكومت سلطنتي امويان زمام امور را در دست گرفت، با ترويج تفكر جبرگرايي بر دامنه اين رويداد ناخرسند فرهنگي افزوده شد. شايد به جرأت بتوان يكي از استوارترين دلايل رشد اين گونه تفكرات را كه بعدها و در مدتي كوتاه سبب شكل گيري برخي فرق باطل و انحرافي شد، حمايت حكام جور و تأمين تغذيه فاسد آن از ناحيه عالمان درباري دانست، در اين جريانها آنچه مي توانست ريشه نهال تازه جوانه زده دين را استوار نگه دارد واز گزند آفتها و طوفان اين تهاجمها حفظ كند، تأسي به اهل بيت(ع) و يادگاران پيامبر(ص) بود.
عدم دسترسي ائمه(ع) به حاكميت سياسي و همچنين فشارهاي سياسي، آنان را بر آن داشت تا از راه نشر معارف حق اسلام راستين، به حفظ و صيانت از پايه هاي دين بپردازند. وضعيت و جو حاكم بر جامعه در هر دوره، شرايط خاصي را براي ايشان به وجود آورد كه همان شرايط، امامان(ع) را در طراحي شيوه مبارزاتي ايشان ياري مي رساند، چنانكه تأسيس دانشگاه جعفري و تربيت جمع زيادي از دانشمنداني كه از آبشخور علم اهل بيت(ع) سيراب شده بودند، تا تربيت شيعيان سياستمدار و آگاه در عصر امام كاظم(ع) و اعتلاي فرهنگ اسلام در دوره ثامن الحجج(ع) همگي بر مبناي تشخيص به هنگام و هوشمندانه ائمه(ع) صورت گرفت.
عصر جوادالائمه(ع) عصر «شكوفايي تمدن اسلامي» نام گرفته است، زيرا در اين دوره تمدنها و فرهنگهاي گوناگون كه به دليل گسترش مرز جغرافيايي در تمدن اسلامي هضم شده بودند، بر غناي آن افزوده بودند واز طرف ديگر انبوهي از شبهات كه ناخالصي آن فرهنگها بود، به بدنه نظام فكري اسلام نفوذ كرده بود كه اين خود يكي از عمده دلايل گسترش انشعابهاي فكري در جامعه اسلامي است. در اين ميان، امام جواد(ع) به عنوان مرجع فكري مسلمانان، به تصفيه ناخالصي هاي عقيدتي و هدايت افكار عمومي به سوي اسلام راستين پرداخت.
چند جريان افراطي و تفريطي در مقابل تفكرات فلسفي بيروني شكل گرفته بود كه اين جريانها در گرايشهاي بعدي مسلمانان تأثير بسزايي داشت؛ اهل حديث و اشاعره افكار فلسفي را رد مي كردند و اجازه حضور عقل در حوزه دين را نمي دادند و معتزله كه جريان افراطي عقل گرايي بود. اين دو جريان بحران فكري عميقي در جامعه شكل داد؛ بحراني كه در حوزه بهره برداري از عقل و فلسفه و آراي فلسفي بين مكاتب اسلامي به وجود آمد. اين اختلاف گرچه در بسياري موارد باعث بالندگي و رشد فزاينده علم در جامعه مي شد، اما براي عامه مردم كه از حواشي اين جريانها به دور بودند، مشكل ساز بود و زمينه انحراف فكري آنان را مهيا مي ساخت. امام(ع) براي رفع هرگونه ناخالصي از بدنه نظام فكري اسلام، به چند اقدام مهم دست يازيد. اولين اقدام ايشان، موضعگيري صريح در مقابل فتنه خلق قرآن بود.
اقدام ديگر ايشان، حضور در جلسات مناظره اي بود كه مأمون تشكيل مي داد. موضوع عمده اين جلسات، رد احاديث جعلي بود كه يكي از محوري ترين دلايل ايجاد انحراف در گرايشهاي فكري مسلمانان بود. امام با تأسي به سنت و قرآن، به اثبات ساختگي بودن احاديث مي پرداختند و سره را از ناسره مشخص مي ساختند. سومين اقدام امام(ره) موضعگيري در برابر علماي درباري بود. اين حربه از ديرباز عليه ائمه(ع) به كار گرفته مي شد؛ يعني ساخت مترسكهايي به نام دانشمند ديني كه چون عروسك خيمه شب بازي در راستاي اهداف سياسي حكام به صدور فتوا و حكم مي پرداختند.
اين تغيير و تبدلات فرهنگي، نيازمند يك طرح دقيق، برنامه ريزي مطالعه شده و مديريتي توانمند بود تا بر اساس موج عظيم اصلاحات به شفاف سازي فضاي جامعه بپردازد. امام جواد(ع) در برابر تمام فتنه هاي مذكور ايستاد و چهره اي متين و تابناك از اسلام براي دلهاي جوياي حقيقت به تصوير كشيد. نقش مؤثر آن حضرت به حدي چشمگير بود كه حتي دشمنان آن حضرت را به زانو درآورد. رهاورد اين تلاشهاي بي شائبه، انسجام تشكيلات شيعه در دوره امام جواد(ع) بود كه همگان انتظار ركود آن را داشتند. در زمان ايشان يك وحدت رويه محسوس ميان بزرگان شيعه به وجود آمد و با تدبير آن حضرت نوعي سلسله مراتب در ميان بزرگان شيعه رايج شد كه اين امر نه تنها بر عظمت شيعه افزود، بلكه در مسير موفقيتهاي حركات اجتماعي و انقلابي شيعه هم تأثير بسزايي داشت. اين وحدت نظر علماي شيعه كه برخاسته از عظمت شخصيت علمي- اجتماعي امام جواد(ع) بود، باعث شكل گيري فضاي مناسب براي طرح آرا و افكار اسلامي شد و فرصتي را براي مطرح شدن مباني نظري فراهم ساخت و بسياري از صاحب نظران جوياي حقيقت را به فرهنگ غني اسلام جذب نمود.
آنچه در اين فرايند رخ داد، ادامه پروژه اصلاحات فرهنگي بود كه از دوره اولين مصلح جهان اسلام آغاز شد و موج جديدي از آن در دوره امام علي(ع) شكل منسجم و بنيادي به خود گرفت و مسير حقيقت مطلق را روشن ساخت. ادوار مختلف امامت امامان معصوم(ع) نيز هر يك به تناسب ساختار سياسي، فرهنگي و اجتماعي خود شكل جديدي از اصلاحات را مي طلبيد. در دوره امام جواد(ع) موج نهم اين حركت خجسته باعث ايجاد وحدت رويه فكري و تثبيت وضعيت عقيدتي شيعيان شد. حلقه هاي حركت اين درياي خروشان كه از سرچشمه علم امامت و وحي سيراب گشته، در پايان تاريخ با ظهور منجي انسان، كامل خواهد شد تا بشر با حقيقت اصلاحات و به واسطه مصلح حقيقي آشنا و از بركات آن بهره مند شود.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}