مهندسي فرهنگي در سيره نظري و عملي شهيد مطهري (ره)
مهندسي فرهنگي در سيره نظري و عملي شهيد مطهري (ره)
نويسنده:عليرضا مزروعي
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
گستره علوم اسلامي
متفكر شهيد استاد مطهري به عرصه هاي متنوع علمي پرداخته و از فلسفه محض تا فلسفه دين، فلسفه اخلاق، معرفت شناسي، انسان شناسي، فلسفه تاريخ، فلسفه علم الاجتماع، دين پژوهي، عرفان و الهيات در آثار خود مورد كاوش و بررسي قرار داده است و توانسته است در مقام يك متكلم بصير و مطلع و دانشمند بسياري از پرسش هاي فكري را عالمانه پاسخ دهد و تشنه كامان وادي معرفت را راه بنمايد.استاد مطهري به اين موضوع اشاره كرده است:
«نوشته هاي اين بنده برخي فلسفي، برخي اجتماعي، برخي اخلاقي، برخي فقهي، برخي تاريخي است با اينكه موضوعات اين نوشته ها كاملاً با يكديگر مغاير است، هدف يكي از همه اينها يك چيز بود و بس. دين مقدس اسلام يك دين ناشناخته است، حقايق اين دين تدريجاً در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسي گريز گروهي مردم، تعليمات غلطي است كه به اين نام داده مي شود.»(1)حضرت امام خميني (ره) درباره استاد شهيد فرمودند:
«مرحوم آقاي، مطهري يك فرد بود، جنبه هاي مختلف در او جمع شده بود، و خدمتي كه به نسل جوان و ديگران مرحوم مطهري كرده است، كم كسي كرده است. آثاري كه از او هست، بي استثنا همه آثارش خوب است؛ و من كس ديگري را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم: بي استثنا آثارش خوب است. ايشان بي استثنا آثارش خوب است، انسان ساز است... مطهري در طهارت روح و قوت ايمان و قدرت بيان كم نظير بود... آثار قلم و زبان او بي استثنا آموزنده و روانبخش است، و مواعظ و نصايح او - كه از قلبي سرشار از ايمان و عقيدت نشات مي گرفت براي عارف و عامي سودمند و فرح زاست. من به دانشجويان و طبقه روشنفكران متعهد توصيه مي كنم كه كتابهاي اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه هاي غيراسلامي فراموش شود.»استاد فرزانه و انديشمند گرانمايه به عنوان متفكري دردمند و عالم به مقتضيات زمان، در طول حيات فكري خود تلاشهاي فراواني در حوزه احياي دين، آسيب شناسي ديني و آسيب شناسي عقايد ديني و زدودن تحريفات از معارف و مفاهيم ديني نمود. استاد شهيد در اين خصوص چنين مي فرمايند:
«اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به دست گرفته، مقاله يا كتاب نواشته ام تنها چيزي كه در همه نوشته هايم آن را هدف قرارداده ام حل مشكلات و پاسخگويي به سؤالاتي است كه در زمينه اسلامي در عصر ما مطرح است.»
متفكر شهيد بيشترين فعاليت احياگرانه خويش را در حوزه احياي دين انجام داد و در طول حيات پربركت خود كوشش نمود تا مفاهيم و معارف ديني را مهندسي فرهنگي كرده و آنها را از شكل مسخ شده در آورده و به شكل درست و معقول به جامعه بخصوص نسل جوان و تحصيل كرده عرضه نمايد.
:استاد در اين خصوص چنين مي فرمايند
«توحيد ما مسخ شده است، نبوت ما مسخ شده است، ولايت و امامت ما مسخ شده است، اعتقاد به قيامت كم و بيش مسخ شده است، تمام دستورهاي اصلي اسلام در فكر ما همه تغيير شكل داده است. در دين صبر هست، زهد هست، تقوي هست، توكل هست، تمام اينها بدون استثناء به صورت مسخ شده در ذهن ما موجود است.»(2)«افرادي مانند من كه با پرسشهاي مردم درباره مسائل مذهبي مواجه هستيم كاملا اين حقيقت را درك مي كنيم كه بسياري از افراد تحت تأثير تلقينات پدران و مادران جاهل و مبلغان بي سواد افكار غلطي در زمينه مسائل مذهبي در ذهنشان رسوخ كرده است و همان افكار غلط اثر سوء بخشيده و آنها را درباره حقيقت دين و مذهب دچار ترديد و احيانا انكار كرده است. از اين رو كوشش فراواني لازم است صورت بگيرد كه اصول و مباني مذهبي به صورت صحيح و واقعي خود به افراد تعليم و القا شود. اين بنده شخصاً سالها است كه اين مطلب را احساس كرده ام وظيفه خود دانسته ام كه فعاليتهاي مذهبي خود را تا حدودي كه توانايي دارم در راه تعليم صحيح و معقول مفاهيم ديني و مذهبي متمركز كنم. تجربه نشان داده كه اين گونه فعاليتها بسيار ثمربخش است.»(3)
حوزه هاي فعاليت هاي فكري
مجموعه تلاشهاي فكري متفكر شهيد استاد مطهري در حوزه تفكر ديني را مي توان اين گونه تقرير كرد:الف- آسيب داني و توليد تئوري هاي ديني مبتني بر منابع اصيل اسلامي.
ب- آسيب شناسي و كارشناسي عميق معارف و مفاهيم ديني.
ج- تبيين و آسيب درماني از معارف و مفاهيم ديني.
د- تفكيك انديشه هاي التقاطي از حوزه معارف و مفاهيم ديني.
ه- مقابله با آراء و انديشه هاي متحجرين.
و- تنوير و تعميق انديشه اسلامي در محافل خاص و عام.
ز- تعليم و تربيت و كادرسازي نيروي انساني كارآمد در عرصه شبكه تفكر ديني.
انديشمند فرزانه استاد شهيد مطهري در سه جبهه فعاليتهاي گسترده در راستاي اصلاحات و مهندسي تفكر ديني برپايه مباني و اصول اسلام ناب محمدي(ص) داشتند:
مبارزه در جبهه اول
«استاد مطهري در جبهه مبارزه با رژيم، سرسختانه و دائمي بود و براساس شرايط، شيوه خود را تغيير مي داد چنانچه سازمان اطلاعات و امنيت كشور او را يك روحاني افراطي و بدگو مي دانست كه مترصد فرصت بود تا به دستگاه ضربه بزند. اين فرصت طلبي همان هوشياري انقلابي و مبارزه منطقي بود؛ در تمامي مراحل زندگي نسبت به رژيم سلطنتي بدبين و معترض بود.وقتي مطهري توفيق رژيم پهلوي را در ايجاد مراكز فحشا، مبارزه با حجاب، سوق دادن جامعه به سمت زندگي مصرفي غربي و تبليغات شديد عليه احكام مسلم اسلامي مشاهده كرد، متوجه اين واقعيت شد كه عوامل و ريشه ها در عمق جامعه نهفته است و مبارزه با تمامي اين نمادها زماني موفقيت آميز خواهد بود كه يك مبارزه حساب شده و اصولي با زيربناي فكري و فلسفي عليه فرهنگ مسلط غربي طرح ريزي شود؛ بايد ريشه ها را هدف قرارداد؛ از جايي به دشمن ضربه زد كه دارد ضربه مي زند. يقينا اسلام زدايي محمدرضا با رضاشاه تفاوتهاي آشكار داشت، لذا در مقام مقابله و دفاع نيز شگرد خاصي، آن هم براي زماني خاص ضرورت داشت. استاد مطهري در يك گفت وگوي دوستانه به آقاي هاشمي رفسنجاني گفته بود:اين دفعه مثل گذشته نيست؛ مبارزه بسيار دشوار است؛ اينها رفته اند در جلد اصلاحات عميق اجتماعي و شعارهايي را مطرح كرده اند كه رد آن كار مشكلي است.»(4)
فصل جديد
«پس از اين دوران، فصل جديدي در زندگاني و مبارزات استاد مطهري آغاز مي شود. از طرفي قيام15 خرداد سركوب شده و امام خميني به خارج از كشور تبعيد شده اند و جمعيت مؤتلفه اسلامي نيز منقرض شده است و از طرف ديگر رعبي از سركوب آن قيام در دل مردم افتاده است. بايد به فكر زمينه چيني براي حركات بعدي بود: فرضاً قيام 15خرداد پيروز مي شد، ايدئولوژي مدوني براي اداره حكومت مهيا نبود و تعداد كافي افراد متدين و متخصص براي اداره كشور وجود نداشتند، و بعلاوه آگاهي مردم از اسلام راستين در حد مطلوبي نبود؛ پس بايد به تدوين ايدئولوژي اسلامي به زبان روز و به طور متقن و به كادرسازي براي نهضت اسلامي پرداخت؛ و اين چيزي بود كه استاد مطهري بيشتر و بهتر از ديگران از عهده اين كار برمي آمد. بايد چهره اسلام آن طور كه هست براي مردم نمايان شود، آنگاه خود مردم به سائقه حسن زيبايي دوستي فطري خود به سوي آن جذب خواهند شد و نهضت با بنيه فكري به انجام خواهد رسيد.»(5)«فعاليت علمي استاد مطهري پس از مهاجرت از قم به تهران ابتدا به تدريس در مدرسه سپهسالار كه امروز به نام خود ايشان است- و مدرسه مروي مي پردازند و تدريس استاد در مدرسه مروي تا سه سال قبل از شهادت ادامه داشته است. مقدمه و پاورقي بر جلد اول اصول فلسفه را در سال 1332 به پايان رساند، و شرح جلد دوم آن را نيز در سال بعد به انجام مي رسانند. با اينكه بيش از سي وهفت سال از تأليف اين كتاب مي گذرد، گردش ايام از طراوت بيان و استحكام منطقي آن، چيزي نكاسته است. جلد سوم اين كتاب نيز در سالهاي بعد، از چاپ خارج مي شود. تأثير اين كتاب در خنثي كردن تبليغات ماركسيستي حزب توده در آن زمان- كه در اوج اقتدار خود بود- و به طور كلي تأثير آن در نجات مبارزان از افكار مادي تا پيروزي انقلاب اسلامي و بعد از آن، به كسي پوشيده نيست.
احسان طبري، ايدئولوگ حزب توده كه در اواخر عمر خود ماركسيسم را مردود اعلام كرد و به اسلام گرايش پيدا نمود، در مصاحبه اي اين تغيير ايدئولوژي خود را نتيجه مطالعه آثار استاد مطهري خصوصا اصول فلسفه و روش رئاليسم دانست.»(6)
«استاد شهيد از سال 1334 فعاليت علمي خود را در دانشكده الهيات و معارف اسلامي شروع نموده، و كار تعليم و تدريس را در آنجا عليرغم مشكلاتي كه از ناحيه رژيم شاه و برخي استادان وابسته براي ايشان به وجود مي آمد به مدت بيست و دوسال ادامه مي دهد.»
مبارزه در جبهه دوم
«دومين جبهه مبارزه استاد مطهري، سنگر بسيار دشوار و پيچيده متحجرين بود. جنگيدن در اين جبهه و كسب پيروزي و موفقيت، به ظرافتهاي خاص و هنرمندانه بستگي داشت. از آنجا كه اين جريان از درون افراد مؤمن به اسلام رشد مي كند، مبارزه با آن سخت ظريف و پيچيده است. جبران تهمتي كه فرد از اين ناحيه متحمل مي شود، بسيار زمان بردار است. اسلام اگر صرفاً در ادعيه و عبادات خلاصه شود و فاقد روحي اجتماعي و سياسي باشد، نمي تواند مدعي دين كامل و جامع خداوند باشد.استاد مطهري(ره) به هنگام بحث درباره اصلاحات حوزه در كنار امام خميني(ره) بودند اما نفوذ جريان اسلام سنتي اجازه نداد تا طرح مذكور پياده شود و با شكست مصلحين، امام خميني منزوي شد و استاد مطهري(ره) نيز راهي تهران شد. مطهري از همان آغاز به فضل و عنايات خاص الهي، ديدگاهي روشن و ناب نسبت به اسلام داشت. با آنكه خود فردي بسيار عابد و زاهد و ملتزم به احكام اسلامي بود، ولي هيچ وقت يك بعدي به مسائل ننگريست و يك بعدي نيانديشيد. از حالات معنوي و عبادي براي تكميل شخصيت الهي خود بهره مي جست. نيت پاك و خالصانه مطهري و ديگر ياران امام، جريان زلالي بود كه اجازه نداد اين حركت در جامعه شيعي شكل بگيرد و با پيرايش چهره اسلام از پيرايه ها و خرافات مانع دورشدن جوانان و سرخوردگي آنان از اسلام شدند. درعين حال اجازه ندادند نسل جوان مؤمن و كارآمد جذب اسلام سنتي شوند و با فعاليتهاي منطقي و حساب شده مجموعه آن روز روحانيون و روشنفكران، نسل انقلابي بيمه شدند و در خلال سالهاي ستم شاهي هرچه كه به زمان انقلاب نزديكتر مي شديم، جوانه هاي اين بذرافشاني خودنمايي مي كرد. ساواك درسال 1353 در يكي از گزارشهاي خود، بعد از آنكه مسجد «كرامت» به امامت آيت الله خامنه اي بسته شد، از واكنش استاد مطهري چنين گزارش مي كند: «يادشده از اينكه نمازجماعت سيدعلي خامنه اي را در مشهد تعطيل كرده اند، به شدت ناراحت شده و اظهار داشت همه مراكز حساس را كه اثري دارد مي بندند و دعاي ندبه كافي را رواج مي دهند. انسان متحير مي ماند چه كند و چه بگويد. وي گفت: سيدعلي خامنه اي از نمونه هاي ارزنده اي است كه براي آينده موجب اميدواري است و دراين مدت كوتاه در مشهد كارهاي پرثمري انجام داده كه يكي از آنها جمع كردن جوانان روشنفكر و بيدار بود.» (8)
استاد شهيد با قرارگرفتن در برهه اي خاص از وضعيت فرهنگي و اجتماعي ايران به نقش تاريخي و حساس خود در قبال هجوم فرهنگي غرب از يك سو و افكار التقاطي شرق ومتحجرين ازسوي ديگر، به خوبي ايفاي نقش كرد و چون خود يك فيلسوف بود، با مباني تفكرات انحرافي- به شيوه اي كاملا علمي و نقادانه- برخورد كرد. در يك نگاه كلي استاد مطهري به مسائلي توجه نمود كه درجامعه مطرح بودند و غالبا به شكل معما باقي مانده بود و خصوصا نسل جوان را دچار سردرگمي و تخريب مي كرد. استاد شهيد در اين خصوص مي فرمايد:
«مهمتر از اينكه طرحي براي اين نسل تهيه كنيم، اين است كه اين فكر در ما قوت بگيرد كه مسئله رهبري و هدايت از لحاظ تاكتيك و كيفيت عمل در زمانهاي متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت، فرق مي كند و ما بايد اين خيال را از كله خود بيرون كنيم كه نسل جديد را با همان متد قديم رهبري كنيم.» (9)
«مسائل رهبري با روان بشر سرو كار دارد، جلب همكاري روانها و به حركت درآوردن آنها به سوي هدفي مقدس و عالي مهارت و ظرافت فوق العاده اي مي خواهد. كار هر كس نيست. امروز پس از پيشرفتهاي حيرت انگيز روان شناسي و جامعه شناسي و بالاخره انسان شناسي، هنگامي كه سيره رهبري اولياء را مطالعه كنيم، مي بينيم بر دقيق ترين ملاحظات رواني و به اصول دقيق علمي رهبري منطبق است.» (10)
«حسينيه ارشاد با نام استاد شهيد مطهري پيوند خورده است. وي كه هدفي جز روشنگري نسل جوان درباره معارف اسلامي نداشت، به دنبال آن بود كه مؤسسه اي ايجاد كند تا پيام نو و نسل نو را در فضا و محيطي نو با هم آشتي دهد. به اين ترتيب، بحث مؤسسه تبليغاتي و فرهنگ حسينيه ارشاد كه مطابق با نيازها و آرمانهاي نسل جديد طراحي شده بود، درسال 1344 آغاز شد.» (11)
«هسته اصلي برخي از كتابهاي استاد شهيد مانند عدل الهي، خدمات متقابل اسلام و ايران و جاذبه و دافعه علي(ع) سخنرانيهايي است كه در حسينيه ارشاد ايراد شده است. همچنين بخش اعظم كتاب حماسه حسيني و كتاب گفتارهاي معنوي متن سخنرانيهاي استاد دراين مؤسسه است كه بعد از شهادت ايشان به چاپ رسيده است. (12)
مبارزه در جبهه سوم
«دوره تاريخي 1332- 1357 فصل مهمي در تاريخ معاصر ايران است. به دنبال شكست انديشه هاي مادي پس از كودتاي 28 مرداد، دوره تجديد حيات اسلامي آغاز مي شود. در يك چارچوب كلي سه جريان فكري عمده با قالب اسلامي براي حل مشكل جامعه تلاش مي كردند: جريان راست اصلاح طلب، جريان چپ التقاطي و جريان اسلام ناب.جريان هاي التقاطي راست كه به مراتب در بحثهاي علمي قوي تر بودند، سعي مي كردند با تطبيق علوم تجربي با قرآن و روايات، به دين يك رويكرد اجتماعي بدهند و خود نيز از اين موضع در مقام دفاع از دين برآيند.استاد مطهري به عنوان برجسته ترين چهره اسلام ناب در عصري كه نيازمند مباحث عقلي و فلسفي بود، با شيوه اي بسيار شفاف و رسا، ضمن آن كه در جمع روشنفكران اين جريان حضوري دوستانه و وحدت آميز داشت، به تبيين مسائل پرداخت. دربين اعضاي نهضت آزادي، كانون مهندسي، مجالس مذهبي جبهه ملي و به طور كلي، محافلي كه در منازل اين افراد برپا مي شد، استاد مطهري حضور داشت و با احترام و خوشرويي وسعه صدر فراوان كه حاكي از تعادل روحي و ايمان بسيار محكم ايشان بود، برخورد مي كرد. از آنجا كه استاد مطهري به واقع يك شخصيت علمي بود، با اشتياق فراوان به دنبال سؤالات و شبهات بود و از هر مطلب تازه و جديد استقبال مي كرد.» (13)
«باري، دراين سالها تلاش بي وقفه استاد مطهري صرف تدوين ايدئولوژي اسلامي به عنوان يك مكتب و يك دستگاه هماهنگ فكري و صرف آشكار كردن چهره واقعي اسلام و زدودن زنگارهاي بدعت و خرافه اي مي شد كه در طول تاريخ بر چهره تابناك آن نشسته بود. در واقع استاد شهيد به دنبال آن چيزي بود كه در قيام پانزده خرداد كمبود آن احساس شد، يعني يك ايدئولوژي مدون و يك مكتب جامع به زبان روز و پاسخگو به شبهات جديد كه نهضت براساس آن به حركت خود ادامه دهد و انقلابيون به انحراف كشيده نشوند و پس از پيروزي نيز داراي برنامه باشند.(14)
«كتاب مسئله حجاب كه تاثير شگرفي در قبل و بعد از انقلاب اسلامي در جامعه ما داشته است، تفصيل و تدوين يافته سخنراني هاي استاد در انجمن اسلامي پزشكان در سال 48 است. كتابهاي علل گرايش به ماديگري، امدادهاي غيبي در زندگي بشر و سيري در نهج البلاغه نيز كه در اصل سخنراني هايي بوده اند در مجامع مختلف و بعدا توسط استاد شهيد تفصيل و تدوين يافته اند، درهمين سالها منتشر شده اند.» (15)
«كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم» كه مقدمه ها و پاورقي هاي آن به قلم استاد شهيد مطهري مي باشد، كتابي است در رد ماترياليسم در ايران و خنثي كردن فعاليتهاي گسترده حزب توده كه مي رفت پايه اعتقادات بسياري از جوانان اين سرزمين را ويران سازد.
كتابهاي مسئله حجاب و نظام حقوق زن در اسلام در مخدوش كردن سياست شوم رژيم شاه در دريدن پرده هاي عفاف و تحقير و تحريف قوانين اسلام در باب حقوق زن، نقش بسزايي داشته و بسياري از بانوان مسلمان را كه مي خواستند ضمن ادامه تحصيل، دين خود را نيز حفظ كنند از بن بست نجات داد و چه بسيار مي ديديم كه بانوان با حجاب كامل اسلامي در دانشگاه ها حاضر مي شدند و خط بطلاني بر تضاد تحصيل علم و دينداري مي كشيدند و با حضور خود جو نامطلوب دانشگاه ها را بهبود مي بخشيدند.» (16)
«كتاب علل گرايش به ماديگري نيز در زماني به نگارش درآمد كه جوانان كه مايه مسلمان ولي پرشور و انقلابي، مگس وار در تارعنكبوت انديشه هاي ماركسيستي گرفتار مي شدند و استاد براي آنكه راه را از چاه نشان دهند اقدام به نگارش آن كردند و گرچه آثار استاد از سوي رهبران منافقين بايكوت شده بود ولي اين كتاب نيز تاثيرات مثبت زيادي داشته و بسياري از جوانان را از ورطه هولناك ارتداد و گمراهي سياسي نجات داده است.» (17)
¤ منابع درسرويس معارف موجوداست.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}